|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۲۷ ب.ظ
react.js سخته
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Skyrim - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۲۹ ب.ظ
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۲۵ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: اره خیلی مهمه. باید تقویتش کرد. کار هر کسی نیست. نمی دونم شدنی هست یا نه.
والا من خودمم نمیدونم چطور باید اینکار رو بکنم. کار سختی به نظر میاد. خلاصه فکر میکنم امسال سال سختی در پیش دارم. توکل به خدا.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - arezoo174 - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۳۴ ب.ظ
Aurora به نظرم این حالت شما دوره ای داره که میگذره...شاید این مقابله برای اینه که بگین دوس ندارم به کسی که فلان موقعیت منو نداره فخر بفروشم شاید چون دوس ندارم انتظاراتو از خودم بالا ببرم...شما جز دسته آدمایی هستین که دوس ندارین از خودتون تعریف کنین و این چندان بدم نیس شاید بقیه اشتباه کنن که مدام خودشونو که هیچی نیستن بالا میبرن ولی نباید با این کار اعتمادبه نفستونو خراب کنین... یکی همش بلفه ولی با وجود طبل خالی که هس خودشو با حرفاش میبره بالا... آدم گاهی دچار یه سری ترسا میشه که به مرور زمان از بین میرن انتقادپذیری خوبه نه به این قیمت که مدام بگن همه کارای شما غلطه... خودتون باشین و وقتی فک میکنین کارتون درسته کاری به نقد بقیه نداشته باشین...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RangiRangi - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۳۴ ب.ظ
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۱۲:۵۸ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: ولی جدی نباید اینقد قضاوت دیگران مهم باشه ما واسه کسی زندگی نمی کنیم
انسان همیشه دنبال تائید دیگرانه. انسان از تشویق شدن حس خوشایندی پیدا میکنه و از تحقیر شدن حس بدی.
نمیتونیم بگیم قضاوت و افکار بقیه در مورد ما مهم نیست. اتفاقا مهمه. اگر مهم نباشه یعنی خودمون رو از جامعه جدا کردیم.
قضاوت دیگران هم باید مهم باشه و هم نباشه.. یعنی یک تعادلی باید باشه تو نگرش ما در مورد قضاوت بقیه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Aurora - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۳۵ ب.ظ
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۲۹ ب.ظ)reza.kh نوشته شده توسط: والا من خودمم نمیدونم چطور باید اینکار رو بکنم. کار سختی به نظر میاد. خلاصه فکر میکنم امسال سال سختی در پیش دارم. توکل به خدا.
یه وقتی دیر میشه. یه وقتی دیگه سن ادم میره بالا می بینی همه اون ادم هایی که یه روز قضاوتشون برات مهم بودند نیستند یا دارن زندگی خودشون رو می کنن ولی تو برای اونا زندگی کردی. برای اونا درس خوندی برای اونا ازدواج کردی ولی اونا دارن خودشون زندگی می کنن. اینا باورش سخته من دارم می نویسم که هنوز به این باور نیستم.
انشالله توکل به خدا
مطالعه فراموش نشه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۴۱ ب.ظ
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۲۰ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: سخته اقای بارسا سخت نیست؟
من خیلی آدم ها رو می بینم همه دارن برای مردم زندگی می کنن. طرز لباس پوشیدن، طرز صحبت کردن، ادامه تحصیل، اهداف شبیه هم، سبک زندگی های مثل هم. مهمونی های با رودربایستی، کم نیاوردن از بقیه، ثابت کردن خودت به بقیه.
نمی گم تمام زندگی ام رو قضاوت ادم هاست. خیلی چیزا برام مهم نیست. مثل اون موقع که یه نفر بهم گفت میخوای رسوا نشوی همرنگ جماعت شود دیگه. گفتم نه. یا به کسی گفتم این کارو نکن گفت نه نمیشه که داریم بین این مردم زندگی می کنیم.
اتفاقا چون یکم شبیه بقیه نیستم خانواده ام هم از من ایراد می گیرن. میگن تو دیگه داری بین این مردم زندگی می کنی باید همراه بشی. یه چیزایی هست که شاید برای بقیه بگم خنده اشون بگیره. ولی خوب دیگه چیکار کنم (: فعلا این روال رو دارم. یعنی بهم میگن خدا ادمای مثل تو رو دوست نداره (:
یه چیزی ام هستا. اینکه خیلی سخته بدون در نظر گرفتن ادم های دیگه زندگی کرد. می دونید نمی دونم چطوری بگم. اینو می دونم که خیلی ها این طوری هستند نگید نه. این که ببینی اطرافیانت بالاتر از تو هستند از هر لحاظ. خیلی به نظرم باید به اون درجه ی بالا رسیده باشی که اینا برات مهم نباشه. که بگذری و فقط اون چیزی که برای خودت مهمه مهم باشه. منم هنوز به شخصه نفهمیدم از این دنیا چی میخوام و چی برام مهمه. اعتراف سنگین. هنوز راهمو پیدا نکردم. این که برای چی این دنیا اومدم و چی منو راضی می کنه.
پی نوشت: دیروز نمی دونم چرا پدرم سر افطار بهم گفت تو این دنیا آرزوت چیه. منم گفتم که اینکه راهمو پیدا کنم. شاید میخواست برام دعا کنه. امیدوارم به حق این شبا بفهمم اینو. این شبا خدا رو التماس می کنم که بهم همه چی رو بگه.
خوب مسلما ما نمی تونیم صد در صد بی خیال این قضیه بشیم به هر حال ما داریم با این ادما تحت عناوین مختلف زندگی می کنیم. اما من میگم بیایم وزن بدیم به دیگران برامون نظر بعضیا خیلی مهم باشه کسایی که دوسشون داریم و دوستمون دارن ولی بقیه درجه اهمیت کمی داشته باشن
درسته ادم متفاوت باشه احساس تنهایی میکنه و بعدا شاید خودشو بیشتر فیلتر کنه.
میگن اگه کسی رو پیدا کردی که پیشش خودت بودی و نیازی به فیلتر کردنت نبود اون شخص خیلی ادم مهمی تو زندگی ما می تونه باشه.
اگه اطرافیانت بالاتر بودنت ازت به نظر من نباید بی تفاوت باشی اتفاقا باید تلاش کنی که بهتر شی می تونیم انگیزه بگیریم و ما هم پیشرفت کنیم تا به سطح قابل قبولی برسیم.
به نظر من یه چیزی که می تونه ادم راضی کنه کمک به خودمون و دیگران برای بهتر زندگی کردن باشه و به نظر من شما پتانسیل این کار رو دارین چون می خواین متفاوت باشین
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۴۳ ب.ظ
هر کی شرایط خودشو داره با پیش زمینه های خودش با اهداف خودش با طرز فکر خودش. دلیل نمیشه همه مثل هم باشن. همونطور که من به اهداف بقیه احترام میذارم بقیه هم باید به اهداف من احترام بذارم. اگه احترام نمیذارن ضعفی در اونها هست. مثل کسی که در تحلیل روابط اجتماعی ضعف داشته باشه.
ما تو ارشد کسایی رو داشتیم که اپلای کردن رفتن. دانشگاه های مختلف، بعضا حتی جزو ۲۰ تا دانشگاه اول دنیا. بعضی هم رفتن سر کار. من هم برگشتم شهرستان. دلایل و اهداف خودمو داشتم که بهش رسیدم. البته بعضی از شرایط رو هم از دست دادم کما اینکه بقیه هم با تصمیماتشون بعضی از شرایط رو از دست دادن.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Aurora - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۴۴ ب.ظ
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۳۴ ب.ظ)arezoo174 نوشته شده توسط: Aurora به نظرم این حالت شما دوره ای داره که میگذره...شاید این مقابله برای اینه که بگین دوس ندارم به کسی که فلان موقعیت منو نداره فخر بفروشم شاید چون دوس ندارم انتظاراتو از خودم بالا ببرم...شما جز دسته آدمایی هستین که دوس ندارین از خودتون تعریف کنین و این چندان بدم نیس شاید بقیه اشتباه کنن که مدام خودشونو که هیچی نیستن بالا میبرن ولی نباید با این کار اعتمادبه نفستونو خراب کنین... یکی همش بلفه ولی با وجود طبل خالی که هس خودشو با حرفاش میبره بالا... آدم گاهی دچار یه سری ترسا میشه که به مرور زمان از بین میرن انتقادپذیری خوبه نه به این قیمت که مدام بگن همه کارای شما غلطه... خودتون باشین و وقتی فک میکنین کارتون درسته کاری به نقد بقیه نداشته باشین...
ممنون
آره این موردم هست. سعی می کنم کسی نفهمه مخصوصا کسی که خودش ارشد نداره. برادرم که امسال دانشگاه قبول شد پسر عموم همزمان باهاش قبول نشد. به مادرم اکید توصیه می کردم که نره به کسی بگه مگر اینکه کسی بپرسه. میگفتم یه لحظه بیا این قضیه رو برعکشو تصور کن. گفتم اگر یه لحظه برعکس این قضیه برای ما پیش میومد ما داغون میشیدم. گفتم اصلا به روی خودت نیار. نپرس و نگو. بالاخره فامیل پرسیدند و اونا هم فهمیدند. ما هم باز به روی خودمون نیاوردیم.
نه این موردو خودم می دونم که اعتماد به نفسم پایینه. دیگه ۱۰۰ در ۱۰۰ قبولش دارم. الان بهتر شدم قبلا بدتر بودم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۴۷ ب.ظ
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۴۴ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: ممنون
آره این موردم هست. سعی می کنم کسی نفهمه مخصوصا کسی که خودش ارشد نداره. برادرم که امسال دانشگاه قبول شد پسر عموم همزمان باهاش قبول نشد. به مادرم اکید توصیه می کردم که نره به کسی بگه مگر اینکه کسی بپرسه. میگفتم یه لحظه بیا این قضیه رو برعکشو تصور کن. گفتم اگر یه لحظه برعکس این قضیه برای ما پیش میومد ما داغون میشیدم. گفتم اصلا به روی خودت نیار. نپرس و نگو. بالاخره فامیل پرسیدند و اونا هم فهمیدند. ما هم باز به روی خودمون نیاوردیم.
نه این موردو خودم می دونم که اعتماد به نفسم پایینه. دیگه ۱۰۰ در ۱۰۰ قبولش دارم. الان بهتر شدم قبلا بدتر بودم.
یعنی قضاوت دیگران براتون مهمه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Aurora - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۴۸ ب.ظ
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۳۴ ب.ظ)@s@kur نوشته شده توسط: انسان همیشه دنبال تائید دیگرانه. انسان از تشویق شدن حس خوشایندی پیدا میکنه و از تحقیر شدن حس بدی.
اره برای همین اون مثالو گفتم. گفتم اگر کسی تو این دنیا نبود اون وقت همه ی این کارایی که میکردیم رو دوباره انجام میدادیم.
حس داشتن قدرت، حس محبوب بودن مشهور بودن دوست داشته شدن محبت اینا حس هایی هست که در حضور بقیه شکل می گیره که اصلا بد هم نیست. ولی خوب حدی داره داره دیگه.
یاد یه جمله افتادم از دکتری شیری بود دقیق یادم نیست
اینکه ادم زندگی اش تو معنا بخشیدن به زندگی ادم های دیگه معنی پیدا می کنه
چقدر من امروز حرف زدم خدا بهم رحم کنه (:
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۴۷ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: یعنی قضاوت دیگران براتون مهمه.
نه اشتباه برداشت کردید
من منظور این بود که اگر امسال برادرم دانشگاه قبول نمیشد ما ناراحت می شدیم.
قضاوت ادما برام مهمه. هنوزم میگم مهمه. حرفای من سلاخی نکنید بابا. من که منکرش نیستم (:
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - arezoo174 - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۵۶ ب.ظ
خوب این از خوبی بی شک شما هستش همه تو این شرایط دوس دارن بلندگو دست بگیرن و جار بزنن هرچند شاید این نوعشم بد نیاشه باید دید عقیده اونا با این کار چیه خوشحالی بقیه از موفقیت خودشون یا به رخ کشیدن برای همینه که شاید نمیشه آدما رو قضاوت کرد... ولی به نظرم تو گفتن یا نگفتن مادرتون اختیارو به خودش واگذار کنین نیت شما خیره ولی بقیه وقتی خیلی بعدتر بفهمن ممکنه از کج فهمی برداشت دیگه ای کنن... تا بوده ازین مسائل تو فامیل هست... بزارین هرکس کار خودشو کمه اینطوری دلتونم راحت تره... ن چرا پایین باشه اعتماد به نفس کسی باید پایین باشه که از خودش هیچی نداشته باشه شما هم دل مهربونی دارین هم سواد و مدرک و خیلی چیزای خوبه دیگه فقط دوس ندارین خودتون قاطی هر بحثو حدیثی کنین چون ارزش بالای خودتونو میدونین
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۵۹ ب.ظ
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۰۱:۲۰ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط: صندلی خوبه به شرط اینکه دست و پات رو بهش نبسته باشن.
(ضرب المثل چینی درباره ازدواج)
اره اینو شنیده بودم در چین قدیم نواحی فوجیان خیلی مرسوم بوده
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - arezoo174 - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۱۱ ب.ظ
Aurora مهربونی آدم گاهی حد میگذرونه که به ضرر آدم تمام میشه اینم از عیب آدم نیس... ولی باید این مهربونی رو مدیریت کرد همه اینا به مرور با یه مدیریت درست حل میشه بتون قول میدم... مهربونی عار نیس که آدم قایمش کنه ولی خیلی جاها ممکنه سوتعبیر شه برای همین باید یه مدیریت پشتش باشه اینکه بدونین کجا باید نشونش داد کجا باید با منطق جلو رفت... حس درست و خوبتونو با دعای خیری که براشون میکنین به اطرافیانتون نشون بدین
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RangiRangi - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۱۹ ب.ظ
یه توپ دارم قلقلیه سرخ و سفید و آبیه میزنم زمین هوااا میره نمیدونی تا کجا میره من این توپو نداشتم مشقامو خوب نوشتم بابام بهم عیدی داد یه توپ قلقلی داد : )))
چرا این مانشت تو این تاپیک گزینه حذف نداره آخه که مجبور بشیم اینجوری ویرایشش کنیم! :|
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Aurora - 04 تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۲۳ ب.ظ
(۰۴ تیر ۱۳۹۵ ۰۲:۱۱ ب.ظ)arezoo174 نوشته شده توسط: Aurora مهربونی آدم گاهی حد میگذرونه که به ضرر آدم تمام میشه اینم از عیب آدم نیس... ولی باید این مهربونی رو مدیریت کرد همه اینا به مرور با یه مدیریت درست حل میشه بتون قول میدم... مهربونی عار نیس که آدم قایمش کنه ولی خیلی جاها ممکنه سوتعبیر شه برای همین باید یه مدیریت پشتش باشه اینکه بدونین کجا باید نشونش داد کجا باید با منطق جلو رفت... حس درست و خوبتونو با دعای خیری که براشون میکنین به اطرافیانتون نشون بدین
ارزو باید بگم من اینو دارم. خیلی مهربونم دیگه. بیش از حده. ناراحتش نیستم ولی یه وقتی واقعا سو تعبیر شده. دقیقا باید مدیریتش کنم. سر کلاسم هستم بچه ها بهم میگن خیلی صبوری هیچی نمیگی. کلی بهشون فرصت میدم تا دیگه کلاسو سرشون میذارن. سو استفاده می کنند. اینم یکی از اشکالات منه.
آخرش من فکر کنم مدیر بشم (((:
قبلا هم قرار بود عارف بشم ((: بعدشم نویسنده ((:
|