|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ronaldo - 02 اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۲۲ ب.ظ
نقل قول: ارسال شده توسط انرژی مثبت - امروز ۱۰:۱۲ عصر
حوصله کاری رو ندارم فکر کنم خوشی زده زیر دلم.
اینا علایم گشنگی و کمبود هله هولست تو بازی امشب مقابل زسکامسکو فعلا یه گل زدم
این گل رو به بچه های مانشت تقدیم کردم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - luna - 02 اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۴۰ ب.ظ
(۰۲ اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۲۲ ب.ظ)ronaldo نوشته شده توسط: نقل قول: ارسال شده توسط انرژی مثبت - امروز ۱۰:۱۲ عصر
حوصله کاری رو ندارم فکر کنم خوشی زده زیر دلم.
اینا علایم گشنگی و کمبود هله هولست تو بازی امشب مقابل زسکامسکو فعلا یه گل زدم
این گل رو به بچه های مانشت تقدیم کردم 
رونالدو جان خراب کردین که!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ronaldo - 02 اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۵۳ ب.ظ
لونا خانم چی بگم دیقه ۹۰ خوردیم آب و هوای مسکو اصلا شرایط خوبی نداشت یکی از دلایل ، بعدیشم جو نا مناسب ورزشگاه و کیفیت پایین چمن
ایشالا تو برنابئو و با حمایت هوادارن ، علی الخصوص ۱۰ تا از بچه های مانشت ( همون بلیط های vip ) 
خانم انرژی مثبت ، احتمالا شام کم خوردید یا از لحاظ کالری ارزش آنچه نانی نداشته
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - luna - 02 اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۵۵ ب.ظ
(۰۲ اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۵۳ ب.ظ)ronaldo نوشته شده توسط: لونا خانم چی بگم دیقه ۹۰ خوردیم آب و هوای مسکو اصلا شرایط خوبی نداشت یکی از دلایل ، بعدیشم جو نا مناسب ورزشگاه و کیفیت پایین چمن
ایشالا تو برنابئو و با حمایت هوادارن ، علی الخصوص ۱۰ تا از بچه های مانشت ( همون بلیط های vip ) 
خانم انرژی مثبت ، احتمالا شام کم خوردید یا از لحاظ کالری ارزش آنچه نانی نداشته 
بهونه نیارین دیگه! وقتی وسط بازی میاین اینجا پست میذارین همین میشه دیگه! باید این مورینیو یه فکری به حال این وضع بکنه!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ronaldo - 02 اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۵۸ ب.ظ
مورینیو : نفس ، مرد ، آقا ، سرور . همیشه هوای منو داره و بهم چیزی نمیگه ، یعنی گیر نمیده .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ronaldo - 03 اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۱۴ ق.ظ
فرداد جون ببین ما چطوری پول در میاریم ، با یه پیرهن تو اون هوا میشه موند !! چه برسه بازی کردن !!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 03 اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۳۸ ق.ظ
i know i can’t take one more step towards you
cause all thats waiting is regret
don’t you know i’m not your ghost anymore
you lost the one who loved you the most
i learned to live, half alive
and who do you think you are
running around leaving scars
collecting your jar of hearts
tearing love apart
you’re gonna catch a cold
from the ice inside your soul
don’t come back for me
who do you think you are
i have grown too strong
to ever fall back in your arms
i've learned to live, half alive
and who do you think you are
running around leaving scars
collecting your jar of hearts
and tearing love apart
you’re gonna catch a cold
from the ice inside your soul
don’t come back for me
who do you think you are
it took so long just to feel alright
remember how to put back the light in my eyes
i wish i had missed the first time that we met
cause you broke all your promises
and who do you think you are
running around leaving scars
collecting your jar of hearts
and tearing love apart
you’re gonna catch a cold
from the ice inside your soul
so don’t come back for me
don't come back at all
|
RE: گفتگو با خدا - hamed_k2 - 03 اسفند ۱۳۹۰ ۰۱:۲۷ ق.ظ
خداوند!
نمیدانم چندمین آسمان بود که عکس تعامل من و تو در انعکاسش پیدا بود
آخر خداوند شنیده بودم معامله با تو آسان است و حاصلش انصاف .
فرشته ای می نگاشت صورت مجلس را
من منیّتم را
انسانیتم را
و اندکی خیر
تنها اندکی
میان گذاردم و تو
چه بسیار مهر و عشق
و حتی خداوندیت را
برای من
بنده
به میان می آوردی
وهنوز هم خداوند
گه گاه که انسانیتم فقیر میشود
اندکی خویشتن را در آسمان پس انداز میکنم.
خداوند خوب به یاد داری؟
آینده را می گویم
که برتو گذشته از تو و من از آن آگاه نیشتم.
رستاخیز بود انگار
و من و مردمانی که شایسته و ناشایست در دیده ات بودیم
و مردمان دیده ی ما که شایسته نبودند دیدارت را
خداوند!
آه از آن لحظه که گفتی یک به یک بخوانیم نامه هامان را خط به خط
و مقصرمان خواندی بر خویشمان خویش را.
همان لحظه که مرا کافی خواندی برای محاسبه ی من.
آه خداوند!
چه ناکافیم من برای من؟
تو از سمت من انسان روان کرده بودی
و من کم از انسان بازگشته بودم سوی تو
هنوز هم خوب به یاد داری
آینده را
رستاخیز را می گویم
و من
هنوز هم من...
خداوند نزدیکتر از...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 03 اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۳۷ ق.ظ
بار الها !!! هرگز نگویمت که بیا دست من بگیر ، عمری گرفته ای ، خدایا ....... رها مکن.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 04 اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۴۰ ق.ظ
از دیشب تا حالا به مدت ۲۲ ساعت نشستم یه سریال و دیدم ...
کاش تو درس هم این همه پشت کار داشتم
خدایا صراط مستقیم را به سویم کج کن...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bache Mosbat - 04 اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۴۷ ق.ظ
سریال چی حالا؟ اگه قشنگ بود تو تاپیک سریالا معرفی کنین ما هم ببینیم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 04 اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۵۳ ق.ظ
(۰۴ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۴۷ ق.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط: سریال چی حالا؟ اگه قشنگ بود تو تاپیک سریالا معرفی کنین ما هم ببینیم 
کره ای بود!تا حالا سریال کره ای ندیده بودم!عقشولانه بود...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bache Mosbat - 04 اسفند ۱۳۹۰ ۰۱:۰۱ ق.ظ
فیلمای عقشولانه ی کره ای دوس ندارم سریال هیجانی دوس دارم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - luna - 04 اسفند ۱۳۹۰ ۰۱:۰۲ ق.ظ
(۰۴ اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۵۳ ق.ظ)mosaferkuchulu نوشته شده توسط: (04 اسفند ۱۳۹۰ ۱۲:۴۷ ق.ظ)Bache Mosbat نوشته شده توسط: سریال چی حالا؟ اگه قشنگ بود تو تاپیک سریالا معرفی کنین ما هم ببینیم 
کره ای بود!تا حالا سریال کره ای ندیده بودم!عقشولانه بود... 
حالا اسمش چی بود که ۲۲ ساعت نشستین پاش! اتفاقا منم یه بار چنین کاری کردم. یه سریال کره ای بود اسمشم boys over flowers بود! اتفاقا بعد کنکورمم دیدمش!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 04 اسفند ۱۳۹۰ ۰۱:۰۵ ق.ظ
اسمش heartStrings بود.
|