|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - خانه سبز - ۰۷ شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۵۷ ب.ظ
پروژه meyhem
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - termeh93 - 08 شهریور ۱۳۹۴ ۰۲:۲۶ ق.ظ
دلم ی سفر میخاد ی سفر برم مممممممممممممم هر موقع دلم خواست دوباره با انرژی چند سال قبلم برگردم پر از امید و شادی پر از سر به سر گذاشتن همه افراد خونه پر از امییییییییییییییییییییییییییییییییییییید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - roger670 - 08 شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۱۴ ق.ظ
"آری، آری، زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیفروزیش، رقص شعلهاش در هر کران پیداست
ورنه، خاموش است و خاموشی گناه ماست"
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - alim93 - 08 شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۵۱ ب.ظ
عجب صبری خدا دارد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kazhal@ - 08 شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۵۳ ب.ظ
من نمی دونستــم گل حســنِ یوسف، گل هم میــده
امروز دیدم یه سری گلای کوچولو موچولوی سفید بنفش اون بالای بالاش در اومــــــــده
.
.
.
+چقدر لــــذت بخشه وقتی انتظار چیزی رو نداری و یهو اتفاق میفــته. . .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پوونه - ۰۸ شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۲۰ ب.ظ
هیچ وقت اینایی رو درک نکردم که هنو چند ترم کلاس زبان نرفته، کلمات رایج زبان خودشون فراموششون میشه و یهو میشن -به زبان جدید خودشون-فارِنِر! چه خبره مگه؟ خارج هم بری دیگه اینطوری نمیشه که زبانی که همیشه تو ذهنت هست یهو فراموش کنی.
آخه من نمیدونم مثلا second editing گفتنش ساده تره یا ویرایش(بازبینی) دوم ؟ یا رومی روم یا زنگی زنگ.. یا کلا انگلیسی حرف بزن یا کلا فارسی .. اون شیرینی لهجه هر دو تا زبان از بین میره خب! خنده دارترین حالتش وقتیه که مثلا روزهای هفته رو هم به انگلیسی میگن : ))))
نمیدونم شاید هم این حرص خوردنای من به خاطر دیدگاه کلی من باشه که همیشه میگه یا همه چی یا هیچی! جمله یا کلا انگلیسی یا کلا همون فارسی! حالا خوبه این یه عده مثل ترک ها/کردها/عرب ها و .. به خاطر شرایط جغرافیایی دو زبانه بزرگ نشدن و انگلیسی و احیانا زبان های دیگه بشه زبان سوم و چهارمش.. فکر کن یه جمله میگفتن مثلا میشد اینطوری:
من گئدیرم یونیورسیتی که با مای تیچر ملاقاتٌ مفیدهٌ داشته باشم و قُولیهِ به من گود نمره وِر! : |
البته شدیدا معتقدم که همه آزادن هر طور خواستن حرف بزنن و ربطی به من ِ نوعی نداره ولی خب دلیل نمیشه نتونم نظر بدم. -_- : ))
+راستی سلام.. چه خلوت شده مانشت تو این مدت. :/
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 08 شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۱۴ ب.ظ
(۰۸ شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۲۰ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: هیچ وقت اینایی رو درک نکردم که هنو چند ترم کلاس زبان نرفته کلمات رایج زبان خودشون فراموششون میشه و یهو میشن -به زبان جدید خودشون-فارِنِر! چه خبره مگه؟
آخه من نمیدونم مثلا second editing گفتنش ساده تره یا ویرایش(بازبینی) دوم ؟
والا ما تا حالا نشنیدیم کسی به خاطر کلاس زبان رفتن بگه second editing! بیشتر یه چیزای دیگه میگن به خارجکی
ولی خدایی بازبینی خیلی راحت تره مثلا من دنبال اخرین بازبینی کتاب قوباغه ات رو له کن هستم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پوونه - ۰۸ شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۵۳ ب.ظ
(۰۸ شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۱۴ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: (08 شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۲۰ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: هیچ وقت اینایی رو درک نکردم که هنو چند ترم کلاس زبان نرفته کلمات رایج زبان خودشون فراموششون میشه و یهو میشن -به زبان جدید خودشون-فارِنِر! چه خبره مگه؟
آخه من نمیدونم مثلا second editing گفتنش ساده تره یا ویرایش(بازبینی) دوم ؟
والا ما تا حالا نشنیدیم کسی به خاطر کلاس زبان رفتن بگه second editing! بیشتر یه چیزای دیگه میگن به خارجکی
ولی خدایی بازبینی خیلی راحت تره مثلا من دنبال اخرین بازبینی کتاب قوباغه ات رو له کن هستم
به به.. چه خوب جناب بارسا هم که هستن.
،
ما شنیدیم خب :دی
اونایی که یه چیزای دیگه به خارجکی میگن حتما کلاس میذارن. اونایی هم که من میگم کلاس و مدرسه رو هم قبول ندارن و به کمتر از دانشگاه راضی نمیشن
یادش به خیر یه مورد داشتیم خدای این جور جوگیریا بود : ))))) این مورد عزیز از هر ده کلمه اش هشت تاش انگلیسی بود اونم نه با تلفظ درستاااا.. دقیقا عین املاش تلفظ میکرد : )))))))) علاقه خاصی هم به کلمه چَلنج داشت و تو همون ده تا کلمه ای که گفتم هشت تاش انگلیسی بود، از اون هشت تا حتما یکیش چلنج بود : )))))) حیف دانشگاه تموم شد این موردا رو نمیبینیم یه کم بخندیم دلمون وا شه : )))
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - salam az ma - 08 شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۳۰ ب.ظ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پوونه - ۰۸ شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۳۲ ب.ظ
(۰۸ شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۵۷ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: (08 شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۵۳ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: یادش به خیر یه مورد داشتیم خدای این جور جوگیریا بود : ))))) این مورد عزیز از هر ده کلمه اش هشت تاش انگلیسی بود اونم نه با تلفظ درستاااا.. دقیقا عین املاش تلفظ میکرد : )))))))) علاقه خاصی هم به کلمه چَلنج داشت و تو همون ده تا کلمه ای که گفتم هشت تاش انگلیسی بود، از اون هشت تا حتما یکیش چلنج بود : )))))) حیف دانشگاه تموم شد این موردا رو نمیبینیم یه کم بخندیم دلمون وا شه : )))
ای بابا یکی از مِمبر فَمیلیمون اومد یه آرتیکل دادم به یه کنفرانس که ددلاین پرداخت هزینه اش تا توماروو،گفت میخوام کارمو فردا فورس ماژور انجام بدی ولی الان هرچی بهش تلفن میزنم تا برام اکسپلین بده ،نمیتونم فایندش کنم و این الان برای من یه چَلــــــــــــــــــنج
اوه مای گاد
یو وِری انگلیشت گود هست. حالا سابجکت این آرتیکلت چیه؟ مِیبی بتونم هِلپت کنم و یه کم از اکسترا اینفورمیشنی که برای مبادا دِی تو کامپیوتر سیو کردم بهت بدم بتونی خیلی سریع تر انجامش بدی.
اوه.. راستی.. یونیورسیتی لِول انگلیشت منو کشته : )))))
+
یعنی به جان خودم عین همون مورد حرف زدی و چن بار خوندم تا دقیقا متوجه بشم چی گفتی آخرش هم دیدم خیلی خارجکیه گفتم حتما چیزای خوبی گفته : )))))))))) اینم برای من چلنج بود : ))))))
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kazhal@ - 09 شهریور ۱۳۹۴ ۰۲:۲۰ ب.ظ
(۰۸ شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۲۰ ب.ظ)پوونه نوشته شده توسط: هیچ وقت اینایی رو درک نکردم که هنو چند ترم کلاس زبان نرفته، کلمات رایج زبان خودشون فراموششون میشه و یهو میشن -به زبان جدید خودشون-فارِنِر! چه خبره مگه؟ خارج هم بری دیگه اینطوری نمیشه که زبانی که همیشه تو ذهنت هست یهو فراموش کنی.
چند وقت پیش ی جایی کلاس میرفتم(هنری) ... آدمای اینجوری ک زیاد بود...بعدش یه مدت که گذشت، یکی از آقایونِ هنرجو، برای مدت کوتاهی به خارج از کشور رفتن و برگشتن...برگشتن همانا و تغییر زبان هم همانا ... دیگه اصلا فارسی صحبت نمیکردن یا مثلا اگر میخواست فارسی صحبت کنه یه جوری کلماتو ادا میکرد که انگار شش نسل قبلشون اونجا بوده و تازه برگشته ایران و داره فارسی یاد میگیره از وقتی هم برگشته بود یه کتابچه دیکشنری میگرفت دستش و تا بیکار میشد مینشست با یه ژست خیلی خاص ورقش میزد (فک کنم حرفای مارو که فارسی صحبت میکردیم، ترجمه میکرد ) ... بعد مثلا اگه یه نفر یهو یه موزیک به زبان دیگه ای میگذاشت(به جز فارسی) با موزیک زندگی میکردا بعدش یهوو شروع میکرد با خودش اسپانیایی صحبت کردن اصن باید ببینیشا
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 09 شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۴۶ ب.ظ
امروز مادربزرگم کنارم بود همچین ابراز ناراحتی و تاسف کرد من گفتم خدایا چه حرکتی از من سر زد نگو چشمش به گیسوان سفید شده من افتاده بود... فشار زندگیست دیگر مادربزرگ جان بیخیال(البته اولش وقتی خودمم دیدم خیلی ناراحت شدم اما چه کنم )
تازه جدیدا از شدت فشار و استرس میبینم که مثلا اندازه عدس از یجا ریخته(البته مجدد رشد میکنه) والا راضیم به سفیدیش حداقل نریزه، فردا مادرشوهر جانم به نیمه جان (شکلک خجالت) میگه رفتی دختر کچل گرفتی... اون موقع که من گیسوان طلایی داشتم آخه کجا بودی عزیز، دیر آمدی باد برد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kazhal@ - 09 شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۴۲ ب.ظ
نتایج اومده...
نه اینکه من خیلیم خونده بودم، خیلیم انتظار کشیدم و اینا رفتم میبینم یه جایی انگار قبول شدم!!!
رفتم تو سایت دانشگاه میبینم نوشته بدون کنکور معدل بالاهارو پذیرش میکنه...
.
.
.
الان ناراحتم چرا کنکور دادم؟!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - خانه سبز - ۰۹ شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۰۲ ب.ظ
تبریک به همه اونایی که امروز خوشحالند
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Fardad-A - 09 شهریور ۱۳۹۴ ۰۹:۱۹ ب.ظ
عرض تبریک به اونهایی که همونجایی که میخواستن و فکر میکردن قبول شدن.
انشاءا... در همه مراحل بعدی هم موفق باشن.
انشاءا... اونهایی که دو دل اند و شبانه و پردیس قبول شده اند هم تصمیم درستی بگیرند که سال دیگه این موقع افسوس نخورن که کاش رفته بودیم . بلکه خوشحال باشن بابت تصمیم امسالشون. بگن خوب شد که رفتیم یا بگن خوب شد نرفتیم. برای همه نمیشه یه نسخه داد. بعضی بهتره برن و بعضی بهتره بمونن.
اونهایی هم که قبول نشدن و افسوس میخورن که کاش تلاش کرده بودیم یا کاش تلاش موثر کرده بودیم امیدوار باشن که چشم به هم بزنن سال ۹۵ هست.تلاش زیاد همیشه مساوی نتیجه خوب نیست. گاهی بهتره روشها را بازبینی کرد.
|