(۰۴ مرداد ۱۳۹۲ ۰۵:۴۴ ب.ظ)El@he نوشته شده توسط:من همیشه از اونایی که واقعا به من یاد دادن به خوبی یاد میکنم (حتی معلم علوم راهنمایی) و اونایی رو که به من ضربه زدن رو به بدی یاد میکنم (مثل معلم عربی راهنمایی)(03 مرداد ۱۳۹۲ ۰۹:۰۷ ب.ظ)۲FA نوشته شده توسط: یک روز یک جا دانشجوهات از اطلاعاتی که بهشون دادی بهره می برن و یاد تو رو می کنن حس خیلی خوبی به آدم میده
ببخشید شما خودتون تا حالا چند بار یاد استاداتون کردید!؟ اینا همش شعاره. استاد شدن لااقل اینجا، یعنی اینکه به زور بخوای یه سری مسائلی که خودت کاربردشون رو ندونستی، به بقیه یاد بدی. اونم به یه سری آدمایی که همشون فکر میکنن خیلی بامزن!
سلام دوستان
میگم من ۱ دو حب مشکل دارم
نمیدونم چطور بگم اول اینکه نگرانی از قبول نشدن تو کنکور اذیتم میکنه
دومم اینکه نا امیدم و همش دوس دارم که این چند ماه بگذره و قفول بشم یعنی همش تو فکر بعدش هستم و نمیخوام ببپذیرم که این چند ماه هم باید زندگی کرد همش میخوام زود تمام بشه بره...اصلآ ازش لذت نمیبرم
(۰۵ مرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۰۷ ب.ظ)مصطفی محمودی نوشته شده توسط: سلام دوستان
میگم من ۱ دو حب مشکل دارم
نمیدونم چطور بگم اول اینکه نگرانی از قبول نشدن تو کنکور اذیتم میکنه
دومم اینکه نا امیدم و همش دوس دارم که این چند ماه بگذره و قفول بشم یعنی همش تو فکر بعدش هستم و نمیخوام ببپذیرم که این چند ماه هم باید زندگی کرد همش میخوام زود تمام بشه بره...اصلآ ازش لذت نمیبرم
بشین بخون تا قفول بشی
زودتر از اون چیزی که فکر کنی میگذره..
(۰۵ مرداد ۱۳۹۲ ۰۱:۰۷ ب.ظ)مصطفی محمودی نوشته شده توسط: سلام دوستان
میگم من ۱ دو حب مشکل دارم
نمیدونم چطور بگم اول اینکه نگرانی از قبول نشدن تو کنکور اذیتم میکنه
دومم اینکه نا امیدم و همش دوس دارم که این چند ماه بگذره و قفول بشم یعنی همش تو فکر بعدش هستم و نمیخوام ببپذیرم که این چند ماه هم باید زندگی کرد همش میخوام زود تمام بشه بره...اصلآ ازش لذت نمیبرم
سلام
چه نگران باشی این روزا می گذره و چه بی خیال باشی، پس سعی کن روزهاتو با انرژی بگذرونی و با دید مثبت به قبولیت نگاه کنی ایشالا که قبول می شی
ما چون بچه های خوبی هستیم ، درس میخوانیم.
(۰۵ مرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۲۵ ق.ظ)k_111 نوشته شده توسط:نقل قول:من همیشه از اونایی که واقعا به من یاد دادن به خوبی یاد میکنم (حتی معلم علوم راهنمایی) و اونایی رو که به من ضربه زدن رو به بدی یاد میکنم (مثل معلم عربی راهنمایینقل قول: یک روز یک جا دانشجوهات از اطلاعاتی که بهشون دادی بهره می برن و یاد تو رو می کنن حس خیلی خوبی به آدم میدهببخشید شما خودتون تا حالا چند بار یاد استاداتون کردید!؟ اینا همش شعاره. استاد شدن لااقل اینجا، یعنی اینکه به زور بخوای یه سری مسائلی که خودت کاربردشون رو ندونستی، به بقیه یاد بدی. اونم به یه سری آدمایی که همشون فکر میکنن خیلی بامزن!
من منکر این قضیه نیستم، منظورم چیز دیگه ای بود.
یه روز یه نفر میره افریقا، شکار تمساح یاد میگیره، بعد میاد کشور خودش، میبینه ای بابا، اینجا که تمساحی نیست!؟ بعد تصمیم میگیره به بقیه شکار تمساحو یاد بده!
حرف من اینه که آدم اول باید چیزی رو که یاد گرفته، یه جایی به دردش بخوره، استفاده بکنه، بعد به دیگران توصیه کنه. ما بیشتر از اینکه نیاز داشته باشیم استادامون کتابو واسمون توضیح بدن، میخوایم که کاربرد و تجربشون رو به ما بگن. وگرنه خودمون هم میتونیم کتاب رو بفهمیم. اینجوری مجبور نیستیم راهایی رو بریم، که کسانی بودند که قبل از ما رفتن!!
اینکه شما بخوای بعد از فارغ التحصیلی بلافاصله استاد بشی، به نظر من قضیه ی همون تمساح است.
(۰۵ مرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۲۸ ب.ظ)El@he نوشته شده توسط:ببینید هر کسی عقاید خودش رو داره و عقاید هر کس برای خود فرد محترم و ارزشمند هست شما نمی تونید بدون شناخت افراد و کارهایی که انجام دادند یا می تونند انجام بدند در موردشون قضاوت کنید یا اهدافشون رو زیر سوال ببرید، در صورتی حرف شما درست خواهد بود که نسبت به اون فرد و توانایی هاش شناخت کافی داشته باشید بعد ابراز کنید که آیا قضیه تمساح می تونه در مورد اون فرد صادق باشه یا نه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!(05 مرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۲۵ ق.ظ)k_111 نوشته شده توسط:نقل قول:نقل قول: یک روز یک جا دانشجوهات از اطلاعاتی که بهشون دادی بهره می برن و یاد تو رو می کنن حس خیلی خوبی به آدم میدهببخشید شما خودتون تا حالا چند بار یاد استاداتون کردید!؟ اینا همش شعاره. استاد شدن لااقل اینجا، یعنی اینکه به زور بخوای یه سری مسائلی که خودت کاربردشون رو ندونستی، به بقیه یاد بدی. اونم به یه سری آدمایی که همشون فکر میکنن خیلی بامزن!
من منکر این قضیه نیستم، منظورم چیز دیگه ای بود.
یه روز یه نفر میره افریقا، شکار تمساح یاد میگیره، بعد میاد کشور خودش، میبینه ای بابا، اینجا که تمساحی نیست!؟ بعد تصمیم میگیره به بقیه شکار تمساحو یاد بده!
حرف من اینه که آدم اول باید چیزی رو که یاد گرفته، یه جایی به دردش بخوره، استفاده بکنه، بعد به دیگران توصیه کنه. ما بیشتر از اینکه نیاز داشته باشیم استادامون کتابو واسمون توضیح بدن، میخوایم که کاربرد و تجربشون رو به ما بگن. وگرنه خودمون هم میتونیم کتاب رو بفهمیم. اینجوری مجبور نیستیم راهایی رو بریم، که کسانی بودند که قبل از ما رفتن!!
اینکه شما بخوای بعد از فارغ التحصیلی بلافاصله استاد بشی، به نظر من قضیه ی همون تمساح است.
(۰۵ مرداد ۱۳۹۲ ۰۸:۰۰ ب.ظ)ali_goodzila نوشته شده توسط: ما چون بچه های خوبی هستیم ، درس میخوانیم.
دلت هوس منفی کرده؟
(۰۵ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۲۴ ب.ظ)۲FA نوشته شده توسط: ببینید هر کسی عقاید خودش رو داره و عقاید هر کس برای خود فرد محترم و ارزشمند هست شما نمی تونید بدون شناخت افراد و کارهایی که انجام دادند یا می تونند انجام بدند در موردشون قضاوت کنید یا اهدافشون رو زیر سوال ببرید، در صورتی حرف شما درست خواهد بود که نسبت به اون فرد و توانایی هاش شناخت کافی داشته باشید بعد ابراز کنید که آیا قضیه تمساح می تونه در مورد اون فرد صادق باشه یا نه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من فقط نظرم رو گفتم.
(۰۶ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۵۲ ق.ظ)El@he نوشته شده توسط: من فقط نظرم رو گفتم.
ببخشید انگیزه ی شما چیه از ارشد؟
دچار پارادوکس شدم!
(۰۶ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۵۲ ق.ظ)El@he نوشته شده توسط:اول ........ (پشیمون شدم از گفتنش)(05 مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۲۴ ب.ظ)۲FA نوشته شده توسط: ببینید هر کسی عقاید خودش رو داره و عقاید هر کس برای خود فرد محترم و ارزشمند هست شما نمی تونید بدون شناخت افراد و کارهایی که انجام دادند یا می تونند انجام بدند در موردشون قضاوت کنید یا اهدافشون رو زیر سوال ببرید، در صورتی حرف شما درست خواهد بود که نسبت به اون فرد و توانایی هاش شناخت کافی داشته باشید بعد ابراز کنید که آیا قضیه تمساح می تونه در مورد اون فرد صادق باشه یا نه !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
من فقط نظرم رو گفتم.
دوم اینکه این که اگه اینجا تمساحی برای شکار وجود نداره مشکل منه میبایست از اول بهش خوب فکر میکردم نه اینکه مقصر رو اونی که بهم یاد داده چطوری شکار کنم بدونم
هیچ کسی عقل کل نیست که همه چیز رو بدونه و درباره همه تصمیم گیری کنه
اینجا دو گروه وجود دارن هر کدوم دارن سعی میکنن طرف مقابل رو مجاب کنن که دارن اشتباه فکر می کنن
هدف از کار هر گروه اینه که به دیگری کمک کنه وگرنه هیچ نفع مالی برای هیچ کدوم نداره، برای حرفهای هر گروه هم مثال نقض وجود داره
شما میگید استاد دانشگاه ..... مشکل از سیستم هست که فقط آموزش محوره نه پژوهش محور، نه اون استاد دانشگاه
تقاضا برای تدریس زیاده پول رو هم اونجا میدن استاد هم میره درس میده اگه مثل غرب صنایع زیاد باشن پول رو برای تحقیقات میدن اون استاد هم میره کارهای تحقیقاتی انجام میده
(۰۶ مرداد ۱۳۹۲ ۰۶:۳۴ ب.ظ)k_111 نوشته شده توسط: اول ........ (پشیمون شدم از گفتنش)
چرا؟
(۰۶ مرداد ۱۳۹۲ ۰۶:۳۴ ب.ظ)k_111 نوشته شده توسط: دوم اینکه این که اگه اینجا تمساحی برای شکار وجود نداره مشکل منه میبایست از اول بهش خوب فکر میکردم نه اینکه مقصر رو اونی که بهم یاد داده چطوری شکار کنم بدونم
هیچ کسی عقل کل نیست که همه چیز رو بدونه و درباره همه تصمیم گیری کنه
اینجا دو گروه وجود دارن هر کدوم دارن سعی میکنن طرف مقابل رو مجاب کنن که دارن اشتباه فکر می کنن
هدف از کار هر گروه اینه که به دیگری کمک کنه وگرنه هیچ نفع مالی برای هیچ کدوم نداره، برای حرفهای هر گروه هم مثال نقض وجود داره
شما میگید استاد دانشگاه ..... مشکل از سیستم هست که فقط آموزش محوره نه پژوهش محور، نه اون استاد دانشگاه
تقاضا برای تدریس زیاده پول رو هم اونجا میدن استاد هم میره درس میده اگه مثل غرب صنایع طیاد باشن پول رو برای تحقیقات میدن اون استاد هم میره کارهای تحقیقاتی انجام میده
من اصلا قصدم تحمیل کردن نظرم به بقیه نبود. اگه لحنم اینجوری بوده از دوستان عذر میخوام.
صحبت من روی این قضیه است که بهتره (فقط بهتره) قبل از اینکه هدفمون یاد دادن مسائل تئوری که خودمون یاد گرفتیم، به دیگران باشه، بیایم یه کم عملی ش کنیم. قطعا اونی که تونسته علمش رو به عمل برسونه، خیییلی میتونه استاد بهتری باشه...
بازم هرکی نظر خودش رو داره. من خودم به شخصه با اینی که طرف تا فارغ التحصیل میشه میره استاد میشه مخالفم، فقط نظر منه، ممکنه اشتباه باشه.
میگم آقا شمایی که اینهمه درس خوندی، حتما باید یه جا به دردت بخوره دیگه، غیر از اینه؟ اگه می خوای صرف اینکه به شاگردات انگیزه بدی و این صحبتا (که دوستان توی نظراتشون گفته بودن) خب میتونی یه مشاوره خیلی خوب باشی، که اونجوری همه دعات می کنن و همیشه هم به یادتن. راهش استاد شدن نیست...
(۰۶ مرداد ۱۳۹۲ ۰۵:۱۴ ب.ظ)mohsen f نوشته شده توسط: بخشید انگیزه ی شما چیه از ارشد؟
دچار پارادوکس شدم!
من خودم به کارای تحقیقاتی علاقه دارم، راهش رو هم توی ادامه تحصیلم میبینم.
ضمنا برای بازار کار، یا باید سرمایه ی توپ داشته باشی، که ندارم. و به نظر خودم تاجر خوبی نمی تونم باشم.
یا باید درس بخونی، که واسه من گزینه ی بهتریه.
چون هم علاقه اش رو دارم، هم استعدادش رو و هم شرایطش رو.
من خودم خیلیا رو دیدم که با درس خوندن موفق شدن. شاید ثروتشون به اون تاجری که شما تو نظرتون هست نرسه، ولی منزلت اجتماعی ش خیلی بیشتره.
(۰۶ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۲۵ ب.ظ)El@he نوشته شده توسط: میگم آقا شمایی که اینهمه درس خوندی، حتما باید یه جا به دردت بخوره دیگه، غیر از اینه؟
________________________________________________________________________________________
من خودم به کارای تحقیقاتی علاقه دارم، راهش رو هم توی ادامه تحصیلم میبینم.
ضمنا برای بازار کار، یا باید سرمایه ی توپ داشته باشی، که ندارم. و به نظر خودم تاجر خوبی نمی تونم باشم.
یا باید درس بخونی، که واسه من گزینه ی بهتریه.
چون هم علاقه اش رو دارم، هم استعدادش رو و هم شرایطش رو.
من خودم خیلیا رو دیدم که با درس خوندن موفق شدن. شاید ثروتشون به اون تاجری که شما تو نظرتون هست نرسه، ولی منزلت اجتماعی ش خیلی بیشتره.
________________________________________________________________________________________
اینا باهم پارادوکس دارنا!
فکر میکنم هدفتون مشخص نیست..
(۰۶ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۵۶ ب.ظ)mohsen f نوشته شده توسط: اینا باهم پارادوکس دارنا!
فکر میکنم هدفتون مشخص نیست..
نه ببینید. شما وقتی استاد میشید، همون مطالبی رو که بلدین به بقیه یاد میدید، یعنی چیزی به مطالب قبلی که هست اضافه نمیکنید.
ولی وقتی تحقیقات انجام میدین، از نظر من دارید یه راه جدیدی رو باز میکنید، که خودش به ثمر رسوندنه زحماتتونه.
نمی دونم منظورم رو متوجه میشید یا نه...
(۰۷ مرداد ۱۳۹۲ ۱۲:۱۴ ق.ظ)El@he نوشته شده توسط: نه ببینید. شما وقتی استاد میشید، همون مطالبی رو که بلدین به بقیه یاد میدید، یعنی چیزی به مطالب قبلی که هست اضافه نمیکنید.
ولی وقتی تحقیقات انجام میدین، از نظر من دارید یه راه جدیدی رو باز میکنید، که خودش به ثمر رسوندنه زحماتتونه.
نمی دونم منظورم رو متوجه میشید یا نه...
من با شما موافقم...
معلمه پیری داشتیم. میگفت زمانی که ما معلم شدیم معلمی یکی از پایین ترین شغل ها بود. چون کار فراوون بود.چون حقوقش کم بود. چون کلاس کنکور و کلاس خصوصی نبود... اما ما بازم رفتیم استخدامه آموزش و پرورش شدیم.چون عاشق معلمی بودیم.
امروز باید دید اگه حقوق هییت علمی بشه ماهی ۶۰۰ تومن بازم کسی میره هییت علمی شه؟ نمیدونم این چه تعبیریه که هرکی فارغ التحصیل میشه به فکر هییت علمی شدنه.
استاد خوب بودن با آدمه خوب بودن زمین تا آسمون فرق داره ها....
یه تعبیره دیگه وجود داره که نمیشه گفت درسته یا غلطه اما میگه " اونی که بلده انجام میده ، اونی که بلد نیست میره درسشو میده "
من هیچ وقت قدر نشناسه استادای خوبم نبودم و همیشه اگه میدیدم استادی واسه دانشجوش ارزش قایله واسش جون هم میدادم
مثالشم این :
[/url]https://manesht.ir/forum/thread-8233.html[url]
اما همیشه از دست اساتیدی هم که حس میکردم بزور فقط قراره پولی به جیب بزنن ناراحت بودم.
و اینکه ارشد و دکتری گرفتن صرفا جهت استاد شدن نیست