(۲۳ تیر ۱۳۹۷ ۰۱:۳۲ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط: ...اما بازم حاضرم برگردم به اون سن و روزگار و ...
ساله ۹۴ بود که سره یک پروژه ی آمار برداری شرکت پست ، توی بجنورد ، توی دو ، سه ماهش چهار تا دانشجوی ترم اولی هم باهامون بودن .این قدر جوشون باحال بود و توی فاز پلی اشتیشن ، والیبال ، کرکره خنده و... بودن که اون زمان (یعنی سه ساله پیش ) که تا قبل اش احساس پیری و پیرمردی میکردم
حس میکردم دوباره جوون شدم
یعنی منم شده بودم یک ۱۸ ساله که با هم بستنی می خوردیم ، شب ها از روی دیوار خوابگاه میپریدیم ، بازی می کردیم ، پارک میرفتیم ، خیلی خوش گذشت ...یادش بخیر ،
(۲۳ تیر ۱۳۹۷ ۰۲:۴۵ ب.ظ)Milad_Hosseini نوشته شده توسط: آرایشگر سرِ محلمون هم داره کاراشو انجام میده که بره ترکیه ...
,واقعا؟ شما کدوم محله هستین ؟
آخه آرایشگره محل ما هم می خواد بره اون هم دقیقا ترکیه :/ ۴۵ سالشه . یک باره دیگه هم رفته که نتونسته بمونه و برش گردوندن
بنده ی خدا تا پنجم ابتدایی درس خونده ولی فکر میکنه که داره حروم میشه اینجا
{توضیح :ما سبزواریم ...نه گیلان}