زمان کنونی: ۱۸ خرداد ۱۴۰۳, ۰۳:۳۰ ق.ظ مهمان گرامی به انجمن مانشت خوش آمدید. برای استفاده از تمامی امکانات انجمن می‌توانید عضو شوید.
گزینه‌های شما (ورودثبت نام)

هرچه می خواهد دل تنگت بگو...

ارسال: #۵۴۱
۲۳ فروردین ۱۳۹۰, ۱۲:۲۶ ب.ظ
RE: هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
(۲۳ فروردین ۱۳۹۰ ۱۲:۱۸ ب.ظ)۵۴m4n3h نوشته شده توسط:  من هی میگم منو توی این موقعیت های سخت قرار ندید، هیچ کس گوش نمیده!
هر وقت مامانم میگه ناهار رو خودت گرم کن، میسوزه Sad
بابا! من از کارایی که busy waiting داره خوشم نمیاد! هی برم سر بزنم که ببینم کی داغ شده؟ خب دارم از cpuم استفاده میکنم، بهره وریش میاد پایین اگه هی برم! آخرشم که یادم میره، میسوزه Sad Big Grin Tongue
خب غذاهه خودش شعور داشته باشه هر وقت داغ شد interupt بزنه، من قول میدم سعیم رو بکنم که برم زیرش رو خاموش کنم Big Grin
سمانه جان به جاهای و نکات خوب زندگی رسیدی و داری اشاره میکنی،دست به کار شو کاری بکن، ما رو هم بی نصیب نزار.Cool

هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۴۲
۲۳ فروردین ۱۳۹۰, ۱۲:۳۱ ب.ظ
RE: هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
(۲۳ فروردین ۱۳۹۰ ۱۲:۲۶ ب.ظ)na.farzane نوشته شده توسط:  سمانه جان به جاهای و نکات خوب زندگی رسیدی و داری اشاره میکنی،دست به کار شو کاری بکن، ما رو هم بی نصیب نزار.Cool

این که من بی ناهار میمونم جاهای خوب زندگیه؟ Big Grin
خب تقصیره خانواده ست دیگه! همه یهو میرن بیرون منو تنها میذارن توی خونه! اگه برادرم بود اون گرم میکرد! برادرم زودتر یادش میاد، کمتر غذا میسوزه! Tongue

حسرت نبرم به خواب آن مرداب / کآرام درون دشت شب خفته است / دریایم و نیست باکم ازطوفان / دریا همه عمر خوابش آشفته است “شفیعی کدکنی”
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۴۳
۲۳ فروردین ۱۳۹۰, ۱۲:۳۲ ب.ظ
RE: هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
(۲۳ فروردین ۱۳۹۰ ۱۲:۱۸ ب.ظ)۵۴m4n3h نوشته شده توسط:  من هی میگم منو توی این موقعیت های سخت قرار ندید، هیچ کس گوش نمیده!
هر وقت مامانم میگه ناهار رو خودت گرم کن، میسوزه Sad
بابا! من از کارایی که busy waiting داره خوشم نمیاد! هی برم سر بزنم که ببینم کی داغ شده؟ خب دارم از cpuم استفاده میکنم، بهره وریش میاد پایین اگه هی برم! آخرشم که یادم میره، میسوزه Sad Big Grin Tongue
خب غذاهه خودش شعور داشته باشه هر وقت داغ شد interupt بزنه، من قول میدم سعیم رو بکنم که برم زیرش رو خاموش کنم Big Grin

یکی از اینا بخر:

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


Big Grin

To live is to suffer, to survive is to find some meaning in the suffering.
Friedrich Nietzsche
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۴۴
۲۳ فروردین ۱۳۹۰, ۱۲:۳۷ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ فروردین ۱۳۹۰ ۱۲:۳۹ ب.ظ، توسط Helmaa.)
RE: هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
(۲۳ فروردین ۱۳۹۰ ۱۲:۳۱ ب.ظ)۵۴m4n3h نوشته شده توسط:  
(23 فروردین ۱۳۹۰ ۱۲:۲۶ ب.ظ)na.farzane نوشته شده توسط:  سمانه جان به جاهای و نکات خوب زندگی رسیدی و داری اشاره میکنی،دست به کار شو کاری بکن، ما رو هم بی نصیب نزار.Cool

این که من بی ناهار میمونم جاهای خوب زندگیه؟ Big Grin
...........P
آره خیلی خوبه ،چون تو رو به این سوق داده که غذا باید شعور داشته باشه این یعنی نصف راهو رفتی خانم مهندس.
من از اینها خیلی بدترش رو دیدم Big Grin که اگر روزی این شعوره هدایت بشه (شعورای دیگه هم هستن البته)خیلی از مشکلات حل میشه.

هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب
باشد اندر پرده بازی های پنهان غم مخور
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۴۵
۲۳ فروردین ۱۳۹۰, ۱۲:۴۴ ب.ظ
RE: هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
(۲۳ فروردین ۱۳۹۰ ۱۲:۳۲ ب.ظ)polarisia نوشته شده توسط:  
(23 فروردین ۱۳۹۰ ۱۲:۱۸ ب.ظ)۵۴m4n3h نوشته شده توسط:  من هی میگم منو توی این موقعیت های سخت قرار ندید، هیچ کس گوش نمیده!
هر وقت مامانم میگه ناهار رو خودت گرم کن، میسوزه Sad
بابا! من از کارایی که busy waiting داره خوشم نمیاد! هی برم سر بزنم که ببینم کی داغ شده؟ خب دارم از cpuم استفاده میکنم، بهره وریش میاد پایین اگه هی برم! آخرشم که یادم میره، میسوزه Sad Big Grin Tongue
خب غذاهه خودش شعور داشته باشه هر وقت داغ شد interupt بزنه، من قول میدم سعیم رو بکنم که برم زیرش رو خاموش کنم Big Grin

یکی از اینا بخر:

مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.


Big Grin

wow!! عجب چیزیه! فکر کنم اگه کوکش کنه آدم، صبح زود بلند شه بره نون هم بگیره Big Grin
البته این فقط بخشی از مشکلم رو حل میکنه ها! چون این هنوز نیاز داره که آدم چکش کنه! البته خب آنلاین چک کردن واسه ما که صبح تا شب چشممون توی مانیتور هست خیلی راحت تره! Tongue یا حداقل اگه آیکون برنامه ش رو ببینم، شاید یادم بیاد!
به هر حال سپاس، خیلی پیشنهاد خوبی بود، هر وقت خواستم تنها زندگی کنم، حتماً باید یکی از اینا بخرم Tongue

حسرت نبرم به خواب آن مرداب / کآرام درون دشت شب خفته است / دریایم و نیست باکم ازطوفان / دریا همه عمر خوابش آشفته است “شفیعی کدکنی”
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۴۶
۲۳ فروردین ۱۳۹۰, ۰۱:۲۳ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۳ فروردین ۱۳۹۰ ۰۱:۲۴ ب.ظ، توسط mosaferkuchulu.)
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
جز من دیوونه
کی وقتی حس می کنه
که داره می میره
حتی واسه مردن
از تو دیوونه
اجازه می گیره؟

سپیده که سربزند در این بیشه زار خزان زده شاید گلی بروید شبیه آنچه در بهار بوئیدیم
پس به نام زندگی هرگز مگو هرگز.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Parva , aminamini
ارسال: #۵۴۷
۲۳ فروردین ۱۳۹۰, ۰۵:۰۸ ب.ظ
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
میرسه روزی که بی من ثانیه‌ها نفس گیر میشه

ای نسخه ی نامه الهی که تویی

ای آینه ی جمال شاهی که تویی

بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست

از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی


(حضرت مولانا)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: aminamini
ارسال: #۵۴۸
۲۳ فروردین ۱۳۹۰, ۰۷:۵۳ ب.ظ
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
این جا قلم به دست دلم سنگ می شود
گاهی به مصرعی دل من تنگ می شود

حسرت نبرم به خواب آن مرداب / کآرام درون دشت شب خفته است / دریایم و نیست باکم ازطوفان / دریا همه عمر خوابش آشفته است “شفیعی کدکنی”
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: aminamini , Parva
ارسال: #۵۴۹
۲۴ فروردین ۱۳۹۰, ۰۹:۱۲ ق.ظ
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
چه راه هایی که رفتم تا
بدونم جز تو راهی نیست!
خلاصم کن از عشق هایی
که گاهی هست و گاهی نیست!

سپیده که سربزند در این بیشه زار خزان زده شاید گلی بروید شبیه آنچه در بهار بوئیدیم
پس به نام زندگی هرگز مگو هرگز.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۵۰
۲۴ فروردین ۱۳۹۰, ۱۲:۲۱ ب.ظ
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
از دیروز تا حالا یه فکری عین خوره افتاده به جونم که اگه امسال قبول نشم چی...؟ بچه‌ها به نظرتون امسال میانگین درصد دروس مشترک چند می تونه باشه با این اوضاع؟؟
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۵۱
۲۴ فروردین ۱۳۹۰, ۰۵:۴۷ ب.ظ
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
خبرت هست که بی روی تو آرامم نیست

ای نسخه ی نامه الهی که تویی

ای آینه ی جمال شاهی که تویی

بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست

از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی


(حضرت مولانا)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ۵۴m4n3h
ارسال: #۵۵۲
۲۴ فروردین ۱۳۹۰, ۱۱:۳۱ ب.ظ
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
دیروز تو یه کتاب خوندم اسکندر مقدونی فقط ۳۳ سال عمر کرد و بعدش فوت کرد.
داشتم به این موضوع فکر می کردم که یه زمانی ۳۰ ساله های قدیم چنان جسارتی داشتند که می تونستند کل جهان را تحت تصرف خودشون در بیارند.
ولی ۳۰ ساله های امروز....

زندگی ، همیشه فریاد زدن نیست ...، بلکه صدای آرامی است که در انتهای روز می گوید: فردا دوباره تلاش خواهم کرد.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۵۳
۲۵ فروردین ۱۳۹۰, ۰۳:۰۹ ب.ظ (آخرین ویرایش در این ارسال: ۲۵ فروردین ۱۳۹۰ ۰۳:۱۳ ب.ظ، توسط Fardad-A.)
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
عیب کار اینجاست که بیشتر وقتها من ” آنچه هستم ” را با ” آنچه باید باشم ” اشتباه می کنم‌، خیال میکنم آنچه باید باشم هستم، در حالیکه آنچه هستم نباید باشم . !!!!


از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر ............ یادگاری که در این گنبد دوار بماند..
.
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: Parva
ارسال: #۵۵۴
۲۵ فروردین ۱۳۹۰, ۰۴:۴۹ ب.ظ
هر چه می خواهد دل تنگت بگو ‍‍‍‍...
بودنم را هیچ کس باور نداشت‌،
هیچ کس کاری به کار من نداشت ،
بنویسید بعد مرگم روی سنگ
با خطوطی نرم و زیبا و قشنگ‌،
آنکه خوابیده در این گور
سرد بودنش را هیچ کس باور نکرد

ای نسخه ی نامه الهی که تویی

ای آینه ی جمال شاهی که تویی

بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست

از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی


(حضرت مولانا)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
ارسال: #۵۵۵
۲۵ فروردین ۱۳۹۰, ۰۴:۵۹ ب.ظ
واژه ای به نام پدر
پدر! پشتم به تو گرم است. نمی‏دانم اگر تو نبودی، زبانم چطور می‏چرخید صدایت نزنم! راستش را بخواهی، گاهی، حتی وقتی با تو کاری ندارم، برای دل خودم صدایت می‏زنم: بابا!

پدر! آنقدر با دست‏هایت انس گرفته‏ام که گاهی دلم لک می‏زند، دستانم را بگیری. ببخش اگر ناخن‏های ضرب ‏دیده‏ات لای درهای بسته روزگار، مانده بود و من ندیدم.

پدر! دست در دستانم که می‏گذاری، خون گرم آرامش، در کوچه رگ‏ هایم می‏دود.

پدر! اندیشیدن فرداهای دور را از تو آموختم. شبانه‏های خیس چشمانت، مسیر برخاستن و جست‏وجو کردن را روشن‏ترین راهبر است.

پدر! می‏دانم که هوایم را داری و من میان ازدحام غریبی، گم نمی‏شوم و تو هیچ وقت دستم را رها نمی‏کنی.

پدر! گرچه خانه ما از آینه نبود؛ اما خسته‏ترین مهربانی عالم، در آینه چشمان مردانه‏ات، کودکی‏ هایم را بدرقه کرد، تا امروز به معنای تو برسم.

خدایا، کمک کن تا برای فهمیدن مفهوم آیه «به انسان درباره‌ی پدر و مادرش سفارش کردیم» خیلی دیر نشود.
خدایا، من می فهمم که طوفان زندگی بی رحم است؛ کمکم کن تا قدر همراهی پدر را در تجربه کردنش بفهمم.
خدایا، بارها شد که لبخند رضایت پدر، تارهای ناراحتی را از چهره‌ام درید. کمکم کن تا وقتی هنوز هست، من هم در دریدن تارهای چهره اش بی تاثیر نباشم.
خدایا، می دانم که چین های صورتش، نقشه‌ی سالهای کودکی من است. مرا ببخش اگر پای تک درخت حیاطمان، پنهانی، غصه‏هایی را خورد که مال او نبودند.
خدایا، وقتی بچه بودم، پیش از رسیدنش، خواب بودم؛ کمکم کن تا امروز، بیدارتر از همیشه، به جای آویختن بر شانه اش، بوسه بر بلندای پیشانی اش بزنم.

پدر، تو را به من هدیه دادند و من امروز، تمامی خود را به تو هدیه خواهم کرد؛ اگر بپذیری...

منبع‌: انجمن بچه های کنکوری (
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمی‌باشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
)

ای نسخه ی نامه الهی که تویی

ای آینه ی جمال شاهی که تویی

بیرون ز تو نیست آنچه در عالم هست

از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی


(حضرت مولانا)
یافتن تمامی ارسال‌های این کاربر
نقل قول این ارسال در یک پاسخ
 سپاس‌گزاری شده توسط: ronaldo , Maryam-X


موضوع‌های مرتبط با این موضوع...
موضوع: نویسنده پاسخ: بازدید: آخرین ارسال
  اگر بیش از سه سال از عضویت شما در مانشت میگذرد:بگویید کجایید و چه میکنید؟ Fardad-A ۸۳ ۵۷,۲۸۹ ۲۴ مرداد ۱۴۰۲ ۱۲:۵۰ ق.ظ
آخرین ارسال: clint
  ازدواج دور از جوانان، جوانان دور از ازدواج (هرچه می خواهد دل تنگت بگو...) morweb ۲,۶۹۵ ۶۴۶,۲۱۰ ۲۱ مرداد ۱۴۰۲ ۰۷:۴۴ ب.ظ
آخرین ارسال: gogooli
  انخاب مسیر آینده ؟ آینده دکترا چه خواهد شد ؟ shivap ۱۰ ۱۰,۶۳۸ ۰۲ آذر ۱۳۹۸ ۱۲:۳۶ ق.ظ
آخرین ارسال: WILL
  سلام،امروز حال ات چطوره؟ حس امروزت را بگو. فرید ۹۰۷ ۲۴۳,۱۹۹ ۲۰ مهر ۱۳۹۴ ۰۳:۲۳ ب.ظ
آخرین ارسال: Bache Mosbat
  اگر داده ها در هر بار به طور مساوی تقسیم شود حداکثر عمق درختی log n خواهد شد؟ post98 ۱ ۳,۲۳۷ ۱۸ بهمن ۱۳۹۳ ۰۹:۲۴ ب.ظ
آخرین ارسال: ahrmb
  اینترنت در آینده ناپدید خواهد شد hnarghani ۰ ۳,۳۸۲ ۰۷ بهمن ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ب.ظ
آخرین ارسال: hnarghani
  اختلالی که زندگی شما را نابود خواهد کردشک و بدبینی ناشی از اختلال شخصیت پارانویید( morweb ۰ ۳,۳۹۰ ۲۴ تیر ۱۳۹۳ ۰۵:۳۴ ق.ظ
آخرین ارسال: morweb
  تعداد سوالات دروس تخصصی کامپیوتر تغییر خواهد کرد؟؟؟ Denize ۱۸ ۱۸,۷۴۱ ۱۷ آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۰۳ ب.ظ
آخرین ارسال: shovaliehsiah
Question لطفا تجربیات خود را در مورد نوشتن سمینار و پایان نامه بگویید Potential ۲۴ ۲۱,۵۶۸ ۲۸ مرداد ۱۳۹۲ ۱۱:۴۲ ب.ظ
آخرین ارسال: انرژی مثبت
  یک موضوع جدّی که اگه دقت نکنیم، مایه‌ی سرافکندگی ما در قیامت خواهد بود silver_0255 ۸ ۷,۷۶۵ ۲۸ خرداد ۱۳۹۲ ۱۰:۳۰ ق.ظ
آخرین ارسال: silver_0255

پرش به انجمن:

Can I see some ID?

به خاطر سپاری رمز Cancel

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. رمزت رو فراموش کردی؟ اینجا به یادت میاریم! close

رمزت رو فراموش کردی؟

Feeling left out?


نگران نباش، فقط روی این لینک برای ثبت نام کلیک کن. close