سلام دوستای خوبم !!!!!!!!!!
راستش اول مردد بودیم که این بخش یعنی تجربیات شخصی باید باشه یانه اما بعدش حس کردیم شاید اونایی که موفق نشدن یه دلائلی برای خودشون داشتن .دیدم چقدر حیف میشه اگر نادیده گرفته بشن وصد البته که تجربه اونا ممکنه امسال برای من نوعی هم اتفاق بیافته .برای اینکه کرکره این قرفه رو هم زده باشیم بالا وبه امید خدا یه سری تجربه توپ اینجا باب بشه گفتم توی قسمت تجربیات شخصی یه پاپیک بزنم با این نام:
چی شد که نشد؟ می خوام این تاپیک پیش نویسی باشه برای مصاحبه هایی که قراره تو این قسمت قرار بگیره .مصاحبه با دوستانی که خوندن خوب هم خوندن اما نشد که بشه .
می خوام از خودم شروع کنم .راستش پارسال بعد از سالها دوری از درس دوباره دلم تنگ شد برای مدرسه واول مهر ودلم تنگ شد برا نوشت افزار خریدن (عاشق نوشت افزارم )و جامدادی خریدن ووو
(البته اینا رو نوشتم که دلیل اصلی ارشد خوندنم رو نگم
) برای همین کتابام رو در آوردم ویا علی مدد!!! خوب هم شروع کردم اما یه اتفاق همه چیز رو خراب کرد مرگ یه عزیز از نزدیکان کل زندگیم رو تحت شعاع خودش قرار داد ومن بیشتر نقش یه پرستار رو داشتم برای بازماندهها برای همین حتی کنکور هم نتونستم بدم .اما امسال اومدم که دوباره شروع کنم .راستش اون موقع اون قدر قافل گیر شدم که انتظار این اتفاق رو نداشتم اما الان دیگه میدونم هر آن ممکنه دوباره خیلی اتفاقها بیافته ومن باید آماده باشم وخودم رو نبازم .یه جور هایی اون حادثه من رو بزرگ کرد حالا دیگه سعی می کنم از تک تک وقتم استفاده کنم واگه یه اتفاق افتاد اونو مدیریت کنم .این تجربه من بود .از خودم شروع کردم که نگید به همه گیر میده یکی نیس به خودش گیر بده من از خودم گفتم وگفتم که چی شد که نشد .هر کسی خواست بیاد تجربیاتش رو با دوستاش تقسیم کنه .
منتظرتون هستیم دوستان خوب .البته به سراغ بعضی دوستان که مد نظرم هست می دم برای مصاحبه یه مصاحبه بالعکس این بار می پرسم چی شد که نشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
منتظر باشید دوستان عزیز.
همچین جمع و جور نوشتین که نمیشه گیر داد. واقعا" دکتر چه خوب میدونسته برای این پست چه کسی را باید بگذاره.
چه سوال خوبی
پروژهی پایان نامه انجام نشد که (رتبه خوب) نشد، کل تابستون تازه فهمیدم پروژم چی هست کار اصلیاش مونده بود که مجبور شدم تا آخر آبان ماه براش وقت بگذارم.و فقط 3 ماه برای کنکور داشته باشم.
البته نمی تونم قطعی بگم اگه زودتر می تونستم شروع کنم به خوندن، کنکور رو بهتر می دادم
تسلیت میگم سارا خانم، امیدوارم غم آخرتون باشه ...
------------------------------------
ایده جالبی بود، مرسی.
یه مشکل بزرگ من این بود که خوب مرور نکردم، همینهم باعث شد عملا خیلی از مطالبی که خونده بودم بی فایده باشه
اما یه مشکل بزرگتر هم وجود داشت به اسم استرس!!!
اینکه آدم بتونه سر جلسه خودشو کنترل کنه و نبازه خیلی مهمه! به قول یکی از دوستای خوبم وقتی استرس میگری حتی خودتم متوجه نیستی. تند تند میخوای همه سوالا رو بخونی و هی بگردی یه سوالی پیدا کنی که بزنی. هی از این سوال به اون سوال میپری. این خیلی بده.
همینهم باعث شد 2 تا سوال آخر سیستم عامل رو نبینم، یه سوال ساده رو اشتباه جواب بدم و سوالایی که راحت میتونستم بزنم رو نزدم!
(23 تير 1390 01:30 ق.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: [ -> ]همچین جمع و جور نوشتین که نمیشه گیر داد. واقعا" دکتر چه خوب میدونسته برای این پست چه کسی را باید بگذاره.
یعنی جدی میخواستین گیر بدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
شاید جای گفتن این مطالب اینجا نباشه ولی اینهایی که میگم یه جورایی تجربه شخصیه که برام خیلی ارزشمنده
من هیج وقت فکر نمیکردم یک روز بطور جدی شروع کنم درس خوندن برای ارشد چون بعضی افراد اعتماد بنفس کاذب از نوع بالا دارن ولی من در زمینه کنکور اعتماد بنفس کاذب از نوع پایینش داشتم!!!(که این برمیگرده به تجربه های بدم درمورد کنکور کارشناسی)
این شد که وقتی درسم تموم شد اصلا کنکور شرکت نکردم(بااینکه به ادامه تحصیل علاقه داشتم ولی فکر میکردم از توانم خارجه) اما پارسال به اصرار پدرم برای کنکور ثبت نام کردم ولی از اونجا که هیچ انگیزه ای نداشتم دوتا درس منطقی و نظریه و نیمی از ساختمان داده رو از روی کتاب پوران چند ماه قبل از کنکور خوندم(بی انگیزه و سطحی) بعد همه چیزو جمع کردم گذاشتم کنار و فقط روز کنکور بازم به اصرار پدرم رفتم کنکور دادم بدونه اینکه حداقل اون درسایی رو که چند ماه قبل خونده بودم یک نگاهی بندازم اما روز کنکور در کمال ناباوری خودم به خیلی از سوالایه مربوط به درس منطقی و نظریه و دوتا از سوالای ساختمان داده(که دوتاشم درست جواب دادم) جواب دادم و بعد از اومدن کلید بیشتر شک زده شدم وقتی دیدم اکثر جوابام درست بوده
از همون موقع(یعنی همون روز کنکور) تصمیم گرفتم درس بخونم و من از فردای کنکور شروع کردم به خوندن و الان هم مشغولم
این رو هم از قلم نندازم که مانشت به من خیلی کمک کرده و میکنه چون تقریبا من هیچی درمورد اینکه چی باید بخونم چی مهمه چی مهم نیست نمیدونستم ولی الان باکمک مانشت و تمام دوستانی که در مانشت فعالیت میکنن تقریبا دستم اومده که باید چکار کنم
من حتی اگر در کنکور موفق نشم(که مطمئنم موفق میشم اینکه گفتم موفق نمیشم یه فرضه) باز هم به مانشت مدیونم
امیدوارم بتونم به یک طریقی یک روزی جبران کنم
میترسم سال دیگه سارا خانوم ازم بپرسه چی شد که نشد؟!(جدی نگیرید شوخیه!
)
منم بگم مانشت!!!!!
ازبس که اینروزا من به مانشت سرمیزنم
من سال های 88و89و90 کنکور دادم البته دوسال آخر با جدیت بود هر تو دوسال اول نوشتهی "زندگی ارشد من" رو می نوشتم و از تجربیات اون سال ارشدم تو پایگاه وبم میزاشتم امسال دستم تا الان به قلم نمیرفت اما خوب قول دادم تا یکی دو هفته دیگه نسخه 3 این دست نوشته رو کامل کنم من هیچکدوم از این 3 سال موفقیت خوبی کسب نکردم و فکر کنم تجربیاتی دارم که خیلی به درد دوستان تازه وارد و کسایی که سال اولشونه میخوان آزمون بدن میخوره همینجا به سارا خانوم قول میدم این نوشته که در همه مسائل پیرامون کنکور ارشد مطلب داره آماده کنم.
جواد جان قراره شما اولین نفر مصاحبه عبرت آموزی باشید
هر چند من شک ندارم امسال با درس گرفتن از عدم موفقیتهای گذشته میتونی موفق باشی.
با تشکر ویژه از مدیریت محترم که این بخش با همفکری ایشان باب شد. ان شالله قرار شد یک مصاحبه عالی با آقای جوریان داشته باشیم.
(23 تير 1390 04:35 ق.ظ)SarahArshad نوشته شده توسط: [ -> ]با تشکر ویژه از مدیریت محترم که این بخش با همفکری ایشان باب شد. ان شالله قرار شد یک مصاحبه عالی با آقای جوریان داشته باشیم.
همه کارها رو خودتون دارید به پیش میبرید. من باید از شما بابت این همه انرژی تشکر کنم.
(23 تير 1390 04:27 ق.ظ)admin نوشته شده توسط: [ -> ]جواد جان قراره شما اولین نفر مصاحبه عبرت آموزی باشید هر چند من شک ندارم امسال با درس گرفتن از عدم موفقیتهای گذشته میتونی موفق باشی.
انشالله که سرگذشت ارشد امسال ما نتیجه عبرت آموزی برای سایر دوستان پشت کنکوری باشه.
آقای تنهایی تو ویرایش پروفایل قسمت وضعیت تحصیلی یه گزینه کم هست اونم اینکه یه نفر خواسته باشه ارشد نده و تو سایت فعالیت کنه چی اسمشو بزاریم
دانشجوی کارشناسی که نیستم.
پشت کنکوری ارشدم که به هیچ وجه نیستم
دانشجوی ارشدم که نمیشم
یه فکری به حال این قسمت از پروفایل بکنید چیزی به نام فارغ التحصیل کارشناسی بزارید تا کسانی مثل من همونو انتخاب کنند چون امسالی در کار نیست.
اما خوب دوست دارم تو سایت فعالیت کنم به خاطر شما و همهی بچه های سایت و علاقه وافر به مباحث هوش مصنوعی که خدا میدونه دوست ندارم ازشون جدا بشم.
این تالار چه تالار عبرت آموزی هست جالبه
اما یه کمک آدم احساس دپرس بودن میکنه! به گذشته زیاد فکر نکنید ایشالا امسال همتون با رتبه های خوب جبران میکنید.
(23 تير 1390 05:24 ق.ظ)br2011 نوشته شده توسط: [ -> ]این تالار چه تالار عبرت آموزی هست جالبه
اما یه کمک آدم احساس دپرس بودن میکنه! به گذشته زیاد فکر نکنید ایشالا امسال همتون با رتبه های خوب جبران میکنید.
تلخ نیست .گزنده است برای بیدار کردن .ممنون که احساستان را رقیق بیان کردید.تجربیات همیشه درس هستند هم برای خود فرد هم برای شنونده .
شاید تلخی باشه برای رسیدن به یه شیرینی .به پایان خوب .شما برای درمان هم باید دوای تلخ بخورید.ممنون از توجه دوستان به گذر دلتنگی های ما .هر کسی که از اینجا گذشت وتجربه ای داشت دریغش نکنه که شاید برای یک نفر دیگه مفید باشه .اصلا چرا همش از تجربه های بد بگیم تجربه می تونه شیرین هم باشه .تجربه هایی که در کنار تلخیها زندگی ارشدی شما را ساختند البته من این اصطلاح رو از آقای جوریان قرض گرفتم .
به خاطر وقت کم و کار، زمان برای دوره دروسی که خونده بودم نداشتم و فقط تونستم دروس مشترک رو دوره کنم و همه زحماتم تو ریاضی مهندسی و آمار و تخصصی از بین رفت.
سر جلسه هم هول بودم.تا صبح از استرس بیدار بودمو داشتم دوره میکردم اما تموم نشد.
البته امسال به امید خدا و با همون شرایط قبلیم شایدم بدتر یه بار دیگه تلاشمو برای آخرین بار میکنم. و باور دارم که میشه.
و هیچ نا ممکنی وجود نداره.
اما یه توصیه دوستانه اینکه، اگر احساس نیاز به کارو از همه ابعاد در خودتون نمیبینید یا میتونید به تاخیرش بندازین، و واقعا تصمیم به ادامه تحصیل دارین، تو یکی از بهترین دانشگاهای تهران.
اول تکلیفتونو با درس روشن کنید بعد اولویت خودتونو کار قرار بدین.
(23 تير 1390 03:11 ق.ظ)javadjj نوشته شده توسط: [ -> ]من سال های ۸۸و۸۹و۹۰ کنکور دادم البته دوسال آخر با جدیت بود هر تو دوسال اول نوشتهی "زندگی ارشد من" رو می نوشتم و از تجربیات اون سال ارشدم تو پایگاه وبم میزاشتم امسال دستم تا الان به قلم نمیرفت اما خوب قول دادم تا یکی دو هفته دیگه نسخه ۳ این دست نوشته رو کامل کنم من هیچکدوم از این ۳ سال موفقیت خوبی کسب نکردم و فکر کنم تجربیاتی دارم که خیلی به درد دوستان تازه وارد و کسایی که سال اولشونه میخوان آزمون بدن میخوره همینجا به سارا خانوم قول میدم این نوشته که در همه مسائل پیرامون کنکور ارشد مطلب داره آماده کنم.
من انتظار داشتم شما رتبه خیلی خیلی بهتری کسب کنید، فکر میکنم تجربیات شما خیلی میتونه آموزنده باشه ، لطف بفرمایید از تجربیاتتون بگید
( مخصوصا کنکور 90 که ظاهرا آمادگی خوبی هم براش داشتید )