سلام سارا خانم.
داشتم پستای این تاپیکتونو میخوندم. به نظرتون دلیل اینکه امسال دوباره قبول نشدین چی میتونه باشه؟
برنامه ریزیتون اشتباه بود یا ترتیب خوندن درسا یا وقتی که برای هر درس می گذاشتین یا مورد دیگه ای هست؟
اگه دوستان دیگه هم دلیل اینکه چند بار امتحان دادن و نتیجه دلخواهشونو بدست نیاوردن رو بگن تا از تجربیاتشون استفاده کنیم ممنون میشم.
(11 تير 1391 11:52 ق.ظ)farhadk نوشته شده توسط: [ -> ]سلام سارا خانم.
داشتم پستای این تاپیکتونو میخوندم. به نظرتون دلیل اینکه امسال دوباره قبول نشدین چی میتونه باشه؟
برنامه ریزیتون اشتباه بود یا ترتیب خوندن درسا یا وقتی که برای هر درس می گذاشتین یا مورد دیگه ای هست؟
اگه دوستان دیگه هم دلیل اینکه چند بار امتحان دادن و نتیجه دلخواهشونو بدست نیاوردن رو بگن تا از تجربیاتشون استفاده کنیم ممنون میشم.
دلیل قبول نشدنم این بود که پارسال من کلا دنیام عوض شده بود واصلا می خواستم رشته ای رو بخونم غیر کامپیوتر .داشتم توی دو دنیای کاملا متضاد سیر می کردم .برای همین اصلا هدفم رو برای کامپیوتر برداشته بودم و داشتم برای یه رشته دیگه می خوندم اما اذر ماه دوباره برگشتم به رشته خودم .که دیگه دیر شده بود .دلیلش همین بود .البته پشیمون نیستم که رفته بودم دنبال رشته دیگه .چون اون رشته هم رشته خوبی بود از جنبه های خاص خودش .تا ببینیم خدا چه خواهد وچه برایم رقم زده شده
پس ربطی به برنامه ریزی نداشت.ممنون.
دوستان دیگه مثل آقای mthsh که تو این تاپیک ارسال داشتن , اگه تجربشونو در اختیار ما بذارن و بگن واسه امسال چه اصلاحاتی در برنامه ریزیشون یوجود آوردن ممنون میشیم.
نه مربوط به تصمیمم در مورد نوع و کیفیت اینده کاریم داشت واینکه بخوام تو چه دنیایی باشم.
سلام . من فکر کنم دلیل اینکه نتیجه نگرفتم این بود که ماه اخر باید فقط تست میزدم. اما درگیر خوندن مطالب جدید بودم که باعث شد مطالب قبلی که خونده بودم از یادم بره و نتونم تو مغزم 1 جور ساماندهی داشته باشم. امیدوارم دوستان اینو در نظر داشته باشن
من هم اشتباهی که کردم پروژه و کنکورم یکی شد.یعنی عملا مجبور بودم صبح ها برم دانشگاه با این که هیچ واحد درسی ای نداشتم.به خیال خودم تابستون رو گذاشتم روی پروژه که تموم شه و از اول مهر برای کنکور بخونم.ولی نگو استادم خیال نداشت پروژه رو تموم شده بگیره... .خلاصه از اول های ابان تونستم فشرده کنکوری خوندنم رو شروع کنم.ولی وقتی میگم فشرده منظورم واقعا فشرده یه.در حد ابمیوه گیری
. واقعیت این که جونم در اومد تا تونستم به حدی که برای کنکور مناسبه برسم.اخرشم با کلی استرس رفتم سر جلسه کنکور.
(تو پرانتز بگم من خودم باور نمیکنم بعضی دوستان میگن 2,3 ماهه برای کنکور خوندن و نتایج خیلی خوبی هم کسب کردن.چون من خودم این تجربه رو کردم و توی وقت باقی مانده یعنی همون 4 ماه از هیچ تلاشی دریغ نکردم. اما رتبه امم شد 460 نرم افزار)
کار کنکور کار 8 ماه یا بیشتره...برای اکثر بچه ها همین جوریه...البته به استثنای اون هایی که اعتماد به نفس کاذب دارن
کنکور == تست , تست , تست + یک متد خوب خلاصه نویسی و مرور + برنامه ریزی براساس خصوصیات اخلاقی خودتون + باور به این جمله که "چرا عاقل کند کاری که باز ارد پشیمانی" (:دی) + اعتماد کردن به خودتون و عدم مقایسه خودتون با دیگران.
تا جایی هم که میتونید چند منبعی نکنید کتاب ها رو.برای هر درس یک کتاب بخونید ولی همونو درست بخونید.(البته این بیشتر برای کسایی هست که مثل من وقت کم دارن.)
ولی اخرشم اینو بگم که اگرچه رتبه ام در مقایسه با بچه های اینجا زیاد خوب نشد ولی تجربیاتی که اون 3,4 ماه عایدم شد به یک دنیا برام می ارزید.گاهی اوقات یه اشتباه هایی میکنی.ولی هر وقت ماهه رو از اب بگیری تازه است(شایدم نباشه
)
(30 مرداد 1390 12:51 ب.ظ)hadi_m نوشته شده توسط: [ -> ]به نام انکس که افرید تا من نیز بیافرینم .
با ارزوی قبولی طاعات وعبادات همه مشتاقان درگه ش
ایده جالبیه که نگاهی مختصری به پشت سرمان داشته باشیم و در صدد نواقصمان بر بیام .
خب من میتونم بگم تو این یکی دو سال اخیر زندگی من پر از فراز و نشیب بوده و در واقع بعد از کارشناسی و فارغ التحصیلی به دلایل مشکلات مالی هیچ رغبتی بای ادامه تحصیل نداشتم تا اینکه یکی دو واقعه منو بران داشت که ادامه تحصیل بدم . اوایل سال ۸۹ طی یک برنامه از پیش برنامه ریزی شده توسط یکی از دوستاتنم به تهران رفتم و درگیر مسائل نتورک شدم که البته به یاری خدا چندی طول نکشید که خلاصی یافتم اما بسیاری از پلها رو خراب کرده بودم وابروم هم پیش دوست و اشنا رفته بود .
بعد از اون بود که در ازمون استخدای اموزش و پرورش شرکت کردم و با رتبه خوبی هم قبول شدم و تا اوایل مهرم درگیر جزئیات استخدامی بودم اما دست اخر باز....
خیلی ناراحت و داغون بودم چون مشکلات مالی مانع شده بود از دامه تحصیل باز بمونم و با وجودی که همه دوستانم بلافاصله کلاس کنکور ثبت نام کردن ولی من برای خریدن کتابها هم دچار مشکل بودم و مجبور بودم دوره ایی بخرم و به خاطر همین هم سریالی درس میخوندم .
خلاصه با همه اینها عدم اصلی که نتیجه مطلوب رو در کنکور نگرفتم رو هیچ یک از مواردی رو که ذکر کردم نمیدونم و میتونم به اختصار عنوان کنم که:
از انجا که بعضی دورس از جمله نظریه زبانها کامپایلر و مدار رو پاس نکرده بودم به خاطر همین مجبور بودم این دروس رو خودم بخونم از انجا که تصمیم داشتم هوش شرکت کنم به همین خاطر درس مدار زمان زیادی رو ازم گرفت واز انجا که این درس اصولا باید تمرین زیاد حل کرد از حل تمرین غافل شدم و بعد نتونستم از عهده این درس به خوبی بر بیام.
مسئله بعدی این بود که منابع مختلفی رو امتحان میکردم و بیشتر وقتم رو صرف خوندن میکردم تا تست و حل تمرین البته با حل تست مشکل نداشتم اما با زمان حل اون مشل عدیده ایی داشتم و زمان زیادی رو از دست میدادم به خاطر همین هیچ برنامه ریزی روی زمان نداشتم .
با همه این احوالات من از خوندنم ناراضی نیستم وراضی هم هستم اما از انجا که کنکور این چیزا سرش نمیشه و فقط جواب اخریه به همین خاطر ...
بعد ازاعلام نتیجهها باز هم ناراحت شدم اما باز تصمیم رو جزم کردم برای ایستادن و دوباره شروع کردن .اولش به دنبال کسی بودم که با هم بخونیم اما متاسفانه باز هر چه بیشتر گشتم کسی رو نیافتم شاید تمایلی برای خوندن دو نفری نداشتن اما باز منتظر کسی نماندم و گفتم شاید هیچوقت کسی از راه نرسه و و باید رفت چون زندگی و کنکور منتظر کسی نمی مونه.
در اخر ...
نمیدونم شاید دوستانی اینجا باشن که وضعیت مشابه من رو داشته باشن که حتی نتونن از کلاس کنکور بهره ببرن و حتی در خریدن منابع با مشکل مواجه باشن اما دلم میخواد به همه اونها بگم که من باور درم که محدودیت , ضعف نیست و هیچوقت زود انصراف ندن و همیشه توکلشو به خدای بالای سرشون باشه و فقط کافیه تلاششون رو بکنن و بقیه رو بسپارن به خدا.
با سلام دوست عزیز.
. دقیقا به حرف شما ایمان دارم.وضع من هم پارسال همین بود.البته من خبر ندارم دوستان کلاس کنکور میرفتن یا نه.فقط میدونستم هزینه این کلاس ها برای من سنگینه.حتی مجبور بودم بعضی از کتاب هامو دست دوم از کسی بگیرم.با این که اکثرا قدیمی بودن.... ولی اینو میدونم که اگر چیزی رو بخواید هیچ چیزی نمیتونه مانع شما برای رسیدن به اون بشه.
.
(28 مهر 1390 10:24 ق.ظ)mthsh نوشته شده توسط: [ -> ]الان جو یه جوریه که من دید درستی نسبت به تواناییم توی دروس مشترک و ریاضی ندارم و نمی تونم هم به حرفایی که اینجا زده میشه اعتماد کنم. کسی رو ندیدم که خیلی دیده درستی بده. مثلا توی بعضی مصاحبهها خوندم که طرف گفته من زبانم از بچگی خوب بود ولی وقتی درصد زبانش رو میبینم ،میبینم همش ۲۰-۳۰ درصد زبان زده.خب اگه من خودم شرکت نکرده بودم شاید توی این شرایط فکر میکردم چقدر زبان کنکور سخت هست که مثلا نفرات اول دو سال اخیر معماری یا صفر زدن یا ۲۷ درصد !!!
کاش یخورده زرنگ ترها میتونستن بهتر برای درصدهاشون توضیح بدن که مثلا برای همین ۲۰-۳۰ درصد ریاضی یا مشترک چند روز و چه مقدار زحمت کشیدن.یا اگه کاستی داشتن بخاطر چی بوده ؟؟!! خب اینجای جای خوبی برای بیان این مطالب هست امیدوارم رتبه های برتر اینجا رو با محتواتر از این چیزی که هست بکنند !!!
با تشکر از ایدهی تشکیل دهنده و مدیر این قسمت: -)
سلام دوست عزیز.با عرض معذرت من با چند تا از کلمه های شما مشکل دارم
من درصد ریاضی ام 30% شد.اما با وقت کمی که داشتم نمیتونستم ریاضیات مهندسی و امار بخونم.برای همین فقط محاسبات عددی و گسسته خوندم.ولی همین 2 درس رو چندین و چند بار خوندم . تست ها رو زیاد مرور کردم تا بتونم حذف امار و ریاضی مهندسی رو جبران کنم.ولی به نظر خودم زرنگ هم نیستم البته اون جوری که شما میگید.به نظر من زرنگی در کنکور اون جاست که شما بتونید حین فرایند امادگی کنکور یا حتی قبل اون یه شناخت کلی از خودتون داشته باشید.این که از چه درس هایی میتونید امتیاز بگیرید و از کدوم ها نه.کدوم ها رو حذف کنید بهتره و کدوم ها رو خوب بخونید بیشتر جواب میده و ... .
مثلا من علی رغم توصیه دوستانم که نباید درسی رو حذف کنم, ریاضی مهندسی و امار و کامپایلر رو حذف کردم. ولی سعی کردم نبود اونها رو با بقیه جبران کنم.
و اخر این که درسته بعضی دوستان مثل من رتبه های خوبی در مقایسه با دیگران کسب نکردیم اما تجربیاتی داریم که گفتن اونها خالی از لطف نیست.
شاید بهتر بود همش دنبال خوندن مصاحبه های بچه های با رتبه تک رقمی و فلان و فلان نباشیم و به بچه های دیگه هم اعتماد کنیم.چه بسا تجربیات اونها به شرایط عموم بچه ها نزدیک تر باشه.(البته ببخشید اگه بیانم کمی تند هست.منظورم الزاما شما نیستید.:rolleyes