29 آبان 1391, 03:55 ب.ظ
این دقیقا یکی از مهمترین سوالات فلسفی زندگی همه انسان هاست. این که چقدر باید تفریح کنیم چقدر کار؟ این که اصلا تفریح چیه؟ چه تفریح هایی باید بکنیم؟ چقدر به تفریح نیاز داریم؟ اینا همه سوالاتی هست که همیشه با اون مواجه هستیم. اما موقع کنکور قضیه یه کم فرق داره...
خیلیها بر این تصورند که چون کنکور دارند باید تمام تفریحات رو تعطیل کنیم باید هیچ کار دیگه ای جز کنکور نداشته باشیم و مدام در طول روز بدون وقفه درس بخونیم.
عده ای دیگر بر این باورند که تفریح باعث نشاطشون میشه و اگه تفریح نکنند نمیتونند درس بخونند برای همین هیچ کدام از تفریحات سابقشون رو کم نمیکنند و دوست دارند درس هم کنارش بخونند
یه عده هم هستند که مدام بین این دو گروه در رفت و آمد هستند. یعنی یه هفته هایی همش درس میخونند و یه هفته هایی همش تفریح و علافی...
اما کدوم بهتره؟ راستش یه پستی دیدم از اقای esisonic با این مضمون که" خیلی ها مثل من دلیل خستگیشون تفریح نکردنه...یکم تفریح کنید...تفریحی که خیلی دوست دارین!!...اینو هم بگم که اگه زیادی تفریح کنید تنبل میشید..پس سعی کنید هر روز به یه اندازه تفریح کنید تا خسته نشید."
خواستم تو همونجا پاسخ بدم دیدم اونجا وسط اون هجمه زیاد پستهای مربوط به گروه درسی ابان ماه گم میشه برای همین اومدم یه تاپیک جدید برایش باز کردم..
خواستم بگم منم با این دوست عزیزمون کاملا موافق هستم. بر هیچ کس این امر پوشیده نیست که تفریح باعث میشه ادم با نشاط بشه و روحیه اش عوض شه. بر هیچ کسم پوشیده نیست که درس خواندن یه کار خارج از طبیعت انسانه و اصرار مداوم به تکرار این عمل باعث خستگی و ازردگی روحی ادم میشه...حرفهامو خلاصه میکنم و چند تا راهکار در مورد میگم شاید به دردتون بخوره
۱- دوستی داشتم که میخواست لاغرکنه. هر کاری میکرد و هر رژیمی که میگرفت به مشکل میخورد اخرش یه روز دیدمش و دیدم که کلی لاغر شده ازش پرسیدم بالاخره رژیم به درد بخور پیدا کردی گفت اره. پرسیدم چه رژیمی. شروع به توضیح دادن کرد
گفت رژیمم این طوریه که تناسب خوبی از غذاها تو طول هفته تو رژیمم هست گفتم اینو که همه رژیم ها دارند انگیزت برای اجراش چیه گفت دکترم گفته پنج شنبه ها ظهر ازادم هر چی دلم میخواد بخورم. منم میرم اردک ابی تهران هر چی دلم میخواد میخورم. میگفت کل هفته رو به انگیزه همین اردک ابی تحمل میکردم و هر سختی که پیش میومد به خودم میقبولوندم که پنج شنبه قرار برم اردک ابی و تا الان با این رژیم دووم اوردم...دقیقا ما ها هم به یه همچین چیزی نیاز داریم. مثلا جمعه بعد هر ازمون بهترین زمان برای یه تفریح مفصله... من خودم تو زندگی شخصیم چهار شنبه شب به چهار شنبه شب با دوستام یه جا جمع میشیم و کلی خوش میگذرونیم. در حالیکه هر کدوممون تو کل هفته دنبال کارها و زندگیمون هستیم و سخت تلاش میکنیم.... یه مثال خیلی خوب این قضیه قرآنه.. بنابراین یه روزی رو تو هفته مشخص کنید که تو اون روز تفریح کنید و باقی هفته رو به انگیزه اون روز به خودتون فشار بیارید و درس بخونید
۲- توی کتاب قدرت شگرف درون نوشته انتونی رابینز نکته ای داره در باب لذت و رنج. میگه تمام کارهای ما ادمها نشئت گرفته از همین لذت و رنج هست. در واقع اینکه یه نفر خلاف میکنه به خاطر اینه که لذتی که تو خلاف کردن هست از رنجی که ناشی از اون هست بیشتره. در واقع این یه معادله روحیه هر چیزی که لذتش از رنجش بیشتر باشه به سوی اون گرایش داریم و هر چیزی که رنجش از لذتش بیشتر باشه ازش گریزانیم. مسئله اصلی اینه که گاهی اوقات لذات کوتاه مدتی هستند که رنجهای طولانی مدت به همراه دارند و یا رنجهای کوتاه مدتی هستند که لذات طولانی مدت به بار می آورند. هر کدوم از ما به گذشتمون که نگاه کنیم میبینیم بسیاری از جاهایی که فکر میکنیم اشتباه کردیم به خاطر این بوده که برای یک سری لذات کوتاه مدت رنجهای بلند مدت را به جان خریدیم و یا برای یک سری لذات بلند مدت حاضر نشدیم رنجهای کوتاه مدت را تحمل کنیم...اینارو گفتم برای اینکه بگم ما میتونیم معادلات ذهنی خودمان را عوض کنیم. یعنی اگه درس خوندن براتون سخته باید اونو تبدیل به لذت کنی. مثلا لذتهای کوتاه مدت برای خودتان تعریف کنید چک لیست درست کنید و با انجام هر بخش اون به خودتان پاداش بدید.و اگه کاری هست که مانع درس خوندن میشه نگاهتون رو بهش عوض کنید طوری بنگرید که انگار اون کار ازارتون میده. یه تصویر بد از اونکار در ذهنتون مجسم کنید (مثل حالت روحی بعد از قبول نشدن در کنکور بعد از این همه تلاش) و هر وقت اون کار میخواست مانع از درس خوندن بشه اون تصویر رو تو ذهنتون مجسم کنید..راجع به تفریح یا علافی هم باید یاد بگیریم که یه جاهایی تفریح کردن لذتبخش و یه جاهایی همراه با غذاب ...تغییر دادن این الگوی فکری سخته ولی غیر ممکن نیست
۳- برای قبولی به کنکور هفت شرط لازمه که داشته باشی. حالا این که هفت شرط چیه خودش سر دراز داره ولی یکی از اون شرطها انرژی هست. بدون داشتن انرژی کافی و بدون هزینه کردن آن نمیشه امید به قبولی داشت. درواقع اگه همه شرایط ایده آل باشه تا وقتی که درس نخونیم به هیچ جایی نمیرسیم. در واقع مطالعه و تلاش کردن بخش انکارناپذیر موفقیت در کنکور... اما ادمی که خسته است ادمی که مریضه ادمی که از سلامت فکری برخوردار نیست نمیتونه درست انرژی بگذاره... اینارو گفتم تا بگم تو تفریحی که داریم میکنیم باید حواسمون باشه که چقدر برایش انرژی میگذاریم. و چقدر برامون انرژی میمونه حقیقتی که هیچ وقت در نظر نمیگیریم اینه که به غیر از زمان فاکتور مهم دیگه ای به اسم انرژی وجود داره. ما تو تمام برنامه ریزیهامون فقط به زمان توجه میکنیم و توجیهمون برای خیلی از تفریحات اینه که بیشتر از یک ساعت که زمان ما رو نمیگیره...من خودم یه مدت مدیدی بود با دوستان پاتوقمون شده بود قهوه خونه و قلیون:پی بعد همیشه استدلالم این بود که یه ساعت بیشتر که وقتم رو نمیگیره اما حقیقتش این بود که بیشتر اوقات باعث ایجاد سر درد و سرگیچه و یا خستگی ذهنی در من میشد. به همین علتم نمیتونستم به کارام برسم... خلاصه اینکه به این نکته هم دقت کنید که یه تفریح چقدر ازتون انرژی میگیره.
خیلیها بر این تصورند که چون کنکور دارند باید تمام تفریحات رو تعطیل کنیم باید هیچ کار دیگه ای جز کنکور نداشته باشیم و مدام در طول روز بدون وقفه درس بخونیم.
عده ای دیگر بر این باورند که تفریح باعث نشاطشون میشه و اگه تفریح نکنند نمیتونند درس بخونند برای همین هیچ کدام از تفریحات سابقشون رو کم نمیکنند و دوست دارند درس هم کنارش بخونند
یه عده هم هستند که مدام بین این دو گروه در رفت و آمد هستند. یعنی یه هفته هایی همش درس میخونند و یه هفته هایی همش تفریح و علافی...
اما کدوم بهتره؟ راستش یه پستی دیدم از اقای esisonic با این مضمون که" خیلی ها مثل من دلیل خستگیشون تفریح نکردنه...یکم تفریح کنید...تفریحی که خیلی دوست دارین!!...اینو هم بگم که اگه زیادی تفریح کنید تنبل میشید..پس سعی کنید هر روز به یه اندازه تفریح کنید تا خسته نشید."
خواستم تو همونجا پاسخ بدم دیدم اونجا وسط اون هجمه زیاد پستهای مربوط به گروه درسی ابان ماه گم میشه برای همین اومدم یه تاپیک جدید برایش باز کردم..
خواستم بگم منم با این دوست عزیزمون کاملا موافق هستم. بر هیچ کس این امر پوشیده نیست که تفریح باعث میشه ادم با نشاط بشه و روحیه اش عوض شه. بر هیچ کسم پوشیده نیست که درس خواندن یه کار خارج از طبیعت انسانه و اصرار مداوم به تکرار این عمل باعث خستگی و ازردگی روحی ادم میشه...حرفهامو خلاصه میکنم و چند تا راهکار در مورد میگم شاید به دردتون بخوره
۱- دوستی داشتم که میخواست لاغرکنه. هر کاری میکرد و هر رژیمی که میگرفت به مشکل میخورد اخرش یه روز دیدمش و دیدم که کلی لاغر شده ازش پرسیدم بالاخره رژیم به درد بخور پیدا کردی گفت اره. پرسیدم چه رژیمی. شروع به توضیح دادن کرد
گفت رژیمم این طوریه که تناسب خوبی از غذاها تو طول هفته تو رژیمم هست گفتم اینو که همه رژیم ها دارند انگیزت برای اجراش چیه گفت دکترم گفته پنج شنبه ها ظهر ازادم هر چی دلم میخواد بخورم. منم میرم اردک ابی تهران هر چی دلم میخواد میخورم. میگفت کل هفته رو به انگیزه همین اردک ابی تحمل میکردم و هر سختی که پیش میومد به خودم میقبولوندم که پنج شنبه قرار برم اردک ابی و تا الان با این رژیم دووم اوردم...دقیقا ما ها هم به یه همچین چیزی نیاز داریم. مثلا جمعه بعد هر ازمون بهترین زمان برای یه تفریح مفصله... من خودم تو زندگی شخصیم چهار شنبه شب به چهار شنبه شب با دوستام یه جا جمع میشیم و کلی خوش میگذرونیم. در حالیکه هر کدوممون تو کل هفته دنبال کارها و زندگیمون هستیم و سخت تلاش میکنیم.... یه مثال خیلی خوب این قضیه قرآنه.. بنابراین یه روزی رو تو هفته مشخص کنید که تو اون روز تفریح کنید و باقی هفته رو به انگیزه اون روز به خودتون فشار بیارید و درس بخونید
۲- توی کتاب قدرت شگرف درون نوشته انتونی رابینز نکته ای داره در باب لذت و رنج. میگه تمام کارهای ما ادمها نشئت گرفته از همین لذت و رنج هست. در واقع اینکه یه نفر خلاف میکنه به خاطر اینه که لذتی که تو خلاف کردن هست از رنجی که ناشی از اون هست بیشتره. در واقع این یه معادله روحیه هر چیزی که لذتش از رنجش بیشتر باشه به سوی اون گرایش داریم و هر چیزی که رنجش از لذتش بیشتر باشه ازش گریزانیم. مسئله اصلی اینه که گاهی اوقات لذات کوتاه مدتی هستند که رنجهای طولانی مدت به همراه دارند و یا رنجهای کوتاه مدتی هستند که لذات طولانی مدت به بار می آورند. هر کدوم از ما به گذشتمون که نگاه کنیم میبینیم بسیاری از جاهایی که فکر میکنیم اشتباه کردیم به خاطر این بوده که برای یک سری لذات کوتاه مدت رنجهای بلند مدت را به جان خریدیم و یا برای یک سری لذات بلند مدت حاضر نشدیم رنجهای کوتاه مدت را تحمل کنیم...اینارو گفتم برای اینکه بگم ما میتونیم معادلات ذهنی خودمان را عوض کنیم. یعنی اگه درس خوندن براتون سخته باید اونو تبدیل به لذت کنی. مثلا لذتهای کوتاه مدت برای خودتان تعریف کنید چک لیست درست کنید و با انجام هر بخش اون به خودتان پاداش بدید.و اگه کاری هست که مانع درس خوندن میشه نگاهتون رو بهش عوض کنید طوری بنگرید که انگار اون کار ازارتون میده. یه تصویر بد از اونکار در ذهنتون مجسم کنید (مثل حالت روحی بعد از قبول نشدن در کنکور بعد از این همه تلاش) و هر وقت اون کار میخواست مانع از درس خوندن بشه اون تصویر رو تو ذهنتون مجسم کنید..راجع به تفریح یا علافی هم باید یاد بگیریم که یه جاهایی تفریح کردن لذتبخش و یه جاهایی همراه با غذاب ...تغییر دادن این الگوی فکری سخته ولی غیر ممکن نیست
۳- برای قبولی به کنکور هفت شرط لازمه که داشته باشی. حالا این که هفت شرط چیه خودش سر دراز داره ولی یکی از اون شرطها انرژی هست. بدون داشتن انرژی کافی و بدون هزینه کردن آن نمیشه امید به قبولی داشت. درواقع اگه همه شرایط ایده آل باشه تا وقتی که درس نخونیم به هیچ جایی نمیرسیم. در واقع مطالعه و تلاش کردن بخش انکارناپذیر موفقیت در کنکور... اما ادمی که خسته است ادمی که مریضه ادمی که از سلامت فکری برخوردار نیست نمیتونه درست انرژی بگذاره... اینارو گفتم تا بگم تو تفریحی که داریم میکنیم باید حواسمون باشه که چقدر برایش انرژی میگذاریم. و چقدر برامون انرژی میمونه حقیقتی که هیچ وقت در نظر نمیگیریم اینه که به غیر از زمان فاکتور مهم دیگه ای به اسم انرژی وجود داره. ما تو تمام برنامه ریزیهامون فقط به زمان توجه میکنیم و توجیهمون برای خیلی از تفریحات اینه که بیشتر از یک ساعت که زمان ما رو نمیگیره...من خودم یه مدت مدیدی بود با دوستان پاتوقمون شده بود قهوه خونه و قلیون:پی بعد همیشه استدلالم این بود که یه ساعت بیشتر که وقتم رو نمیگیره اما حقیقتش این بود که بیشتر اوقات باعث ایجاد سر درد و سرگیچه و یا خستگی ذهنی در من میشد. به همین علتم نمیتونستم به کارام برسم... خلاصه اینکه به این نکته هم دقت کنید که یه تفریح چقدر ازتون انرژی میگیره.