صفحه‌ها: ۱ ۲
دوستانی که تجربه‌ی شرکت در کنکور کارشناسی ارشد دارن، لطفاً دلایلی رو که باعث شده نتونن به نتیجه دلخواهشون برسن در این قسمت ذکر کنن. حتی کسایی که رتبه خوبی آوردن، اگه رتبه شون با چیزی که مطلوبشون بوده اختلاف داره یا اگه با رعایت نکاتی می تونستن بهتر عمل کنن، اشتباهات خودشون رو مطرح کنن. ذکر این نکات می تونه به کنکوری های آینده کمک زیادی کنه.
چیزی که باعث شد خود من نتیجه دلخواهم رو نگیرم بیشتر از اینکه به معلوماتم مربوط باشه به مسائل سر جلسه مربوط می شد که شاید اگه قبلاً کنکور آزمایشی داده بودم برام پیش نمی اومد. مثلاً به قدری خطر نمره منفی برای من بزرگ تصویر شده بود که نه تنها قدرت ریسک ازم گرفته شده بود، حتی جواب سوالاتی رو هم که می دونستم یا به دست می آوردم یک بار اثبات (ولو به صورت ذهنی) می کردم یا امتحان می کردم بعد پاسخ نامه رو پر می کردم؛ به عبارتی "وسواس بیش از حد" به خرج می دادم. یا با دیدن اصلاحیه های کلیدای سوالات سالای پیش، به حذف سوالات با اشکال تایپی یا مبهم و ... مطمئن بودم و بهشون جواب نمی دادم حتی اگه خیلی راحت بودن و وقت زیادی لازم نداشتن.
البته اشکالاتی هم مربوط به قبل از آزمون بود و مهم ترینش این بود که با وجود اینکه سطح معلوماتم بدون اغراق بالا بود، فرصت مرور نهایی رو از دست دادم و این خودش به مسائل سر جلسه کمک کرد تا تمرکزم کم بشه.
بنابراین توصیه من به کنکوری های آینده: حتی الامکان در کنکور آزمایشی شرکت کنید؛ سر جلسه وسواس زیادی به خرج ندید؛ سر جلسه فقط به این فکر کنید که به بیشترین تعداد سوالی که می تونید جواب صحیح بدید؛ فرصت مرور رو به هیچ وجه از دست ندید.
سلام، ممنون از اینکه بحثی را به این موضوع اختصاص دادید. منم برای کنکور یک سال خوندم، با انرژی مثبت شروع کردم خیلی امید داشتم، ولی متاسفانه نتیجه اونی نشد که انتظارش را داشتم. شاید من برعکس شما جسارت زیاد برای جواب دادن به سوالا داشتم البته نه در همه درسا، درسایی که فکر میکردم میتونم اونها رو خوب بزنم! من زبانم بد نیست نه اینکه خیلی تسلط داشته باشم ولی فکر میکردم میتونم زبان را خوب بزنم نمیدونم واقعا چی باعث شد که اینطوری بشه ولی وقتی کارنامه رو دیدم در کمال ناباوری زبان رو منفی زدم و این باعث شد که رتبم خیلی بد بشه
یکی دیگه از مشکلات من این بود که برای روزهای آخر فرصت کافی برای مرور و زدن تستهای تکمیلی رو نداشتم که دلیلش برنامه ریزیم بود.
از دوستان خواهش میکنم برای خواندن ارشد با برنامه ریزی و حساب شده برن جلو و حتما برای روزهای آخر مرور و تست یادشون نره.
لطفا برای من هم دعا کنید تا امسال بتونم نتیجه خوبی بگیرم...
من برا کنکور ۸۹ تقریبا سه ماه خونده بودم ولی متاسفانه مشکلی داشتم که فکرم رو مشغول کرده بود و تا میومدم درس بخونم ذهنم منحرف می شد به اون سمت
نسبت به زمانی که گذاشته بودم نتیجه‌ام بد نبود ولی راضی هم نیستم، مجاز شدم انتخاب رشته هم کردم توکل به خدا
در ضمن من برای مرور و تست زدن فرصت کمی در نظر گرفته بودم
کسی رو نداشتم که باهاش رفع اشکال و مرور کنم
سر جلسه مشترک نرم افزار هم حالم اصلا خوب نبود، خسته هم شده بودم چون IT هم شرکت کرده بودم
به نظرم برای قبول شدن در ارشد امید خیلی مهم!
اگه نامید باشیم چون قبولی رو دوراز واقعیت می بینیم باعث می شه که خوب درس نخونیم
خوبم تست نزنیم
.........................................................................
امید غیر ممکن راممکن می کند
من با اینکه از اواسط مرداد ماه شروع به خوندن کردم اما یه سری اتفاقات و مشکلاتی پیش اومد که باعث شد من نتونم یک و ماه و نیم درس بخونم و این یعنی فراموشی مطالب خوانده شده
امید چیز خوبیه در صورتی که براش تلاش کرده باشی
خدا هم کمکت می کنه اگه که با تمام وجود خونده باشی
من با اینکه پایه‌ی فوق العاده ضعیفی داشتم ؛ خیلی دیر شروع به درس خوندن کردم( از مهر ماه )
معمولا هم بیشتر از ۴ ساعت نمی تونستم بخونم .
۲-۳ هفته‌ی آخر هم که کلا تعطیل بودم .
فکر می کنم اگه آزمون آزمایشی شرکت می کردم وضعم خیلی بهتر از الان بود .
و اگه واسه ریاضی وقت بیشتری می زاشتم که دیگه عالی می شد .
چند نکته برای دوستان مطرح می کنم که اطلاع از آنها خالی از فایده نیست
۱-سعی کنید در دوران دانشگاه کتب مرجع دروس کارشناسی ارشد را مطالعه و تمرینات آن را حل کنید
۲-در ترم هفت و یا اگر فارغ التحصیل شده‌اید با توجه به اینکه کتب مرجع را خوانده‌اید خلاصه مطالب را از کتبی نظیر پارسه و پوران و .... در عرض یک ماه و یا کمی بیشتر مرور کنید
۳-دو ماه مانده به کنکور شروع به تست زنی کنکور های گذشته کنید و با توجه به اضطراب هفته های پایانی در این دو ماه تست زنی و مرور را فراموش نکنید
و اما...... سر جلسه.....
۱-شرایط برای همه یکی است اگر سوالی سخت بود این سختی برای همه است پس با دیدن این سوالات میدان را خالی نکنید واگر سوالی آسان بود برای اکثر دانشجویان این وضعیت برقرار است و بی جهت مغرور نشده و سستی نکنید
۲-سعی کنید توان خود را به طور مساوی بین دروس تقسیم کنید مثلا درصد بالای دروس مشترک و ریاضی صفر در صد عملا سودی برای شما ندارد
**فراموش نکنید بازی دو نیمه دارد حتی اگر روز اول موفقیت کمی داشتید روز دوم امکان جبران وجود دارد پس حتی اگر روز اول مطابق انتظار خود ظاهر نشدید می توانید روز دوم جبران کنید
۳-قبل و بعد از جلسه به یاوه سرایی های شرکت کنندگان توجهی نداشته باشید فراموش نکنید ۴ الی ۵ در صد شرکت کنندگان توانایی قبولی دارند و فقط ۱ در صد و یا کمتر روزانه قبول خواهند شد پس به گفته های نظیر اینکه: من ۱۰۰ کتاب و یا حتی ۲۰۰ کتاب خوانده‌ام وقعی ندهید اینها جنگ روانی یک عده سیاهی لشکر لاف زن است
** به دنبال کتاب جادویی نباشید که همه مباحث کنکور را مثل راحت الحلقوم برای شما تشریح کند راز موفقیت خود شمایید پس با افزایش ساعات مطالعه توان خود را بالا ببرید تا حتی اگر در سر جلسه شرایط نامساعد بود حتی با ۴۰ الی ۵۰ در صد توان علمی خود هم رتبه قابل قبولی کسب کنید
۴-فراموش نکنید که رقیبان شما در حال مطالعه هستند و کسی که در چهار سال مطالعه عمیقی نداشته با شش و یا هفت ماه مطالعه معجزه نخواهد کرد پس همین حالا به فکر کنکور آتی باشید
و اگر کسی گفت فقط با سه یا چهار ماه مطالعه رتبه خوبی کسب کرده او دروغ می گوید باید گفت که چنین فردی دو الی سه سال مطالعه تشریحی و سه ماه مرور و تست زنی داشته است پس بیهوده به کلاس های کنکور دل خوش نکنید که با دو یا سه ماه حضور در کلاس‌ها موسسات موفق می شوید
همه چیز بستگی به خودتان دارد اگر می خواهید موفق شوید باید مطالعه خود را افزایش دهید و در کنار آن برای تقویت بیشتر خود از موسسات مورد نظر کمک بگیرید
من از ۱۵ مهر شروع به درس خوندن کرده بودم
می رفتم کتابخونه و واقعا عمقی درس می خوندم
روزی هفت ساعت و نیم تا هشت ساعت مفید،یعنی بدون حساب وقفه هایی که بین درس خوندن می افته، درس می خوندم
عالی بودم
فقط روز به روز خسته‌تر می شدم و یک هم افسرده
این باعث شد درست زمان نتیجه دهی،یعنی یک ماه مونده به کنکور از درس دست بکشم،ساعت درس خوندم به سه ساعت (البته با حواس پرتی )تقلیل پیدا کرد و نتونستم به دوره برسم
و امتحانم رو بد دادم،مجاز شدم اما امیدی ندارم
من هنوز هم نمی دونم چه جوری می شه روحیه را همراه با درس خوندن حفظ کرد،اگه کسی می دونه لطفا کمک کنه
نقل قول: من هنوز هم نمی دونم چه جوری می شه روحیه را همراه با درس خوندن حفظ کرد،اگه کسی می دونه لطفا کمک کنه
به نظر من آزمون آزمایشی تو این مورد می تونه مفید باشه چون رتبه خوب تو این آزمونها امید بخش هستش!
(۱۲ تیر ۱۳۸۹ ۰۹:۴۹ ب.ظ)deansam نوشته شده توسط: فقط روز به روز خسته‌تر می شدم و یک هم افسرده
این باعث شد درست زمان نتیجه دهی،یعنی یک ماه مونده به کنکور از درس دست بکشم،ساعت درس خوندم به سه ساعت (البته با حواس پرتی )تقلیل پیدا کرد و نتونستم به دوره برسم
و امتحانم رو بد دادم،مجاز شدم اما امیدی ندارم
من هنوز هم نمی دونم چه جوری می شه روحیه را همراه با درس خوندن حفظ کرد،اگه کسی می دونه لطفا کمک کنه
سلام، من تقریبا شرایط شما رو داشتم، ولی سعی میکردم به خستگی هام غلبه کنم، روزهایی که خیلی خسته میشدم کمتر درس میخوندم و به خودم میگفتم که باید خودم رو برای تلاش بیشتر آماده کنم.
مهمترین چیز اینه که به هدفت فکر کنی اینطوری میشه بر خستگی‌ها غلبه کرد. به هدفت فکر کن و به نتیجه زحماتت، به اینکه با سختیه که آسانی بدست میاد و به آن آسانی که بدستش خواهی آورد فکر کن.
من به صورت تلفنی توی آزمون ثبت نام کرده بودم جزوات رو برام ارسال کردند و من نمیدونستم که بودجه بندی آزمونها چه جوریه و شروع کردم که هر کتاب رو تا آخرش بخونم و خسته میشدم و وقتی فهمیدم که چند روزی به اولین آزمون نمونده بود خلاصه اینکه چند تا از درسا رو کامل خونده بودم و خیلی‌ها رو نخونده بودم و به آزمون اول نرسیدم برای آزمون دوم چون هم مجبور بودم منابع آزمون اول و هم دوم رو بخونم بازم نرسیدم و خلاصه اینکه خیلی عقب بودم..... تازه درسهای سنگین ترم ۷ هم بود.اما تلاش کافی رو هم نکردم....... همه منابع رو هم از جزوه آزمونی که دادم میخوندم و کتاب کمکی دیگه ای استفاده نکردم و به نظرم آزمونها جزوه محور بود و این خوب نیست .........
من خیلی خوندم سال قبل اما
۱-داش ریاضی رو دست کم گرفتم(دلیل اصلی)
۲-تمرکز کافی رو تست زدن نداشتم
۳-برنامه ریزی نکرده بودم فکر میکردم میتونم مرور جامع داشته باشم اما خوب نشد مرور کنم
۴-خودم رو با سوالات راه حلی درگیر نمیکردم اما امسال ذهنم رو به چالش میکشم و با سوالات طولانی راه حل مبارزه میکنم
ریاضی‌ها را دیر شروع کردم به خواندن. روی مشترک‌ها بیش از اندازه اعتماد کردم. و از همه مهمتر روزهای آخر ناگهان تصمیم گرفتم گرایشم را عوض کنم که سبب شد خیلی از تستهایی که خونده بودم و احتمالا بلد بودم را نرسم بزنم.
تلاش کم وانتظار زیا داشتن از خودم به واسطه معدل خوب تو دانشگاه
من که پارسال رسما تنبلی کردم و الان هم به خاطر اون تنبلی پارسالم شدیداً عبرت گرفتم!
نتیجه گیری اخلاقی: عبرت اونقدرام کلمه بدی نیست و در بعضی مواقع می تونه مفید هم باشه!
--------------------------------------------------------------------------------------------------------
هیچ چیز بدتر از تنبلی و پشت گوش انداختن کارها (خصوصاً درس خوندن )نیست .....