من الگوریتم پترسون رو این طوری ترجمه کردم!
نقل قول: هر پردازه به اون یکی میگه: «من دوست دارم وارد ناحیه‌ی بحرانی بشم اما نوبت رو میدم به تو و تا زمانی که تو دوست داشته باشی توی ناحیه‌ی بحرانی بمونی و نوبت مالِ تو باشه، صبر میکنم.»
(۰۲ آذر ۱۳۸۹ ۰۹:۵۷ ب.ظ)۵۴m4n3h نوشته شده توسط: من الگوریتم پترسون رو این طوری ترجمه کردم!جالب بود ۵۴m4n3h جان(اسمت رو خیلی سخت انتخاب کردی
نقل قول: هر پردازه به اون یکی میگه: «من دوست دارم وارد ناحیه‌ی بحرانی بشم اما نوبت رو میدم به تو و تا زمانی که تو دوست داشته باشی توی ناحیه‌ی بحرانی بمونی و نوبت مالِ تو باشه، صبر میکنم.»
)
اشک تو چشام جمع شده
منم گاهی اوقات ارتباط عاطفی با مطالب درسی پیدا می کنم
این نکته بود یا سوال؟!!!!
باین میگن الگوریتم لیلی و پترسون.
پردازه های عشقولانه که بن بست‌ها رو با سرانگشت عشق باز میکنند.
(۰۳ آذر ۱۳۸۹ ۰۴:۳۳ ب.ظ)Soheil نوشته شده توسط: این نکته بود یا سوال؟!!!!
نکته.
فکر می کنم شماها موقع مطالعه سیستم عامل یک شاخه گل رز تو دستتون میگیرید و با چشمانی غم زده و پر از اشک مطالعه می کنید و هر وقت اسم پترسون میاد سریع گلوله های اشک از چشمانتون جاری میشه
حالا الگوریتم ازدواج پایدار رو شرح بدین
(۰۴ آذر ۱۳۸۹ ۱۲:۵۶ ب.ظ)mohanddes نوشته شده توسط: فکر می کنم شماها موقع مطالعه سیستم عامل یک شاخه گل رز تو دستتون میگیرید و با چشمانی غم زده و پر از اشک مطالعه می کنید و هر وقت اسم پترسون میاد سریع گلوله های اشک از چشمانتون جاری میشه
من یکی که اصلاً آدم رمانتیکی نیستم! (اسمایلی یه کسی که داره با مشت میزنه توی چشم یه نفر دیگه!)
(۰۲ آذر ۱۳۸۹ ۰۹:۵۷ ب.ظ)۵۴m4n3h نوشته شده توسط: من الگوریتم پترسون رو این طوری ترجمه کردم!
نقل قول: هر پردازه به اون یکی میگه: «من دوست دارم وارد ناحیه‌ی بحرانی بشم اما نوبت رو میدم به تو و تا زمانی که تو دوست داشته باشی توی ناحیه‌ی بحرانی بمونی و نوبت مالِ تو باشه، صبر میکنم.»
شما اینجوری میگی دوست عزیز، ببین ما واسش چی دراوردیم:
جون داداش cpu راه نداره اگه با زبون خوش تو رفتی که رفتی، اگه نرفتی اول با دستای خودم خفت میکنم و بعدش میفرستم تو بحرانی جان تا حالت حسابی جا بیاد و تا آخر عمر اونجا لذت ببری
حالا با زبون خوش میری تو یا نه!!؟!؟!؟!؟!