با سلام. دوستان امروز به تستی برخوردم که در گزینش گزینه‌ها کمی ابهام دارم. ممنون می‌شم شما هم نظرتون رو بگید:
- شما مدیر بخش نرم‌افزار در یک شرکت نرم‌افزاری بزرگ هستید... برای پروژه‌ای بزرگ سفارش دارید. سیستم فعلی این پروژه به صورت دستی هست ولی سفارش‌دهنده اعتقاد دارد که خودکارسازی اجزای این پروژه موجب صرفه‌جویی در هزینه می‌شود. مشتری در رابطه با مسائل قراردادی بسیار منعطف است. از طرفی سیستم ایجادشده باید بسیار قابل اعتماد باشد و مسئولیت حقوقی را باید برعهده بگیرید. به علاوه در رابطه با امکان‌پذیری سیستم اجزای ناشناخته‌ای وجود دارد که در طی مراحل توسعه‌ی سیستم مشخص خواهد شد.
- چه فرایندی را انتخاب می‌کنید؟
من خودم شخصاً مدل روش‌های رسمی رو به خاطر حساس بودن قابلیت اعتماد پروژه و انعطاف مشتری در پرداخت هزینه‌ها انتخاب کردم. اما کلید٬ مدل حلزونی (مارپیچی) رو انتخاب کرده بود.
انتخاب شما برای این سؤال چیه؟
(۱۴ دى ۱۳۹۰ ۰۳:۵۳ ب.ظ)mam نوشته شده توسط: با سلام. دوستان امروز به تستی برخوردم که در گزینش گزینه‌ها کمی ابهام دارم. ممنون می‌شم شما هم نظرتون رو بگید:با اجازه دوستان IT
- شما مدیر بخش نرم‌افزار در یک شرکت نرم‌افزاری بزرگ هستید... برای پروژه‌ای بزرگ سفارش دارید. سیستم فعلی این پروژه به صورت دستی هست ولی سفارش‌دهنده اعتقاد دارد که خودکارسازی اجزای این پروژه موجب صرفه‌جویی در هزینه می‌شود. مشتری در رابطه با مسائل قراردادی بسیار منعطف است. از طرفی سیستم ایجادشده باید بسیار قابل اعتماد باشد و مسئولیت حقوقی را باید برعهده بگیرید. به علاوه در رابطه با امکان‌پذیری سیستم اجزای ناشناخته‌ای وجود دارد که در طی مراحل توسعه‌ی سیستم مشخص خواهد شد.
- چه فرایندی را انتخاب می‌کنید؟
من خودم شخصاً مدل روش‌های رسمی رو به خاطر حساس بودن قابلیت اعتماد پروژه و انعطاف مشتری در پرداخت هزینه‌ها انتخاب کردم. اما کلید٬ مدل حلزونی (مارپیچی) رو انتخاب کرده بود.
انتخاب شما برای این سؤال چیه؟
۱۰۰% مدل مارپیچی است.
اصلی ترین نکته در این مساله این است " اجزای ناشناخته وجود دارد"
از طرفی مشتری منعطف است
و باید قابل اعتماد باشد.
مدل رسمی که شما می فرمایید در همان ابتدا باید کلیات مشخصات باشد و تحلیل صورت گیرد. حال اگر مسال ناشناخته خود را نشان دادند چاره چیست؟ مشتری شما دیگر به سیستم اعتماد نخواهد کرد.
مدل مارپیچی تمام این مسائل را دارد.
۱/ شما قسمتی از تحلیل را ارائه می دهید.
۲/ نرم افزار را که ارائه دهید مورد بررسی قرار می گیرد
۳/ مشتری می داند این همه نرم افزار نیست و قسمتی از آن است
۴/ اگر موردی بود که اشکال داشت مشتری شما منعطف است و با علم به اینکه این همه نرم افزار نیست موارد ناشناخته که الان مشخص شده اند را اعلام می کند
۵/ شما مسائل ناشناخته را تحلیل می کنید و به نرم افزار اضافه می کنید.
و این پیچ ادامه دارد و اعتماد مشتری جلب می شود..
-------------------------
با اینکه من کنکور نرم افزار دارم ولی خط به خط پرسمن رو بلدم.... چون عاشق نرم افزارم....
ممنون از شما.
حالا با فرض اینکه مورد "اجزای ناشناخته" نبود٬ باز هم انتخاب به نظر مارپیچی بود؟
از طرفی اگر ارتباط با مشتری برای مشخص کردن نیازها باید دائمی باشد٬ مدل WINWIN رو انتخاب می‌کردید؟
همینطور با یک فرض دیگه٬ مثلاً اگر شرکت بتونه از اجزای قابل استفاده‌ی دیگری استفاده کنه٬ بنابراین میشد CBD رو به خاطر ماهیت تکاملی و مشابهت اون با مارپیچی انتخاب کرد؟ یا اصلاً این موضوع با فرضیات این سؤال تناقض داره؟
(۱۴ دى ۱۳۹۰ ۰۴:۳۴ ب.ظ)mam نوشته شده توسط: ممنون از شما.
حالا با فرض اینکه مورد "اجزای ناشناخته" نبود٬ باز هم انتخاب به نظر مارپیچی بود؟
از طرفی اگر ارتباط با مشتری برای مشخص کردن نیازها باید دائمی باشد٬ مدل WINWIN رو انتخاب می‌کردید؟
همینطور با یک فرض دیگه٬ مثلاً اگر شرکت بتونه از اجزای قابل استفاده‌ی دیگری استفاده کنه٬ بنابراین میشد CBD رو به خاطر ماهیت تکاملی و مشابهت اون با مارپیچی انتخاب کرد؟ یا اصلاً این موضوع با فرضیات این سؤال تناقض داره؟
خوب اینجا یک نکته است:
گزینه‌ها چی بوده؟!