|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mm123456789 - 20 آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۲۵ ب.ظ
ایشالله که همیشه دوستان خوش باشن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۰ آبان ۱۳۹۳ ۰۲:۴۷ ب.ظ
آ بیا , خوشی زد زیر دلمون , دیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــر شد!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - aamitis - 20 آبان ۱۳۹۳ ۰۴:۳۰ ب.ظ
کچل شدم رفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 20 آبان ۱۳۹۳ ۰۴:۵۸ ب.ظ
(۲۰ آبان ۱۳۹۳ ۰۴:۳۰ ب.ظ)مهنیا نوشته شده توسط: کچل شدم رفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت...
غصه نخور عزیز، بعد از رفع استرس و ... مجدد رشد میکنه
مال من تو یه ماه شد ۱/۴ و تازه چندتایی هم سفید شد میدونم واسه یه دختر دردناکه خیلی خیلی زیاد
***********************************************************************
خواهز زاده جونم اومد تو مهد کودک، سوره کوثر رو خونده و جایزه گرفته و بسی خوشحاله
*************************************************************
فکر کنم دارم به اون بازیا معتاد میشم
دوز شیطنتمم زده بالا خدایا منو به راه راست هدایت کن... اول صبحی انقدر پیام دادم سر به سر داداشم گذاشتم اونم بدتر از من هی جواب میداد و منم جوابشو میدادم
خدایا هدایتم کن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mm123456789 - 20 آبان ۱۳۹۳ ۰۷:۴۴ ب.ظ
(۲۰ آبان ۱۳۹۳ ۰۴:۴۰ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط: دیگه بچه ها اصرار میکنن که خودمو معرفی کنم:
باسلام، به نام خدا هستم،خوشحال هستم که هستم، از بچگی بزرگ شدم، تو بیمارستان به دنیا اومدم، صادره از شهرمونم، از همون بچگی بزرگ شدم، چند سال سن دارم، بابام مرد بود، تو دوران کودکیم بچه بودم، با رفیقام دوست شده بودم، دانش آموز بودم دانشجو شدم، به دوست داشتن علاقه دارم ،فقط وقتایی که اشک میریزم گریه میکنم، وقتی غذا میخورم سیر میشم، حتی تو خوابم نفس میکشم. آره داداش، ما اینیم دیگه
چقدر جالب هست
نه اسمی گفتین نه رشتتون نه سنتون
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - negar.v - 20 آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۰۶ ب.ظ
چند سال پیش، همه ی عکس هایی که با گوشیم گرفته بودم(توی مدت دو سال) به داداشم دادم که بریزه توی کامپیوترش، اونم زحمت کشیده بود ریخته بود رو desktop,بعدشم ویندوز عوض کرده بود همش پاک شده بود،هر وقت یادم میفته حرصم میگیره
عکسامو می خوام
Sent from my C5302 using Tapatalk
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - bossrasoul - 20 آبان ۱۳۹۳ ۰۸:۴۵ ب.ظ
مشکل از ریشه دسکتاپ نیس، چون اگر بخوای دوتا ویندوز داشته باشی، معمولا یکیش رو روی درایو C نصب میکنی و یکیش رو روی درایو D
ویندوز ۷ و ۸ به صورت خودکار، درایوی رو که توشون نصب بشن، به عنوان درایو اول در نظر میگیرن در حالی که ممکنه C نباشن. پس هر درایوی که اول باشه همیشه C نیست.
به جای این کارا باید دقت کرد که موقع نصب ویندوز فقط پوشه Windows پاک بشه و پوشه Documents and Settings پاک نشه. چون My Documents و Desktop ویندوز قبلی توی این پوشس.
اگه نگار خانم اون موقع از برنامه های ریکاوری استفاده میکردن اطلاعتشون برمیگشت.
البته ریکاوری هم خودش شرایطی داره.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Good! - 20 آبان ۱۳۹۳ ۰۹:۱۶ ب.ظ
(۲۰ آبان ۱۳۹۳ ۰۴:۴۰ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط: دیگه بچه ها اصرار میکنن که خودمو معرفی کنم:
باسلام، به نام خدا هستم،خوشحال هستم که هستم، از بچگی بزرگ شدم، تو بیمارستان به دنیا اومدم، صادره از شهرمونم، از همون بچگی بزرگ شدم، چند سال سن دارم، بابام مرد بود، تو دوران کودکیم بچه بودم، با رفیقام دوست شده بودم، دانش آموز بودم دانشجو شدم، به دوست داشتن علاقه دارم ،فقط وقتایی که اشک میریزم گریه میکنم، وقتی غذا میخورم سیر میشم، حتی تو خوابم نفس میکشم. آره داداش، ما اینیم دیگه
چه خوب!من فکر کردم از وسطاش بزرگ شدید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - هلیا۹۹ - ۲۰ آبان ۱۳۹۳ ۰۹:۲۷ ب.ظ
بعضی وقتا حواس پرتی چیز خوبیه!
خوبه که بیای و حواست پرت شه، پرت شه از اینکه داغونی!
حالم خییییلی بد بود، بی اختیار اومدم اینجا، اما الان حس میکنم میتونم کمی نفس بکشم!
کاش راهی بود که آدما میتونستن هر وقت که دیگه بریدن و خسته ان، برن و دور بشن، منم دلم میخواد برم، تا شاید دلم هوای خانه را کند!
حس میکنم تباه شدم!
بد دردیه تو جمعی باشی و قبولت نداشته باشن! بد دردیه اونی نباشی که فکر می کنن و نتونی حتی یک کلمه هم حرف بزنی! چون فک میکنن بهانه است. بد دردیه...
داغونم و خسته، از آدمای بد، از یاد گرفتن و خوندن، استرس، آینده، آینده مبهم! خسته ام...خسته
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mehrdad_tclh - 20 آبان ۱۳۹۳ ۱۰:۲۶ ب.ظ
دلم هوای سفره مامانم رو کرده بید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - هلیا۹۹ - ۲۰ آبان ۱۳۹۳ ۱۱:۱۱ ب.ظ
(۲۰ آبان ۱۳۹۳ ۰۴:۳۰ ب.ظ)مهنیا نوشته شده توسط: کچل شدم رفـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــت...
میدونی حس میکنم ما دخترا بد جور داریم خودمونو تو این کولاک زندگی درگیر میکنیم.
پیشرفت و مفید بودن خوبه، من که توقع خیلی زیادی از خودم و عمرم دارم، اما نه تو این دنیای گرگ، که اگه مثل خودش نباشی، داغون میشی، مثل من که فک کنم باید برم سراغ رنگ مو! دردنااااااکه!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 21 آبان ۱۳۹۳ ۱۲:۰۹ ق.ظ
یه وقتایی انگار آدم باید خودش رو هم سانسور کنه تا دیگران با برداشت اشتباهشون، دلش رو نشکنن
گاهی پروانه ای را
خیلی آرامـ میگیری تا رهایش کنی
پروانه میان دستانت له میشود !
نیت تو کجا ؛ سرنوشت پروانه کجا ..!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mm123456789 - 21 آبان ۱۳۹۳ ۱۲:۵۴ ق.ظ
جدیدترین خبر از حال مرتضی پاشایی / سه شنبه ۲۰ آبان
اخبار ضد و نقیض و شایعات زیادی درباره «مرتضی پاشایی»، امروز در فضاهای مجازی و غیر مجازی منتشر شد که اکثرا خبر از وخامت حال وی داشت…
مرتضی پاشایی
اخبار ضد و نقیض و شایعات زیادی درباره «مرتضی پاشایی»، امروز در فضاهای مجازی و غیر مجازی منتشر شد که اکثرا خبر از وخامت حال وی داشت، ولی خوشبختانه طبق آخرین خبری که از مهدی علیاری (از فعالین رسانه ای حاضر در بیمارستان بهمن) کسب شد، وضعیت جسمانی این خواننده محجوب پاپ تا شامگاه دوشنبه ۱۹ آبان حدود ۳۰ درصد بهتر شده است.
مرتضی پاشایی برخلاف شایعه ها در هوشیاری کامل بوده و به همراه خانواده اش از وضعیت روحی بسیار بالایی برخوردار است.
شایان ذکر است که حدود ساعت ۸ شب نیز پزشکان عمل کوچکی بدون بیهوشی بر روی «مرتضی پاشایی» انجام دادند که موفقیت آمیز بوده است.
«مرتضی پاشایی» که به دلیل بیماری اش در بیمارستان بستری است، بعد از ظهر جمعه (۱۶ آبان) به بخش ای سی یو انتقال یافته است.
ساعت ۱۱ شب – ۲۰ آبان
انتقال مرتضی پاشایی به بخش تا دو روز دیگر. با بهبود اوضاع جسمانی مرتضی پاشایی احتمالا تا ۴۸ ساعت آینده با تایید پزشکان از آی سی یو خارج و به بخش انتقال خواهد یافت. یک خبر خوش برای مردم و هواداران که دیگر ناراحتی و استرس به خود راه ندهند و از اخبار حاشیه و شایعه به دور باشند. پدر مرتضی پاشایی حال عمومی وی را تا عصر امروز سه شنبه ۲۰ آبان مساعد اعلام کرد و از همگان خواست تا فقط دعا کنند. با انتقال مرتضی پاشایی به بخش عادی میتوان گفت نیمی از مشکل بدنی وی حل شده است و در روزهای آتی باید منتظر معالجات و نظر پزشکان باشیم.
خداروشکر
ایشالله خدا همه ی بیماران رو شفا بده
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۱ آبان ۱۳۹۳ ۱۲:۵۶ ق.ظ
الان من بجای طراحی ماشین تورینگ هی از خودم میپرسم:
مگه حضور شیمیایی هم داریم؟؟؟؟
آدمو سر درگم میکنن با این حرفاشون! میان پست میذارن " زمان حضور فیزیکی مقابل سنجش"
خب توضیح بدید دوسته من!
هی به خودم میگم چطوریه؟؟!! بعد میگم بالام جان تو اگه شیمی بلد بودی تو کنکور ۴۵% نمیزدی , سرت تو کار خودت باشه!
اه اه یاد شیمی افتادم حالم بد شد!
اینجوری ذهن آدمو درگیر میکننا!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - شاپری - ۲۱ آبان ۱۳۹۳ ۰۱:۰۴ ق.ظ
یادش بخیر
پارسال همین موقع
|