|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۰۱:۲۲ ب.ظ
ایناهاش! پیداش کردم اون کی بود! RASPINA گفته بود!
کلی واستادم پستا رو زیر رو زبر کردم تا پیداش کنم!
ولی مستجاب الدعوه ای دیگه , گیر نده! دعا کن لدفاً
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۱:۲۷ ب.ظ
اینجا جواب چند نفر رو میدم
زهرا : خب چرا(اگر درست یادم باشه) قبل اینکه بگید خواهر ندارید، ولی تو دلم بود خب اینجا ننوشتم و بعدشم شما گفتید خواهر ندارید. راستی مبارکه خاله شدی. حالا هی بیا از ماجراهات با فرشته کوچولو بنویس
بهار: سلام عزیز. من رو چه به مستجاب الدعوه دختر، تا خودت نجنبی دعای هیچ کسی اثر نمیکنه ولی من دعا میکنم همه چی اوکی باشه شما هم بهش شک نکن و در جهتش گام بردار
بامدادی: اگر مجبورید تو اون محیط باشید، بمونید ولی همرنگ بقیه نشید و حواستون باشه حساسیتتون نسبت به این موضوعات کم نشه، شایدم تونستید محیط رو تغییر بدید
*******************************
و حالا حرفای خودم
این بازیه منو دق داد... وقتی میبازم، باید آوتارم یه نیم ساعت گریه کنه، اعصابم رو خورد کرده هاااااااااااااااااااا. بابا من به کی بگم من اهل بازی کامپوتری نیستم به زور میخوان منو معتاد کنن حالا ۴ تا بازی هست که باید انجام بدم، گفتن مهارت کافی رو کسب کردی بعدش میریم مرحله بعدی راهنمایی... خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
واقعا توصیه میکنم، اگر دوست دارید ارشد براتون راحت شه حتما حتما، رو زبانتون کار کنید بعد یه حوزه علاقه مندیتون رو پیدا کنید و و تو اون حوزه پایان نامه بگیرید، من پایان نامه ام رو دوست دارم برام جالبه ولی خب هیچی از مفاهیمش نمیدونم ویه چیز دیگه خواهشا یه چیز بگیرد که فارسی کار شده باشه، نه که مثل من برید یه چیز جدید بگیرید که واژه هاشم ندونید چیه و تازه تعریف شده باشه و بعد ترجمه هم متوجه نشید داره چی میگه
خدایا دوست دارم زیاد زیاد زیاد هوامو داشته باش و هوای همه ی ساکنین مانشت رو
یه نکته فوق العاده مهم
دوستان تا حالا خیلی اتفاق افتاده واسه انتخاب نوع کتاب و برنامه ریزی به من پیام دادن، دوستای عزیز من کنکور ارشد ندادم، یعنی ورودم مستقیم بود به دانشگاه و کنکور ندادم
باور کنید من در مورد منابع و ... نمیتونم درست راهنماییتون کنم، اینو نوشتم که بدونید و دیگه از من سوال نکنید. شرمنده که نمیتونم راهنماییتون کنم بنظرم بهتره اول به یکی از مدیرا ایمیل بزنید تا بهتون دوستانی رو که این مسیر رو طی کردن، معرفی کنند تا زودتر به هدف برسید
|
Re: RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - negar.v - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۳:۱۳ ب.ظ
(۱۸ آبان ۱۳۹۳ ۱۰:۳۹ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: (18 آبان ۱۳۹۳ ۱۰:۳۴ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: یعنی وقتی خواهر زاده ام حرف میزنه میخوام خودمو براش بُکشم، میگه" خاله بیزحمت چترمو میدی!! لطفا!! الهی قوربونت برم کمک نمیخوای!!! "
یعنی این واژه ها رو میگه ها منو پر پر میکنه برای خودش... الهی خاله فدااااااااااااااااااااات بشه، امید زندگی
نگو خانم وستا، دلم اب شد نه برادر زاده نه خواهرزاده، هیچ ندارم
همیشه دوست داشتم یه خواهر داشته باشم :|
بچه ها من هم خواهر زاده دارم هم برادرزاده
هر دو هم دخترن و دو سالشونه
البته یکیشون ۸ ماه بزرگتر از اون یکیه،
اولین بار که خواهزادم بهم گفتن آله(یعنی همون خاله) ذوق مرگ شدم
خیلی نی نی های خوبین
الانم خیلی دلم واسه برادرزادم تنگ شده،دو ماهه ندیدمش
با اون لپش،تپلی
Sent from my ME172V using Tapatalk
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۵:۴۲ ب.ظ
پست موقت:
بچه ها میشه کسی که بازی hay day , clash of clans رو انجام داده یه خورده به من توضیح بده
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۵:۵۸ ب.ظ
(۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۰۵:۵۰ ب.ظ)a.dadxah نوشته شده توسط: (19 آبان ۱۳۹۳ ۰۵:۴۲ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: پست موقت:
بچه ها میشه کسی که بازی hay day , clash of clans رو انجام داده یه خورده به من توضیح بده
بفرما ! بچه های آی تی شیش تا درس اضافه روی سرشون آوار شده اونوقت کامپیوتریا گرگم به هوا بازی میکنن. به سوی این چراغ قسم اگه کنکوری بودم الان خون بپا میکردم.ولم کن....
برای پایان نامه ام نیاز هست که یخورده با بازیها آشنا بشم
چرا انقدر زود از کوره در میرید!!!
منم کارشناسی علوم کامیپوتر بودم تا حدی درک میکنم شرایط دوستان رو
اصلا من چیکاره ام
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kingmax - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۰۷ ب.ظ
سلام امروز یه اتفاق عجیب برام افتاد یهو دو تا بچه مدرسه ای را دیدم رفتم ۸-۹ سال پیش دوران راهنمایی همین جور کشکی کشکی بغضم گرفتم تو تاکسی بودم خودمو جمع کردم بعد نفهمیدم چی شد یهو از کل مادیات دنیا سیر شدم دلیلشو نفهمیدمولی شد از اونا که از دنیا سیر میشن میخوان خود کشی کنن نه ها یه حس خیلی خیلی شیرین بود خلاصه بعدش یهو مثل اومدنش پرید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۰۷ ب.ظ
لطفا واژه fun رو کسی جلوی من نیاره که بهش آلرژی گرفتم، دربه در مفهوم درستشم. از کسایی که تو حوزه بازی هستن تا روانشناسا و ... سوال کردم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kingmax - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۰۸ ب.ظ
فکر کنم مغزم سی پی یوش با کارای سنجش داغ کرده قاطی کرده شایدم ویروسی شده ولی ویروس خوبی بود
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kingmax - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۱۰ ب.ظ
(۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۰۷ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: لطفا واژه fun رو کسی جلوی من نیاره که بهش آلرژی گرفتم، دربه در مفهوم درستشم. از کسایی که تو حوزه بازی هستن تا روانشناسا و ... سوال کردم.
الآن وسط دوتا پست من موقع پست گذاشتن بود؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Ametrine - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۱۱ ب.ظ
(۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۰۷ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: لطفا واژه fun رو کسی جلوی من نیاره که بهش آلرژی گرفتم، دربه در مفهوم درستشم. از کسایی که تو حوزه بازی هستن تا روانشناسا و ... سوال کردم.
کلمه به این قشنگی، تو دل برو، فانی!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۱۶ ب.ظ
خدایا خودت به من صبر بده
آمیــــــــــــــــــــــــــــــــــــن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۱۸ ب.ظ
(۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۱۶ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط: بعضی مطب ها هم جالبن ها، زنگ زدم میگم یه وقت میخواستم، میگه همین الان میتونی بیای؟؟؟؟؟ فکر کنم منتظر من بود، گفتم نه شنبه میام
اوووووووووووه تا شنبه میخواین زنده بمونید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kingmax - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۳۵ ب.ظ
نگید از بازی من ۳-۴ سال معتاد بودم همین شد شدم دانشجوی pnu حالا دوباره دم کنکور بعدی بد دارید تحریکم میکنید از بازی حرف نزنید جیزه!!
وستا:شما هم فکر کنم تو نت سرچ کنی بهتر به نتیجه برسی یکی از این انجمن های گیمر ها پیدا کن سوالات بپرس
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۴۴ ب.ظ
بله همونهAurora، والا من که خوشم نیومد از بازیاش... شایدم چون هنوز یاد نگرفتم و البته هیچ وقتم برای بازی کامپیوتری وقت نمیگذاشتم
ولی الان مجبورم کردن تا بازی نکنم راهنمایی بی راهنمایی البته خب لازمه برام
ممنون آقای kingmax
فکر کنم پایان نامه ام مسئله جهانی شده طفلک پروفسور عیسی زاده از دست من کلافه بودا، خب نمیشناخت که منو انقدر ازش راهنمایی میگرفتم حسابی اذیتش کردم ولی خب جوابمو میداد گاهی هم نمیداد آخرین بارم دانشجوی دکتراش رو لینک داد به من که زد و موضوعم کلا تغییر کرد یا ترم ۲ بودم استاد شمس اللهی قبول کرد باهاش کار کنم و موضوع بهم بده حتی اگر استاد راهنمام نشه ولی گفتم نه پردازش تصویر نمیخوام، بچه بودم دیگه!! بعدش استاد خودم منو برد تو حوزه پردازش تصویر یعنی حرص خوردما!!!! کلی داستان دارم سرپایان نامه این موضوعم، موضوع فکر کنم ۵ ام باشه از ترسم زودی رفتم ایرانداک ثبتش کردم تا دیگه اتفاقی نیفته. دل پری دارماااا. شما نخونید اینارو خدا خودش کمک کنه از عهده اش برام... اول فقط برام جالب بود رفتم سراغش بعد از هر کس سوال کردم گفت اوه اوه سخته... الان میفهمم چه کردم با خودم ولی هنوزم برام جالبه و دوست دارم درکش کنم. آروز دارم یه چارچوب خوب ازش درارم بعد بفروشمش، بعدش تو همون حوزه ادامه بدم و حرفه ای بشم بعدشم همونجور که استادم همش میگه موضوعت اپلای میگره منم بتونم ادامه اش بدم... هی خداجون آرزو بر جوانان عیب نیست. انشاالله یروز براورده شه. دوست دارم یه خبره پیدا کنم ،مثلا زیچرمن یا ورباچ فارسی بلد بودن، چه عالی میشد
نپرسید موضوعم چیه و استادم کیه و کجا میخونم، نمیگم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mm123456789 - 19 آبان ۱۳۹۳ ۰۷:۰۷ ب.ظ
(۱۹ آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۱۸ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: (19 آبان ۱۳۹۳ ۰۶:۱۶ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط: بعضی مطب ها هم جالبن ها، زنگ زدم میگم یه وقت میخواستم، میگه همین الان میتونی بیای؟؟؟؟؟ فکر کنم منتظر من بود، گفتم نه شنبه میام
اوووووووووووه تا شنبه میخواین زنده بمونید
این بیماری مدیر x86 شده سوژه
اوه ه ه ه کو تا شنبه
هنوزتوی دوشنبه هستیم
|