|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ziba.O - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۲:۰۸ ق.ظ
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ziba.O - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۲:۰۸ ق.ظ
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ziba.O - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۲:۰۸ ق.ظ
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - aamitis - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۲:۵۵ ق.ظ
نه که خیلی هم آدم درس خونیم حس مهمونی رفتن گرفته منو
به اتفاق هم اتاقی ها رفتیم مهمونی اتاق کناری اما هنوز حسم برطرف نشده
دلم تفریح میخواد مهمونی میخواد
۵ شنبه با دانشگاه میرم قلعه بابک ببینم حسم درست میشه؟ شایدم دلم طبیعت شیراز رو میخواد
نمیدونم چی بر سر حس و حالم اومده
دنیا همه سر به سر خیال است ، خیال
هر نوع خیال میکنی میگذرد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۴۴ ق.ظ
میدونم روزای خوبی توی راااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااهه...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - elham_sh219 - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۱:۴۳ ب.ظ
به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم...
بگویید ک در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید ب دلتان،
بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست...
شما بگویید ،
حتی اگر نشنوند...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mehrdad_tclh - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۷:۰۷ ب.ظ
تو لاین در خواست دوستی یکی رو اتفاقی اکسپت کردم بعد ۵ دقیقه پیام داد که: از برقراری رابطه با شما خوشحالم،امیدوارم لحظات خوشی را در کنار هم سپری کنیم!
فکر کنم مهماندار هواپیما بود!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۸:۲۷ ب.ظ
خدایا منو دریاب
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - iammiti - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۲۰ ب.ظ
Then be the fabulous narcissist that you are, and do it for yourself.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 15 مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۴۲ ب.ظ
(۱۵ مهر ۱۳۹۳ ۰۱:۴۳ ب.ظ)elham_sh219 نوشته شده توسط: به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم...
بگویید ک در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید ب دلتان،
بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست...
شما بگویید ،
حتی اگر نشنوند...
پرروو نشه یهو؟ یه کلمه اونم بگه خسته نمیشه که
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - elham_sh219 - 16 مهر ۱۳۹۳ ۱۲:۴۸ ق.ظ
(۱۵ مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۳۱ ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط: (15 مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۴۲ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: (15 مهر ۱۳۹۳ ۰۱:۴۳ ب.ظ)elham_sh219 نوشته شده توسط: به آنهایی که دوستشان دارید بی بهانه بگویید دوستت دارم...
بگویید ک در این دنیای شلوغ سنجاقشان کرده اید ب دلتان،
بگویید گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست...
شما بگویید ،
حتی اگر نشنوند...
پرروو نشه یهو؟ یه کلمه اونم بگه خسته نمیشه که
من همین جا لازم میدونم که
به آنهایی که دوستشان دارم بی بهانه بگویم دوستتان دارم...
می گویم که در این دنیای شلوغ سنجاقتان کرده ام به دلم،
می گویم گاهی فرصت با هم بودنمان کوتاه تر از عمر شکوفه هاست...
من می گویم ،
حتی اگر نشنوند...
من همه تونو دوس دارم مانشتی های گل
(فردا صبح زود باید برم جایی، الانم باید برم بخوابم، شب همگی بخیر، خابای فول اچ دی ببینید :دی)
خیلی ممنونم از محیتتون
منم به نوبه خودم لازم میدونم از همین تریبون استفاده کنم و به همه دوستای گل مانشتیم بگم "خیلی دوستتون دارم" و تا حالا بچه های به این خوبی یک جا و در کنار هم ندیده بودم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mehrdad_tclh - 16 مهر ۱۳۹۳ ۰۱:۱۳ ق.ظ
مگسی را کشتم . نه به این جرم که حیوان پلیدیست، بد، است
و نه چون نسبت سودش به ضرر یک به صد است
طفل معصوم به دور سر من می چرخید
به خیالش قندم
یا که چون اغذیه ی مشهورش، تا به آن حد، گَندَم
ای دو صد نور به قبرش بارد
مگس خوبی بود
من به این جرم که از یاد تو بیرونم کرد
مگسی را کشتم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Sanaz123 - 16 مهر ۱۳۹۳ ۰۲:۵۱ ق.ظ
دلم گرفتههههههههههه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - iammiti - 16 مهر ۱۳۹۳ ۰۹:۰۲ ق.ظ
به حرف های بعضی از ادما هم فقط میشه خندید و بازم خندید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ziba.O - 16 مهر ۱۳۹۳ ۱۰:۰۵ ق.ظ
ماه من غصه چرا ؟؟؟
آسمان را بنگر،
که هنوز، بعد صدها شب و روز
مثل آن روز نخست، گرم و آبی و پر از مهر به ما می خندد
یا زمینی را که،
دلش از سردی شبهای خزان نه شکست و نه گرفت
بلکه از عاطفه لبریز شد و نفسی از سر امید کشید
و در آغاز بهار، دشتی از یاس سپید، زیر پاهامان ریخت
تا بگوید که هنوز، پر امنیت احساس خداست
ماه من غصه چرا؟؟
تو مرا داری و من هر شب و روز، آرزویم همه خوشبختی توست
ماه من، دل به غم دادن و از یاس سخنها گفتن
کار آنهایی نیست که خدا را دارند
ماه من، غم و اندوه اگر هم روزی، مثل باران بارید
یا دل شیشه ای ات از لب پنجره عشق، زمین خورد و شکست
با نگاهت به خدا چتر شادی وا کن
و بگو با دل خود که خدا هست، خدا هست هنوز
او همانیست که در تارترین لحظه شب، راه نورانی امید نشانم می داد
او همانیست که هر لحظه دلش میخواهد همه زندگی ام، غرق شادی باشد
ماه من ...
غصه اگر هست بگو تا باشد
معنی خوشبختی، بودن اندوه است
اینهمه غصه و غم، اینهمه شادی و شور
چه بخواهی و چه نه ،میوه یک باغند
همه را با هم و با عشق بچین، ولی از یاد مبر
پشت هر کوه بلند، سبزه زاری است پر از یاد خدا
و در آن باز کسی می خواند
که خدا هست
خدا هست
خدا هست هنوز
|