|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 29 مرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۱۳ ب.ظ
(۲۹ مرداد ۱۳۹۳ ۰۶:۰۷ ب.ظ)tabassomesayna نوشته شده توسط: (29 مرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۴۵ ب.ظ)Snow White نوشته شده توسط: کـه اگـر هـمـه ی عـالـم
قـصـد ضـرر رسـانـدن بـه تـو را داشـتـه بـاشـنـد
و خـــدا نخـواهد " نــمــی تــوانــنــد "
پس یعنی اونایی که بهمون ضرر می رسونن رو خدا میخواد ؟!
خدای مهربان حکیم است هر ضرر و زیان به هر صورتی که به بندگان برسد مطابق حکمت اوست و غرض و هدفی درش نهفته است ، خدای مهربان میخواهد با مشکلات و سختیها مبارزه کنیم بندگانش را آزمایش وامتحان میکند همان بدی از کسی در اینده ب به نفع ماست و ما خودمون بی خبرهستیم هرکاری که خداوند انجام میدهد درش حکمتی هست، هر بدی از انسانی به نیت خیر بگیرید..
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - tabassomesayna - 29 مرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۲۵ ب.ظ
(۲۹ مرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۱۳ ب.ظ)Snow White نوشته شده توسط: (29 مرداد ۱۳۹۳ ۰۶:۰۷ ب.ظ)tabassomesayna نوشته شده توسط: (29 مرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۴۵ ب.ظ)Snow White نوشته شده توسط: کـه اگـر هـمـه ی عـالـم
قـصـد ضـرر رسـانـدن بـه تـو را داشـتـه بـاشـنـد
و خـــدا نخـواهد " نــمــی تــوانــنــد "
پس یعنی اونایی که بهمون ضرر می رسونن رو خدا میخواد ؟!
خدای مهربان حکیم است هر ضرر و زیان به هر صورتی که به بندگان برسد مطابق حکمت اوست و غرض و هدفی درش نهفته است ، خدای مهربان میخواهد با مشکلات و سختیها مبارزه کنیم بندگانش را آزمایش وامتحان میکند همان بدی از کسی در اینده ب به نفع ماست و ما خودمون بی خبرهستیم هرکاری که خداوند انجام میدهد درش حکمتی هست، هر بدی از انسانی به نیت خیر بگیرید..
یه وقتایی نمیشه .. این دل با حکمت و این حرفا اروم نمیشه.. هی وعده سر خرمن دادم به این دلم .. ظرف صبرم پر شده.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 29 مرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۳۰ ب.ظ
(۲۹ مرداد ۱۳۹۳ ۰۷:۳۱ ب.ظ)hamedio نوشته شده توسط: (29 مرداد ۱۳۹۳ ۰۷:۱۶ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: (29 مرداد ۱۳۹۳ ۰۷:۱۴ ب.ظ)tabassomesayna نوشته شده توسط: (29 مرداد ۱۳۹۳ ۰۶:۵۵ ب.ظ)hamedio نوشته شده توسط: برکناری وزیر علوم حق بود؟؟
یکی از نماینده های موافق استیضاح یه اماری داد از چند تا دانشگاه مثل دانشگاه شریف و تهران و تربیت مدرس که تووی این یه سال وزارت ایشون رتبه شون پایین اومده بود.البته نمیشه گفت مقصر فقط این وزیره .
چه جالب، چون رئیس خود شریف که میخواست بره( همین چند وقت پیش) میگفت رتبه شریفو بهتر کرده اخر رئیس بهتر کرده وزیر خرابتر؟
Sent from my iPad using
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
آخه یکی از دلایل استیضاح کند شدن پیشرفت علم بوده
به نظر من تو یه سال چطور میشه گفت کند شده
خود آقای دانا گفته مشکلات الان برای ۶ سال پیش هست
و همچنین گفته کسایی بورسیه شدن که وابسته به مسئولین بودن
کاملا معلومه با بهانه گذاشتنش کنار...و دلیلشم همون جریان بورسیه هاس که نسبتشون میرسیده به خود نماینده ها....
جای این صحبتا نیس
فرجی روو سیاه نرفت... تاریخ یادش میمونه چطور گذاشتنش کنار...
Sent from my iPad using
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 29 مرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۳۸ ب.ظ
(۲۹ مرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۲۵ ب.ظ)tabassomesayna نوشته شده توسط: یه وقتایی نمیشه .. این دل با حکمت و این حرفا اروم نمیشه.. هی وعده سر خرمن دادم به این دلم .. ظرف صبرم پر شده.
اره واقعا یه وقتایی نمیشه ادم میبره... اما میدونی چیه صبوری و توکل به خدا نیروی مثبت به روح و جسمت نگاه مثبت روشنیه دلت باعث میشه کمتر زجربکشی بتونی باناراحتی و بدیها مبارزه کنی هر چقد صبور باشی و امیدت بیشتر باشه بیشتر قوی میشی کم کم یاد میگیری چطور با بدیهای روزگار مقابله کنی چطور ناراحتیت اشکاتو کنترل کنی چطور به ارامش برسی بیشتر گذشت کنی وبدیهارو ببینی و لبخند بزنی شاید همه فکر کنن من (خودمومیگم)چقد احمقم که یکی بهم بدی کنه و لبخندبزنم ونگاش کنم وهیچی نگم...هرکی بدی کرد با خوبی جوابش رو بده...
امیدت ب خدا باشه...و دلت همیشه روشن حتی اگه یه جاهایی کم اوردی بازهم صبور باش و لبخند بزن...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sohrab1 - 29 مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۵۷ ب.ظ
(۲۹ مرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۲۵ ب.ظ)tabassomesayna نوشته شده توسط: یه وقتایی نمیشه .. این دل با حکمت و این حرفا اروم نمیشه.. هی وعده سر خرمن دادم به این دلم .. ظرف صبرم پر شده.
تمام ترسها ،تمام اضطراب ها و استرسها و ... از عدم آگاهی و شناخت میاد.
فرض کنید شما را در تاریکی بین ۲۰ نفر رها کنن. حالا همه ۲۱ نفر ترس و استرس دارین.
حالا اگه به شما یک دوربین دید در شب بدن و باز در تاریکی بین همون ۲۰ نفر رها کنن دیگه شما ترسی ندارید.
دلیلش برتریی هست که نسبت به بقیه دارید.
تو زندگی هم اگه شما شناخت بهتری از پیرامون و نحوه برخورد با مشکلات و مسائل داشته باشید اون ترس و اضطراب جاشو به آرامش میده.
پس تا میتونین در مورد مسائل مختلف مطالعه کنید تا آگاهیتون بیشتر بشه. خواهید دید که خیلی از مشکلات اهمیت خودشون را از دست میدن.و واقعا اهمیتی هم نداشتند و صرفا توی ذهن ما اهمیت پیدا کردن.
اگه باکسی مچ نیستید خیلی ساده از کنارش رد بشید. این بزرگترین اشتباه هست که کسی را بخواهید در جهت افکارتون تغییر بدید یا ازش توقع چیزی را داشته باشید که نیست. یا همانجور که هست بپذیرید یا رهاش کنید تا با یکی مثل خودش مچ بشه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mahsa * - 29 مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۴۵ ب.ظ
(۲۸ مرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۳۴ ب.ظ)x86 نوشته شده توسط: سلام به همه دوستان مانشتی
بالاخره بعد از مدتها صبر و رفت و آمد به سفارت امریکا در آنکارا، موفق شدم ویزای امریکامو بگیریم و پنجشنبه شب با پرواز لوفتهانزا از طریق فرانکفورت میریم ماساچوست و بعدش هم دانشگاه MIT، برای همیشه میرم ، چون امکان تماس با همه دوستان بزرگوار نبود، و نمیشه با یه آی پی خارجی وارد مانشت شد، بدینوسیله ضمن خداحافظی، صمیمانه تقاضای حلالیت دارم. امیدوارم همه شما رو یه بار دیگه ببینم. اگه یه روزی خواستم برم امریکا بنظرتون اینجوری پیام بدم خوبه.
شوکه شدم!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 29 مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۵۶ ب.ظ
وزیر علوم سابق، مشاور رئیس جمهور شد ایولااااا
Sent from my iPad using
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - atenaa - 29 مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۳۵ ب.ظ
ای خداااااا
دلم گرفتهههه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mohammad.ardeshiri - 29 مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۳۷ ب.ظ
داشتم voice ساختمان گوش میکردم قسمت درخت ها یه سری جزیئاتی که لنگ میزنم رو کامل کنم , استاده انقدر ریشه و شاخه و برگو ...... از اینچیزا کرد که تایم استراحت رفتم تو حال نشستم داشتم تلوزیون میدیدم مادر بزرگم اومده میپرسه مامان جون تو این گلدونه چه کودی بریزم برگاش سبز شه
اینم آخه سر فصل بود گذاشتین؟
باغبونی میخوندیم انقدر با این چیزا سرو کار نداشتیم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - tabassomesayna - 29 مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۵۲ ب.ظ
(۲۹ مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۳۷ ب.ظ)mohammad.ardeshiri نوشته شده توسط: داشتم voice ساختمان گوش میکردم قسمت درخت ها یه سری جزیئاتی که لنگ میزنم رو کامل کنم , استاده انقدر ریشه و شاخه و برگو ...... از اینچیزا کرد که تایم استراحت رفتم تو حال نشستم داشتم تلوزیون میدیدم مادر بزرگم اومده میپرسه مامان جون تو این گلدونه چه کودی بریزم برگاش سبز شه
اینم آخه سر فصل بود گذاشتین؟
باغبونی میخوندیم انقدر با این چیزا سرو کار نداشتیم
حالا شما اینو میگید , من موقع حل مثالهای این فصل درخت میکشیدم رو کاغذ ,یه وقتایی خواهرم نگاهش میخورد به چرک نویسام میگفت این آلبالوها چیه کشیدی ؟مربوط به درسته؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mohammad.ardeshiri - 29 مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۵۵ ب.ظ
(۲۹ مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۵۲ ب.ظ)tabassomesayna نوشته شده توسط: (29 مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۳۷ ب.ظ)mohammad.ardeshiri نوشته شده توسط: داشتم voice ساختمان گوش میکردم قسمت درخت ها یه سری جزیئاتی که لنگ میزنم رو کامل کنم , استاده انقدر ریشه و شاخه و برگو ...... از اینچیزا کرد که تایم استراحت رفتم تو حال نشستم داشتم تلوزیون میدیدم مادر بزرگم اومده میپرسه مامان جون تو این گلدونه چه کودی بریزم برگاش سبز شه
اینم آخه سر فصل بود گذاشتین؟
باغبونی میخوندیم انقدر با این چیزا سرو کار نداشتیم
حالا شما اینو میگید , من موقع حل مثالهای این فصل درخت میکشیدم رو کاغذ ,یه وقتایی خواهرم نگاهش میخورد به چرک نویسام میگفت این آلبالوها چیه کشیدی ؟مربوط به درسته؟
یبارم درس ساختمان داده وسط ترم سر همین حذف ام کرد
سر کلاس داشت میگفت اگه تو امتخان پرسیدم فلان درختو بکشین جا نداشتین چیکار میکنین؟
من گفتم بوته میکشیم
حذفم کرد
میگم یه کمپ تشکیل بدیم این فصلو از سر فصل حذف کنن همه جوره ضربه میزنه یه آدم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryam.raz - 30 مرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۴۹ ق.ظ
(۲۹ مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۳۷ ب.ظ)mohammad.ardeshiri نوشته شده توسط: داشتم voice ساختمان گوش میکردم قسمت درخت ها یه سری جزیئاتی که لنگ میزنم رو کامل کنم , استاده انقدر ریشه و شاخه و برگو ...... از اینچیزا کرد که تایم استراحت رفتم تو حال نشستم داشتم تلوزیون میدیدم مادر بزرگم اومده میپرسه مامان جون تو این گلدونه چه کودی بریزم برگاش سبز شه
اینم آخه سر فصل بود گذاشتین؟
باغبونی میخوندیم انقدر با این چیزا سرو کار نداشتیم
الان دارین ساختمان میخونین؟؟
چه حوصله ای........
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mohammad.ardeshiri - 30 مرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۱۹ ق.ظ
(۳۰ مرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۴۹ ق.ظ)maryam.raz نوشته شده توسط: (29 مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۳۷ ب.ظ)mohammad.ardeshiri نوشته شده توسط: داشتم voice ساختمان گوش میکردم قسمت درخت ها یه سری جزیئاتی که لنگ میزنم رو کامل کنم , استاده انقدر ریشه و شاخه و برگو ...... از اینچیزا کرد که تایم استراحت رفتم تو حال نشستم داشتم تلوزیون میدیدم مادر بزرگم اومده میپرسه مامان جون تو این گلدونه چه کودی بریزم برگاش سبز شه
اینم آخه سر فصل بود گذاشتین؟
باغبونی میخوندیم انقدر با این چیزا سرو کار نداشتیم
الان دارین ساختمان میخونین؟؟
چه حوصله ای........
نه قبلا خونده بودم کرمن رو گفتم صداش که هست یکم گوش کنم دوتا نکته تستی یاد بگیرم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - friends - 30 مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۴۵ ق.ظ
حجم دلتنگی را
کاش می شد جا کرد
در پریشانی تاریک کمد
یا که تا کرد وگذاشت
زیر فرشی ، چیزی ...
یا که در " جعبه یک روز مبادا " گوشه انباری.
اما
حجم دلتنگی ها
آنقدر منبسط است
که برایش حتی
وسعت روشن دل هم تنگ است ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - npour - 30 مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۱۵ ق.ظ
همچنان در دلم رخت میشویند....خیالات مبهم...
|