|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نازین - ۰۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۱۸ ق.ظ
(۰۲ مرداد ۱۳۹۳ ۰۳:۵۲ ب.ظ)poldasht نوشته شده توسط: یه آهنگ بی کلام از آقای بابک بیات. واقعا لذت بخشه.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
ممنون!!!!!آهنگ فوق العاده زیبایی بود !دلمان گرفت
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - aamitis - 03 مرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۰۹ ب.ظ
یکبار این متن
را تا آخر بخوانید
_________________
تفاوت کشورهای ثروتمند و فقیر، تفاوت قدمت آنها نیست.
برای مثال کشور مصر بیش از ۳۰۰۰ سال تاریخ مکتوب دارد و فقیر است!
اما کشورهای جدیدی مانند کانادا، نیوزیلند، استرالیا که ۱۵۰ سال پیش وضعیت قابل توجهی نداشتند، اکنون کشورهایی توسعهیافته و ثروتمند هستند.
تفاوت کشورهای فقیر و ثروتمند در میزان منابع طبیعی قابل استحصال آنها هم نیست.
ژاپن کشوری است که سرزمین بسیار محدودی دارد که ۸۰ درصد آن کوههایی است که مناسب کشاورزی و دامداری نیست اما دومین اقتصاد قدرتمند جهان پس از آمریکا را دارد. این کشور مانند یک کارخانه پهناور و شناوری میباشد که مواد خام را از همه جهان وارد کرده و به صورت محصولات پیشرفته صادر میکند.
مثال بعدی سوئیس است.
کشوری که اصلاً کاکائو در آن به عمل نمیآید اما بهترین شکلاتهای جهان را تولید و صادر میکند. در سرزمین کوچک و سرد سوئیس که تنها در چهار ماه سال میتوان کشاورزی و دامداری انجام داد، بهترین لبنیات (پنیر) دنیا تولید میشود.
سوئیس کشوری است که به امنیت، نظم و سختکوشی مشهور است و به همین خاطر به گاوصندوق دنیا مشهور شدهاست (بانکهای سوئیس).
افراد تحصیلکردهای که از کشورهای ثروتمند با همتایان خود در کشورهای فقیر برخورد دارند برای ما مشخص میکنند که سطح هوش و فهم نیز تفاوت قابل توجهی در این میان ندارد.
نژاد و رنگ پوست نیز مهم نیستند. زیرا مهاجرانی که در کشور خود برچسب تنبلی میگیرند، در کشورهای اروپایی به نیروهای مولد و فعال تبدیل میشوند.
پس تفاوت در چیست؟
تفاوت در رفتارهایی است که در طول سالها فرهنگ و دانش نام گرفته است.
وقتی که رفتارهای مردم کشورهای پیشرفته و ثروتمند را تحلیل میکنیم، متوجه میشویم که اکثریت غالب آنها از اصول زیر در زندگی خود پیروی میکنند:
۱ .اخلاق به عنوان اصل پایه
۲.وحدت
۳.مسئولیت پذیری
۴.احترام به قانون و مقررات
۵.احترام به حقوق شهروندان دیگر
۶.عشق به کار
۷.تحمل سختیها به منظور سرمایهگذاری روی آینده
۸.میل به ارائه کارهای برتر و فوقالعاده
۹.نظمپذیری
۱۰.دروغ کثیفترین فعل غیر انسانی دنیا
اما در کشورهای فقیر تنها عده قلیلی از مردم از این اصول پیروی میکنند.
در کشور ما کسی که زیاد کار کند تراکتور نامیده می شود
کسی که به قوانین احترام بگذارد بچه مثبت است
کسی که اخلاقیات را رعایت کند برچسب پاستوریزه خواهد گرفت
کسی که از وطنش حرف میزنه به تمسخر هوخشتره و اریایی نامیده میشه و انکاری این اسامی فحش هست
کسانی که حقوق دیگران را زیر پا می گذارند و افراد قالتاق، آدمهای زرنگ خوانده می شوند
انسانهای منظم افراد خشک وبیحال هستند
انسانهای با ادب و مبادی آداب متملق به حساب می آیند
همه به دنبال یک شبه رفتن ره صد ساله هستند
و......... شما بگوئید...!!
باید از خودمان شروع کنیم
و از همین لحظه
ما ایرانیان فقیر هستیم نه به این خاطر که منابع طبیعی نداریم یا اینکه طبیعت نسبت به ما بیرحم بودهاست.
ما فقیر هستیم برای اینکه رفتارمان چنین سبب شدهاست.
ما برای آموختن و رعایت اصول فوق که (توسط کشورهای پیشرفته شناسایی شده است) فاقد اهتمام لازم هستیم.
باشد که فرزندانمان صاحب و مالک ملیتی باشند که حاصلش در دنیا سرافکندگی و عقب ماندگی فرهنگی نباشد.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sahar121 - 03 مرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۱۰ ب.ظ
همه خوبن خوشن ایشالله ... چقدر از دنیای مجازی دور بودم .نزدیک ی ماه و نیم...هم خوب بود هم بد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 03 مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۳۷ ب.ظ
(۰۲ مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۵۴ ب.ظ)tabassomesayna نوشته شده توسط: لیست خرید من برای اردو _دوم راهنمایی_سال ۱۳۸۳
پفک ۱ عدد ۵۰ تومان
تمر ۴ عدد ۴۰ تومان
لواشک ۲ عدد ۲۰ "
آیدین ۱۰ عدد ۵۰ "
بیسکوییت ۲ عدد ۲۰ "
آدامس ۲ عدد ۲۰ "
شکلات ۳ عدد ۳۰ "
کلوچه ۲ عدد ۱۰۰ "
تفاوت را احساس کنید
کلوچه جزو خوراکیای شاهانه بوده) ١٠٠ تومن) یادمه روزی ٢٠٠ تومن توو مدرسه خرج میکردم، که کلی خوراکی تمام زنگا میخریدم، بستنی شیرین عسل چوب شوور... بعضی روزا ماکارونی یا خوراک لوبیا یا عدسی...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 03 مرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۱۴ ب.ظ
ماه رمضان امسال خیلی سریع گذشت...
و لحظه های آخر، آخرین جمعه ماه رمضان...
برای هم دیگه دعا کنیم
اللهم عجل لولیک الفرج
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 03 مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۰۰ ب.ظ
(۰۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۳۷ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: خوراک لوبیا
???? (۰۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۳۷ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: عدسی
??? (۰۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۳۷ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: ماکارونی
rly?
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 03 مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۱۶ ب.ظ
(۰۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۰۰ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (03 مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۳۷ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: خوراک لوبیا
???? (۰۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۳۷ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: عدسی
??? (۰۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۳۷ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: ماکارونی
rly?
یه همچین مدرسه ای داشتیم ما
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نازین - ۰۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۱۷ ب.ظ
هر حرف دلی را می توان زد!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 03 مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۰۳ ب.ظ
دو اتشنشان وارد جنگلی می شوند تا اتش کوچکی را خاموش کنند . اخر کار وقتی از جنگل بیرون می ایند و میروند کنار رودخانه ، صورت یکی شان کثیف و خاکستر است و صورت ان یکی به شکل معصومانه ای تمیز .
سوال : کدامشان صورتش را می شوید ؟
اشتباه کردید ، ان که صورتش کثیف است به ان یکی نگاه می کند و فکر میکند صورت خودش هم همان طور است .
اما ان که صورتش تمیز است می بیند که سرتاپای رفیقش غبار گرفته است و به خودش می گوید : حتما من هم کثیفم ، باید خودم را تمیز کنم .
از کتاب زهیر پائولو کوئیلو
حالا فکر کنیم چند بار اتفاق افتاده که دیگران از رفتار بد ما و یا ما از رفتار بد دیگران به شستشو و پالایش روح خودمان پرداخته باشیم
وقتی فرد مقابل ما مهربان و خوب و دوست داشتنی است کمی باید به خودمان شک کنیم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - aamitis - 03 مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۱۸ ب.ظ
(۰۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۱۶ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: (03 مرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۰۰ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (03 مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۳۷ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: خوراک لوبیا
???? (۰۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۳۷ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: عدسی
??? (۰۳ مرداد ۱۳۹۳ ۰۴:۳۷ ب.ظ)Ava.arshad94 نوشته شده توسط: ماکارونی
rly?
یه همچین مدرسه ای داشتیم ما
شما هم خیلی با کلاس بودید
و مایه دار
" دانش کم چیز خطرناکی است "
دانش مختصر چیز خطرناکی است؛
باید که از " چشمۀ پاپریَن "، که همان چشمۀ حکمت است،
یا هیچ ننوشی یا خود را سیراب کنی.
در این چشمه، جرعه های کوچک و رقیق آدمی را مست و بی خبر می کند
اما نوشیدن ساغرهای پربار شخص را به هوشیاری باز می گرداند.
الکساندر پوپ
□ پایریَن، منسوب به پایریا، نام چشمه ای است در مقدونیه
که الهگان نُه گانۀ هنر از آن می نوشیده اند.
خاصیت این چشمه، بنا بر روایات اساطیری، این بوده است که
هرکس از آن جرعه ای می نوشید مست می شد،
اما اگر بیشتر و کامل تر می نوشید از مستی به هوش می آمد.
ظاهراً علم و فلسفه و حکمت چنین چشمه ای است که
هرکس چند کلمه ای بیاموزد و به صورتی و اصطلاحاتی قناعت کند
کافر می شود و بد مستی می کند؛
اما چون در ساحتی ژرف تر به آموختن ادامه دهد به ایمان باز می گردد.
□ هایزنبرگ، از فیزیکدانان طراز اول قرن بیستم
با اشاره به همین نکته گفته است:
کسانی که یکی دو جرعه از جام شراب طبیعت می نوشند
خدا را منکر می شوند
اما خداوند در انتهای جام منتظر آنهاست.
برگرفته از کتاب " در قلمرو زرّین "
ترجمه و توضیحات حسین الهی قمشه ای
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - elham_sh219 - 03 مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۲۳ ب.ظ
امشب اومدم دیدم ۴ ستاره شدم!
چه زود زمان میگذاره و آدم پیر میشه ها ....
انگار همون دیروز بود تک ستاره ای بودم و " داره از مانشت بالا میره" زیر اسمم بود! هعععععی جوانی کجایی که یادت بخیر.....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - aamitis - 04 مرداد ۱۳۹۳ ۰۱:۴۴ ق.ظ
(۰۳ مرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۲۳ ب.ظ)elham_sh219 نوشته شده توسط: امشب اومدم دیدم ۴ ستاره شدم!
چه زود زمان میگذاره و آدم پیر میشه ها ....
انگار همون دیروز بود تک ستاره ای بودم و " داره از مانشت بالا میره" زیر اسمم بود! هعععععی جوانی کجایی که یادت بخیر.....
چه نکته ظریفی من هیچوقت بهش توجه نمیکردم
حالا ببینم کی ۵ تا میشه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - خانه سبز - ۰۴ مرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۰۰ ق.ظ
........
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zahra_ce87 - 04 مرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۲۴ ق.ظ
(۰۲ مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۵۶ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (02 مرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۴۱ ب.ظ)zahra_ce87 نوشته شده توسط: روس ها راه حل ساده تری داشتند آنها از مداد استفاده کردند!
منم در حین اینیکه اینو میخوندم به همین راه حل رسیدم :دی
چه جالب، منم همین طور
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - arefeh.hp - 04 مرداد ۱۳۹۳ ۰۳:۱۶ ق.ظ
سلف سرویسی به نام زندگی
داستانی در مورد اولین دیدار «امت فاکس» نویسنده و فیلسوف معاصر ، از رستوران سلف سرویس؛ هنگامی که برای نخستین بار به امریکا رفت. وی که تا آن زمان ، هرگز به چنین رستورانی نرفته بود در گوشه ای به انتظار نشست با این نیت که از او پذیرایی شود. اما هر چه لحظات بیشتری سپری می شد ناشکیبایی او از این که می دید پیشخدمتها کوچکترین توجهی به او ندارند، شدت می گرفت . از همه بدتر اینکه مشاهده می کرد کسانی که پس از او وارد شده بودند در مقابل بشقاب های پر از غذا نشسته و مشغول خوردن بودند.
وی با ناراحتی به مردی که بر سر میز مجاور نشسته بود ، نزدیک شد و گفت :«من حدود بیست دقیقه است که در اینجا نشسته ام بدون آنکه کسی کوچکترین توجهی به من نشان دهد. حالا می بینم شما که پنج دقیقه پیش وارد شدید با بشقابی پر از غذا در مقابلتان اینجا نشسته اید!
موضوع چیست ؟ مردم این کشور چگونه پذیرایی می شوند؟» مرد با تعجب گفت : «ولی اینجا سلف سرویس است .» سپس به قسمت انتهایی رستوران جایی که غذا به مقدار فراوان چیده شده بود، اشاره کرد و ادامه داد :«به آنجا بروید ، یک سینی بردارید و هر چه می خواهید ، انتخاب کنید، پول آن را بپردازید ، بعد اینجا بنشینید و آن را میل کنید!»
امت فاکس ، که قدری احساس حمایت می کرد ، دستورات مرد را پی گرفت .اما وقتی غذا را روی میز گذاشت ناگهان به ذهنش رسید که زندگی هم در حکم سلف سرویس است ! همه نوع رخداد ، فرصت ، موقعیت ، شادی ، سرور و غم در برابر ما قرار دارد... در حالی که اغلب ما بی حرکت به صندلی خود چسبیده ایم و آن چنان محو این هستیم که دیگران در بشقاب خود چه دارند و دچار شگفتی شده ایم که چرا او سهم بیشتری دارد؟ که هرگز به ذهنمان نمی رسد خیلی ساده از جای خود برخیزیم و ببینیم چه چیزهایی فراهم است ، سپس آنچه می خواهیم ، برگزینیم!
|