|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - پاریس - ۰۲ خرداد ۱۳۹۳ ۰۸:۱۶ ب.ظ
و چه دلت خوش می شود
به یک پیامک
به یک جمله دوستت دارم
از کیلومترها آنطرف تر
از یک همبازی وو حامی دوران کودکی
و اینکه میگوید این بار دارد می آید همه چیز را تمام کند
تا برای همیشه بشود همراه و حامی زندگیت
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ec_a_j - 02 خرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۰۲ ب.ظ
sighhhhhhhhhhhhhhh
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - aamitis - 02 خرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۱۰ ب.ظ
زاهدی گوید: جواب چهار نفر مرا سخت تکان داد.
اول: مرد فاسدی از کنار من گذشت و من
گوشه لباسم را جمع کردم تا به او نخورد.
او گفت: ای شیخ خدا میداند که فردا حال ما چه خواهد بود!
دوم: مستی دیدم که افتان و خیزان راه میرفت
به او گفتم قدم ثابت بردار تا نیفتی.
گفت: تو با این همه ادعا قدم ثابت کرده ای؟
سوم: کودکی دیدم که چراغی در دست داشت
گفتم این روشنایی را از کجا اورده ای؟
کودک چراغ را فوت کرد و ان را خاموش ساخت
و گفت: تو که شیخ شهری بگو که این روشنایی کجا رفت؟
چهارم: زنی بسیار زیبا که درحال خشم
از شوهرش شکایت میکرد. گفتم اول
رویت را بپوشان بعد با من حرف بزن.
گفت: من که غرق خواهش دنیا هستم
چنان از خود بیخود شده ام که از خود خبرم نیست؛
تو چگونه غرق محبت خالقی که از نگاهی بیم داری؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Breeze - 03 خرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۵۷ ق.ظ
آدمها باعث میشن از یه سری رفتارهای قشنگت دست بکشی،
باعث میشن از داشتن یه سری رفتارهای قشنگت ناراحت بشی!
آدمها باعث میشن با انسانیتت بجنگی،
باعث میشن از یه سری دلسوزیات، مهربونیات پشیمون بشی!
آدمها باعث میشن که خودتو مجبور کنی دنبال فکرای قشنگ نری
تا اینکه یه روز، اونقدر از فکرای قشنگت ناراحت میشی ،که میخوای نباشن،که از بین ببریشون
آدمها یهو میان میگن : آخی ، چرا اینجوری شدی؟! پس کو اون حس ها و فکرها و حرفای قشنگت...
اونا نمیدونن کسایی که خیلی بی تفاوتند، یه روزی احساساتی ترین بودن...
چی بگم از دست این آدمها...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Breeze - 03 خرداد ۱۳۹۳ ۰۳:۳۳ ب.ظ
«گاه زیبایی چنان به ما نزدیک می شود که از تاروپود هستی نیز می گذرد و در ما سرازیر می شود. باید همیشه چنان باشد. سالها پیش در بیابانهای شهر خودمان زیر درختی ایستاده بودم، ناگهان خدا چنان نزدیک آمد که من قدری به عقب رفتم. مردم پیوسته چنین اند. تماشای بی واسطه و رودررو را تاب نمی آورند، تنها به نیمرخ اشیا چشم دارند.
[...]
دیری است بیشتر وقت خود را در خانه می گذرانم. از برخوردهای با این و آن کاسته ام. اگر یارانم مثل درخت بید خانه ما کم حرف بودند، هر روز به دیدنشان می رفتم.»
سهراب سپهری
تهران، ١٤ شهریور ١٣٤١
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 04 خرداد ۱۳۹۳ ۰۷:۰۰ ب.ظ
به به به بارون.... سه روزه این آسمون چه میکنه
دیروز که باد شدیدی بود برقا قطع شد..آنتن موبایلا پرید ... وحشتناک بوداااااااااا رعد و برق و ... پریروزم چندتا درخت قطع شد
اما باد که میخوابه عجب بارونی میاد
الان بارون شروع شده خدا کنه باد نیاد تا آسمون حسابی بباره
گفتم تا برق قطع نشده یه سری به اینجا بزنم
باز باران
با ترانه
باگوهرهای فراوان
میخورد بر بام خانه....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - aamitis - 04 خرداد ۱۳۹۳ ۰۷:۲۸ ب.ظ
یعنی هربار این پوست کنار ناخنم رو میکشم
تا ته انگشت کوچیکه پام میاد پایین !
خب خداجون موقع اسمبل زیرش مینوشتی
“آدم از اینجا باز می شود”
تا دیگه دست نزنیم بهش
چه دردی میگیره یه پوست به این کوچیکی
یعنیا آدم با این همه دبدبه و غرورش هیچی نیستا هیچی
خدا کنه هیچوقت ناچیزی خودمو فراموش نکنم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - elham_sh219 - 04 خرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۱۰ ب.ظ
برایم نوشته بود :
گاهی اوقات دستهایم به آرزوهایم نمی رسند
شاید چون آرزوهایم بلندند ...
ولی درخت سرسبز و شاداب صبرم می گوید :
امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...
آری ، و چه زیبا نوشته بود ...
همواره با خود تکرار میکنم،
امیدی هست ؛ چون خدایی هست ...
-----------------------------------------------------------------
از رحمت پروردگارشان مایوس نمیشوند، مگر گمراهان
وَمَنْ یقْنَطُ مِنْ رَحْمَةِ رَبِّهِ إِلَّا الضَّالُّونَ
حجر/۵۶/
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Breeze - 05 خرداد ۱۳۹۳ ۱۱:۰۳ ق.ظ
تو امیدت به خداست
و خدا خود تنهاست
چه کسی میداند حرف تو را ؟!
چه کسی میفهمد درد تو را ؟!
که من از زمره ی تنهایانم ...
درد من تنهاییست ...
...
شعر از خودم زمانی که دبیرستانی بودم .. این چند خطشم به زور یادم اومد
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sohrab1 - 05 خرداد ۱۳۹۳ ۰۹:۲۹ ب.ظ
(۰۵ خرداد ۱۳۹۳ ۰۷:۰۸ ب.ظ)mohammad-a نوشته شده توسط: گاهی فکر میکنم اگر امکانات الآن در زمان کسانی مثل خوارزمی، ابن سینا، مولوی، خواجهنصیرالدین طوسی، خیام، ابوریحان و... بود چه میشد.
شاید هم زمان دانشمندانی اینچنین را بشناسد. شاید باید صبر کرد.
احتمالا گزینش ردشون می کرد یا از دانشگاه اخراج می شدن دیگه لیسانس هم نداشتن چه برسه دانشمند بشن. شایدم پشت کنکور می موندن!!!
دانشمندان بزرگ در کشورهای توسعه یافته کم که نیست هیچ خیلی هم زیاد هست . این ایران هست که از قافله عقب افتاده.
خودت می دونی دلیلشو ، دیگه لازم به گفتن نیست.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 06 خرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۲۷ ق.ظ
دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را
مبادا گم کنم اهداف زیبا را
مبادا جا بمانم از قطار موهبت هایت
دلم بین امید و ناامیدی می زند پرسه
مرا تنها تو نگذاری
که من تنها ترین تنها، انسانم
خدا گوید: تو ای زیبا تر از خورشید زیبایم
تو ای والا ترین موجود دنیایم
تو ای انسان
بدان همواره این آغوش من باز است
شروع کن، یک قدم با تو
تمام گام های مانده اش با من!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mohammad.ardeshiri - 06 خرداد ۱۳۹۳ ۰۲:۴۳ ق.ظ
خیام اگر ز باده مستی خوش باش با ماهرخی اگر نشستی خوش باش
چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی چو هستی خوش باش
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sahar121 - 06 خرداد ۱۳۹۳ ۱۰:۴۰ ق.ظ
سلام ب دوستان.
برای ی مساله ای پیش اومده. نگرانم باید از قبل برای این مساله ی فکری میکزدم تا تموم می شد و منم دست رو دست گذاشتم و هیچی...
الان دارم مساله پیش اومده رو با کوتاهی ۴ ماهه حل میکنم .. روز عیده... در کنار همه ذعاهایی که میکنید..برای منم ذعا کنید. چون دقیقا به آیندم ربط داره و گرنه باید ۴ ماهو دوباره تکرار کنم... التماس دعا
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sahar_rostami2 - 06 خرداد ۱۳۹۳ ۱۲:۳۷ ب.ظ
همش دارم خراب میکنم...پس کی درست میشه ..
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - olom tahghighat - 06 خرداد ۱۳۹۳ ۰۵:۴۱ ب.ظ
ای بابا چی فکر میکردم چی شد.......................... وای رو چی حساب باز کرده بودم همچین خورد تو پرم که دیگه یکی تضمین صددر صدم بده بگه حله میگم نه نی کی میگه............ رو داشته هاتون حساب باز کنید ملت...
|