|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - elham_sh219 - 30 فروردین ۱۳۹۳ ۱۱:۴۰ ب.ظ
به عقب بنگرید و خدا را شکر کنید.
به جلو بنگرید و به خدا اعتماد کنید.
او درهایی را می بندد که هیچکس قادر به گشودنش نیست
و درهایی را می گشاید که هیچکس قادر به بستنش نیست...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 31 فروردین ۱۳۹۳ ۰۹:۱۸ ق.ظ
امروز عقد داداشمه
خیلی استرس دارم و دلنگرونم
خدایا خودت پشت و پناه داداشم باش و زندگی سرشار از آرامش و خیر و برکت براش رقم بزن
طفلک داداشم یه هفته است خیلی بیقراره و همش دلتنگی میکنه، خیلی ناراحت میشم وقتی میگه تنهام ایکاش پدر و برادرم کنارش بودن.... خدایا خودت پشت و پناه داداشم باش
نمیشه جلوی بقیه حس و حالم رو بروز بدم، مجبور شدم و اومدم اینجا نوشتم
انشاالله عقد و عروسی همه مانشتی های عزیز
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ec_a_j - 31 فروردین ۱۳۹۳ ۰۱:۲۹ ب.ظ
(۳۱ فروردین ۱۳۹۳ ۰۹:۱۸ ق.ظ)vesta نوشته شده توسط: امروز عقد داداشمه
خیلی استرس دارم و دلنگرونم
خدایا خودت پشت و پناه داداشم باش و زندگی سرشار از آرامش و خیر و برکت براش رقم بزن
طفلک داداشم یه هفته است خیلی بیقراره و همش دلتنگی میکنه، خیلی ناراحت میشم وقتی میگه تنهام ایکاش پدر و برادرم کنارش بودن.... خدایا خودت پشت و پناه داداشم باش
آآآآآممممممممممممییییییییییییین
واسه "انشاالله عقد و عروسی همه مانشتی های عزیز"، آمین نگفتم ها
واسه "خدایا خودت پشت و پناه داداشم باش و زندگی سرشار از آرامش و خیر و برکت براش رقم بزن"، آمین گفتم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ۸۵۹۱ - ۳۱ فروردین ۱۳۹۳ ۰۲:۰۹ ب.ظ
خیلی دلم میخواد دکتری قبول بشم . امروز نتیجه ها میاد خیلی استرس دارم. امیدمون به خداس ببینیم چی میشه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - tabassomesayna - 31 فروردین ۱۳۹۳ ۱۰:۴۱ ب.ظ
سر و همسر نگرفتم که گرو بود سرم
تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم
تو جگر گوشه هم از شیر بریدی و هنوز
من بیچاره همان عاشق خونین جگرم
منکه با عشق نراندم به جوانی هوسی
هوس عشق و جوانیست به پیرانه سرم
پدرت گوهر خود تا به زر و سیم فروخت
پدر عشق بسوزد که در آمد پدرم
عشق و آزادگی و حسن و جوانی و هنر
عجبا هیچ نیرزید که بی سیم و زرم
سیزده را همه عالم به در امروز از شهر
من خود آن سیزدهم کز همه عالم به درم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم
گاهی از کوچهی معشوقهی خود میگذرم
***
اولین بار که این شعر رو از طریق آلبوم سیزده محسن چاووشی شنیدم , بدجوری تو کف دوبیت اولش بودم که منظور شاعر از اینکه میگه "تو شدی مادر و من با همه پیری پسرم" چیه تا اینکه امروز یه جایی خوندم نوشته بود :این شعر مربوط به زمانی هست که استاد شهریار معشوقه اش رو روز سیزده به در با همسر وبچه به بغل میبینه !!
هیچی دیگه خوشحال شدم که بالاخره راز این شعرو فهمیدم گفتم خوشحالیمو با شما هم تقسیم کنم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - elham_sh219 - 31 فروردین ۱۳۹۳ ۱۱:۰۲ ب.ظ
ﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ….
ﻫﺰﺍﺭ ﺑﺎﺭ ﺑﻬﺘﺮ ﺍﺳﺖ
ﺍﺯ ﺑﻮﺩﻥ ﺑﺎ ﮐﺴﯽ ﮐﻪ
ﺑﻮﺩﻧﺶ ﺩﺭﻭﻍ ﻣﺤﺾ ﺍﺳﺖ
ﺩﻟﺶ ﮐﻪ ﻫﯿﭻ
ﺣﻮﺍﺳﺶ ﻫﻢ ﺑﺎ ﺗﻮ ﻧﯿﺴﺖ
ﻭ ﻓﻘﻂ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﺗﻮﺳﺖ ﮐﻪ
ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﻧﺪﺍﺭﺩ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 31 فروردین ۱۳۹۳ ۱۱:۱۶ ب.ظ
بعضی ها آرزو دارند زیبا،پولدار،معروف یا مشهور باشند
من فقط میخواهم زندگی پر از عشق و خوشبخت باشم...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ec_a_j - 01 اردیبهشت ۱۳۹۳ ۱۲:۳۳ ق.ظ
یه عنکبوت خیلی گنده (میشد بهش لقب ۸ پای خشکی رو داد) اومده بود تو اتاقم
نمیخواستم بکشمش به هزار زحمت محاصره اش کردم تا مجبور شه بره تو یه قوطی، بعد از پنجره طبقه ۴م انداختمش بیرون
فکر کنم ۸ تا پاش شکست!!!!!!! خوب اگه بجای اینهمه دنبالش دویدن و محاصرش کردن با دمپایی میزدم تو فرق سرش و خونریزی مغزی میشد که مرگ راحت تری داشت
کاش قبلش مجبورش میکردم به دیوار کنار پنجره تار بزنه تا با شدت نخوره کف پارکینگ خونه
کاش عنکبوتا مثل گربه ها وقتی از ارتفاع میفتن طوری شون نشه
روحش شاد و یادش گرامی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - patrick - 01 اردیبهشت ۱۳۹۳ ۱۲:۵۹ ق.ظ
(۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۱۲:۳۳ ق.ظ)ec_a_j نوشته شده توسط: کاش عنکبوتا مثل گربه ها وقتی از ارتفاع میفتن طوری شون نشه
تو انیمیشن Pussy in Boots
گربه چکمه پوش میگفت این شایعه ایه که سگ ها درست کردن!! حالا واقعا گربه ها طوریشون نمیشه؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - tabassomesayna - 01 اردیبهشت ۱۳۹۳ ۰۱:۵۰ ب.ظ
(۰۱ اردیبهشت ۱۳۹۳ ۱۲:۵۲ ب.ظ)مهرانگیز نوشته شده توسط: چرا اینقدر سرعت مانشت اومده پایین!!!!
اره دقیقا" .. منم میخواستم بگم چند روزه اینطوری شده ..
مسئولین ..؟!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - elham_sh219 - 01 اردیبهشت ۱۳۹۳ ۰۴:۴۷ ب.ظ
گاهی تنها کاری که از دستتان برمی آید این است که:
نه تعجب کنید، نه تفکر، نه تصور و نه تحیر.
فقط نفسی عمیق بکشید
و ایمان داشته باشید که همه چیز آنطور که باید، درست خواهد شد.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 01 اردیبهشت ۱۳۹۳ ۰۹:۲۷ ب.ظ
این روزا مدام میگم اگه این چند روز تمام شه و این کارو بکنم و اون کار بکنم و ایناا...
دیگه به اون آرامشی که میخوام میرسم !! و همه چی میشه اونی که من میخوام!! دیگه راضی میشم!!
اما هر روز که بیش تر جلو میرم روزای سخت تری سر راهم قرار میگیره و از همه مهم تر من بی تاب تر میشم...
آخه چرا من اینطوری شدم ؟!!
خودم کاملا حس میکنم که دیگه آدم قدیم نیستم !!
دیگه هیچی راضیم نمیکنه!!
مدت کل شادی ها و خنده هام شده ۲ دقیقه!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 01 اردیبهشت ۱۳۹۳ ۱۰:۳۲ ب.ظ
ایکاش عمل کردن به جملاتی که دوستشون و باورشون داریم، به اندازه زدن دکمه سپاس زیر پست ها راحت بود
دلم پره حرفه... خدایا خودت منو دریاب
*************************
راستی به همه دوستانی که دکتری قبول شدن، تبریک میگم... انشاالله مسیر خوبی داشته باشن
***********************************************************************
خدایاااااااااااا معرفتی که شایسته خودت هست رو به ما عطا کن
و نقطه چین هایی پر از حرفهای من......................................
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mcse2010 - 02 اردیبهشت ۱۳۹۳ ۱۲:۰۲ ق.ظ
روز مادر بر همه مادران ایران زمین و دختران آریایی(بویژه اعضای مانشت) مبارک باشد
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - saeed313 - 02 اردیبهشت ۱۳۹۳ ۱۲:۳۲ ب.ظ
ههههعی .....
سرانجام روز موعود فرا رسید، امشب ساعت ۱۱ بلیط دارم ، فردا یه آزمونه خیلی سخت دارم که اگه توش قبول شم مسیر زندگیم تغییر می کنه...
الان حدود ۱۰ ماست که شبانه روز دارم تلاش می کنم....
هر چی قسمته فقط دوست دارم نتیجه ی تلاش هامو بگیرم....
هرکسی این دلنوشتو رو خوند ،لطفا دعا کنه...
یا علی
|