RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 21 آذر ۱۳۹۲۰۳:۴۹ ب.ظ
دلم خیـــــــــــلی گرفته ....
تحمل یه سری اتفاق ها خیلی سخته...
خدایا به داد همه ما بنده هات برس .... تنهامون نزار...
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ppositiveenergy - 21 آذر ۱۳۹۲۰۳:۵۸ ب.ظ
کمک کن دوباره سر دو راهی مندم خدایا.اینبار هم نجاتم بده.
هر چه میخواهد دل تنگت بگو.یعنی هر چی که دلم میخاد بگم؟
هر چه میخواهد دل تنگت بگو.یعنی هر چی که دلم میخاد بگم؟
بیا
باش
کنارم بمان دیگر تجسم خوشبختی خوشبختم نمیکند.
هستی
همه جه
در خیالم در یادم ....
اما تنها جایی که نیستس کنارم هست.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - eris229 - 21 آذر ۱۳۹۲۱۱:۲۸ ب.ظ
(۱۹ آذر ۱۳۹۲ ۱۲:۴۰ ق.ظ)Somayeh_Y نوشته شده توسط: برا آدم هایی مثل شما که وقت مطالعه آزاد ندارند دو پیشنهاد دارم.
۱- استفاده از تکنیک های تند خوانی.
۲- استفاده از وقت های پِرت. یادمه پارسال سوار تاکسی شده بودم. راننده تاکسی یک کتاب کوچک که یک خودکار هم وسطش بود رو جلوی داشبورد ماشین گذاشته بود، سر هر چراغ قرمز که می ر سیدیم کتاب رو برمیداشت، میخوند و مثل فرفره !!! زیر چند سطرش رو خط میکشید و میرفت صفحه بعدی.
یعنی بقدری شیفته این حرکت شدم که تا چند روز یاد اون صحنه می افتادم قیافه ام این شکلی بود:
اتفاقا خودم هم تو این دو روز داشتم به این فکر میکردم که آیا واقعا هیچ زمانی برای این کار ندارم.
چند راه به نظرم رسید. حساب کردم دیدم من تو هفته چند ساعت تو مسیر رفت و برگشتم. هر چند هفته هم باید نزدیک به ۱۰ ساعت تو اتوبوس باشم موقع حرکت که اصلا امکانش نیست چیزی بخونم (فقط کافیه ۱۰ دقیقه حین حرکت ماشین یه چیزی بخونم تا دوساعت سر درد و حال بد ولم نمیکنه) شاید بشه از این کتاب ها که صوتی هستند استفاده کنم. تا حالا امتحانشون نکردم. درضمن باید همیشه کتابم همراهم باشه چون تو مسیر حتما فرصت پیش میاد چند صفحه بخونم (البته بار میشه اما مفید خواهد بود)
ممنون بابت پیشنهادهاتون
من همیشه از این تکنیک های تندخوانی فقط یک اسم شنیدم، همین.
هیچ وقت نه کسی رو دیدم که از این روش ها استفاده کرده باشه نه خودم رفتم دنبالش
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Sunshine Off - 22 آذر ۱۳۹۲۰۳:۴۵ ب.ظ
میدونی بعضی وقت ها کلافه ای ناراحتی سردرگمی و....خودتم نمیدونی چت شده.انگارهیچی خوشحالت نمیکنه.
میدونی دلیلش چیه؟اینه که خدا دلش برات تنگ شده ومیخواد صداش بزنی وباهاش حرف بزنی.
ای خدا................
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 22 آذر ۱۳۹۲۰۴:۵۳ ب.ظ
دلم یک لیوان گل گاوزبون میخواد همراه با یه عدد لیموترش تازه و یه تیکه نبات
لیوانش بلوری باشه بهتره . اینطوری وقتی لیمو رو دارم میچلونم توی لیوان، این ارغوانی شدن رنگ محتویات لیوان رو همچین خوب ببینم و کیف کنم.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - atti joon - 22 آذر ۱۳۹۲۰۶:۴۵ ب.ظ
وای از دست این زمونــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه با ادماش
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - good-wishes - 22 آذر ۱۳۹۲۰۷:۲۱ ب.ظ
۱۰ دقیقه از ۳۶۷۹۲۰۰۰ دقیقه ی میانگین عمر
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
دارد زمان آمدنت دیر می شود ...
دارد جوان منتظرت پیر میشود
وقتی به نامه ی عملم خیره میشوی
اشک از دو دیده ی تو سرازیر میشود
کی این دل رمیده ی من هم زهیر وار
در دام چشم های تو تسخیر می شود
این کشتی شکسته ی طوفان معصیت
با ذوق دست توست که تعمیر می شود
حس میکنم که پای دلم لحظه ی گناه
با حلقه های زلف تو درگیر می شود
در قطره های اشک قنوت شب شما
عکس ضریح گم شده تکثیر میشود
تقصیر گریه های غریبانه ی شماست
دنیاغروب جمعه چه دلگیر می شود......
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryam.raz - 22 آذر ۱۳۹۲۰۸:۵۰ ب.ظ
خداروشکر این هفته که گذشت یه سری از درسها به اتمام رسیدن، هفته آینده هم ان شالله بقیه درسها تموم کنم که یه دور سر وقت کامل شه
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - good-wishes - 22 آذر ۱۳۹۲۰۸:۵۶ ب.ظ
نسل اول فلش کارت ها !!!
وقتی تازه سواد دار شده بودم خواهرم این دفترچه رو برام درست کرده بود تا هرکلمه جدیدی یاد میگیرم توش بنویسم و همراهم باشه که تکرارش کنم
امروز اتفاقی تو وسایل قدیمیم پیداش کردم . برام جالب بود گفتم به شمام نشونش بدم
سایزش رو با اون کلید میتونید مقایسه کنید و تصور کنید که چقدر کوچولو بوده
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 22 آذر ۱۳۹۲۱۰:۰۵ ب.ظ
(۲۲ آذر ۱۳۹۲ ۰۸:۵۶ ب.ظ)good-wishes نوشته شده توسط:
نسل اول فلش کارت ها !!!
وقتی تازه سواد دار شده بودم خواهرم این دفترچه رو برام درست کرده بود تا هرکلمه جدیدی یاد میگیرم توش بنویسم و همراهم باشه که تکرارش کنم
امروز اتفاقی تو وسایل قدیمیم پیداش کردم . برام جالب بود گفتم به شمام نشونش بدم
به به چه دست خط خوبی این دست خط نشون میده که الان باید دست خط خوبی داشته باشید
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Breeze - 22 آذر ۱۳۹۲۱۱:۱۹ ب.ظ
شیشه ای می شکند
یک نفر می پرسد ، که چرا شیشه شکست ؟
یک نفر می گوید شاید این رفع بلاست ،
دیگری می گوید شیشه را باد شکست ،
دل من سخت شکست
هیچ کس هیچ نگفت
غصه ام را نشنید
از خودم می پرسم
ارزش قلب من از
شیشه ی پنجره هم کمتر بود??
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mhd3 - 22 آذر ۱۳۹۲۱۱:۵۷ ب.ظ
بعضی از ایرانی ها آدمای جالبی هستند. طرف واسه کریسمس طوری ذوق میکنه و جشن میگیره که خود مسیحیا نمیکنن!!
هالووین رو جوری جشن میگیره که مردم فکرمیکنن اصلا این جشن یکی از سنت های قدیمیه خانوادشه!!
برای ابراز عشق وعلاقش به همسرش یا دوست دخترش روز ولنتاین رو انتخاب میکنه.
بعد نزدیک روز مادر یا پدر و یا اعیاد دیگه که میشه خون آریاییش بجوش میاد که نــــــــــــــــــــــــــــــــه! اینا اعیاد بیگانه هاست و ما باید عیدهامون براساس جشن های آریایی باشه!!!
Re: RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 23 آذر ۱۳۹۲۱۲:۲۵ ق.ظ
(۲۲ آذر ۱۳۹۲ ۱۱:۵۷ ب.ظ)mhd3 نوشته شده توسط: بعضی از ایرانی ها آدمای جالبی هستن...
برای ابراز عشق وعلاقش به همسرش یا دوست دخترش روز ولنتاین رو انتخاب میکنه.
بعد نزدیک روز مادر یا پدر و یا اعیاد دیگه که میشه خون آریاییش بجوش میاد که نــــــــــــــــــــــــــــــــه! اینا اعیاد بیگانه هاست و ما باید عیدهامون براساس جشن های آریایی باشه!!!
آی گفتی, فردای روز قربان رفته بودم پارک پیاده روی, جلوتر از ما چندتا آقا پیاده روی میکردن که چند نفر هم از روبروی اونا اومدن و به اونا سلام دادن و عید رو تبریک گفتن, یکی از آقایون بلند گفت من عرب نیستم که عیدو تبریک میگی.
واقعا خونم یه لحظه به جوش اومد,شیطونه میگف بزن بیوفته تو آب خفه شه
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 23 آذر ۱۳۹۲۰۱:۲۴ ق.ظ
(۲۲ آذر ۱۳۹۲ ۱۱:۵۷ ب.ظ)mhd3 نوشته شده توسط: بعضی از ایرانی ها آدمای جالبی هستند. طرف واسه کریسمس طوری ذوق میکنه و جشن میگیره که خود مسیحیا نمیکنن!!
هالووین رو جوری جشن میگیره که مردم فکرمیکنن اصلا این جشن یکی از سنت های قدیمیه خانوادشه!!
.....
اینا همه نشان از جو گرفتگی است و دیگر هیچ
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - x86 - 23 آذر ۱۳۹۲۰۳:۱۱ ق.ظ
مرا عقیق تو باید شِکر چه سود کند * مرا جمال تو باید قمر چه سود کند
چو مست چشم تو نبود شراب را چه طَرَب * چو همرهم تو نباشی سفر چه سود کند
مرا زکات تو باید خزینه را چه کنم * مرا میان تو باید کمر چه سود کند
چو یوسفم تو نباشی مرا به مصر چه کار * چو رفت سایه سلطان حشر چه سود کند
چو آفتاب تو نبود ز آفتاب چه نور * چو منظرم تو نباشی نظر چه سود کند
لقای تو چو نباشد بقای عمر چه سود * پناه تو چو نباشد سپر چه سود کند
شبم چو روز قیامت دراز گشت * ولی دلم سحور تو خواهد سحر چه سود کند
شبی که ماه نباشد ستارگان چه زنند * چو مرغ را نبود سر دو پر چه سود کند
چو زور و زهره نباشد سلاح و اسب چه سود * چو دل دلی ننماید جگر چه سود کند
چو روح من تو نباشی ز روح ریح چه سود * بصیرتم چو نبخشی بصر چه سود کند
مرا بجز نظر تو نبود و نیست هنر * عنایتت چو نباشد هنر چه سود کند
جهان مثال درختست برگ و میوه ز توست * چو برگ و میوه نباشد شجر چه سود کند
گذر کن از بشریت فرشته باش دلا * فرشتگی چو نباشد بشر چه سود کند
خبر چو محرم او نیست بی خبر شو و مست * چو مخبرش تو نباشی خبر چه سود کند
ز شمس مفخر تبریز آنک نور نیافت * وجود تیره او را دگر چه سود کند