|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Autumn.Folio - 09 آذر ۱۳۹۲ ۰۲:۲۶ ب.ظ
زندگی ، سبزترین آیه ، در اندیشه برگ
زندگی، خاطر دریایی یک قطره، در آرامش رود
زندگی، حس شکوفایی یک مزرعه، در باور بذر
زندگی، باور دریاست در اندیشه ماهی، در تنگ
زندگی، ترجمه روشن خاک است، در آیینه عشق
زندگی، فهم نفهمیدن هاست
زندگی، پنجره ای باز، به دنیای وجود
تا که این پنجره باز است، جهانی با ماست
آسمان، نور، خدا، عشق، سعادت با ماست
فرصت بازی این پنجره را دریابیم
در نبندیم به نور، در نبندیم به آرامش پر مهر نسیم
پرده از ساحت دل برگیریم
رو به این پنجره، با شوق، سلامی بکنیم
زندگی، رسم پذیرایی از تقدیر است
وزن خوشبختی من، وزن رضایتمندی ست
زندگی، شاید شعر پدرم بود که خواند
چای مادر، که مرا گرم نمود
نان خواهر، که به ماهی ها داد
زندگی شاید آن لبخندی ست، که دریغش کردیم
زندگی زمزمه پاک حیات ست ، میان دو سکوت
زندگی ، خاطره آمدن و رفتن ماست
لحظه آمدن و رفتن ما ، تنهایی ست
من دلم می خواهد
قدر این خاطره را دریابیم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mm123456789 - 09 آذر ۱۳۹۲ ۰۴:۱۴ ب.ظ
وقتی تنهاییم دنبال یک دوست می گردیم
وقتی پیدایش کردیم دنبال عیب هایش می گردیم
و وقتی از دستش دادیم به یاد خاطره هایمان با او می افتیم
و باز تنهاییم...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - virtual girl - 09 آذر ۱۳۹۲ ۰۶:۲۹ ب.ظ
مرده بودی و کسی در نفس من جان داشت
مرده بودی و کسی باز به تو ایمان داشت
مست کردم که نفهمم چه به روزم آمد
دود سیگار شدم تا که نبینم چیزی ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۰۹ آذر ۱۳۹۲ ۱۱:۵۹ ب.ظ
پیامبر اکرم (ص) :
وَالّذى نَفسى بِیَدِهِ لاتَدخُلُوا الجَنَّةَ حَتّى تُؤمِنوا وَ لا تُؤمِنوا حَتّى تَحابّوا أولا أدُلُّـکُم عَلى شَئىٍ اِذا فَعَلتُموهُ تَحابَبتُم؟ اَفشُوا السَّلامَ بَینَـکُم
به خدایى که جانم در اختیار اوست، وارد بهشت نمىشوید مگر مؤمن شوید و مؤمن نمىشوید، مگر اینکه یکدیگر را دوست بدارید. آیا مىخواهید شما را به چیزى راهنمایى کنم که با انجام آن، یکدیگر را دوست بدارید؟با صدای بلند به همدیگر سلام کنید.
(مشکاة الانوار، ص ۱۵۷)
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 10 آذر ۱۳۹۲ ۱۱:۵۴ ق.ظ
فکر کن سر صبح بهت زنگ بزنند که شما برنده کمک هزینه عتبات شدید. بعد که خوب با حرفای قلمبه سرت رو خورد. بفهمی طرف کلاهبرداره.
خب حالا درسته که کلاهبداری امری بسیار ناشایست بوده می باشد و خواهد بود. اما همین که تو رو یاد کربلا و امام حسین انداخته باید بالاخره یه جوری ازش تشکر کنی دیگه.
منم برای تشکر با وجود اینکه اصلا وقت ندارم امروز میرم کلانتری و شماره اش رو میدم بلکه پیگیری کردند تا دیگه این آقا مخ و بعدش هم پول های بی زبون یه بنده خدا دیگه رو هوا نزنه. یه آب هم روش. من واقعا موندم بعضی چطور این پول ها از گلوشون پایین میره!! حالا بی انصاف دزد هم هستی. یه ذره شرف داشته باش. از اسم امام حسین سو استفاده کردن والا به خدا خیلی رو میخواد.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - good-wishes - 10 آذر ۱۳۹۲ ۰۲:۳۹ ب.ظ
امروز صبح خونه ما هم زنگ زدن
ما اینجوری بودیم
من امتحان جغرافی که تو خواب داشتم میدادم رو نصفه کاره رها کردم و از خواب پریدم .
زنگ آیفون بود
گفتم بقیه جواب میدن حتما و دوباره خوابیدم
بقیه هم ظاهرا همین فکر رو کردن و کسی جواب نداد
من می خواستم ادامه خوابم رو ببینم اما ظاهرا برگه های امتحانی رو دیگه جمع کرده بودن و نشد براشون توضیح بدم تفاوت رود و جلگه چی هست
بعد که بیدار شدم رفتم حیاط دیدم یه کاغذ به در حیاط هست
کاشف به عمل آمد اونی که صبح زنگ زد مامور گاز بود و جهت قرائت کنتور آمده بود
خب مرد مومن کله سحر کنتور گاز می خونن نمی گی ملت خوابن ؟! واللا الان اون نمره کسر شده من در درس جغرافی رو کی باید جواب بده؟!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نارین - ۱۰ آذر ۱۳۹۲ ۱۰:۴۳ ب.ظ
منم میگم حرفی را که همیشه تو خلوتام باهاش میگم خدا جونم خدای خوبم کمکم کن کمکم کن
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 11 آذر ۱۳۹۲ ۰۱:۴۴ ق.ظ
یـاد ایــامی کـه در گـلـشــن فــــغــانــی داشتـم....................................در مـــیـــان لالـــه و گــــل آشـــیــانــی داشتـم
گـرد آن شـــمـع طرب، می سوختم پروانه وار...........................................پــای آن ســـرو روان، اشــک روانــی داشتـم
آتشـم بر جـان، ولـی از شکوه لب خاموش بود..........................................عشـق را از اشـک حسرت، ترجمانــی داشتـم
چون سـرشک از شوق بودم خاکبوس در گهی...........................................چـون غـبـار از شـکر، سر بر آستانــی داشتـم
در خــزان با سـرو و نـسرینم بهاری تازه بـود................................................در زمـیـن با مــاه و پـرویـن آسـمـانــی داشتـم
درد بـی عــشقی زجـانـم برده طاقت ورنه مـن............................................داشــــــتـــــم آرام تــــــا آرام جــــانــی داشتـم
بـلـبـل طـبــعم «رهی» باشد زتنـهایی خـمـوش.........................................نـغـمــه هـا بــودی مـرا تـا هـم زبانــی داشتـم
رهی معیری
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - فوژان - ۱۱ آذر ۱۳۹۲ ۰۴:۱۸ ق.ظ
حجم اطلاعات ورودی به مغزم انقدر زیاد شده که حس میکنم دارم اور فلو میشم :|
نمیدونم چرا ولی اصلا برام قابل درک نیست وقتی کسی میگه من امید ندارم یا مثلا به من روحیه بدید :| به نظرم تنها جمله ای که یه بچه ی کامپیوتر باید بگه اینه که بهم وقت بدید چرا انقدر زمان زود میگذره
مخم پوکیده
:دی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - virtual girl - 11 آذر ۱۳۹۲ ۰۳:۱۹ ب.ظ
آموختـــه ام که وابستـــه نبایــــد شـــد !
نه به هیـــچ کس ، نه به هیچ رابطـــه ای
و این لعنتـــی، نشـــدنی تــرین کاری بود که آموختــه ام ...
آنا گاوالدا
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zaynab - 11 آذر ۱۳۹۲ ۰۸:۱۲ ب.ظ
وقتی روزگار تو را در شرایط سخت قرار داد
نگو ،" چرا من؟؟ "
بگو: " نشونت میدم "
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mhd3 - 11 آذر ۱۳۹۲ ۱۰:۳۶ ب.ظ
نه هرکه چهره برافروخت دلبری داند / نه هرکه آینه سازد سکندری داند...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - farhud - 11 آذر ۱۳۹۲ ۱۱:۳۳ ب.ظ
کاشکی امکانش بود دوماه منوبیخیال میشدن.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 12 آذر ۱۳۹۲ ۰۲:۲۸ ق.ظ
(۱۲ آذر ۱۳۹۲ ۰۲:۰۸ ق.ظ)sahar121 نوشته شده توسط: ۵ دقیقه تا ۱۲ آذر..... تولدمه.. خدایا روز خوبی باشه و آغاز یک سال دیگه از زندگی پربرکت و پر از سلامتی و شادی در کنارت...
تولدتون مبارک
انشالله که عمری با عزت همراه با سلامتی داشته باشید .
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 12 آذر ۱۳۹۲ ۰۹:۲۳ ق.ظ
پاییز آمد در میان درختان؛ لانه کرده کبوتر
از تراوش باران میگریزد
خورشید از غم با تمام غرورش
پشت ابر سیاهی عاشقانه به گریه می نشیند
من با قلبی به سپیدی صبح
با امید بهاران می روم به گلستان؛
همچو عطر اقاقی؛ لابلای درختان می نشینم
باشد روزی، به امید بهاران؛ روی دامن صحرا لاله روید
شعر هستی بر لبانم جاری؛ پُرتوانم آری!!!
می روم در کوه و دشت و صحرا
رهپیمای قلهها هستم من
راه خود در طوفان؛ در کنار یاران، مینوردم.
دارم امید که نهد روزی؛ صحنهی کوهستان
بر روان و جانم
پاکی این کوه و دشت و صحرا
.
.
.
"محمدرضا علیقلی و گروه کر"
پ.ن. البته پاییز داره میره ولی خب حس ما آدم ها گاهی هیچ هماهنگی با زمان نداره و موسیقی چیزی نیست مگر حس.
|