|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - pesaredelsokhte - 25 آبان ۱۳۹۲ ۰۹:۴۲ ب.ظ
آخ آخ گفتی آقا فرداد !
عجیب ساعت برام زود میگذره ، البته به جز موقع هایی که دانشگاه هستم :-s
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - x86 - 25 آبان ۱۳۹۲ ۱۱:۲۹ ب.ظ
بعد از این میخوام هر چی دل تنگم میخواد نگم، هر جایی که دل تنگم میخواد نرم، هر چیزی رو که دل تنگم میخواد گوش ندم، هر چیزی رو که دل تنگم میخواد نبینم، هر چیزی رو که دل تنگم میخواد نخورم و خلاصه ی کلام هر کاری که دل بی صاحبِ تنگم میخواد انجام ندم... شاید که رستگار شوم....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 26 آبان ۱۳۹۲ ۱۲:۳۱ ق.ظ
آن اوایل، می ترسیدم
مثل سنگ شده بودم
فکر می کردم وقتی کنارم نباشی،نمی توانم رنده بمانم
اما شب های زیادی را پشت سر گذاشتم
و درباره ی این که چگونه مرا به اشتباه انداختی، فکر کردم
پس از آن، قوی شدم
و یاد گرفتم چگونه تنها بمانم
و وقتی از دوردست ها برگشتی
آمدم تا تو را ببینم
ولی با نگاه غمگینت مواجه شدم
آن قفل های لعنتی را باید عوض می کردم!
باید کلید هایت را می گرفتم!
برای یک بار هم که شده، باید می دانستم که
برگشته ای تا آزارم بدهی
همین حالا برو بیرون
همین حالا برگرد
چون این جا دیگر کسی به تو خوش آمد نمی گوید
تو همان کسی هستی که می خواست با خداحافظی، به من صدمه بزند؟
فکر می کنی فرو ریخته ام؟
یا که فکر می کنی ( بدون تو ) مرده ام؟
نه! زنده می مانم
از زمانی که یاد گرفته ام چگونه عشق بورزم،
می دانم که زنده خواهم ماند
چون دوست داشتن را می دانم
همه زندگی ام را برای زیستن دارم
همه عشقم را برای نثار کردن دارم
با تمام وجود عشق ورزیده ام
و زنده خواهم ماند
برای این که از هم گسسته نشوم،
تمام زورم را زدم
سخت تلاش کردم
تا قلب شکسته ام را مداوا کنم
و شب های زیادی را سپری کردم
در حالی که برای خودم تاسف می خوردم
عادت داشتم گریه کنم
اما حالا سرم را بالا می گیرم
و تو مرا می بینی
که تغییر کرده ام
من آن فرد مقید و محقر نیستم
که همچنان به تو عشق می ورزد
و حالا احساس می کنی که رها شده ای
و از من انتظار داری که با کس دیگری نباشم
ولی من تمام عشقم را برای کسی نگه میدارم،
که عاشقم باشد
همین حالا برو بیرون
همین حالا برگرد
چون این جا دیگر کسی به تو خوش آمد نمی گوید
...........
زنده خواهم ماند
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - banafshe - 26 آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۳۷ ب.ظ
امروز تولدمه ولی خوشحال نیستم
انگار هر سال که می گذره به آخر راه نزدیکترم
اگر امسال هم هستم بخاطر اینه که تو خواستی می تونستم نباشم پس دلیلی برای نگه داشتنم داری
روز ها یکنواخت و کسل کننده شدن ولی حتما دلیلی هست که خواستی باشم
ممنونم بخاطر همه ی چیزهایی که بهم دادی و بخاطر رنج و غم هایی که می تونستی بهم بدی ولی ندادی
سعی می کنم خوب باشم لطفا امتحانم نکن ممنونم
|
Re: RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 26 آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۴۳ ب.ظ
(۲۱ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۰۸ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط: دنبال یه مترجم ژاپنی می گردم !!! مهمون ژاپنی برای سمینار داریم ولی نمی دونم از کجا گیر بیارم
شما به google translate توکل کن
بچه های عزیز مانشتی...خواهش میکنم برام دعا کنید این ۳ روز به خوبی بتونم درس بخونم...خدایی مخم داره پنچر میشه!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۲۶ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۴۹ ب.ظ
(۲۶ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۳۷ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط: امروز تولدمه ....
تولدتون رو تبریک میگم. ان شالله عمری پربرکت به همراه سلامتی و شادمانی و موفقیت و روزهای خوب پیش رو داشته باشید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - banafshe - 26 آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۵۴ ب.ظ
(۲۶ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۴۹ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: (26 آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۳۷ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط: امروز تولدمه ....
تولدتون رو تبریک میگم. ان شالله عمری پربرکت به همراه سلامتی و شادمانی و موفقیت و روزهای خوب پیش رو داشته باشید
دوست عزیز از تبریکت ممنونم ،ان شا الله، برای شما پست دکتری را آرزومندم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mhd3 - 26 آبان ۱۳۹۲ ۰۲:۱۲ ب.ظ
(۲۶ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۳۷ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط: امروز تولدمه ولی خوشحال نیستم
انگار هر سال که می گذره به آخر راه نزدیکترم
اگر امسال هم هستم بخاطر اینه که تو خواستی می تونستم نباشم پس دلیلی برای نگه داشتنم داری
روز ها یکنواخت و کسل کننده شدن ولی حتما دلیلی هست که خواستی باشم
ممنونم بخاطر همه ی چیزهایی که بهم دادی و بخاطر رنج و غم هایی که می تونستی بهم بدی ولی ندادی
سعی می کنم خوب باشم لطفا امتحانم نکن ممنونم
تفلد عید شما مبارک
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Breeze - 26 آبان ۱۳۹۲ ۰۳:۴۲ ب.ظ
(۲۶ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۳۷ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط: امروز تولدمه ...
تولده دیگه ، ولی نداره ... مبارکه دوست خوبم .. ایشالله به همه آرزوهای قشنگت برسی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 26 آبان ۱۳۹۲ ۰۳:۴۴ ب.ظ
(۲۶ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۳۷ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط: امروز تولدمه ولی خوشحال نیستم
انگار هر سال که می گذره به آخر راه نزدیکترم
اگر امسال هم هستم بخاطر اینه که تو خواستی می تونستم نباشم پس دلیلی برای نگه داشتنم داری
روز ها یکنواخت و کسل کننده شدن ولی حتما دلیلی هست که خواستی باشم
ممنونم بخاطر همه ی چیزهایی که بهم دادی و بخاطر رنج و غم هایی که می تونستی بهم بدی ولی ندادی
سعی می کنم خوب باشم لطفا امتحانم نکن ممنونم
تولدتون مباررررررررررررک بابا خوشحال باشید و بخندید اینطوری
خدا رو شکر کنید که سالم هستید و این بزرگرترین هدیه شما واسه روز تولدتون هست ...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - banafshe - 26 آبان ۱۳۹۲ ۰۴:۴۳ ب.ظ
(۲۶ آبان ۱۳۹۲ ۰۳:۴۴ ب.ظ)kati نوشته شده توسط: (26 آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۳۷ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط: امروز تولدمه ولی خوشحال نیستم
تولدتون مباررررررررررررک بابا خوشحال باشید و بخندید اینطوری
خدا رو شکر کنید که سالم هستید و این بزرگرترین هدیه شما واسه روز تولدتون هست ...
از Saamو kati عزیز خیلی خیلی ممنونم
نه که ناراحت باشم یهو ۲۴ ساله شدم شوکه شدم
|
Re: RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 26 آبان ۱۳۹۲ ۰۷:۰۶ ب.ظ
banafshe نوشته شده توسط: نه که ناراحت باشم یهو ۲۴ ساله شدم شوکه شدم
اصن همه متولدین ۶۸ گلن......تولدتون مبارک
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 26 آبان ۱۳۹۲ ۰۷:۰۶ ب.ظ
امروز وقتی تایم کاریم تموم شده بود و میخواستم برگردم خونه، بارون گرفت. یه نم نم قشنگ و ملایم. با خودم گفتم یه روز بارونی هست، بوی خاک بارون خورده هست، هوای خوب هست، و من هستم که قادرم زیر بارون قدم بزنم. چقدر خوب.
پس دیگه چه اهمیتی داره اگه برخی روزها اونقدر خسته کار و زندگی میشیم که شب از فرط خستگی خوابمون نبره. چه اهمیتی داره اگه گاهی احساس تنهایی و دلتنگی می کنیم. اگه گاهی .....
یاد این شعر سهراب افتادم
اسمان مال من است
پنجره فکر هوا عشق زمین مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر می رویند
قارچ های غربت؟
شاید روز بارونی بعدی سرحال تر از امروز باشم شاید هم گرفته تر باشم و نیاز باشه یه چیزایی رو به خودم یادآوری کنم. برا همین گوشه تقویمم نوشتم:
یک پیاده روی نیم ساعته زیر بارون به یادم آورد که هنوز چیزایی برای لذت بردن توی این دنیا هست. خدایا شکرت. همین
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zaynab - 26 آبان ۱۳۹۲ ۰۷:۱۰ ب.ظ
(۲۶ آبان ۱۳۹۲ ۰۱:۳۷ ب.ظ)banafshe نوشته شده توسط: امروز تولدمه ولی خوشحال نیستم
انگار هر سال که می گذره به آخر راه نزدیکترم
اگر امسال هم هستم بخاطر اینه که تو خواستی می تونستم نباشم پس دلیلی برای نگه داشتنم داری
روز ها یکنواخت و کسل کننده شدن ولی حتما دلیلی هست که خواستی باشم
ممنونم بخاطر همه ی چیزهایی که بهم دادی و بخاطر رنج و غم هایی که می تونستی بهم بدی ولی ندادی
سعی می کنم خوب باشم لطفا امتحانم نکن ممنونم
تولدتون مبارک انشاا... عمری پربرکت و شاد داشته باشید.
با ۲۴ سال اینقدر ناراحت شدید سن تون بیشتر بشه چیکار می کنید ، اکشال نداره دل باید جوون باشه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - good-wishes - 26 آبان ۱۳۹۲ ۰۸:۵۶ ب.ظ
یک کلید ۴۰ ثانیه ای :
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
به سفارش مامانم داشتم دنبال تکه گم شده ای از سخنرانی دعای ندبه این هفته مهدیه تهران می گشتم که موقع پخش از تلویزیون سیگنال قطع شده بود و دقیقا جای حساسش (جریان علی آقا که در فایل پایین هست) رو ندیده بودن. خلاصه کل فایلش رو پیدا کردم و همینطوری که داشتم دنبال اون قسمت می گشتم احساس کردم این کلیدی که بالا گذاشتم رو پیدا کردم
فایل صوتی سخنرانی دعای ندبه - حجه الاسلام مومنی - ۲۴ آبان ۹۲ - مهدیه تهران - مدت : ۴۰ دقیقه
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|