|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reyhaneh64 - 05 اسفند ۱۳۹۱ ۰۵:۲۳ ب.ظ
چقدر تلخه آدم بعد ۷ سال متوجه بشه بازیچه بوده...
بعدشم بفهمه چقدر از همین بازیچه بودن دچار پرخوری فکری شده...
باور دارم که واکنش اعمالمون دیر یا زود به صورت مضاعف به خودمون برمیگردن
انگیزه هایی که داشتم فنا شد.
باید یه برنامه تخلیه فکری و روحی واسه خودم بریزم و بعدش کلی انگیزه تزریق کنم.
دوستان نظری ندارن؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fatima1537 - 06 اسفند ۱۳۹۱ ۰۱:۲۰ ق.ظ
(۰۵ اسفند ۱۳۹۱ ۰۵:۲۳ ب.ظ)reyhaneh64 نوشته شده توسط: باید یه برنامه تخلیه فکری و روحی واسه خودم بریزم و بعدش کلی انگیزه تزریق کنم.
دوستان نظری ندارن؟
همین راهی که خودتون اشار کردید خوبه.خاطرات بد رو نباید همش تکرار کرد چون یک ناراحتی کاذب برامون بوجود میاره.باید سعی کنیم یه راه برای خلاصی از مسائل آزار دهنده پیدا کنیم.فقط اگر از کسی یا چیزی بدتون میاد سعی کنید کینه اش تو دلتون نمونه و زیاد به حساب نیارید چون اینجور آدم بیشتر اذیت میشه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 06 اسفند ۱۳۹۱ ۰۱:۵۹ ق.ظ
خدایا بفهمانم که بی تو چه می شوم ، اما نشانم نده
مهربانا هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد . . .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 06 اسفند ۱۳۹۱ ۱۱:۵۶ ق.ظ
بارون و دوست دارم هنوز. . . چون تورو یادم میاره
حس میکنم پیش منی . . . وقتی که بارون میباره
...
هر وقت بارون میاد اینو گوش میدم...انقذه خوبه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۰۶ اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۴۱ ب.ظ
(۰۶ اسفند ۱۳۹۱ ۰۱:۵۹ ق.ظ)SaMiRa.e نوشته شده توسط: خدایا بفهمانم که بی تو چه می شوم ، اما نشانم نده
مهربانا هم بفهمانم و هم نشانم بده که با تو چه خواهم شد . . .
بسیــــــــــــــــــــــــار زیبا بود
ممنون
ان شالله هوای شهر همتون همیشه بارونی و باطراوت باشه ولی هوای دلتون ابری و بارونی نباشه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 06 اسفند ۱۳۹۱ ۰۳:۴۴ ب.ظ
مرا گویی که چونی؟ چونم؟ ای دوست
جگــر پر درد و دل پر خــونم ای دوست
حدیــث عاشقی بــر مـن رهــا کن
تو لیلی شو،که من مجنونم ای دوست
بفــریــادم ز تـــو ، هـر روز ، فریــاد
ازیــن فریــاد روز افـزونم ای دوست
شنیــدم عــاشقــان را می نــوازی
مگـر من زان میان بیرونم ای دوست؟
تو گفتی: گر بیفتی گیرمت دست
ازین افتاده تر کـاکنــونم ای دوست؟
نظامی.
آهنگش رو آقای شهرام ناظری(آلبوم شورانگیز) خوندن، بسیار آهنگ زیباییه. هر لینکی که برای دانلود خواستم بزارم فیلتر بود!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reyhaneh64 - 06 اسفند ۱۳۹۱ ۰۴:۱۲ ب.ظ
(۰۶ اسفند ۱۳۹۱ ۰۱:۲۰ ق.ظ)fatima1537 نوشته شده توسط: (05 اسفند ۱۳۹۱ ۰۵:۲۳ ب.ظ)reyhaneh64 نوشته شده توسط: باید یه برنامه تخلیه فکری و روحی واسه خودم بریزم و بعدش کلی انگیزه تزریق کنم.
دوستان نظری ندارن؟
همین راهی که خودتون اشار کردید خوبه.خاطرات بد رو نباید همش تکرار کرد چون یک ناراحتی کاذب برامون بوجود میاره.باید سعی کنیم یه راه برای خلاصی از مسائل آزار دهنده پیدا کنیم.فقط اگر از کسی یا چیزی بدتون میاد سعی کنید کینه اش تو دلتون نمونه و زیاد به حساب نیارید چون اینجور آدم بیشتر اذیت میشه.
ممنون دوست مهربونم
بازیچه افکار خودم و راهی که فکر میکردم درست هست.
دلم یه برنامه معنوی خفن و پرتاثیر اما نه آن چنان سخت میخواد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - شاپری - ۰۷ اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۰۸ ب.ظ
هوا ابریه . خیلی دلگیره.چرا بارون نمیزنه تا حال اسمون خوب شه.
دارم معین گوش میدم.. خیلی زیباست
یه وقت تنها نری جایی
که از تنهایی میمیرم
از اینجا تادم در هم بری
دلشوره میگیرم
..........
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yasemi - 07 اسفند ۱۳۹۱ ۰۷:۵۷ ب.ظ
گاه می اندیشم، چندان هم مهم نیست اگر هیچ از دنیا نداشته باشم.
همین مرا بس که کوچه ای داشته باشم و باران...
و انسانهایی در زندگیم باشند که زلال تر از باران هستند.
(احمد شاملو)
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mrousta - 07 اسفند ۱۳۹۱ ۰۸:۳۲ ب.ظ
بی سرو صدا، وسایلتون رو جمع کنین با صف بیاید برید تو حیاط، معلمتون نیومده.!!!!"
یکی از سورپرایز کننده ترین جملات دوران مدرسه
یادش بخیر...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shima_24 - 07 اسفند ۱۳۹۱ ۰۸:۴۱ ب.ظ
خیلی نا امید شدم .خسته ام از همه چی
احساس میکنم خدا بهم نگاه نمیکنه
احساس میکنم خدا فراموشم کرده
کلی غصه تو دلم دارم
ای خداااااااااااااا
(۰۱ اسفند ۱۳۹۱ ۰۳:۰۶ ق.ظ)nina69 نوشته شده توسط: خدای من
خسته ام، خسته... از راه های رفته،دویدن ها، نرسیدن ها،بارها و بارها زمین خوردم ولی هربار قوی تر از قبل بلند شدم و بهت توکل کردم، شکست ها را به پای حمکتت گذاشتم، و سختی ها را به پای ازمایش ،تو خودت بهتر میدونی چه روز های سخت و تلخی را پشت سر گذاشتم فقط به این امید که پایان هر سیاهی، روشنی و نور است، ولی نه تلخی ها پایان یافت و نه خورشیدی طلوع کرد، ناشکری نمیکنم خوب میدونم کسی را حق و طلبی از تو نیست و هرچه هست لطف توست . بارها و بار ها با خودم فکر کردم شاید همه چیز میتونست بدتر از این ها باشد ولی تو نخواستی ان گونه باشد.
ولی باز با خودم میگم خب تو که ارحم اراحمینی پس میتونی بزرگترین لطف هات در حق بدترین بنده هات داشته باشی.
فقط حال این روزای من تو میدونی
خسته ام، نه پای دوباره رفتنم هست،نه توان ایستادن و تسلیم شدن، نه میتونم سکوت کنم ،نه میتونم حرفم بزنم، نه میتونم بخندم نه دیگه چشام اشکی واسه ریختن داره، فقط بغض و بغض که با کوچکترین تلنگری میشکنه، دیگه دارم به یه مرده متحرک تبدیل میشم
کارم شده غرق شدن توی دنیای مجازی طوری که که فرصت فکر کردن به هیچ چیز نداشته باشم و فقط زمان بگذره و امروزم تموم شه
یه دنیا نگرانی که که هر روز با منه،یه دنیا استرس،یه دنیا سردرگمی ،نمیدونم چرا تمام اتفاق های بد باید یک باره سراغم بیاد،نمیدونم حکمتت چیه ،نمیدونم اخرش چی میشه،ولی این خوب میدونم که نمخوام از کسی غیر خودت کمک بگیرم خدا جونم یه کم بیشتر از همیشه نگام کن، داره کم کم داره باورم میشه من یادت رفته؟ نه ممکن نیست تو کسی فراموش کنی
چقدر تمام حرفات حرفای من بود
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۰۷ اسفند ۱۳۹۱ ۱۰:۳۸ ب.ظ
این برنامه سمت خدا هم برخی مهموناش خوین از اون حرفهای کلیشه ای نمی زنن. خیلی حرفاشون کاربردیه.
امروز داشت در مورد این صحبت می کرد که اگر یه جا احساس کردید یه خلا یا کمبودی هست بدونید خدا یه جای دیگه چندین برابر واستون جبران می کنه و بعد یه روایت جالبی تعریف کرد. یه بنده خدا زمان پیامبر بوده که خیلی زشت بوده! (از نظر قیافه اس.) بعد میاد پیش پیامبر میگه خدا منو این قدر زشت خلق کرده منم بجز واجبات هیچ کار مستحبی انجام نمیدم. همون موقع جبرئیل بر پیامبر نازل می شه و به پیامبر میگه که به اون بنده بگه که : " خدا بهش سلام می روسونه (خیلیه ها!) بعد خدا میگه من این بنده ام رو در روز قیامت به زیبایی جبرئیل محشور می کنم تا راضی باشه." بنده خدا اینو که می شنوه شوکه می شه و به پیامبر میگه من هر چی بتونم تلاش می کنم که خدا ازم راضی باشه.
یعنی همچین خدایی داریم ولی من که نمی فهمم!
از قدیم ها هم گفتن : " هر که در این بزم مقرب تر است جام بلا بیشترش می دهند."
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kati - 07 اسفند ۱۳۹۱ ۱۱:۴۴ ب.ظ
(۰۷ اسفند ۱۳۹۱ ۰۸:۴۱ ب.ظ)shima_24 نوشته شده توسط: خیلی نا امید شدم .خسته ام از همه چی
احساس میکنم خدا بهم نگاه نمیکنه
احساس میکنم خدا فراموشم کرده
کلی غصه تو دلم دارم
ای خداااااااااااااا
ولی خدا هیچ کس رو فراموش نمی کنه!! این خستگی و نا امیدی و غصه واسه هر کسی می تونه باشه.دوست گلم بهترین کار تو این شرایط بازم پناه بردن به خدا و کمک خواستن ازش هست.
ما بنده ها از هر چیزی و هر کسی نا امید می شیم نباید به خودمون این اجازه رو بدیم که از خدا هم نا امید بشیم.مطمئنا خدا بهترین ها رو برای بنده هاش در نظر می گیریه هر چند ما بنده ها قدرت درکش رو نداشته باشیم.
من هر وقت دلم می گیره یاد این جمله می افتم.
بنده ای به خدا گفت : اگر سرنوشت مرا نوشته ای چرا دعا کنم ؟
خدا گفت : شاید نوشته باشم هر چه دعا کند ....
توکل بر خدا
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - خانه سبز - ۰۷ اسفند ۱۳۹۱ ۱۱:۵۱ ب.ظ
درود برتوخدایا
بعد از مرگم
به من زندگی دوباره بده
بهشت و جهنم را نمی خواهم
لطف کن فقط یکبار مرا در یکی از کشورهای نروژ دانمارک سوئد استرالیا هلند بیافرین می خواهم یکبار "زندگی" کنم
چیز دیگری نمی خواهم
حال همه ما خوب است
خدافظ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - yasemi - 08 اسفند ۱۳۹۱ ۱۲:۳۶ ق.ظ
(۰۷ اسفند ۱۳۹۱ ۱۱:۴۴ ب.ظ)kati نوشته شده توسط: ولی خدا هیچ کس رو فراموش نمی کنه!! این خستگی و نا امیدی و غصه واسه هر کسی می تونه باشه.دوست گلم بهترین کار تو این شرایط بازم پناه بردن به خدا و کمک خواستن ازش هست.
ما بنده ها از هر چیزی و هر کسی نا امید می شیم نباید به خودمون این اجازه رو بدیم که از خدا هم نا امید بشیم.مطمئنا خدا بهترین ها رو برای بنده هاش در نظر می گیریه هر چند ما بنده ها قدرت درکش رو نداشته باشیم.
من هر وقت دلم می گیره یاد این جمله می افتم.
بنده ای به خدا گفت : اگر سرنوشت مرا نوشته ای چرا دعا کنم ؟
خدا گفت : شاید نوشته باشم هر چه دعا کند ....
توکل بر خدا
بعضی اوقات با دعا هم چیزی درست نمیشه که نمیشه !!!
بعضی اوقات احتیاج به بهترین ها نداریم همین کم خودمونو نگیره راضی هستیم!
|