|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mamat - 02 مهر ۱۳۹۱ ۱۰:۱۱ ب.ظ
سلام ای غروب غریبانه دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه های جدایی
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای قصه عاشقانه
خدا حافظ ای آبی روشن عشق
خداحافظ ای عطر شعر شبانه
خداحافظ ای همنشین همیشه
خداحافظ ای داغ بر دل نشسته
تو تنها نمی مانی ای مانده بی من
تو را می سپارم به دلهای خسته
تو را میسپارم به مینای مهتاب
تو را میسپارم به دامان دریا
اگر شب نشینم اگر شب شکسته
تو را میسپارم به رویای فردا
به شب میسپارم تو را تا نسوزد
به دل میسپارم تو را تا نمیرد
اگر چشمه واژه از غم نخشکد
اگر روزگار این صدا را نگیرد
خداحافظ ای برگ و بار دل من
خدا حافظ ای سایه سار همیشه
اگر سبز رفتی اگر زرد ماندم
خداحافظ ای نوبهار همیشه
خداحافظ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Abrekhoshhal - 02 مهر ۱۳۹۱ ۱۱:۲۲ ب.ظ
دلمم تنگههه، دلم تنگههه واسهه همین لحظه ها که میگذره !!
واسه همین الاااان
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Nil Lu - 03 مهر ۱۳۹۱ ۰۲:۱۵ ق.ظ
دلم گرفته...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - LORD0098 - 03 مهر ۱۳۹۱ ۰۲:۳۱ ق.ظ
کسی بیداره
این دیر خوابیدن دیگه داره برای ما عادت میشه ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Nil Lu - 03 مهر ۱۳۹۱ ۰۲:۳۶ ق.ظ
از وقتی ساعتا رو کشیدن عقب من بیخابی زده به سرم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 03 مهر ۱۳۹۱ ۱۲:۵۷ ب.ظ
دلم خیلی گرفته...دیروز مراسم تشیع جنازه بابای یکی از دوستای نزدیکم بودم...خیلی دلم گرفت...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Abrekhoshhal - 03 مهر ۱۳۹۱ ۰۱:۰۲ ب.ظ
(۰۳ مهر ۱۳۹۱ ۱۲:۵۷ ب.ظ)esisonic نوشته شده توسط: دلم خیلی گرفته...دیروز مراسم تشیع جنازه بابای یکی از دوستای نزدیکم بودم...خیلی دلم گرفت...
آخخخییی یادت باشه همیشه پیش دوستت باش !! تو این لحظه ها میتونی کنارش باشی وو بهش ثابت کنی که دوسش داری!این موقع هااا شاید نیاز داشته باشه کسی (یه دوست قدیمی)کنارش باشه !
خدا بیامرزتش
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Abrekhoshhal - 03 مهر ۱۳۹۱ ۰۱:۵۹ ب.ظ
(۰۳ مهر ۱۳۹۱ ۰۱:۲۳ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: نمیدونم چرا همه اش احساس ناراحتی میکنم؟
خوب فکر که میکنم می بینم واسه قیمت سکه است. هی میشه ۹۸۵ ، ۹۹۰ ،۹۸۸!!!!!!
اگه یک میلیون بشه من خیالم راحت میشه چون پول خرد کمه اینروزا!!!!
ممم راستشوو بگیید پولتون درشته ؟ میخاین سکه بخرید راحت باشید هی بهتون خورده ندن ؟ ؛)
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ۲FA - 03 مهر ۱۳۹۱ ۰۳:۳۲ ب.ظ
لــُطفـا ، یــکــ دقــیقـه ســُکوتـــ ...
به احـترام ِ مرگــِ احساساتــِ پاک و صــادقانـ ـه ام ...
که چـه بی پروا
برای " تـو " فدایــشان کــَردَم ...
عـــشـــق مثـــل کـــشیـــدن دو ســــــر یــــــک کِــــــش مـــیمـــونـــه
کـــه ۲ نـــفر دارن میـــکــــــشنـــش
اگــــــه یـــکـــی* ولــــــش کـــنـــه
دردش واســـه کـــســـی* میـــمـــونه کـــه هنـــوز اونـــو ســـفـــت نـــگـــاه داشــــــته.....!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MarkLand - 03 مهر ۱۳۹۱ ۰۷:۱۶ ب.ظ
(۰۲ مهر ۱۳۹۱ ۱۰:۱۱ ب.ظ)mamat نوشته شده توسط: سلام ای غروب غریبانه دل
سلام ای طلوع سحرگاه رفتن
سلام ای غم لحظه های جدایی
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
خداحافظ ای شعر شبهای روشن
.........
خداحافظ
من هم!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - eris229 - 03 مهر ۱۳۹۱ ۰۷:۳۴ ب.ظ
تصمیم گرفته بودم دیگه برای دوره ارشد مثل کارشناسی نباشم. یه دانشجوی کاملا ایده آل (یا حداقل نزدیکش)
بچه خوبی باشم سر همه کلاسا برم (به موقع)، سر کلاس ۶ دنگ حواسم به درس باشه، در طول ترم درس بخونم نه دقیقه ۹۰ و وقت اضافه و...
شنبه رفتم اراک شب هم زود خوابیدم که صبح اول وقت شاداب و سرحال اولین نفر سر کلاس باشم
اما...
دیر که به کلاس رسیدم! سر کلاس دو خط بیشتر - در حد سر فصل مطالب - ننوشتم (همه داشتن تند تند مینوشتن، نمیدونم چی هم مینوشتن) از دانشگاه هم یه سره رفتم ترمینال برگشتم اومدم تهران (کلاسای ۳شنبه رو بیخیال شدم) تازه من هنوز واحدهام رو هم نگرفتم (چون ۲ روز دیر رفتم برای ثبت نام) ببین دیگه چقدر سرخوشم
الان حس بدی دارم. نگران کلاس های فردا هستم. یعنی فردا دانشگاه چه خبر خواهد بود؟؟؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - eris229 - 03 مهر ۱۳۹۱ ۰۹:۴۱ ب.ظ
چند تا نکته تو شهر اراک خیلی برام جالب بود. مثلا اینکه سر ظهر کلا شهر تعطیل شد (حتی بیشتر سوپرها هم تعطیل بودن)
رستوران هم انگار تو این شهر خیلی کمه (اما تا دلتون بخواد شیرینی فروشی دیدم) خیلی هم به قول شما صنعتیه. اما از فاصله بین ترمینال و دانشگاه ناراضی نیستم. نسبت به مسیر خونمون تا ترمینال هیچی نیست. (فقط کاش اونجا هم اتوبوس های شهر کارتی بود)
شنیدم یه غار تو راه اراک هست اسمشو نمیدونم اما دوست دارم برم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Sunshine Off - 03 مهر ۱۳۹۱ ۰۹:۵۴ ب.ظ
واقعا راسته که میگن هیچ جا خونه آدم نمیشه.وای چقدر دلم برای اتاقم تنگ شده بود.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - narges_r - 03 مهر ۱۳۹۱ ۱۱:۴۷ ب.ظ
(۰۳ مهر ۱۳۹۱ ۰۹:۴۱ ب.ظ)eris229 نوشته شده توسط: چند تا نکته تو شهر اراک خیلی برام جالب بود. مثلا اینکه سر ظهر کلا شهر تعطیل شد (حتی بیشتر سوپرها هم تعطیل بودن)
رستوران هم انگار تو این شهر خیلی کمه (اما تا دلتون بخواد شیرینی فروشی دیدم) خیلی هم به قول شما صنعتیه. اما از فاصله بین ترمینال و دانشگاه ناراضی نیستم. نسبت به مسیر خونمون تا ترمینال هیچی نیست. (فقط کاش اونجا هم اتوبوس های شهر کارتی بود)
شنیدم یه غار تو راه اراک هست اسمشو نمیدونم اما دوست دارم برم
کی گفته اراک سرظهرا کلا تعطیل میشه!
الان یاد یه پست قدیمی افتادم که در وصف اب و هوای اراک بنده خدا نویسنده پست گفته بود اراک شهر کویری ایه!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 04 مهر ۱۳۹۱ ۱۲:۱۰ ق.ظ
آدما مثل قطره های بارون میمونن ،
روز ازل همه از یه جا میان ،
توی مسیرشون ممکنه از هم جدا بشن !
ولی آخرش به هم میرسن !
مثل حکایت قطره و دریا...
|