تالار گفتمان مانشت
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخه‌ی قابل چاپ

صفحه‌ها: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ ۱۶ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ ۲۱ ۲۲ ۲۳ ۲۴ ۲۵ ۲۶ ۲۷ ۲۸ ۲۹ ۳۰ ۳۱ ۳۲ ۳۳ ۳۴ ۳۵ ۳۶ ۳۷ ۳۸ ۳۹ ۴۰ ۴۱ ۴۲ ۴۳ ۴۴ ۴۵ ۴۶ ۴۷ ۴۸ ۴۹ ۵۰ ۵۱ ۵۲ ۵۳ ۵۴ ۵۵ ۵۶ ۵۷ ۵۸ ۵۹ ۶۰ ۶۱ ۶۲ ۶۳ ۶۴ ۶۵ ۶۶ ۶۷ ۶۸ ۶۹ ۷۰ ۷۱ ۷۲ ۷۳ ۷۴ ۷۵ ۷۶ ۷۷ ۷۸ ۷۹ ۸۰ ۸۱ ۸۲ ۸۳ ۸۴ ۸۵ ۸۶ ۸۷ ۸۸ ۸۹ ۹۰ ۹۱ ۹۲ ۹۳ ۹۴ ۹۵ ۹۶ ۹۷ ۹۸ ۹۹ ۱۰۰ ۱۰۱ ۱۰۲ ۱۰۳ ۱۰۴ ۱۰۵ ۱۰۶ ۱۰۷ ۱۰۸ ۱۰۹ ۱۱۰ ۱۱۱ ۱۱۲ ۱۱۳ ۱۱۴ ۱۱۵ ۱۱۶ ۱۱۷ ۱۱۸ ۱۱۹ ۱۲۰ ۱۲۱ ۱۲۲ ۱۲۳ ۱۲۴ ۱۲۵ ۱۲۶ ۱۲۷ ۱۲۸ ۱۲۹ ۱۳۰ ۱۳۱ ۱۳۲ ۱۳۳ ۱۳۴ ۱۳۵ ۱۳۶ ۱۳۷ ۱۳۸ ۱۳۹ ۱۴۰ ۱۴۱ ۱۴۲ ۱۴۳ ۱۴۴ ۱۴۵ ۱۴۶ ۱۴۷ ۱۴۸ ۱۴۹ ۱۵۰ ۱۵۱ ۱۵۲ ۱۵۳ ۱۵۴ ۱۵۵ ۱۵۶ ۱۵۷ ۱۵۸ ۱۵۹ ۱۶۰ ۱۶۱ ۱۶۲ ۱۶۳ ۱۶۴ ۱۶۵ ۱۶۶ ۱۶۷ ۱۶۸ ۱۶۹ ۱۷۰ ۱۷۱ ۱۷۲ ۱۷۳ ۱۷۴ ۱۷۵ ۱۷۶ ۱۷۷ ۱۷۸ ۱۷۹ ۱۸۰ ۱۸۱ ۱۸۲ ۱۸۳ ۱۸۴ ۱۸۵ ۱۸۶ ۱۸۷ ۱۸۸ ۱۸۹ ۱۹۰ ۱۹۱ ۱۹۲ ۱۹۳ ۱۹۴ ۱۹۵ ۱۹۶ ۱۹۷ ۱۹۸ ۱۹۹ ۲۰۰ ۲۰۱ ۲۰۲ ۲۰۳ ۲۰۴ ۲۰۵ ۲۰۶ ۲۰۷ ۲۰۸ ۲۰۹ ۲۱۰ ۲۱۱ ۲۱۲ ۲۱۳ ۲۱۴ ۲۱۵ ۲۱۶ ۲۱۷ ۲۱۸ ۲۱۹ ۲۲۰ ۲۲۱ ۲۲۲ ۲۲۳ ۲۲۴ ۲۲۵ ۲۲۶ ۲۲۷ ۲۲۸ ۲۲۹ ۲۳۰ ۲۳۱ ۲۳۲ ۲۳۳ ۲۳۴ ۲۳۵ ۲۳۶ ۲۳۷ ۲۳۸ ۲۳۹ ۲۴۰ ۲۴۱ ۲۴۲ ۲۴۳ ۲۴۴ ۲۴۵ ۲۴۶ ۲۴۷ ۲۴۸ ۲۴۹ ۲۵۰ ۲۵۱ ۲۵۲ ۲۵۳ ۲۵۴ ۲۵۵ ۲۵۶ ۲۵۷ ۲۵۸ ۲۵۹ ۲۶۰ ۲۶۱ ۲۶۲ ۲۶۳ ۲۶۴ ۲۶۵ ۲۶۶ ۲۶۷ ۲۶۸ ۲۶۹ ۲۷۰ ۲۷۱ ۲۷۲ ۲۷۳ ۲۷۴ ۲۷۵ ۲۷۶ ۲۷۷ ۲۷۸ ۲۷۹ ۲۸۰ ۲۸۱ ۲۸۲ ۲۸۳ ۲۸۴ ۲۸۵ ۲۸۶ ۲۸۷ ۲۸۸ ۲۸۹ ۲۹۰ ۲۹۱ ۲۹۲ ۲۹۳ ۲۹۴ ۲۹۵ ۲۹۶ ۲۹۷ ۲۹۸ ۲۹۹ ۳۰۰ ۳۰۱ ۳۰۲ ۳۰۳ ۳۰۴ ۳۰۵ ۳۰۶ ۳۰۷ ۳۰۸ ۳۰۹ ۳۱۰ ۳۱۱ ۳۱۲ ۳۱۳ ۳۱۴ ۳۱۵ ۳۱۶ ۳۱۷ ۳۱۸ ۳۱۹ ۳۲۰ ۳۲۱ ۳۲۲ ۳۲۳ ۳۲۴ ۳۲۵ ۳۲۶ ۳۲۷ ۳۲۸ ۳۲۹ ۳۳۰ ۳۳۱ ۳۳۲ ۳۳۳ ۳۳۴ ۳۳۵ ۳۳۶ ۳۳۷ ۳۳۸ ۳۳۹ ۳۴۰ ۳۴۱ ۳۴۲ ۳۴۳ ۳۴۴ ۳۴۵ ۳۴۶ ۳۴۷ ۳۴۸ ۳۴۹ ۳۵۰ ۳۵۱ ۳۵۲ ۳۵۳ ۳۵۴ ۳۵۵ ۳۵۶ ۳۵۷ ۳۵۸ ۳۵۹ ۳۶۰ ۳۶۱ ۳۶۲ ۳۶۳ ۳۶۴ ۳۶۵ ۳۶۶ ۳۶۷ ۳۶۸ ۳۶۹ ۳۷۰ ۳۷۱ ۳۷۲ ۳۷۳ ۳۷۴ ۳۷۵ ۳۷۶ ۳۷۷ ۳۷۸ ۳۷۹ ۳۸۰ ۳۸۱ ۳۸۲ ۳۸۳ ۳۸۴ ۳۸۵ ۳۸۶ ۳۸۷ ۳۸۸ ۳۸۹ ۳۹۰ ۳۹۱ ۳۹۲ ۳۹۳ ۳۹۴ ۳۹۵ ۳۹۶ ۳۹۷ ۳۹۸ ۳۹۹ ۴۰۰ ۴۰۱ ۴۰۲ ۴۰۳ ۴۰۴ ۴۰۵ ۴۰۶ ۴۰۷ ۴۰۸ ۴۰۹ ۴۱۰ ۴۱۱ ۴۱۲ ۴۱۳ ۴۱۴ ۴۱۵ ۴۱۶ ۴۱۷ ۴۱۸ ۴۱۹ ۴۲۰ ۴۲۱ ۴۲۲ ۴۲۳ ۴۲۴ ۴۲۵ ۴۲۶ ۴۲۷ ۴۲۸ ۴۲۹ ۴۳۰ ۴۳۱ ۴۳۲ ۴۳۳ ۴۳۴ ۴۳۵ ۴۳۶ ۴۳۷ ۴۳۸ ۴۳۹ ۴۴۰ ۴۴۱ ۴۴۲ ۴۴۳ ۴۴۴ ۴۴۵ ۴۴۶ ۴۴۷ ۴۴۸ ۴۴۹ ۴۵۰ ۴۵۱ ۴۵۲ ۴۵۳ ۴۵۴ ۴۵۵ ۴۵۶ ۴۵۷ ۴۵۸ ۴۵۹ ۴۶۰ ۴۶۱ ۴۶۲ ۴۶۳ ۴۶۴ ۴۶۵ ۴۶۶ ۴۶۷ ۴۶۸ ۴۶۹ ۴۷۰ ۴۷۱ ۴۷۲ ۴۷۳ ۴۷۴ ۴۷۵ ۴۷۶ ۴۷۷ ۴۷۸ ۴۷۹ ۴۸۰ ۴۸۱ ۴۸۲ ۴۸۳ ۴۸۴ ۴۸۵ ۴۸۶ ۴۸۷ ۴۸۸ ۴۸۹ ۴۹۰ ۴۹۱ ۴۹۲ ۴۹۳ ۴۹۴ ۴۹۵ ۴۹۶ ۴۹۷ ۴۹۸ ۴۹۹ ۵۰۰ ۵۰۱ ۵۰۲ ۵۰۳ ۵۰۴ ۵۰۵ ۵۰۶ ۵۰۷ ۵۰۸ ۵۰۹ ۵۱۰ ۵۱۱ ۵۱۲ ۵۱۳ ۵۱۴ ۵۱۵ ۵۱۶ ۵۱۷ ۵۱۸ ۵۱۹ ۵۲۰ ۵۲۱ ۵۲۲ ۵۲۳ ۵۲۴ ۵۲۵ ۵۲۶ ۵۲۷ ۵۲۸ ۵۲۹ ۵۳۰ ۵۳۱ ۵۳۲ ۵۳۳ ۵۳۴ ۵۳۵ ۵۳۶ ۵۳۷ ۵۳۸ ۵۳۹ ۵۴۰ ۵۴۱ ۵۴۲ ۵۴۳ ۵۴۴ ۵۴۵ ۵۴۶ ۵۴۷ ۵۴۸ ۵۴۹ ۵۵۰ ۵۵۱ ۵۵۲ ۵۵۳ ۵۵۴ ۵۵۵ ۵۵۶ ۵۵۷ ۵۵۸ ۵۵۹ ۵۶۰ ۵۶۱ ۵۶۲ ۵۶۳ ۵۶۴ ۵۶۵ ۵۶۶ ۵۶۷ ۵۶۸ ۵۶۹ ۵۷۰ ۵۷۱ ۵۷۲ ۵۷۳ ۵۷۴ ۵۷۵ ۵۷۶ ۵۷۷ ۵۷۸ ۵۷۹ ۵۸۰ ۵۸۱ ۵۸۲ ۵۸۳ ۵۸۴ ۵۸۵ ۵۸۶ ۵۸۷ ۵۸۸ ۵۸۹ ۵۹۰ ۵۹۱ ۵۹۲ ۵۹۳ ۵۹۴ ۵۹۵ ۵۹۶ ۵۹۷ ۵۹۸ ۵۹۹ ۶۰۰ ۶۰۱ ۶۰۲ ۶۰۳ ۶۰۴ ۶۰۵ ۶۰۶ ۶۰۷ ۶۰۸ ۶۰۹ ۶۱۰ ۶۱۱ ۶۱۲ ۶۱۳ ۶۱۴ ۶۱۵ ۶۱۶ ۶۱۷ ۶۱۸ ۶۱۹ ۶۲۰ ۶۲۱ ۶۲۲ ۶۲۳ ۶۲۴ ۶۲۵ ۶۲۶ ۶۲۷ ۶۲۸ ۶۲۹ ۶۳۰ ۶۳۱ ۶۳۲ ۶۳۳ ۶۳۴ ۶۳۵ ۶۳۶ ۶۳۷ ۶۳۸ ۶۳۹ ۶۴۰ ۶۴۱ ۶۴۲ ۶۴۳ ۶۴۴ ۶۴۵ ۶۴۶ ۶۴۷ ۶۴۸ ۶۴۹ ۶۵۰ ۶۵۱ ۶۵۲ ۶۵۳ ۶۵۴ ۶۵۵ ۶۵۶ ۶۵۷ ۶۵۸ ۶۵۹ ۶۶۰ ۶۶۱ ۶۶۲ ۶۶۳ ۶۶۴ ۶۶۵ ۶۶۶ ۶۶۷ ۶۶۸ ۶۶۹ ۶۷۰ ۶۷۱ ۶۷۲ ۶۷۳ ۶۷۴ ۶۷۵ ۶۷۶ ۶۷۷ ۶۷۸ ۶۷۹ ۶۸۰ ۶۸۱ ۶۸۲ ۶۸۳ ۶۸۴ ۶۸۵ ۶۸۶ ۶۸۷ ۶۸۸ ۶۸۹ ۶۹۰ ۶۹۱ ۶۹۲ ۶۹۳ ۶۹۴ ۶۹۵ ۶۹۶ ۶۹۷ ۶۹۸ ۶۹۹ ۷۰۰ ۷۰۱ ۷۰۲ ۷۰۳ ۷۰۴ ۷۰۵ ۷۰۶ ۷۰۷ ۷۰۸ ۷۰۹ ۷۱۰ ۷۱۱ ۷۱۲ ۷۱۳ ۷۱۴ ۷۱۵ ۷۱۶ ۷۱۷ ۷۱۸ ۷۱۹ ۷۲۰ ۷۲۱ ۷۲۲ ۷۲۳ ۷۲۴ ۷۲۵ ۷۲۶ ۷۲۷ ۷۲۸ ۷۲۹ ۷۳۰ ۷۳۱ ۷۳۲ ۷۳۳ ۷۳۴ ۷۳۵ ۷۳۶ ۷۳۷ ۷۳۸ ۷۳۹ ۷۴۰ ۷۴۱ ۷۴۲ ۷۴۳ ۷۴۴ ۷۴۵ ۷۴۶ ۷۴۷ ۷۴۸ ۷۴۹ ۷۵۰ ۷۵۱ ۷۵۲ ۷۵۳ ۷۵۴ ۷۵۵ ۷۵۶ ۷۵۷ ۷۵۸ ۷۵۹ ۷۶۰ ۷۶۱ ۷۶۲ ۷۶۳ ۷۶۴ ۷۶۵ ۷۶۶ ۷۶۷ ۷۶۸ ۷۶۹ ۷۷۰ ۷۷۱ ۷۷۲ ۷۷۳ ۷۷۴ ۷۷۵ ۷۷۶ ۷۷۷ ۷۷۸ ۷۷۹ ۷۸۰ ۷۸۱ ۷۸۲ ۷۸۳ ۷۸۴ ۷۸۵ ۷۸۶ ۷۸۷ ۷۸۸ ۷۸۹ ۷۹۰ ۷۹۱ ۷۹۲ ۷۹۳ ۷۹۴ ۷۹۵ ۷۹۶ ۷۹۷ ۷۹۸ ۷۹۹ ۸۰۰ ۸۰۱ ۸۰۲ ۸۰۳ ۸۰۴ ۸۰۵ ۸۰۶ ۸۰۷ ۸۰۸ ۸۰۹ ۸۱۰ ۸۱۱ ۸۱۲ ۸۱۳ ۸۱۴ ۸۱۵ ۸۱۶ ۸۱۷ ۸۱۸ ۸۱۹ ۸۲۰ ۸۲۱ ۸۲۲ ۸۲۳ ۸۲۴ ۸۲۵ ۸۲۶ ۸۲۷ ۸۲۸ ۸۲۹ ۸۳۰ ۸۳۱ ۸۳۲ ۸۳۳ ۸۳۴ ۸۳۵ ۸۳۶ ۸۳۷ ۸۳۸ ۸۳۹ ۸۴۰ ۸۴۱ ۸۴۲ ۸۴۳ ۸۴۴ ۸۴۵ ۸۴۶ ۸۴۷ ۸۴۸ ۸۴۹ ۸۵۰ ۸۵۱ ۸۵۲ ۸۵۳ ۸۵۴ ۸۵۵ ۸۵۶ ۸۵۷ ۸۵۸ ۸۵۹ ۸۶۰ ۸۶۱ ۸۶۲ ۸۶۳ ۸۶۴ ۸۶۵ ۸۶۶ ۸۶۷ ۸۶۸ ۸۶۹ ۸۷۰ ۸۷۱ ۸۷۲ ۸۷۳ ۸۷۴ ۸۷۵ ۸۷۶ ۸۷۷ ۸۷۸ ۸۷۹ ۸۸۰ ۸۸۱ ۸۸۲ ۸۸۳ ۸۸۴ ۸۸۵ ۸۸۶ ۸۸۷ ۸۸۸ ۸۸۹ ۸۹۰ ۸۹۱ ۸۹۲ ۸۹۳ ۸۹۴ ۸۹۵ ۸۹۶ ۸۹۷ ۸۹۸ ۸۹۹ ۹۰۰ ۹۰۱ ۹۰۲ ۹۰۳ ۹۰۴ ۹۰۵ ۹۰۶ ۹۰۷ ۹۰۸ ۹۰۹ ۹۱۰ ۹۱۱ ۹۱۲ ۹۱۳ ۹۱۴ ۹۱۵ ۹۱۶ ۹۱۷ ۹۱۸ ۹۱۹ ۹۲۰ ۹۲۱ ۹۲۲ ۹۲۳ ۹۲۴ ۹۲۵ ۹۲۶ ۹۲۷ ۹۲۸ ۹۲۹ ۹۳۰ ۹۳۱ ۹۳۲ ۹۳۳ ۹۳۴ ۹۳۵ ۹۳۶ ۹۳۷ ۹۳۸ ۹۳۹ ۹۴۰ ۹۴۱ ۹۴۲ ۹۴۳ ۹۴۴ ۹۴۵ ۹۴۶ ۹۴۷ ۹۴۸ ۹۴۹ ۹۵۰ ۹۵۱ ۹۵۲ ۹۵۳ ۹۵۴ ۹۵۵ ۹۵۶ ۹۵۷ ۹۵۸ ۹۵۹ ۹۶۰ ۹۶۱ ۹۶۲ ۹۶۳ ۹۶۴ ۹۶۵ ۹۶۶ ۹۶۷ ۹۶۸ ۹۶۹ ۹۷۰ ۹۷۱ ۹۷۲ ۹۷۳ ۹۷۴ ۹۷۵ ۹۷۶ ۹۷۷ ۹۷۸ ۹۷۹ ۹۸۰ ۹۸۱ ۹۸۲ ۹۸۳ ۹۸۴ ۹۸۵ ۹۸۶ ۹۸۷ ۹۸۸ ۹۸۹ ۹۹۰ ۹۹۱ ۹۹۲ ۹۹۳ ۹۹۴ ۹۹۵ ۹۹۶ ۹۹۷ ۹۹۸ ۹۹۹ ۱۰۰۰ ۱۰۰۱ ۱۰۰۲ ۱۰۰۳ ۱۰۰۴ ۱۰۰۵ ۱۰۰۶ ۱۰۰۷ ۱۰۰۸ ۱۰۰۹ ۱۰۱۰ ۱۰۱۱ ۱۰۱۲ ۱۰۱۳ ۱۰۱۴ ۱۰۱۵ ۱۰۱۶ ۱۰۱۷ ۱۰۱۸ ۱۰۱۹ ۱۰۲۰ ۱۰۲۱ ۱۰۲۲ ۱۰۲۳ ۱۰۲۴ ۱۰۲۵ ۱۰۲۶ ۱۰۲۷ ۱۰۲۸ ۱۰۲۹ ۱۰۳۰ ۱۰۳۱ ۱۰۳۲ ۱۰۳۳ ۱۰۳۴ ۱۰۳۵ ۱۰۳۶ ۱۰۳۷ ۱۰۳۸ ۱۰۳۹ ۱۰۴۰ ۱۰۴۱ ۱۰۴۲ ۱۰۴۳ ۱۰۴۴ ۱۰۴۵ ۱۰۴۶ ۱۰۴۷ ۱۰۴۸ ۱۰۴۹ ۱۰۵۰ ۱۰۵۱ ۱۰۵۲ ۱۰۵۳ ۱۰۵۴ ۱۰۵۵ ۱۰۵۶ ۱۰۵۷ ۱۰۵۸ ۱۰۵۹ ۱۰۶۰ ۱۰۶۱ ۱۰۶۲ ۱۰۶۳ ۱۰۶۴ ۱۰۶۵ ۱۰۶۶ ۱۰۶۷ ۱۰۶۸ ۱۰۶۹ ۱۰۷۰ ۱۰۷۱ ۱۰۷۲ ۱۰۷۳ ۱۰۷۴ ۱۰۷۵ ۱۰۷۶ ۱۰۷۷ ۱۰۷۸ ۱۰۷۹ ۱۰۸۰ ۱۰۸۱ ۱۰۸۲ ۱۰۸۳ ۱۰۸۴ ۱۰۸۵ ۱۰۸۶ ۱۰۸۷ ۱۰۸۸ ۱۰۸۹ ۱۰۹۰ ۱۰۹۱ ۱۰۹۲ ۱۰۹۳ ۱۰۹۴ ۱۰۹۵ ۱۰۹۶ ۱۰۹۷ ۱۰۹۸ ۱۰۹۹ ۱۱۰۰ ۱۱۰۱ ۱۱۰۲ ۱۱۰۳ ۱۱۰۴ ۱۱۰۵ ۱۱۰۶ ۱۱۰۷ ۱۱۰۸ ۱۱۰۹ ۱۱۱۰ ۱۱۱۱ ۱۱۱۲ ۱۱۱۳ ۱۱۱۴ ۱۱۱۵ ۱۱۱۶ ۱۱۱۷ ۱۱۱۸ ۱۱۱۹ ۱۱۲۰ ۱۱۲۱ ۱۱۲۲ ۱۱۲۳ ۱۱۲۴ ۱۱۲۵ ۱۱۲۶ ۱۱۲۷ ۱۱۲۸ ۱۱۲۹ ۱۱۳۰ ۱۱۳۱ ۱۱۳۲ ۱۱۳۳ ۱۱۳۴ ۱۱۳۵ ۱۱۳۶ ۱۱۳۷ ۱۱۳۸ ۱۱۳۹ ۱۱۴۰ ۱۱۴۱ ۱۱۴۲ ۱۱۴۳ ۱۱۴۴ ۱۱۴۵ ۱۱۴۶ ۱۱۴۷ ۱۱۴۸ ۱۱۴۹ ۱۱۵۰ ۱۱۵۱ ۱۱۵۲ ۱۱۵۳ ۱۱۵۴ ۱۱۵۵ ۱۱۵۶ ۱۱۵۷ ۱۱۵۸ ۱۱۵۹ ۱۱۶۰ ۱۱۶۱ ۱۱۶۲ ۱۱۶۳ ۱۱۶۴ ۱۱۶۵ ۱۱۶۶ ۱۱۶۷ ۱۱۶۸ ۱۱۶۹ ۱۱۷۰ ۱۱۷۱ ۱۱۷۲ ۱۱۷۳ ۱۱۷۴ ۱۱۷۵ ۱۱۷۶ ۱۱۷۷ ۱۱۷۸ ۱۱۷۹ ۱۱۸۰ ۱۱۸۱ ۱۱۸۲ ۱۱۸۳ ۱۱۸۴ ۱۱۸۵ ۱۱۸۶ ۱۱۸۷ ۱۱۸۸ ۱۱۸۹ ۱۱۹۰ ۱۱۹۱ ۱۱۹۲ ۱۱۹۳ ۱۱۹۴ ۱۱۹۵ ۱۱۹۶ ۱۱۹۷ ۱۱۹۸ ۱۱۹۹ ۱۲۰۰ ۱۲۰۱ ۱۲۰۲ ۱۲۰۳ ۱۲۰۴ ۱۲۰۵ ۱۲۰۶ ۱۲۰۷ ۱۲۰۸ ۱۲۰۹ ۱۲۱۰ ۱۲۱۱ ۱۲۱۲ ۱۲۱۳ ۱۲۱۴ ۱۲۱۵ ۱۲۱۶ ۱۲۱۷ ۱۲۱۸ ۱۲۱۹ ۱۲۲۰ ۱۲۲۱ ۱۲۲۲ ۱۲۲۳ ۱۲۲۴ ۱۲۲۵ ۱۲۲۶ ۱۲۲۷ ۱۲۲۸ ۱۲۲۹ ۱۲۳۰ ۱۲۳۱ ۱۲۳۲ ۱۲۳۳ ۱۲۳۴ ۱۲۳۵ ۱۲۳۶ ۱۲۳۷ ۱۲۳۸ ۱۲۳۹ ۱۲۴۰ ۱۲۴۱ ۱۲۴۲ ۱۲۴۳ ۱۲۴۴ ۱۲۴۵ ۱۲۴۶ ۱۲۴۷ ۱۲۴۸ ۱۲۴۹ ۱۲۵۰ ۱۲۵۱ ۱۲۵۲ ۱۲۵۳ ۱۲۵۴ ۱۲۵۵ ۱۲۵۶ ۱۲۵۷ ۱۲۵۸ ۱۲۵۹ ۱۲۶۰ ۱۲۶۱ ۱۲۶۲ ۱۲۶۳ ۱۲۶۴ ۱۲۶۵ ۱۲۶۶ ۱۲۶۷ ۱۲۶۸ ۱۲۶۹ ۱۲۷۰ ۱۲۷۱ ۱۲۷۲ ۱۲۷۳ ۱۲۷۴ ۱۲۷۵ ۱۲۷۶ ۱۲۷۷ ۱۲۷۸ ۱۲۷۹ ۱۲۸۰ ۱۲۸۱ ۱۲۸۲ ۱۲۸۳ ۱۲۸۴ ۱۲۸۵ ۱۲۸۶ ۱۲۸۷ ۱۲۸۸ ۱۲۸۹ ۱۲۹۰ ۱۲۹۱ ۱۲۹۲ ۱۲۹۳ ۱۲۹۴ ۱۲۹۵ ۱۲۹۶ ۱۲۹۷ ۱۲۹۸ ۱۲۹۹ ۱۳۰۰ ۱۳۰۱ ۱۳۰۲ ۱۳۰۳ ۱۳۰۴ ۱۳۰۵ ۱۳۰۶ ۱۳۰۷ ۱۳۰۸ ۱۳۰۹ ۱۳۱۰ ۱۳۱۱ ۱۳۱۲ ۱۳۱۳ ۱۳۱۴ ۱۳۱۵ ۱۳۱۶ ۱۳۱۷ ۱۳۱۸ ۱۳۱۹ ۱۳۲۰ ۱۳۲۱ ۱۳۲۲ ۱۳۲۳ ۱۳۲۴ ۱۳۲۵ ۱۳۲۶ ۱۳۲۷ ۱۳۲۸ ۱۳۲۹ ۱۳۳۰ ۱۳۳۱ ۱۳۳۲ ۱۳۳۳ ۱۳۳۴ ۱۳۳۵ ۱۳۳۶ ۱۳۳۷ ۱۳۳۸ ۱۳۳۹ ۱۳۴۰ ۱۳۴۱ ۱۳۴۲ ۱۳۴۳ ۱۳۴۴ ۱۳۴۵ ۱۳۴۶ ۱۳۴۷ ۱۳۴۸ ۱۳۴۹ ۱۳۵۰ ۱۳۵۱ ۱۳۵۲ ۱۳۵۳ ۱۳۵۴ ۱۳۵۵ ۱۳۵۶ ۱۳۵۷ ۱۳۵۸ ۱۳۵۹ ۱۳۶۰ ۱۳۶۱ ۱۳۶۲ ۱۳۶۳ ۱۳۶۴ ۱۳۶۵ ۱۳۶۶ ۱۳۶۷ ۱۳۶۸ ۱۳۶۹ ۱۳۷۰ ۱۳۷۱ ۱۳۷۲ ۱۳۷۳ ۱۳۷۴ ۱۳۷۵ ۱۳۷۶ ۱۳۷۷ ۱۳۷۸ ۱۳۷۹ ۱۳۸۰ ۱۳۸۱ ۱۳۸۲ ۱۳۸۳ ۱۳۸۴ ۱۳۸۵ ۱۳۸۶ ۱۳۸۷ ۱۳۸۸ ۱۳۸۹ ۱۳۹۰ ۱۳۹۱ ۱۳۹۲ ۱۳۹۳ ۱۳۹۴ ۱۳۹۵ ۱۳۹۶ ۱۳۹۷ ۱۳۹۸ ۱۳۹۹ ۱۴۰۰ ۱۴۰۱ ۱۴۰۲ ۱۴۰۳ ۱۴۰۴ ۱۴۰۵ ۱۴۰۶ ۱۴۰۷ ۱۴۰۸ ۱۴۰۹ ۱۴۱۰ ۱۴۱۱ ۱۴۱۲ ۱۴۱۳ ۱۴۱۴ ۱۴۱۵ ۱۴۱۶ ۱۴۱۷ ۱۴۱۸ ۱۴۱۹ ۱۴۲۰ ۱۴۲۱ ۱۴۲۲ ۱۴۲۳ ۱۴۲۴ ۱۴۲۵ ۱۴۲۶ ۱۴۲۷ ۱۴۲۸ ۱۴۲۹ ۱۴۳۰ ۱۴۳۱ ۱۴۳۲ ۱۴۳۳ ۱۴۳۴ ۱۴۳۵ ۱۴۳۶ ۱۴۳۷ ۱۴۳۸ ۱۴۳۹ ۱۴۴۰ ۱۴۴۱ ۱۴۴۲ ۱۴۴۳ ۱۴۴۴ ۱۴۴۵ ۱۴۴۶ ۱۴۴۷ ۱۴۴۸ ۱۴۴۹ ۱۴۵۰ ۱۴۵۱ ۱۴۵۲ ۱۴۵۳ ۱۴۵۴ ۱۴۵۵ ۱۴۵۶ ۱۴۵۷ ۱۴۵۸ ۱۴۵۹ ۱۴۶۰ ۱۴۶۱ ۱۴۶۲ ۱۴۶۳ ۱۴۶۴ ۱۴۶۵ ۱۴۶۶ ۱۴۶۷ ۱۴۶۸ ۱۴۶۹ ۱۴۷۰ ۱۴۷۱ ۱۴۷۲ ۱۴۷۳ ۱۴۷۴ ۱۴۷۵ ۱۴۷۶ ۱۴۷۷ ۱۴۷۸ ۱۴۷۹ ۱۴۸۰ ۱۴۸۱ ۱۴۸۲ ۱۴۸۳ ۱۴۸۴ ۱۴۸۵ ۱۴۸۶ ۱۴۸۷ ۱۴۸۸ ۱۴۸۹ ۱۴۹۰ ۱۴۹۱ ۱۴۹۲ ۱۴۹۳ ۱۴۹۴ ۱۴۹۵ ۱۴۹۶ ۱۴۹۷ ۱۴۹۸ ۱۴۹۹ ۱۵۰۰ ۱۵۰۱ ۱۵۰۲ ۱۵۰۳ ۱۵۰۴ ۱۵۰۵ ۱۵۰۶ ۱۵۰۷ ۱۵۰۸ ۱۵۰۹ ۱۵۱۰ ۱۵۱۱ ۱۵۱۲ ۱۵۱۳ ۱۵۱۴ ۱۵۱۵ ۱۵۱۶ ۱۵۱۷ ۱۵۱۸ ۱۵۱۹ ۱۵۲۰ ۱۵۲۱ ۱۵۲۲ ۱۵۲۳ ۱۵۲۴ ۱۵۲۵ ۱۵۲۶ ۱۵۲۷ ۱۵۲۸ ۱۵۲۹ ۱۵۳۰ ۱۵۳۱ ۱۵۳۲ ۱۵۳۳ ۱۵۳۴ ۱۵۳۵ ۱۵۳۶ ۱۵۳۷ ۱۵۳۸ ۱۵۳۹ ۱۵۴۰ ۱۵۴۱ ۱۵۴۲ ۱۵۴۳ ۱۵۴۴ ۱۵۴۵ ۱۵۴۶ ۱۵۴۷ ۱۵۴۸ ۱۵۴۹ ۱۵۵۰ ۱۵۵۱ ۱۵۵۲ ۱۵۵۳ ۱۵۵۴ ۱۵۵۵ ۱۵۵۶ ۱۵۵۷ ۱۵۵۸ ۱۵۵۹ ۱۵۶۰ ۱۵۶۱ ۱۵۶۲ ۱۵۶۳ ۱۵۶۴ ۱۵۶۵ ۱۵۶۶ ۱۵۶۷ ۱۵۶۸ ۱۵۶۹ ۱۵۷۰ ۱۵۷۱ ۱۵۷۲ ۱۵۷۳ ۱۵۷۴ ۱۵۷۵ ۱۵۷۶ ۱۵۷۷ ۱۵۷۸ ۱۵۷۹ ۱۵۸۰ ۱۵۸۱ ۱۵۸۲ ۱۵۸۳ ۱۵۸۴ ۱۵۸۵ ۱۵۸۶ ۱۵۸۷ ۱۵۸۸ ۱۵۸۹ ۱۵۹۰ ۱۵۹۱ ۱۵۹۲ ۱۵۹۳ ۱۵۹۴ ۱۵۹۵ ۱۵۹۶ ۱۵۹۷ ۱۵۹۸ ۱۵۹۹ ۱۶۰۰ ۱۶۰۱ ۱۶۰۲ ۱۶۰۳ ۱۶۰۴ ۱۶۰۵ ۱۶۰۶ ۱۶۰۷ ۱۶۰۸ ۱۶۰۹ ۱۶۱۰ ۱۶۱۱ ۱۶۱۲ ۱۶۱۳ ۱۶۱۴ ۱۶۱۵ ۱۶۱۶ ۱۶۱۷ ۱۶۱۸ ۱۶۱۹ ۱۶۲۰ ۱۶۲۱ ۱۶۲۲ ۱۶۲۳ ۱۶۲۴ ۱۶۲۵ ۱۶۲۶ ۱۶۲۷ ۱۶۲۸ ۱۶۲۹ ۱۶۳۰ ۱۶۳۱ ۱۶۳۲ ۱۶۳۳ ۱۶۳۴ ۱۶۳۵ ۱۶۳۶ ۱۶۳۷ ۱۶۳۸ ۱۶۳۹ ۱۶۴۰ ۱۶۴۱ ۱۶۴۲ ۱۶۴۳ ۱۶۴۴ ۱۶۴۵ ۱۶۴۶ ۱۶۴۷ ۱۶۴۸ ۱۶۴۹ ۱۶۵۰ ۱۶۵۱ ۱۶۵۲ ۱۶۵۳ ۱۶۵۴ ۱۶۵۵ ۱۶۵۶ ۱۶۵۷ ۱۶۵۸ ۱۶۵۹ ۱۶۶۰ ۱۶۶۱ ۱۶۶۲ ۱۶۶۳ ۱۶۶۴ ۱۶۶۵ ۱۶۶۶ ۱۶۶۷ ۱۶۶۸ ۱۶۶۹ ۱۶۷۰ ۱۶۷۱ ۱۶۷۲ ۱۶۷۳ ۱۶۷۴ ۱۶۷۵ ۱۶۷۶ ۱۶۷۷ ۱۶۷۸ ۱۶۷۹ ۱۶۸۰ ۱۶۸۱ ۱۶۸۲ ۱۶۸۳ ۱۶۸۴ ۱۶۸۵ ۱۶۸۶ ۱۶۸۷ ۱۶۸۸ ۱۶۸۹ ۱۶۹۰ ۱۶۹۱ ۱۶۹۲ ۱۶۹۳ ۱۶۹۴ ۱۶۹۵ ۱۶۹۶ ۱۶۹۷ ۱۶۹۸ ۱۶۹۹ ۱۷۰۰ ۱۷۰۱ ۱۷۰۲ ۱۷۰۳ ۱۷۰۴ ۱۷۰۵ ۱۷۰۶ ۱۷۰۷ ۱۷۰۸ ۱۷۰۹ ۱۷۱۰ ۱۷۱۱ ۱۷۱۲ ۱۷۱۳ ۱۷۱۴ ۱۷۱۵ ۱۷۱۶ ۱۷۱۷ ۱۷۱۸ ۱۷۱۹ ۱۷۲۰ ۱۷۲۱ ۱۷۲۲ ۱۷۲۳ ۱۷۲۴ ۱۷۲۵ ۱۷۲۶ ۱۷۲۷ ۱۷۲۸ ۱۷۲۹ ۱۷۳۰ ۱۷۳۱ ۱۷۳۲ ۱۷۳۳ ۱۷۳۴ ۱۷۳۵ ۱۷۳۶ ۱۷۳۷ ۱۷۳۸ ۱۷۳۹ ۱۷۴۰ ۱۷۴۱ ۱۷۴۲ ۱۷۴۳ ۱۷۴۴ ۱۷۴۵ ۱۷۴۶ ۱۷۴۷ ۱۷۴۸ ۱۷۴۹ ۱۷۵۰ ۱۷۵۱ ۱۷۵۲ ۱۷۵۳ ۱۷۵۴ ۱۷۵۵ ۱۷۵۶ ۱۷۵۷ ۱۷۵۸ ۱۷۵۹ ۱۷۶۰ ۱۷۶۱ ۱۷۶۲ ۱۷۶۳ ۱۷۶۴ ۱۷۶۵ ۱۷۶۶ ۱۷۶۷ ۱۷۶۸ ۱۷۶۹ ۱۷۷۰ ۱۷۷۱ ۱۷۷۲ ۱۷۷۳ ۱۷۷۴ ۱۷۷۵ ۱۷۷۶ ۱۷۷۷ ۱۷۷۸ ۱۷۷۹ ۱۷۸۰ ۱۷۸۱ ۱۷۸۲ ۱۷۸۳ ۱۷۸۴ ۱۷۸۵ ۱۷۸۶ ۱۷۸۷ ۱۷۸۸ ۱۷۸۹ ۱۷۹۰ ۱۷۹۱ ۱۷۹۲ ۱۷۹۳ ۱۷۹۴ ۱۷۹۵ ۱۷۹۶ ۱۷۹۷ ۱۷۹۸ ۱۷۹۹ ۱۸۰۰ ۱۸۰۱ ۱۸۰۲ ۱۸۰۳ ۱۸۰۴ ۱۸۰۵ ۱۸۰۶ ۱۸۰۷ ۱۸۰۸ ۱۸۰۹ ۱۸۱۰ ۱۸۱۱ ۱۸۱۲ ۱۸۱۳ ۱۸۱۴ ۱۸۱۵ ۱۸۱۶ ۱۸۱۷ ۱۸۱۸ ۱۸۱۹ ۱۸۲۰ ۱۸۲۱ ۱۸۲۲ ۱۸۲۳ ۱۸۲۴ ۱۸۲۵ ۱۸۲۶ ۱۸۲۷ ۱۸۲۸ ۱۸۲۹ ۱۸۳۰ ۱۸۳۱ ۱۸۳۲ ۱۸۳۳ ۱۸۳۴ ۱۸۳۵ ۱۸۳۶ ۱۸۳۷ ۱۸۳۸ ۱۸۳۹ ۱۸۴۰ ۱۸۴۱ ۱۸۴۲ ۱۸۴۳ ۱۸۴۴ ۱۸۴۵ ۱۸۴۶ ۱۸۴۷ ۱۸۴۸ ۱۸۴۹ ۱۸۵۰ ۱۸۵۱ ۱۸۵۲ ۱۸۵۳ ۱۸۵۴ ۱۸۵۵ ۱۸۵۶ ۱۸۵۷ ۱۸۵۸ ۱۸۵۹ ۱۸۶۰ ۱۸۶۱ ۱۸۶۲ ۱۸۶۳ ۱۸۶۴ ۱۸۶۵ ۱۸۶۶ ۱۸۶۷ ۱۸۶۸ ۱۸۶۹ ۱۸۷۰ ۱۸۷۱ ۱۸۷۲ ۱۸۷۳ ۱۸۷۴ ۱۸۷۵ ۱۸۷۶ ۱۸۷۷ ۱۸۷۸ ۱۸۷۹ ۱۸۸۰ ۱۸۸۱ ۱۸۸۲ ۱۸۸۳ ۱۸۸۴ ۱۸۸۵ ۱۸۸۶ ۱۸۸۷ ۱۸۸۸ ۱۸۸۹ ۱۸۹۰ ۱۸۹۱ ۱۸۹۲ ۱۸۹۳ ۱۸۹۴ ۱۸۹۵ ۱۸۹۶ ۱۸۹۷ ۱۸۹۸ ۱۸۹۹ ۱۹۰۰ ۱۹۰۱ ۱۹۰۲ ۱۹۰۳ ۱۹۰۴ ۱۹۰۵ ۱۹۰۶ ۱۹۰۷ ۱۹۰۸ ۱۹۰۹ ۱۹۱۰ ۱۹۱۱ ۱۹۱۲ ۱۹۱۳ ۱۹۱۴ ۱۹۱۵ ۱۹۱۶ ۱۹۱۷ ۱۹۱۸ ۱۹۱۹ ۱۹۲۰ ۱۹۲۱ ۱۹۲۲ ۱۹۲۳ ۱۹۲۴ ۱۹۲۵ ۱۹۲۶ ۱۹۲۷ ۱۹۲۸ ۱۹۲۹ ۱۹۳۰ ۱۹۳۱ ۱۹۳۲ ۱۹۳۳ ۱۹۳۴ ۱۹۳۵ ۱۹۳۶ ۱۹۳۷ ۱۹۳۸ ۱۹۳۹ ۱۹۴۰ ۱۹۴۱ ۱۹۴۲ ۱۹۴۳ ۱۹۴۴ ۱۹۴۵ ۱۹۴۶ ۱۹۴۷ ۱۹۴۸ ۱۹۴۹ ۱۹۵۰ ۱۹۵۱ ۱۹۵۲ ۱۹۵۳ ۱۹۵۴ ۱۹۵۵ ۱۹۵۶ ۱۹۵۷ ۱۹۵۸ ۱۹۵۹ ۱۹۶۰ ۱۹۶۱ ۱۹۶۲ ۱۹۶۳ ۱۹۶۴ ۱۹۶۵ ۱۹۶۶ ۱۹۶۷ ۱۹۶۸ ۱۹۶۹ ۱۹۷۰ ۱۹۷۱ ۱۹۷۲ ۱۹۷۳ ۱۹۷۴ ۱۹۷۵ ۱۹۷۶ ۱۹۷۷ ۱۹۷۸ ۱۹۷۹ ۱۹۸۰ ۱۹۸۱ ۱۹۸۲ ۱۹۸۳ ۱۹۸۴ ۱۹۸۵ ۱۹۸۶ ۱۹۸۷ ۱۹۸۸ ۱۹۸۹ ۱۹۹۰ ۱۹۹۱ ۱۹۹۲ ۱۹۹۳ ۱۹۹۴ ۱۹۹۵ ۱۹۹۶ ۱۹۹۷ ۱۹۹۸ ۱۹۹۹ ۲۰۰۰ ۲۰۰۱ ۲۰۰۲ ۲۰۰۳ ۲۰۰۴ ۲۰۰۵ ۲۰۰۶ ۲۰۰۷ ۲۰۰۸ ۲۰۰۹ ۲۰۱۰ ۲۰۱۱ ۲۰۱۲ ۲۰۱۳ ۲۰۱۴ ۲۰۱۵ ۲۰۱۶ ۲۰۱۷ ۲۰۱۸ ۲۰۱۹ ۲۰۲۰ ۲۰۲۱ ۲۰۲۲ ۲۰۲۳ ۲۰۲۴ ۲۰۲۵ ۲۰۲۶ ۲۰۲۷ ۲۰۲۸ ۲۰۲۹ ۲۰۳۰ ۲۰۳۱ ۲۰۳۲ ۲۰۳۳ ۲۰۳۴ ۲۰۳۵ ۲۰۳۶ ۲۰۳۷ ۲۰۳۸ ۲۰۳۹ ۲۰۴۰ ۲۰۴۱ ۲۰۴۲ ۲۰۴۳ ۲۰۴۴ ۲۰۴۵ ۲۰۴۶ ۲۰۴۷ ۲۰۴۸ ۲۰۴۹ ۲۰۵۰ ۲۰۵۱ ۲۰۵۲ ۲۰۵۳ ۲۰۵۴ ۲۰۵۵ ۲۰۵۶ ۲۰۵۷ ۲۰۵۸ ۲۰۵۹ ۲۰۶۰ ۲۰۶۱ ۲۰۶۲ ۲۰۶۳ ۲۰۶۴ ۲۰۶۵ ۲۰۶۶ ۲۰۶۷ ۲۰۶۸ ۲۰۶۹ ۲۰۷۰ ۲۰۷۱ ۲۰۷۲ ۲۰۷۳ ۲۰۷۴ ۲۰۷۵ ۲۰۷۶ ۲۰۷۷ ۲۰۷۸ ۲۰۷۹ ۲۰۸۰ ۲۰۸۱ ۲۰۸۲ ۲۰۸۳ ۲۰۸۴ ۲۰۸۵ ۲۰۸۶ ۲۰۸۷ ۲۰۸۸ ۲۰۸۹ ۲۰۹۰ ۲۰۹۱ ۲۰۹۲ ۲۰۹۳ ۲۰۹۴ ۲۰۹۵ ۲۰۹۶ ۲۰۹۷ ۲۰۹۸ ۲۰۹۹ ۲۱۰۰ ۲۱۰۱ ۲۱۰۲ ۲۱۰۳ ۲۱۰۴ ۲۱۰۵ ۲۱۰۶ ۲۱۰۷ ۲۱۰۸ ۲۱۰۹ ۲۱۱۰ ۲۱۱۱ ۲۱۱۲ ۲۱۱۳ ۲۱۱۴ ۲۱۱۵ ۲۱۱۶ ۲۱۱۷ ۲۱۱۸ ۲۱۱۹ ۲۱۲۰ ۲۱۲۱ ۲۱۲۲ ۲۱۲۳ ۲۱۲۴ ۲۱۲۵ ۲۱۲۶ ۲۱۲۷ ۲۱۲۸ ۲۱۲۹ ۲۱۳۰ ۲۱۳۱ ۲۱۳۲ ۲۱۳۳ ۲۱۳۴ ۲۱۳۵ ۲۱۳۶ ۲۱۳۷ ۲۱۳۸ ۲۱۳۹ ۲۱۴۰ ۲۱۴۱ ۲۱۴۲ ۲۱۴۳ ۲۱۴۴ ۲۱۴۵ ۲۱۴۶ ۲۱۴۷ ۲۱۴۸ ۲۱۴۹ ۲۱۵۰ ۲۱۵۱ ۲۱۵۲ ۲۱۵۳ ۲۱۵۴ ۲۱۵۵ ۲۱۵۶ ۲۱۵۷ ۲۱۵۸ ۲۱۵۹ ۲۱۶۰ ۲۱۶۱ ۲۱۶۲ ۲۱۶۳ ۲۱۶۴ ۲۱۶۵ ۲۱۶۶ ۲۱۶۷ ۲۱۶۸ ۲۱۶۹ ۲۱۷۰ ۲۱۷۱ ۲۱۷۲ ۲۱۷۳ ۲۱۷۴ ۲۱۷۵ ۲۱۷۶ ۲۱۷۷ ۲۱۷۸ ۲۱۷۹ ۲۱۸۰ ۲۱۸۱ ۲۱۸۲ ۲۱۸۳ ۲۱۸۴ ۲۱۸۵ ۲۱۸۶ ۲۱۸۷ ۲۱۸۸ ۲۱۸۹ ۲۱۹۰ ۲۱۹۱ ۲۱۹۲ ۲۱۹۳ ۲۱۹۴ ۲۱۹۵ ۲۱۹۶ ۲۱۹۷ ۲۱۹۸ ۲۱۹۹ ۲۲۰۰ ۲۲۰۱ ۲۲۰۲ ۲۲۰۳ ۲۲۰۴ ۲۲۰۵ ۲۲۰۶ ۲۲۰۷ ۲۲۰۸ ۲۲۰۹ ۲۲۱۰ ۲۲۱۱ ۲۲۱۲ ۲۲۱۳ ۲۲۱۴ ۲۲۱۵ ۲۲۱۶ ۲۲۱۷ ۲۲۱۸ ۲۲۱۹ ۲۲۲۰ ۲۲۲۱ ۲۲۲۲ ۲۲۲۳ ۲۲۲۴ ۲۲۲۵ ۲۲۲۶ ۲۲۲۷ ۲۲۲۸ ۲۲۲۹ ۲۲۳۰ ۲۲۳۱ ۲۲۳۲ ۲۲۳۳ ۲۲۳۴ ۲۲۳۵ ۲۲۳۶ ۲۲۳۷ ۲۲۳۸ ۲۲۳۹ ۲۲۴۰ ۲۲۴۱ ۲۲۴۲ ۲۲۴۳ ۲۲۴۴ ۲۲۴۵ ۲۲۴۶ ۲۲۴۷ ۲۲۴۸ ۲۲۴۹ ۲۲۵۰ ۲۲۵۱ ۲۲۵۲ ۲۲۵۳ ۲۲۵۴ ۲۲۵۵ ۲۲۵۶ ۲۲۵۷ ۲۲۵۸ ۲۲۵۹ ۲۲۶۰ ۲۲۶۱ ۲۲۶۲ ۲۲۶۳ ۲۲۶۴ ۲۲۶۵ ۲۲۶۶ ۲۲۶۷ ۲۲۶۸ ۲۲۶۹ ۲۲۷۰ ۲۲۷۱ ۲۲۷۲ ۲۲۷۳ ۲۲۷۴ ۲۲۷۵ ۲۲۷۶ ۲۲۷۷ ۲۲۷۸ ۲۲۷۹ ۲۲۸۰ ۲۲۸۱ ۲۲۸۲ ۲۲۸۳ ۲۲۸۴ ۲۲۸۵ ۲۲۸۶ ۲۲۸۷ ۲۲۸۸ ۲۲۸۹ ۲۲۹۰ ۲۲۹۱ ۲۲۹۲ ۲۲۹۳ ۲۲۹۴ ۲۲۹۵ ۲۲۹۶ ۲۲۹۷ ۲۲۹۸ ۲۲۹۹ ۲۳۰۰ ۲۳۰۱ ۲۳۰۲ ۲۳۰۳ ۲۳۰۴ ۲۳۰۵ ۲۳۰۶ ۲۳۰۷ ۲۳۰۸ ۲۳۰۹ ۲۳۱۰ ۲۳۱۱ ۲۳۱۲ ۲۳۱۳ ۲۳۱۴ ۲۳۱۵ ۲۳۱۶ ۲۳۱۷ ۲۳۱۸ ۲۳۱۹ ۲۳۲۰ ۲۳۲۱ ۲۳۲۲ ۲۳۲۳ ۲۳۲۴ ۲۳۲۵ ۲۳۲۶ ۲۳۲۷ ۲۳۲۸ ۲۳۲۹ ۲۳۳۰ ۲۳۳۱ ۲۳۳۲ ۲۳۳۳ ۲۳۳۴ ۲۳۳۵ ۲۳۳۶ ۲۳۳۷ ۲۳۳۸ ۲۳۳۹ ۲۳۴۰ ۲۳۴۱ ۲۳۴۲ ۲۳۴۳ ۲۳۴۴ ۲۳۴۵ ۲۳۴۶ ۲۳۴۷ ۲۳۴۸ ۲۳۴۹ ۲۳۵۰ ۲۳۵۱ ۲۳۵۲ ۲۳۵۳ ۲۳۵۴ ۲۳۵۵ ۲۳۵۶ ۲۳۵۷ ۲۳۵۸ ۲۳۵۹ ۲۳۶۰ ۲۳۶۱ ۲۳۶۲ ۲۳۶۳ ۲۳۶۴ ۲۳۶۵ ۲۳۶۶ ۲۳۶۷ ۲۳۶۸ ۲۳۶۹ ۲۳۷۰ ۲۳۷۱ ۲۳۷۲ ۲۳۷۳ ۲۳۷۴ ۲۳۷۵ ۲۳۷۶ ۲۳۷۷ ۲۳۷۸ ۲۳۷۹ ۲۳۸۰ ۲۳۸۱ ۲۳۸۲ ۲۳۸۳ ۲۳۸۴ ۲۳۸۵ ۲۳۸۶ ۲۳۸۷ ۲۳۸۸ ۲۳۸۹ ۲۳۹۰ ۲۳۹۱ ۲۳۹۲ ۲۳۹۳ ۲۳۹۴ ۲۳۹۵ ۲۳۹۶ ۲۳۹۷ ۲۳۹۸ ۲۳۹۹ ۲۴۰۰ ۲۴۰۱ ۲۴۰۲ ۲۴۰۳ ۲۴۰۴ ۲۴۰۵ ۲۴۰۶ ۲۴۰۷ ۲۴۰۸ ۲۴۰۹ ۲۴۱۰ ۲۴۱۱ ۲۴۱۲ ۲۴۱۳ ۲۴۱۴ ۲۴۱۵ ۲۴۱۶ ۲۴۱۷ ۲۴۱۸ ۲۴۱۹ ۲۴۲۰ ۲۴۲۱ ۲۴۲۲ ۲۴۲۳ ۲۴۲۴ ۲۴۲۵ ۲۴۲۶ ۲۴۲۷ ۲۴۲۸ ۲۴۲۹ ۲۴۳۰ ۲۴۳۱ ۲۴۳۲ ۲۴۳۳ ۲۴۳۴ ۲۴۳۵ ۲۴۳۶ ۲۴۳۷ ۲۴۳۸ ۲۴۳۹ ۲۴۴۰ ۲۴۴۱ ۲۴۴۲ ۲۴۴۳ ۲۴۴۴ ۲۴۴۵ ۲۴۴۶ ۲۴۴۷ ۲۴۴۸ ۲۴۴۹ ۲۴۵۰ ۲۴۵۱ ۲۴۵۲ ۲۴۵۳ ۲۴۵۴ ۲۴۵۵ ۲۴۵۶ ۲۴۵۷ ۲۴۵۸ ۲۴۵۹ ۲۴۶۰ ۲۴۶۱ ۲۴۶۲ ۲۴۶۳ ۲۴۶۴ ۲۴۶۵ ۲۴۶۶ ۲۴۶۷ ۲۴۶۸ ۲۴۶۹ ۲۴۷۰ ۲۴۷۱ ۲۴۷۲ ۲۴۷۳ ۲۴۷۴ ۲۴۷۵ ۲۴۷۶ ۲۴۷۷ ۲۴۷۸ ۲۴۷۹ ۲۴۸۰ ۲۴۸۱ ۲۴۸۲ ۲۴۸۳ ۲۴۸۴ ۲۴۸۵ ۲۴۸۶ ۲۴۸۷ ۲۴۸۸ ۲۴۸۹ ۲۴۹۰ ۲۴۹۱ ۲۴۹۲ ۲۴۹۳ ۲۴۹۴ ۲۴۹۵ ۲۴۹۶ ۲۴۹۷ ۲۴۹۸ ۲۴۹۹ ۲۵۰۰ ۲۵۰۱ ۲۵۰۲ ۲۵۰۳ ۲۵۰۴ ۲۵۰۵ ۲۵۰۶ ۲۵۰۷ ۲۵۰۸ ۲۵۰۹ ۲۵۱۰ ۲۵۱۱ ۲۵۱۲ ۲۵۱۳ ۲۵۱۴ ۲۵۱۵ ۲۵۱۶ ۲۵۱۷ ۲۵۱۸ ۲۵۱۹ ۲۵۲۰ ۲۵۲۱ ۲۵۲۲ ۲۵۲۳ ۲۵۲۴ ۲۵۲۵ ۲۵۲۶ ۲۵۲۷ ۲۵۲۸ ۲۵۲۹ ۲۵۳۰ ۲۵۳۱ ۲۵۳۲ ۲۵۳۳ ۲۵۳۴ ۲۵۳۵ ۲۵۳۶ ۲۵۳۷ ۲۵۳۸ ۲۵۳۹ ۲۵۴۰ ۲۵۴۱ ۲۵۴۲ ۲۵۴۳ ۲۵۴۴ ۲۵۴۵ ۲۵۴۶ ۲۵۴۷ ۲۵۴۸ ۲۵۴۹ ۲۵۵۰ ۲۵۵۱ ۲۵۵۲ ۲۵۵۳ ۲۵۵۴ ۲۵۵۵ ۲۵۵۶ ۲۵۵۷ ۲۵۵۸ ۲۵۵۹ ۲۵۶۰ ۲۵۶۱ ۲۵۶۲ ۲۵۶۳ ۲۵۶۴ ۲۵۶۵ ۲۵۶۶ ۲۵۶۷ ۲۵۶۸ ۲۵۶۹ ۲۵۷۰ ۲۵۷۱ ۲۵۷۲ ۲۵۷۳ ۲۵۷۴ ۲۵۷۵ ۲۵۷۶ ۲۵۷۷ ۲۵۷۸ ۲۵۷۹ ۲۵۸۰ ۲۵۸۱ ۲۵۸۲ ۲۵۸۳ ۲۵۸۴ ۲۵۸۵ ۲۵۸۶ ۲۵۸۷ ۲۵۸۸ ۲۵۸۹ ۲۵۹۰ ۲۵۹۱ ۲۵۹۲ ۲۵۹۳ ۲۵۹۴ ۲۵۹۵ ۲۵۹۶ ۲۵۹۷ ۲۵۹۸ ۲۵۹۹ ۲۶۰۰ ۲۶۰۱ ۲۶۰۲ ۲۶۰۳ ۲۶۰۴ ۲۶۰۵ ۲۶۰۶ ۲۶۰۷ ۲۶۰۸ ۲۶۰۹ ۲۶۱۰ ۲۶۱۱ ۲۶۱۲ ۲۶۱۳ ۲۶۱۴ ۲۶۱۵ ۲۶۱۶ ۲۶۱۷ ۲۶۱۸ ۲۶۱۹ ۲۶۲۰ ۲۶۲۱ ۲۶۲۲ ۲۶۲۳ ۲۶۲۴ ۲۶۲۵ ۲۶۲۶ ۲۶۲۷ ۲۶۲۸ ۲۶۲۹ ۲۶۳۰ ۲۶۳۱ ۲۶۳۲ ۲۶۳۳ ۲۶۳۴ ۲۶۳۵ ۲۶۳۶ ۲۶۳۷ ۲۶۳۸ ۲۶۳۹ ۲۶۴۰ ۲۶۴۱ ۲۶۴۲ ۲۶۴۳ ۲۶۴۴ ۲۶۴۵ ۲۶۴۶ ۲۶۴۷ ۲۶۴۸ ۲۶۴۹ ۲۶۵۰ ۲۶۵۱ ۲۶۵۲ ۲۶۵۳ ۲۶۵۴ ۲۶۵۵ ۲۶۵۶ ۲۶۵۷ ۲۶۵۸ ۲۶۵۹ ۲۶۶۰ ۲۶۶۱ ۲۶۶۲ ۲۶۶۳ ۲۶۶۴ ۲۶۶۵ ۲۶۶۶ ۲۶۶۷ ۲۶۶۸ ۲۶۶۹ ۲۶۷۰ ۲۶۷۱ ۲۶۷۲ ۲۶۷۳ ۲۶۷۴ ۲۶۷۵ ۲۶۷۶ ۲۶۷۷ ۲۶۷۸ ۲۶۷۹ ۲۶۸۰ ۲۶۸۱ ۲۶۸۲ ۲۶۸۳ ۲۶۸۴ ۲۶۸۵ ۲۶۸۶ ۲۶۸۷ ۲۶۸۸ ۲۶۸۹ ۲۶۹۰ ۲۶۹۱ ۲۶۹۲ ۲۶۹۳ ۲۶۹۴ ۲۶۹۵ ۲۶۹۶ ۲۶۹۷ ۲۶۹۸ ۲۶۹۹ ۲۷۰۰ ۲۷۰۱ ۲۷۰۲ ۲۷۰۳ ۲۷۰۴ ۲۷۰۵ ۲۷۰۶ ۲۷۰۷ ۲۷۰۸ ۲۷۰۹ ۲۷۱۰ ۲۷۱۱ ۲۷۱۲ ۲۷۱۳ ۲۷۱۴ ۲۷۱۵ ۲۷۱۶ ۲۷۱۷ ۲۷۱۸ ۲۷۱۹ ۲۷۲۰ ۲۷۲۱ ۲۷۲۲ ۲۷۲۳ ۲۷۲۴ ۲۷۲۵ ۲۷۲۶ ۲۷۲۷ ۲۷۲۸ ۲۷۲۹ ۲۷۳۰ ۲۷۳۱ ۲۷۳۲ ۲۷۳۳ ۲۷۳۴ ۲۷۳۵ ۲۷۳۶ ۲۷۳۷ ۲۷۳۸ ۲۷۳۹ ۲۷۴۰ ۲۷۴۱ ۲۷۴۲ ۲۷۴۳ ۲۷۴۴ ۲۷۴۵ ۲۷۴۶ ۲۷۴۷ ۲۷۴۸ ۲۷۴۹ ۲۷۵۰ ۲۷۵۱ ۲۷۵۲ ۲۷۵۳ ۲۷۵۴ ۲۷۵۵ ۲۷۵۶ ۲۷۵۷ ۲۷۵۸ ۲۷۵۹ ۲۷۶۰ ۲۷۶۱ ۲۷۶۲ ۲۷۶۳ ۲۷۶۴ ۲۷۶۵ ۲۷۶۶ ۲۷۶۷ ۲۷۶۸ ۲۷۶۹ ۲۷۷۰ ۲۷۷۱ ۲۷۷۲ ۲۷۷۳ ۲۷۷۴ ۲۷۷۵ ۲۷۷۶ ۲۷۷۷ ۲۷۷۸ ۲۷۷۹ ۲۷۸۰ ۲۷۸۱ ۲۷۸۲ ۲۷۸۳ ۲۷۸۴ ۲۷۸۵ ۲۷۸۶ ۲۷۸۷ ۲۷۸۸ ۲۷۸۹ ۲۷۹۰ ۲۷۹۱ ۲۷۹۲ ۲۷۹۳ ۲۷۹۴ ۲۷۹۵ ۲۷۹۶ ۲۷۹۷ ۲۷۹۸ ۲۷۹۹ ۲۸۰۰ ۲۸۰۱ ۲۸۰۲ ۲۸۰۳ ۲۸۰۴ ۲۸۰۵ ۲۸۰۶ ۲۸۰۷ ۲۸۰۸ ۲۸۰۹ ۲۸۱۰ ۲۸۱۱ ۲۸۱۲ ۲۸۱۳ ۲۸۱۴ ۲۸۱۵ ۲۸۱۶ ۲۸۱۷ ۲۸۱۸ ۲۸۱۹ ۲۸۲۰ ۲۸۲۱ ۲۸۲۲ ۲۸۲۳ ۲۸۲۴ ۲۸۲۵ ۲۸۲۶ ۲۸۲۷ ۲۸۲۸ ۲۸۲۹ ۲۸۳۰ ۲۸۳۱ ۲۸۳۲ ۲۸۳۳ ۲۸۳۴ ۲۸۳۵ ۲۸۳۶ ۲۸۳۷ ۲۸۳۸ ۲۸۳۹ ۲۸۴۰ ۲۸۴۱ ۲۸۴۲ ۲۸۴۳ ۲۸۴۴ ۲۸۴۵ ۲۸۴۶ ۲۸۴۷ ۲۸۴۸ ۲۸۴۹ ۲۸۵۰ ۲۸۵۱ ۲۸۵۲ ۲۸۵۳ ۲۸۵۴ ۲۸۵۵ ۲۸۵۶ ۲۸۵۷ ۲۸۵۸ ۲۸۵۹ ۲۸۶۰ ۲۸۶۱ ۲۸۶۲ ۲۸۶۳ ۲۸۶۴ ۲۸۶۵ ۲۸۶۶ ۲۸۶۷ ۲۸۶۸ ۲۸۶۹ ۲۸۷۰ ۲۸۷۱ ۲۸۷۲ ۲۸۷۳ ۲۸۷۴ ۲۸۷۵ ۲۸۷۶ ۲۸۷۷ ۲۸۷۸ ۲۸۷۹ ۲۸۸۰ ۲۸۸۱ ۲۸۸۲ ۲۸۸۳ ۲۸۸۴ ۲۸۸۵ ۲۸۸۶ ۲۸۸۷ ۲۸۸۸ ۲۸۸۹ ۲۸۹۰ ۲۸۹۱ ۲۸۹۲ ۲۸۹۳ ۲۸۹۴ ۲۸۹۵ ۲۸۹۶ ۲۸۹۷ ۲۸۹۸ ۲۸۹۹ ۲۹۰۰ ۲۹۰۱ ۲۹۰۲ ۲۹۰۳ ۲۹۰۴ ۲۹۰۵ ۲۹۰۶ ۲۹۰۷ ۲۹۰۸ ۲۹۰۹ ۲۹۱۰ ۲۹۱۱ ۲۹۱۲ ۲۹۱۳ ۲۹۱۴ ۲۹۱۵ ۲۹۱۶ ۲۹۱۷ ۲۹۱۸ ۲۹۱۹ ۲۹۲۰ ۲۹۲۱ ۲۹۲۲ ۲۹۲۳ ۲۹۲۴ ۲۹۲۵ ۲۹۲۶ ۲۹۲۷ ۲۹۲۸ ۲۹۲۹ ۲۹۳۰ ۲۹۳۱ ۲۹۳۲ ۲۹۳۳ ۲۹۳۴ ۲۹۳۵ ۲۹۳۶ ۲۹۳۷ ۲۹۳۸ ۲۹۳۹ ۲۹۴۰ ۲۹۴۱ ۲۹۴۲ ۲۹۴۳ ۲۹۴۴ ۲۹۴۵ ۲۹۴۶ ۲۹۴۷ ۲۹۴۸ ۲۹۴۹ ۲۹۵۰ ۲۹۵۱ ۲۹۵۲ ۲۹۵۳ ۲۹۵۴ ۲۹۵۵ ۲۹۵۶ ۲۹۵۷ ۲۹۵۸ ۲۹۵۹ ۲۹۶۰ ۲۹۶۱ ۲۹۶۲ ۲۹۶۳ ۲۹۶۴ ۲۹۶۵ ۲۹۶۶ ۲۹۶۷ ۲۹۶۸ ۲۹۶۹ ۲۹۷۰ ۲۹۷۱ ۲۹۷۲ ۲۹۷۳ ۲۹۷۴ ۲۹۷۵ ۲۹۷۶ ۲۹۷۷ ۲۹۷۸ ۲۹۷۹ ۲۹۸۰ ۲۹۸۱ ۲۹۸۲ ۲۹۸۳ ۲۹۸۴ ۲۹۸۵ ۲۹۸۶ ۲۹۸۷ ۲۹۸۸ ۲۹۸۹ ۲۹۹۰ ۲۹۹۱ ۲۹۹۲ ۲۹۹۳ ۲۹۹۴ ۲۹۹۵ ۲۹۹۶ ۲۹۹۷ ۲۹۹۸ ۲۹۹۹ ۳۰۰۰ ۳۰۰۱ ۳۰۰۲ ۳۰۰۳ ۳۰۰۴ ۳۰۰۵ ۳۰۰۶ ۳۰۰۷ ۳۰۰۸ ۳۰۰۹ ۳۰۱۰ ۳۰۱۱ ۳۰۱۲ ۳۰۱۳ ۳۰۱۴ ۳۰۱۵ ۳۰۱۶ ۳۰۱۷ ۳۰۱۸ ۳۰۱۹ ۳۰۲۰ ۳۰۲۱ ۳۰۲۲ ۳۰۲۳ ۳۰۲۴ ۳۰۲۵ ۳۰۲۶ ۳۰۲۷ ۳۰۲۸ ۳۰۲۹ ۳۰۳۰ ۳۰۳۱ ۳۰۳۲ ۳۰۳۳ ۳۰۳۴ ۳۰۳۵ ۳۰۳۶ ۳۰۳۷ ۳۰۳۸ ۳۰۳۹ ۳۰۴۰ ۳۰۴۱ ۳۰۴۲ ۳۰۴۳ ۳۰۴۴ ۳۰۴۵ ۳۰۴۶ ۳۰۴۷ ۳۰۴۸ ۳۰۴۹ ۳۰۵۰ ۳۰۵۱ ۳۰۵۲ ۳۰۵۳ ۳۰۵۴ ۳۰۵۵ ۳۰۵۶ ۳۰۵۷ ۳۰۵۸ ۳۰۵۹ ۳۰۶۰ ۳۰۶۱ ۳۰۶۲ ۳۰۶۳ ۳۰۶۴ ۳۰۶۵ ۳۰۶۶ ۳۰۶۷ ۳۰۶۸ ۳۰۶۹ ۳۰۷۰ ۳۰۷۱ ۳۰۷۲ ۳۰۷۳ ۳۰۷۴ ۳۰۷۵ ۳۰۷۶ ۳۰۷۷ ۳۰۷۸ ۳۰۷۹ ۳۰۸۰ ۳۰۸۱ ۳۰۸۲ ۳۰۸۳ ۳۰۸۴ ۳۰۸۵ ۳۰۸۶ ۳۰۸۷ ۳۰۸۸ ۳۰۸۹ ۳۰۹۰ ۳۰۹۱ ۳۰۹۲ ۳۰۹۳ ۳۰۹۴ ۳۰۹۵ ۳۰۹۶ ۳۰۹۷ ۳۰۹۸ ۳۰۹۹ ۳۱۰۰ ۳۱۰۱ ۳۱۰۲ ۳۱۰۳ ۳۱۰۴ ۳۱۰۵ ۳۱۰۶ ۳۱۰۷ ۳۱۰۸ ۳۱۰۹ ۳۱۱۰ ۳۱۱۱ ۳۱۱۲ ۳۱۱۳ ۳۱۱۴ ۳۱۱۵ ۳۱۱۶ ۳۱۱۷ ۳۱۱۸ ۳۱۱۹ ۳۱۲۰ ۳۱۲۱ ۳۱۲۲ ۳۱۲۳ ۳۱۲۴ ۳۱۲۵ ۳۱۲۶ ۳۱۲۷ ۳۱۲۸ ۳۱۲۹ ۳۱۳۰ ۳۱۳۱ ۳۱۳۲ ۳۱۳۳ ۳۱۳۴ ۳۱۳۵ ۳۱۳۶ ۳۱۳۷ ۳۱۳۸ ۳۱۳۹ ۳۱۴۰ ۳۱۴۱ ۳۱۴۲ ۳۱۴۳ ۳۱۴۴ ۳۱۴۵ ۳۱۴۶ ۳۱۴۷ ۳۱۴۸ ۳۱۴۹ ۳۱۵۰ ۳۱۵۱ ۳۱۵۲ ۳۱۵۳ ۳۱۵۴ ۳۱۵۵ ۳۱۵۶ ۳۱۵۷ ۳۱۵۸ ۳۱۵۹ ۳۱۶۰ ۳۱۶۱ ۳۱۶۲ ۳۱۶۳ ۳۱۶۴ ۳۱۶۵ ۳۱۶۶ ۳۱۶۷ ۳۱۶۸ ۳۱۶۹ ۳۱۷۰ ۳۱۷۱ ۳۱۷۲ ۳۱۷۳ ۳۱۷۴ ۳۱۷۵ ۳۱۷۶ ۳۱۷۷ ۳۱۷۸ ۳۱۷۹ ۳۱۸۰ ۳۱۸۱ ۳۱۸۲ ۳۱۸۳ ۳۱۸۴ ۳۱۸۵ ۳۱۸۶ ۳۱۸۷ ۳۱۸۸ ۳۱۸۹ ۳۱۹۰ ۳۱۹۱ ۳۱۹۲ ۳۱۹۳ ۳۱۹۴ ۳۱۹۵ ۳۱۹۶ ۳۱۹۷ ۳۱۹۸ ۳۱۹۹ ۳۲۰۰ ۳۲۰۱ ۳۲۰۲ ۳۲۰۳ ۳۲۰۴ ۳۲۰۵ ۳۲۰۶ ۳۲۰۷ ۳۲۰۸ ۳۲۰۹ ۳۲۱۰ ۳۲۱۱ ۳۲۱۲ ۳۲۱۳ ۳۲۱۴ ۳۲۱۵ ۳۲۱۶ ۳۲۱۷ ۳۲۱۸ ۳۲۱۹ ۳۲۲۰ ۳۲۲۱ ۳۲۲۲ ۳۲۲۳ ۳۲۲۴ ۳۲۲۵ ۳۲۲۶ ۳۲۲۷ ۳۲۲۸ ۳۲۲۹ ۳۲۳۰ ۳۲۳۱ ۳۲۳۲ ۳۲۳۳ ۳۲۳۴ ۳۲۳۵ ۳۲۳۶ ۳۲۳۷ ۳۲۳۸ ۳۲۳۹ ۳۲۴۰ ۳۲۴۱ ۳۲۴۲ ۳۲۴۳ ۳۲۴۴ ۳۲۴۵ ۳۲۴۶ ۳۲۴۷ ۳۲۴۸ ۳۲۴۹ ۳۲۵۰ ۳۲۵۱ ۳۲۵۲ ۳۲۵۳ ۳۲۵۴ ۳۲۵۵ ۳۲۵۶ ۳۲۵۷ ۳۲۵۸ ۳۲۵۹ ۳۲۶۰ ۳۲۶۱ ۳۲۶۲ ۳۲۶۳ ۳۲۶۴ ۳۲۶۵ ۳۲۶۶ ۳۲۶۷ ۳۲۶۸ ۳۲۶۹ ۳۲۷۰ ۳۲۷۱ ۳۲۷۲ ۳۲۷۳ ۳۲۷۴ ۳۲۷۵ ۳۲۷۶ ۳۲۷۷ ۳۲۷۸ ۳۲۷۹ ۳۲۸۰ ۳۲۸۱ ۳۲۸۲ ۳۲۸۳ ۳۲۸۴ ۳۲۸۵ ۳۲۸۶ ۳۲۸۷ ۳۲۸۸ ۳۲۸۹ ۳۲۹۰ ۳۲۹۱ ۳۲۹۲ ۳۲۹۳ ۳۲۹۴ ۳۲۹۵ ۳۲۹۶ ۳۲۹۷ ۳۲۹۸ ۳۲۹۹ ۳۳۰۰ ۳۳۰۱ ۳۳۰۲ ۳۳۰۳ ۳۳۰۴ ۳۳۰۵ ۳۳۰۶ ۳۳۰۷ ۳۳۰۸ ۳۳۰۹ ۳۳۱۰ ۳۳۱۱ ۳۳۱۲ ۳۳۱۳ ۳۳۱۴ ۳۳۱۵ ۳۳۱۶ ۳۳۱۷ ۳۳۱۸ ۳۳۱۹ ۳۳۲۰ ۳۳۲۱ ۳۳۲۲ ۳۳۲۳ ۳۳۲۴ ۳۳۲۵ ۳۳۲۶ ۳۳۲۷ ۳۳۲۸ ۳۳۲۹ ۳۳۳۰ ۳۳۳۱ ۳۳۳۲ ۳۳۳۳ ۳۳۳۴ ۳۳۳۵ ۳۳۳۶ ۳۳۳۷ ۳۳۳۸ ۳۳۳۹ ۳۳۴۰ ۳۳۴۱ ۳۳۴۲ ۳۳۴۳ ۳۳۴۴ ۳۳۴۵ ۳۳۴۶ ۳۳۴۷ ۳۳۴۸ ۳۳۴۹ ۳۳۵۰ ۳۳۵۱ ۳۳۵۲ ۳۳۵۳ ۳۳۵۴ ۳۳۵۵ ۳۳۵۶ ۳۳۵۷ ۳۳۵۸ ۳۳۵۹ ۳۳۶۰ ۳۳۶۱ ۳۳۶۲ ۳۳۶۳ ۳۳۶۴ ۳۳۶۵ ۳۳۶۶ ۳۳۶۷ ۳۳۶۸ ۳۳۶۹ ۳۳۷۰ ۳۳۷۱ ۳۳۷۲ ۳۳۷۳ ۳۳۷۴ ۳۳۷۵ ۳۳۷۶ ۳۳۷۷ ۳۳۷۸ ۳۳۷۹ ۳۳۸۰ ۳۳۸۱ ۳۳۸۲ ۳۳۸۳ ۳۳۸۴ ۳۳۸۵ ۳۳۸۶ ۳۳۸۷ ۳۳۸۸ ۳۳۸۹ ۳۳۹۰ ۳۳۹۱ ۳۳۹۲ ۳۳۹۳ ۳۳۹۴ ۳۳۹۵ ۳۳۹۶ ۳۳۹۷ ۳۳۹۸ ۳۳۹۹ ۳۴۰۰ ۳۴۰۱ ۳۴۰۲ ۳۴۰۳ ۳۴۰۴ ۳۴۰۵ ۳۴۰۶ ۳۴۰۷ ۳۴۰۸ ۳۴۰۹ ۳۴۱۰ ۳۴۱۱ ۳۴۱۲ ۳۴۱۳ ۳۴۱۴ ۳۴۱۵ ۳۴۱۶ ۳۴۱۷ ۳۴۱۸ ۳۴۱۹ ۳۴۲۰ ۳۴۲۱ ۳۴۲۲ ۳۴۲۳ ۳۴۲۴ ۳۴۲۵ ۳۴۲۶ ۳۴۲۷ ۳۴۲۸ ۳۴۲۹ ۳۴۳۰ ۳۴۳۱ ۳۴۳۲ ۳۴۳۳ ۳۴۳۴ ۳۴۳۵ ۳۴۳۶ ۳۴۳۷ ۳۴۳۸ ۳۴۳۹ ۳۴۴۰ ۳۴۴۱ ۳۴۴۲ ۳۴۴۳ ۳۴۴۴ ۳۴۴۵ ۳۴۴۶ ۳۴۴۷ ۳۴۴۸ ۳۴۴۹ ۳۴۵۰ ۳۴۵۱ ۳۴۵۲ ۳۴۵۳ ۳۴۵۴ ۳۴۵۵ ۳۴۵۶ ۳۴۵۷ ۳۴۵۸ ۳۴۵۹ ۳۴۶۰ ۳۴۶۱ ۳۴۶۲ ۳۴۶۳ ۳۴۶۴ ۳۴۶۵ ۳۴۶۶ ۳۴۶۷ ۳۴۶۸ ۳۴۶۹ ۳۴۷۰ ۳۴۷۱ ۳۴۷۲ ۳۴۷۳ ۳۴۷۴ ۳۴۷۵ ۳۴۷۶ ۳۴۷۷ ۳۴۷۸ ۳۴۷۹ ۳۴۸۰ ۳۴۸۱ ۳۴۸۲ ۳۴۸۳ ۳۴۸۴ ۳۴۸۵ ۳۴۸۶ ۳۴۸۷ ۳۴۸۸ ۳۴۸۹ ۳۴۹۰ ۳۴۹۱ ۳۴۹۲ ۳۴۹۳ ۳۴۹۴ ۳۴۹۵ ۳۴۹۶ ۳۴۹۷ ۳۴۹۸ ۳۴۹۹ ۳۵۰۰ ۳۵۰۱ ۳۵۰۲ ۳۵۰۳ ۳۵۰۴ ۳۵۰۵ ۳۵۰۶ ۳۵۰۷ ۳۵۰۸ ۳۵۰۹ ۳۵۱۰ ۳۵۱۱ ۳۵۱۲ ۳۵۱۳ ۳۵۱۴ ۳۵۱۵ ۳۵۱۶ ۳۵۱۷ ۳۵۱۸ ۳۵۱۹ ۳۵۲۰ ۳۵۲۱ ۳۵۲۲ ۳۵۲۳ ۳۵۲۴ ۳۵۲۵ ۳۵۲۶ ۳۵۲۷ ۳۵۲۸ ۳۵۲۹ ۳۵۳۰ ۳۵۳۱ ۳۵۳۲ ۳۵۳۳ ۳۵۳۴ ۳۵۳۵ ۳۵۳۶ ۳۵۳۷ ۳۵۳۸ ۳۵۳۹ ۳۵۴۰ ۳۵۴۱ ۳۵۴۲ ۳۵۴۳ ۳۵۴۴ ۳۵۴۵ ۳۵۴۶ ۳۵۴۷ ۳۵۴۸ ۳۵۴۹ ۳۵۵۰ ۳۵۵۱ ۳۵۵۲ ۳۵۵۳ ۳۵۵۴ ۳۵۵۵ ۳۵۵۶ ۳۵۵۷ ۳۵۵۸ ۳۵۵۹ ۳۵۶۰ ۳۵۶۱ ۳۵۶۲ ۳۵۶۳ ۳۵۶۴ ۳۵۶۵ ۳۵۶۶ ۳۵۶۷ ۳۵۶۸ ۳۵۶۹ ۳۵۷۰ ۳۵۷۱ ۳۵۷۲ ۳۵۷۳ ۳۵۷۴ ۳۵۷۵ ۳۵۷۶ ۳۵۷۷ ۳۵۷۸ ۳۵۷۹ ۳۵۸۰ ۳۵۸۱ ۳۵۸۲ ۳۵۸۳ ۳۵۸۴ ۳۵۸۵ ۳۵۸۶ ۳۵۸۷ ۳۵۸۸ ۳۵۸۹ ۳۵۹۰ ۳۵۹۱ ۳۵۹۲ ۳۵۹۳ ۳۵۹۴ ۳۵۹۵ ۳۵۹۶ ۳۵۹۷ ۳۵۹۸ ۳۵۹۹ ۳۶۰۰ ۳۶۰۱ ۳۶۰۲ ۳۶۰۳ ۳۶۰۴ ۳۶۰۵ ۳۶۰۶ ۳۶۰۷ ۳۶۰۸ ۳۶۰۹ ۳۶۱۰ ۳۶۱۱ ۳۶۱۲ ۳۶۱۳ ۳۶۱۴ ۳۶۱۵ ۳۶۱۶ ۳۶۱۷ ۳۶۱۸ ۳۶۱۹ ۳۶۲۰ ۳۶۲۱ ۳۶۲۲ ۳۶۲۳ ۳۶۲۴ ۳۶۲۵ ۳۶۲۶ ۳۶۲۷ ۳۶۲۸ ۳۶۲۹ ۳۶۳۰ ۳۶۳۱ ۳۶۳۲ ۳۶۳۳ ۳۶۳۴ ۳۶۳۵ ۳۶۳۶ ۳۶۳۷ ۳۶۳۸ ۳۶۳۹ ۳۶۴۰ ۳۶۴۱ ۳۶۴۲ ۳۶۴۳ ۳۶۴۴ ۳۶۴۵ ۳۶۴۶ ۳۶۴۷ ۳۶۴۸ ۳۶۴۹ ۳۶۵۰ ۳۶۵۱ ۳۶۵۲ ۳۶۵۳ ۳۶۵۴ ۳۶۵۵ ۳۶۵۶ ۳۶۵۷ ۳۶۵۸ ۳۶۵۹ ۳۶۶۰ ۳۶۶۱ ۳۶۶۲ ۳۶۶۳ ۳۶۶۴ ۳۶۶۵ ۳۶۶۶ ۳۶۶۷ ۳۶۶۸ ۳۶۶۹ ۳۶۷۰ ۳۶۷۱ ۳۶۷۲ ۳۶۷۳ ۳۶۷۴ ۳۶۷۵ ۳۶۷۶ ۳۶۷۷ ۳۶۷۸ ۳۶۷۹ ۳۶۸۰ ۳۶۸۱ ۳۶۸۲ ۳۶۸۳ ۳۶۸۴ ۳۶۸۵ ۳۶۸۶ ۳۶۸۷ ۳۶۸۸ ۳۶۸۹ ۳۶۹۰ ۳۶۹۱ ۳۶۹۲ ۳۶۹۳ ۳۶۹۴ ۳۶۹۵ ۳۶۹۶ ۳۶۹۷ ۳۶۹۸ ۳۶۹۹ ۳۷۰۰ ۳۷۰۱ ۳۷۰۲ ۳۷۰۳ ۳۷۰۴ ۳۷۰۵ ۳۷۰۶ ۳۷۰۷ ۳۷۰۸ ۳۷۰۹ ۳۷۱۰ ۳۷۱۱ ۳۷۱۲ ۳۷۱۳ ۳۷۱۴ ۳۷۱۵ ۳۷۱۶ ۳۷۱۷ ۳۷۱۸ ۳۷۱۹ ۳۷۲۰ ۳۷۲۱ ۳۷۲۲ ۳۷۲۳ ۳۷۲۴ ۳۷۲۵ ۳۷۲۶ ۳۷۲۷ ۳۷۲۸ ۳۷۲۹ ۳۷۳۰ ۳۷۳۱ ۳۷۳۲ ۳۷۳۳ ۳۷۳۴ ۳۷۳۵ ۳۷۳۶ ۳۷۳۷ ۳۷۳۸ ۳۷۳۹ ۳۷۴۰ ۳۷۴۱ ۳۷۴۲ ۳۷۴۳ ۳۷۴۴ ۳۷۴۵ ۳۷۴۶ ۳۷۴۷ ۳۷۴۸ ۳۷۴۹ ۳۷۵۰ ۳۷۵۱ ۳۷۵۲ ۳۷۵۳ ۳۷۵۴ ۳۷۵۵ ۳۷۵۶ ۳۷۵۷ ۳۷۵۸ ۳۷۵۹ ۳۷۶۰ ۳۷۶۱ ۳۷۶۲ ۳۷۶۳ ۳۷۶۴ ۳۷۶۵ ۳۷۶۶ ۳۷۶۷ ۳۷۶۸ ۳۷۶۹ ۳۷۷۰ ۳۷۷۱ ۳۷۷۲ ۳۷۷۳ ۳۷۷۴ ۳۷۷۵ ۳۷۷۶ ۳۷۷۷ ۳۷۷۸ ۳۷۷۹ ۳۷۸۰ ۳۷۸۱ ۳۷۸۲ ۳۷۸۳ ۳۷۸۴ ۳۷۸۵ ۳۷۸۶ ۳۷۸۷ ۳۷۸۸ ۳۷۸۹ ۳۷۹۰ ۳۷۹۱ ۳۷۹۲ ۳۷۹۳ ۳۷۹۴ ۳۷۹۵ ۳۷۹۶ ۳۷۹۷ ۳۷۹۸ ۳۷۹۹ ۳۸۰۰ ۳۸۰۱ ۳۸۰۲ ۳۸۰۳ ۳۸۰۴ ۳۸۰۵ ۳۸۰۶ ۳۸۰۷ ۳۸۰۸ ۳۸۰۹ ۳۸۱۰ ۳۸۱۱ ۳۸۱۲ ۳۸۱۳ ۳۸۱۴ ۳۸۱۵ ۳۸۱۶ ۳۸۱۷ ۳۸۱۸ ۳۸۱۹ ۳۸۲۰ ۳۸۲۱ ۳۸۲۲ ۳۸۲۳ ۳۸۲۴ ۳۸۲۵ ۳۸۲۶ ۳۸۲۷ ۳۸۲۸ ۳۸۲۹ ۳۸۳۰ ۳۸۳۱ ۳۸۳۲ ۳۸۳۳ ۳۸۳۴ ۳۸۳۵ ۳۸۳۶ ۳۸۳۷ ۳۸۳۸ ۳۸۳۹ ۳۸۴۰ ۳۸۴۱ ۳۸۴۲ ۳۸۴۳ ۳۸۴۴ ۳۸۴۵ ۳۸۴۶ ۳۸۴۷ ۳۸۴۸ ۳۸۴۹ ۳۸۵۰ ۳۸۵۱ ۳۸۵۲ ۳۸۵۳ ۳۸۵۴ ۳۸۵۵ ۳۸۵۶ ۳۸۵۷ ۳۸۵۸ ۳۸۵۹ ۳۸۶۰ ۳۸۶۱ ۳۸۶۲ ۳۸۶۳ ۳۸۶۴ ۳۸۶۵ ۳۸۶۶ ۳۸۶۷ ۳۸۶۸ ۳۸۶۹ ۳۸۷۰ ۳۸۷۱ ۳۸۷۲ ۳۸۷۳ ۳۸۷۴ ۳۸۷۵ ۳۸۷۶ ۳۸۷۷ ۳۸۷۸
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Saman - 17 خرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۱۴ ب.ظ

(۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ۰۳:۱۹ ق.ظ)codin نوشته شده توسط:  
(16 خرداد ۱۳۹۹ ۰۶:۵۲ ب.ظ)Saman نوشته شده توسط:  یه عده دیگه کفر آدمو در میارن با این قانون جذبشون!!
شما خودتم یه کاری بکن کمی بهت فشار بیاد بعد قانون جذب!
------
تازه من یه دوری زدم توو اینستا اینا پکیج میفروشن، دوستمم اصرار و اصرار که فلانی بیا بخر!!!! آقا مگه زوره،من نمیخوام.قبولشم ندارم با این سبک شماها.یه چیزی هست توو خود آدمه، اگرم تو وجود ما هست بهتره خودمون بیدارش کنیم.نه یکی بیا زر زر کنه توو سرم . . .

میدونی قانون جذب یا هر اسم دیگه ای که براش بزاری در تئوری درسته. اصلا کلیه نظریه روانشناسی هست نظیر هست که تاثیر باور را بر عملکرد نشون میده که فکر میکنم همه هم باهاش موافق باشن.
مثلا self-fulfilling prophecy میگه که وقتی یه باوری داری شرایط اطرافتو ناخودآگاه طوری ایجاد میکنی که همون باور درست در بیاد. مثلا وقتی این باورو داری که حتما توی یک مسابقه ای شکست میخوری باعث میشه کمتر تمرین کنی و همین کمتر تمرین کردن باعث شکستت میشه!
مشکل این قانون جذب اینه این چیزا را تبدیل به سحر و جادو کرده انگار روی هر چیزی تمرکز کنی مغزتو منفجر کنی همون اتفاق برات میفته. من شخصا هرکی از این حرفا بزنه کلا احترامی که براش قایلم رو از دست میدم.
همین بالا بولدش کردم،خوب گفتیش خدایی.الان دقیقا مشکل من با این پسره اینه.این دیگه رسما رد داده.
---------
اون باور رو که خودم تاکید دارم رووش.
-------
در مورد باور والا یه چیزی تو زندگیم رخ داده(باعث رخ دادنش شدم البته) می ترسم بگمش بهم بخندن Big Grin به امید خدا عکسشو میذارم.
حتی دقیقا بهتون میگم توو پارک به خودم چیا گفتم Big Grin

RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 17 خرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۲۳ ب.ظ

تغییر باید از درون اتفاق بیفته،‌ولی معمولا ی عامل بیرونی باعث این تغییر درونی میشه.
به نظرم انقدر کتاب و منبع خوب توی اینترنت هست که پول دادن به ی سری آدم برای ایجاد این عامل بیرونی مسخرست.

RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - marvelous - 17 خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۴۸ ب.ظ

(۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۲۳ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  تغییر باید از درون اتفاق بیفته،‌ولی معمولا ی عامل بیرونی باعث این تغییر درونی میشه.
به نظرم انقدر کتاب و منبع خوب توی اینترنت هست که پول دادن به ی سری آدم برای ایجاد این عامل بیرونی مسخرست.

شما بسیار حرف قشنگی زدی، منم اعتقاد دارم که تغییر باید از درون اتفاق بیفته و همیشه به وجود یه عامل محرک بیرونی در این راستا اعتقاد داشتم. ولی مسئله ای که هست تو این مملکت، تو هر قسمتش که نگاه کنی ساختاری وجود نداره که اصلا بشه در مورد تغییرش صحبت کرد.

امروز رفتم پست خونه که برای یکی از بچه ها کتابهای سیستم عامل و هوش مصنوعی رو بفرستم. اولا دو ساعت تو پست خونه نشستم، کلی پیرزن و پیرمرد هم نشسته بودن و از گرما کلافه شده بودن. ولی کارکنان واحد پستی، کاری که میکردن این بود، از در پشتی مشتری های ثابت خودشونو که همیشه صدها بسته ی پستی داشتن راه میدادن و کار اونا رو انجام میدادن، و این مردم بدبخت که نوبت گرفته بودن همچنان تو صف کپک زده بودن.
یه دختری خیلی شیرزن اعتراض کرد به این قضیه و تنها برای خودش هم نگفت، به خاطر اون پیرزن پیرمردهایی گفت که نوبت گرفته بودن ولی تو این گرما به دلیل این پارتی بازی مامورین اداره ی پست، داشتن هلاک میشدن سر ظهری.
تا این دختر اعتراضش بلند شد و چند نفر دیگه باز هم از بین جوانها حمایت کردن، اول یکی از کارکنان اداره ی پست گفت : مملکت همینه، وضعش خرابه.
دختره گفت : دلیل نمیشه که تو خراب ترش کنی. و در همین زمان یهو یکی از کارمندای پست خونه برق رو به عمد قطع کرد و همشون باهم دست به یکی گفتن برق رفت و ما نمیتونیم دیگه کار کسی رو انجام بدیم.
چیزی که برای مردم اونجا واضح بود این بود که برق به خودی خود نرفته بود. چرا که تو پاساژ تمامی مغازه ها و واحد های دیگه برق داشتن. دعوای شدیدی بالا گرفت ولی از اونجا که مامورین متقلب اداره ی پست روی حرف خودشون پافشاری میکردن همه رو ناامید فرستادن خونه. من از اداره ی پست خارج شدم تا پول پاکتی رو که گرفته بودم از عابربانک بگیرم و بدم و برم دنبال یه واحد پستی دیگه. وقتی برگشتم که همه رفته بودن و دیدم اینا برق رو وصل کردن و دارن تند تند کارای همون مشتری و رفیق خودشونو انجام میدن و از مردم هم دیگه خبری نیست.
حرومزاده ها راه یاد گرفتن، تا یکی به تقلب کاریشون اعتراض میکنه برق رو قطع میکنن و طرف رو دک میکنن بره. منم اونجا کارمو انجام ندادم چون حالمو بهم زده بودن، خصوصا اون خانمی که مسئول بود و داشت مثل سلیطه ها به مردم معترض و بیگناه بد و بیراه میگفت.

خب حالا شما به من بگو، میگی تغییر از درونه، این سیستم فاسد، که درست مثل یه دندون کاملا کرم خورده از درونه و امیدی بهش نیست، چطور میتونه به شکل درونی تغییر کنه؟
در این مملکت حتی آدماش قابل تغییر نیستن دیگه، کاملا به یه ساخت کثیف خو گرفتن و خودشونم بخشی ازش شدن. اگه صدایی هم دربیاد این خود مردم هستن که در نطفه خفش میکنن و بی نظمی و بی قانونی رو رواج میدن. اینجاست که این قانون جذب هم نمیتونه کمک حال باشه و چیزی جز کثافت محض جذب نمیکنه.

RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 17 خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۳۸ ب.ظ

(۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۴۸ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  خب حالا شما به من بگو، میگی تغییر از درونه، این سیستم فاسد، که درست مثل یه دندون کاملا کرم خورده از درونه و امیدی بهش نیست، چطور میتونه به شکل درونی تغییر کنه؟
من ی دوره‌ای کتاب‌های روانشناسی موفقیت میخوندم (از برایان تریسی هم متنفرم Big Grin ) و این کتاب‌ها معمولا تاثیر کوتاه مدتی دارن و بعد خوندنشون به شدت جوگیر میشی و نهایت بعد ی هفته حسش میخوابه. ولی ی سری جملات اون کتاب‌ها (یا سورس‌های دیگه) هستن که اگه بهشون فکر کنی و سعی کنی توی زندگی هم استفاده کنی ممکنه مسیر زندگیت رو عوض کنه. محتوای یکی از جملاتی که واقعا روی برخورد من با مشکلات تاثیر گذاشت و حس میکنم مسیر زندگیم رو تونسته عوض کنه همیچین چیزی بود که :
وقتی که دلیل مشکلات رو منبع خارجی فرض کنی نمیتونی از پس مشکلات بر بیای. حالا این یعنی چی؟ وقتی من بیام بگم وضعیت کشور داغونه و بیکاری داره بیداد میکنه و سیستم آموزشی هم داغونه ( که میدونم همه‌ی اینها وجود داره) و اینا باعث میشه من نتونم کار پیدا کنم، ذهن میاد میگه خب من که نمیتونم مشکل بیکاری و سیستم آموزش کشور رو حل کنم پس برای همیشه بیکار میمونم! ولی ولی ولی اگه بیای به مشکل این شکلی فکر کنی که خب قبوله همه‌ی این مشکلات هست ولی میشناسم فلانی و فلانی رو که از روش انسانی و بدون سو استفاده، وضعیت مالی مناسبی دارن و کار خوبی هم. حالا ذهن به جای اینکه مجبور باشه راه حلی برای مشکل بیکاری کشور پیدا کنه کافیه نگاه کنه به اطرافش ببینه چه روش‌هایی وجود داره که بشه تو همین وضعیت هم کار مناسبی پیدا کرد.
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم. اینم بگم که من همیشه غر میزنم و اعتراض هم میکنم به شرایط و افراد Big Grin ولی در کنارش هم همیشه سعی میکنم به این جمله عمل کنم. دلیل اینکه این پاراگرف آخر رو نوشتم اینه که فکر نکنید که برای اینکه به جمله بالا عمل کنید لازمه چشم و گوشتون رو ببندید و شرایط رو نبینید! همه میدونیم وضع خوبی بر کشور حاکم نیست ولی باید سعی کنیم مسیر خودمون رو تو این شرایط پیدا کنیم ...

هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Milestone - 17 خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۵۷ ب.ظ

ترم بعد قراره چند کارگاه در مورد تکنولوژی‌های Big Data تو دانشگاه برگزار کنم؛ چند روزه دارم سرفصل‌هاش رو آماده می‌کنم، لامصب سرعت رشد و توسعه این تکنولوژی‌ها چقدر بالاست، آدم دیوونه می‌شه، این همه ابزار، این همه جزئیات، این همه منابع آموزشی و اگه کسی ندونه داره چیکار می‌کنه قشنگ می‌تونه پتانسیل گمراهی و غرق شدن رو داشته باشه، نه فقط تو این حوزه که کلا منظورم تو علوم کامپیوتر هست.

چیزی که در این مورد بهم یه مقدار آرامش می‌ده (Big Grin) اینه که یکی از بحث‌های «فلسفه علم» اینه که دانشمند اونی نیست که اطلاعات و دانش بیشتری داشته باشه، دانشمند کسی هست که بدونه جواب سوالات کجاست و بتونه ازش استفاده کنه؛ که البته اینم کار آسونی نیست! Dodgy

هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 17 خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۵۹ ب.ظ

پیش دانشگاهی که بودم ی معلم داشتیم توی کار انرژی مثبت و همین قانون های جذب بود
ما هم ی آلبوم درست کردیم از آرزوهامون عکس چسبوندیم جالبه امروز داشتم بهشون فکر می کردم که به هیچ کدوم نرسیدم!
عکس دانشگاه تهران را هنوز دارم Smile

تجربه دیگه ام نوشتن اهدافم هست ولی نه با اون قانون جذب مسخره بلکه با فکر و برنامه ریزی و عملگرایی
چند ماه پیش داشتم یکی از دفترهای برنامه ریزی ام را برگ میزدم اومدم پاره اش کنم بریزم دور دیدم واای من به همه اهداف سال ۹۶ ام رسیدم


چیزی که توی این کتاب ها نیست اینه که مخاطب را به کار زیاد و سخت کوشی سوق نمیده
البته ی کتاب خوندم اسمش کار عمیق هست اون دید متفاوتی له آدم میده و بر کار عمیق تاکید میکنه

هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MarkLand - 17 خرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۱۱ ب.ظ

(۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۵۹ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط:  چیزی که توی این کتاب ها نیست اینه که مخاطب را به کار زیاد و سخت کوشی سوق نمیده
البته ی کتاب خوندم اسمش کار عمیق هست اون دید متفاوتی له آدم میده و بر کار عمیق تاکید میکنه
هر دو جنبه مهمه هم دید مثبت و تلاش بی وقفه اگه ادم نا امیدانه تلاش کنه دستاورد خاصی نداره اما با روحیه و امیدوار به اینکه می تونه قطعا تلاشش نتیجه میده من فک می کنم مشکل اکثر ماها اینه که زود نا امید میشیم اما اگه زندگی نامه ادمای موفق رو بخونیم می بینیم پر از شکسته و بعد یه موفقیت بزرگ بعد از اون شکستها

RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - marvelous - 17 خرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۵۱ ب.ظ

(۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۳۸ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  
(17 خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۴۸ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  خب حالا شما به من بگو، میگی تغییر از درونه، این سیستم فاسد، که درست مثل یه دندون کاملا کرم خورده از درونه و امیدی بهش نیست، چطور میتونه به شکل درونی تغییر کنه؟
من ی دوره‌ای کتاب‌های روانشناسی موفقیت میخوندم (از برایان تریسی هم متنفرم Big Grin ) و این کتاب‌ها معمولا تاثیر کوتاه مدتی دارن و بعد خوندنشون به شدت جوگیر میشی و نهایت بعد ی هفته حسش میخوابه. ولی ی سری جملات اون کتاب‌ها (یا سورس‌های دیگه) هستن که اگه بهشون فکر کنی و سعی کنی توی زندگی هم استفاده کنی ممکنه مسیر زندگیت رو عوض کنه. محتوای یکی از جملاتی که واقعا روی برخورد من با مشکلات تاثیر گذاشت و حس میکنم مسیر زندگیم رو تونسته عوض کنه همیچین چیزی بود که :
وقتی که دلیل مشکلات رو منبع خارجی فرض کنی نمیتونی از پس مشکلات بر بیای. حالا این یعنی چی؟ وقتی من بیام بگم وضعیت کشور داغونه و بیکاری داره بیداد میکنه و سیستم آموزشی هم داغونه ( که میدونم همه‌ی اینها وجود داره) و اینا باعث میشه من نتونم کار پیدا کنم، ذهن میاد میگه خب من که نمیتونم مشکل بیکاری و سیستم آموزش کشور رو حل کنم پس برای همیشه بیکار میمونم! ولی ولی ولی اگه بیای به مشکل این شکلی فکر کنی که خب قبوله همه‌ی این مشکلات هست ولی میشناسم فلانی و فلانی رو که از روش انسانی و بدون سو استفاده، وضعیت مالی مناسبی دارن و کار خوبی هم. حالا ذهن به جای اینکه مجبور باشه راه حلی برای مشکل بیکاری کشور پیدا کنه کافیه نگاه کنه به اطرافش ببینه چه روش‌هایی وجود داره که بشه تو همین وضعیت هم کار مناسبی پیدا کرد.
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم. اینم بگم که من همیشه غر میزنم و اعتراض هم میکنم به شرایط و افراد Big Grin ولی در کنارش هم همیشه سعی میکنم به این جمله عمل کنم. دلیل اینکه این پاراگرف آخر رو نوشتم اینه که فکر نکنید که برای اینکه به جمله بالا عمل کنید لازمه چشم و گوشتون رو ببندید و شرایط رو نبینید! همه میدونیم وضع خوبی بر کشور حاکم نیست ولی باید سعی کنیم مسیر خودمون رو تو این شرایط پیدا کنیم ...

ممنون از توجهت دوست من، اتفاقا من اصلا آدم چشم و گوش بسته ای نیستم، اتفاقا همونطور که دانشجوهای پزشکی قسم نامه ی بقراط رو امضا میکنن، ما هم قسم خوردیم به یه سری اصول به عنوان هنرمند پایبند باشیم، و اتفاقا به دلیل همین پایبندی به این اصول در منه که اینطور خرد شدم تو این زمونه.
مسئله ای که هست اینه، شما دقیقا برعکس اون چیزی رو که منظور من بود گرفتید. من نمیگم حالا مثلا چون به قول شما نمیتونم سیستم بیکاری کشور رو حل کنم پس برای همیشه بیکار میمونم! این اتفاقا به نظر من کاملا تفکر اشتباهیه. و از دید من فقط یه انسان منفعل و دارای اختلالات رفتاری این شکلی فکر میکنه.
شما هم درست میگی، یکی از کارهایی که باید انجام داد اینه که دید چطور میشه از امکاناتی که داریم استفاده کنیم و بهترین شرایط رو برای خودمون بسازیم. برای اینکه بتونیم امکاناتی داشته باشیم و بهترین شرایط رو برای خودمون بسازیم، لازمه که یه تغییراتی اتفاق بیفتن. توجه داشته باش، انسان یک موجود اجتماعیه، و اصلا در نظر گرفتنش به صورت فرد و در راستای اهداف فردیش یه قضیه ی کاملا بیمارگونس که به دیکتاتوری می انجامه.

امروز بعد از حضورم در اداره ی پست فاز یک شهرک اکباتان (دلیل دارم که آدرسشو هم میدم)، من واقعا احساس کردم در یک طویله ی واقعی دارم زندگی میکنم. انسان؟ در طویله؟ چی در طویله واقعا؟

میخوام بگم ما باید خودمون علاوه بر اینکه به پیشرفت شخصی خودمون فکر میکنیم، به فکر ایجاد تغییرات سازنده در محیط زندگیمون باشیم. شما تصور کن حالا طویله نه، تو یه خونه داری زندگی میکنی، فاضلاب میزنه بالا تا نیم متر حتی بیشتر همه ی خونتو برمیداره؛ طوریکه مجبوری تا نیمی از بدنت در لجن و مدفوع راه بری. آیا ترجیح میدی زندگی خودتو بکنی و کاری به این وضع نداشته باشی، یا ترجیح میدی این کثافت و جرثومه ی پلیدی رو از خونه و زندگیت پاک کنی؟

خیلی دوست دارم نظرت رو جلب کنم به جمهور افلاطون. من اولین باری که جمهور رو خوندم، دانشجوی سال اول کارشناسی نمایش بودم، هنوز حتی گرایش هم نداشتم، ما این کتاب رو خوندیم و تو کلاس جامعه شناسی و تاریخ فلسفه که هر دو توسط یه استاد برگذار میشد، در موردش به بحث نشستیم. افلاطون در این جمهور از آرمانشهر معروف خودش یا همون مدینه ی فاضله که این روزها تو ایران خیلی ازش سو استفاده شده، صحبت میکنه. آرمانشهر افلاطون یه ساختاری داره و افلاطون جزء به جزء این ساختار رو تحلیل میکنه با گفتارهای فلسفیک.
چیزی به چشم من خورد که بسیار نژادپرستانه می اومد و حتی اون موقع احساس کردم که افلاطون از هیتلر هم کثیف تر بوده. اون به راحتی آدما رو دسته بندی میکنه، از هم جدا میکنه، حتی صحبت از اصلاح نژادی و سقط جنین میکنه، حتی با قدرت تمام میگه اونایی که کند ذهن هستن باید گرسنه بمونن تا بمیرن!!!!! و از نژاد برتر صحبت میکنه.
مدینه ی فاضله ی افلاطون عملی نشد در واقع و هنوز روش دارن کار میکنن. هنوز تجزیه تحلیل های متعددی ازش میشه. من اون موقع بدبین بودم به این جمهور ولی الان دارم میبینم یه واقعیته، هر کسی باید سهمی در ساختن آرامنشهر خودش داشته باشه. در غیر این صورت مرگ براش بهتره.

این چیزیه که من میخوام بگم. پس لطفا بی تفاوت نباشیم.
تکنیک های روانشناسی هم نمیخوام بگم به درد نمیخورن، ولی به دلیل عدم پیشرفت ذهنی لازم در جوامع، خصوصا جوامع خاورمیانه، به دلیل تفکرات دگماتیک مذهبی، اینا هم بعد از مدتی جنبه ی خرافات به خودشون میگیرن. عین همون نامه هایی که لای قرآن های تو امام زاده ها پیدا میکنی و اگه از روشون هزار دفعه ننویسی سنگ میشی!!!!!

ما واقعا بیشتر از هر چیز دیگه امروزه به هارمونی نیاز داریم. به این نیاز داریم که آزادانه بیان بشیم و بیان کنیم. آزادانه ارتباط برقرار کنیم. خودسانسوری نکنیم. این خودسانسوری بیماری زاده ی انقلاب ۵۷ هست. وای بر ما

ببخشید خیلی حرافی کردم، امیدوارم تونسته باشم منظورمو برسونمSmile

RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 18 خرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۰۹ ق.ظ

(۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۵۱ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  ممنون از توجهت دوست من، اتفاقا من اصلا آدم چشم و گوش بسته ای نیستم، اتفاقا همونطور که دانشجوهای پزشکی قسم نامه ی بقراط رو امضا میکنن، ما هم قسم خوردیم به یه سری اصول به عنوان هنرمند پایبند باشیم، و اتفاقا به دلیل همین پایبندی به این اصول در منه که اینطور خرد شدم تو این زمونه .........

من حس میکنم ی داستان دیگه از این پست شروع شد :D ولی کل متنی که توی پست قبل نوشتم جواب این بود که تو این وضع اسفناکی که وجود داره چه باید کرد. اونجا هم که گفتم ذهن فکر میکنه که خب پس حالا باید تا آخر بیکار بمونم به صورت خاص منظورم ضمیر ناخودآگاه بود نه حس ناامیدی. میگم وقتی تقصیرات رو بندازیم گردن محیط و جامعه، ضمیر ناخودآگاه میره به این سمت که راه‌حلی برای مشکل وجود نداره

راجع به آرمان شهر افلاطون و مردن موجودات کندذهن ( یا به طور دقیق‌تر و داروینی‌تر از بین رفتن موجودات ناسازگارتر) هم بگم که دست ما نیست، طبیعت کار خودش رو میکنه. داروین خدابیامرز هم تاکید داشت که این موجودات قوی‌تر نیستن که به نسل بعد منتقل میشن بلکه موجودات سازگارتر هستن که به نسل بعدی میرن. منم میگم سازگارتر باشیم حتی توی این شرایط داغون (این وسط ی کتابم معرفی کنم: ساعت‌ساز نابینا )

RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - marvelous - 18 خرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۰۱ ق.ظ

(۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۰۱:۰۹ ق.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  
(17 خرداد ۱۳۹۹ ۱۰:۵۱ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  ممنون از توجهت دوست من، اتفاقا من اصلا آدم چشم و گوش بسته ای نیستم، اتفاقا همونطور که دانشجوهای پزشکی قسم نامه ی بقراط رو امضا میکنن، ما هم قسم خوردیم به یه سری اصول به عنوان هنرمند پایبند باشیم، و اتفاقا به دلیل همین پایبندی به این اصول در منه که اینطور خرد شدم تو این زمونه .........

من حس میکنم ی داستان دیگه از این پست شروع شد Big Grin ولی کل متنی که توی پست قبل نوشتم جواب این بود که تو این وضع اسفناکی که وجود داره چه باید کرد. اونجا هم که گفتم ذهن فکر میکنه که خب پس حالا باید تا آخر بیکار بمونم به صورت خاص منظورم ضمیر ناخودآگاه بود نه حس ناامیدی. میگم وقتی تقصیرات رو بندازیم گردن محیط و جامعه، ضمیر ناخودآگاه میره به این سمت که راه‌حلی برای مشکل وجود نداره

راجع به آرمان شهر افلاطون و مردن موجودات کندذهن ( یا به طور دقیق‌تر و داروینی‌تر از بین رفتن موجودات ناسازگارتر) هم بگم که دست ما نیست، طبیعت کار خودش رو میکنه. داروین خدابیامرز هم تاکید داشت که این موجودات قوی‌تر نیستن که به نسل بعد منتقل میشن بلکه موجودات سازگارتر هستن که به نسل بعدی میرن. منم میگم سازگارتر باشیم حتی توی این شرایط داغون (این وسط ی کتابم معرفی کنم: ساعت‌ساز نابینا )

خیلی خوشحالم که بحث به اینجا کشید.
این مفهومی که من دارم برداشت میکنم از حرفهای شما معنیش اینه که ما که نمیتونیم کاری بکنیم پس بیخیال زندگیمونو بکنیم خودمونو نجات بدیم.
من کاملا قبول دارم که طبیعت مدام داره دست به انتخاب و امتحان میزنه و این کاملا از دست ما که خودمون در چرخه ی طبیعت هستیم خارجه.
ولی در مورد نظریه ی داروین در مورد بقای موجودات سازگار تر ، باید بگم چیزی که داروین میگه به این سادگی نیست، و مفهومی که از سازگاری ارائه میده اتفاقا خیلی پیچیده هست. از دیدگاه داروین موجودی سازگار هست که بتونه بر شرایط محیطی خودش غلبه کنه و به نسل بعد انتقال پیدا کنه، و این سازگاری همیشه به همراه تغییر هست. این نیست که مثلا سازگاری یعنی اینکه با شرایط کنار بیایم. این کنار اومدن و سازگاری که داروین ازش صحبت میکنه، دقیقا به اون معنیه که بتونی بر شرایط غلبه کنی.

چرا دایناسورها منقرض شدن؟
تا حالا این سوال رو از خودت پرسیدی؟ اتفاقی که افتاد یه پدیده ی طبیعی بود که اونا نتونستن باهاش کنار بیان، و اون سرد شدن زمین بود. من اصلا قصد ندارم وارد بحثهای باستانشناسانه بشم و یا نظریه بدم در مورد اینکه آیا زمین دوباره گرم خواهد شد و شیوه ی زندگی و موجودات روی اون تغییر خواهند کرد؟ تغییر یه ویژگی بارز زندگیه. هر آدمی دستخوش تغییر هست درست مثل تمام عناصر دیگه ی طبیعت، و برای اینکه به اون سازگاری که شما منظورت هست برسه، باید خودشم تغییر ایجاد کنه. فکرشو بکن، قرون وسطی هزار سال سیاه در اروپا به طول انجامید و همش سراسر جنگ و بیماری و مرگ و خفقان بود. ولی تو این هزار سال بشر درس خوبی گرفت و فهمید که باید تغییر بده، باید خودشو از قید و بند و خرافه ها آزاد کنه. فهمید نباید همه چی رو باهم قاطی کنه. بشر به ارزش خودش به عنوان موجود برتر دست پیدا کرد و تمام اینا به خاطر یه تحول فکری رخ داد که اینم خودش بخشی از تکامل انسانه، و من الان میتونم بگم با توجه به وجود تجاربی چون قرون وسطی، واقعا ما ملت عقب مونده ای هستیم که هنوز داریم با زیارت عاشورا درجا میزنیم. پس ما حتی به مرحله ی بعدی از نظر فکری جهش نکردیم که هیچ پس رفت هم کردیم.

چیزی که من میگم اینه، یه جایی میرسه که آدم باید فکر کنه به شرایطش و سعی کنه عوضش کنه. باید تغییر بده تا تغییر کنه و باید بدونه که تغییر لازمه ی بودنشه. و دقیقا به همین دلیله که دکارت در سن شصت سالگی اون بیانه ی معروف رو عنوان میکنه و اعلام میکنه که در آستانه ی شصت سالگی، تمامی باور ها و عقاید کهنه ی خودشو به دور میریزه و همه چی رو از نو میشناسه و میسازه. اون شک فلسفی که میگن اینه، نه چیزی که جوونای ما تو دانشگاهها و کافی شاپها باهاش درگیرن.
دقیقا زمانی که انسان به این حد از رشد فکری رسید که دچار شک فلسفی بشه، اون موقع هست که دست به تغییر میزنه و برای بقای خودش تلاش میکنه. معروفه که میگن از تو حرکت از خدا برکت. بشینی همینطوری و سعی کنی بسازی با هر چی هست تو رو به ترکستان هم نمیبره.
شما یه تحصیل کرده ی رشته ی کامپیوتر هستی، علوم دوران مدرن رو خوندی و باهاش سر و کار داری، بشر داره میره تا شکل جدیدی از زندگی رو تجربه کنه، شیوع کرونا هم به این تغییر شکل زندگی انسانی دامن زده. کم کم میبینی که زبانهای ارتباطی هم عوض میشن و حتی شکل زندگی فردی و اجتماعی بشر عوض میشه. ولی ما هنوز جمعه ها میریم نماز جمعه.

تمام این عالم، این جهان، تمام مردم، تمام موجودات، همه و همه، بخشی از یه سمفونی زیبا که ما اسمشو میزاریم خلقت، و ما این وسط هیچی نیستیم به جز یک نت. nothing but the beat پس تلاش کنیم با باقی نتها هماهنگ باشیم تا بتونیم در صحنه حضورمون رو حفظ کنیم.

RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 18 خرداد ۱۳۹۹ ۰۴:۳۵ ق.ظ

(۱۷ خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۳۸ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  
(17 خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۴۸ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  خب حالا شما به من بگو، میگی تغییر از درونه، این سیستم فاسد، که درست مثل یه دندون کاملا کرم خورده از درونه و امیدی بهش نیست، چطور میتونه به شکل درونی تغییر کنه؟
من ی دوره‌ای کتاب‌های روانشناسی موفقیت میخوندم (از برایان تریسی هم متنفرم Big Grin ) و این کتاب‌ها معمولا تاثیر کوتاه مدتی دارن و بعد خوندنشون به شدت جوگیر میشی و نهایت بعد ی هفته حسش میخوابه. ولی ی سری جملات اون کتاب‌ها (یا سورس‌های دیگه) هستن که اگه بهشون فکر کنی و سعی کنی توی زندگی هم استفاده کنی ممکنه مسیر زندگیت رو عوض کنه. محتوای یکی از جملاتی که واقعا روی برخورد من با مشکلات تاثیر گذاشت و حس میکنم مسیر زندگیم رو تونسته عوض کنه همیچین چیزی بود که :
وقتی که دلیل مشکلات رو منبع خارجی فرض کنی نمیتونی از پس مشکلات بر بیای. حالا این یعنی چی؟ وقتی من بیام بگم وضعیت کشور داغونه و بیکاری داره بیداد میکنه و سیستم آموزشی هم داغونه ( که میدونم همه‌ی اینها وجود داره) و اینا باعث میشه من نتونم کار پیدا کنم، ذهن میاد میگه خب من که نمیتونم مشکل بیکاری و سیستم آموزش کشور رو حل کنم پس برای همیشه بیکار میمونم! ولی ولی ولی اگه بیای به مشکل این شکلی فکر کنی که خب قبوله همه‌ی این مشکلات هست ولی میشناسم فلانی و فلانی رو که از روش انسانی و بدون سو استفاده، وضعیت مالی مناسبی دارن و کار خوبی هم. حالا ذهن به جای اینکه مجبور باشه راه حلی برای مشکل بیکاری کشور پیدا کنه کافیه نگاه کنه به اطرافش ببینه چه روش‌هایی وجود داره که بشه تو همین وضعیت هم کار مناسبی پیدا کرد.
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم. اینم بگم که من همیشه غر میزنم و اعتراض هم میکنم به شرایط و افراد Big Grin ولی در کنارش هم همیشه سعی میکنم به این جمله عمل کنم. دلیل اینکه این پاراگرف آخر رو نوشتم اینه که فکر نکنید که برای اینکه به جمله بالا عمل کنید لازمه چشم و گوشتون رو ببندید و شرایط رو نبینید! همه میدونیم وضع خوبی بر کشور حاکم نیست ولی باید سعی کنیم مسیر خودمون رو تو این شرایط پیدا کنیم ...
به نظرم این جور کتاب ها مث غذای روح میمونن. شما مثلا یه روز غذا بخوری همون روز سیر میشی فردا دوباره نیاز به غذا داری. منظور من این نیست که حالا آدم هر روزنیاز داره کتاب های اینجوری بخونه ولی کلا بایستی تلاش کنی روحیه خودتو حفظ کنی با افکار مثبت و یا تفریح یا حالا هرچیزی که به نظرت باهات سازگاره...
یه چیز دیگه هم اینه گاهی ما مسیر موفقیت را خیلی خطی تصور میکنیم علتشم این بود که از اول همه چیز برامون خطی بود. این کتابو بخون برو امتحان رو ۲۰ بگیر. این چند تا کتابو بخون برو کنکور بده و الی اخر. وارد دنیای واقعی میشی میبینی همه چیز خر تو خره و پر از آشوبه بعد گیج و واگیج میمونیم. این یه مهارتیه که آدم هم از نظر روحی خودشو بتونه حفظ کنه توی این دنیای اشوب ناک و هم استراتژی های موفقیت را به خوبی انتخاب کنه

RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - marvelous - 18 خرداد ۱۳۹۹ ۱۱:۲۲ ق.ظ

(۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۰۴:۳۵ ق.ظ)codin نوشته شده توسط:  
(17 خرداد ۱۳۹۹ ۰۹:۳۸ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  
(17 خرداد ۱۳۹۹ ۰۷:۴۸ ب.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  خب حالا شما به من بگو، میگی تغییر از درونه، این سیستم فاسد، که درست مثل یه دندون کاملا کرم خورده از درونه و امیدی بهش نیست، چطور میتونه به شکل درونی تغییر کنه؟
من ی دوره‌ای کتاب‌های روانشناسی موفقیت میخوندم (از برایان تریسی هم متنفرم Big Grin ) و این کتاب‌ها معمولا تاثیر کوتاه مدتی دارن و بعد خوندنشون به شدت جوگیر میشی و نهایت بعد ی هفته حسش میخوابه. ولی ی سری جملات اون کتاب‌ها (یا سورس‌های دیگه) هستن که اگه بهشون فکر کنی و سعی کنی توی زندگی هم استفاده کنی ممکنه مسیر زندگیت رو عوض کنه. محتوای یکی از جملاتی که واقعا روی برخورد من با مشکلات تاثیر گذاشت و حس میکنم مسیر زندگیم رو تونسته عوض کنه همیچین چیزی بود که :
وقتی که دلیل مشکلات رو منبع خارجی فرض کنی نمیتونی از پس مشکلات بر بیای. حالا این یعنی چی؟ وقتی من بیام بگم وضعیت کشور داغونه و بیکاری داره بیداد میکنه و سیستم آموزشی هم داغونه ( که میدونم همه‌ی اینها وجود داره) و اینا باعث میشه من نتونم کار پیدا کنم، ذهن میاد میگه خب من که نمیتونم مشکل بیکاری و سیستم آموزش کشور رو حل کنم پس برای همیشه بیکار میمونم! ولی ولی ولی اگه بیای به مشکل این شکلی فکر کنی که خب قبوله همه‌ی این مشکلات هست ولی میشناسم فلانی و فلانی رو که از روش انسانی و بدون سو استفاده، وضعیت مالی مناسبی دارن و کار خوبی هم. حالا ذهن به جای اینکه مجبور باشه راه حلی برای مشکل بیکاری کشور پیدا کنه کافیه نگاه کنه به اطرافش ببینه چه روش‌هایی وجود داره که بشه تو همین وضعیت هم کار مناسبی پیدا کرد.
امیدوارم تونسته باشم منظورم رو برسونم. اینم بگم که من همیشه غر میزنم و اعتراض هم میکنم به شرایط و افراد Big Grin ولی در کنارش هم همیشه سعی میکنم به این جمله عمل کنم. دلیل اینکه این پاراگرف آخر رو نوشتم اینه که فکر نکنید که برای اینکه به جمله بالا عمل کنید لازمه چشم و گوشتون رو ببندید و شرایط رو نبینید! همه میدونیم وضع خوبی بر کشور حاکم نیست ولی باید سعی کنیم مسیر خودمون رو تو این شرایط پیدا کنیم ...
به نظرم این جور کتاب ها مث غذای روح میمونن. شما مثلا یه روز غذا بخوری همون روز سیر میشی فردا دوباره نیاز به غذا داری. منظور من این نیست که حالا آدم هر روزنیاز داره کتاب های اینجوری بخونه ولی کلا بایستی تلاش کنی روحیه خودتو حفظ کنی با افکار مثبت و یا تفریح یا حالا هرچیزی که به نظرت باهات سازگاره...
یه چیز دیگه هم اینه گاهی ما مسیر موفقیت را خیلی خطی تصور میکنیم علتشم این بود که از اول همه چیز برامون خطی بود. این کتابو بخون برو امتحان رو ۲۰ بگیر. این چند تا کتابو بخون برو کنکور بده و الی اخر. وارد دنیای واقعی میشی میبینی همه چیز خر تو خره و پر از آشوبه بعد گیج و واگیج میمونیم. این یه مهارتیه که آدم هم از نظر روحی خودشو بتونه حفظ کنه توی این دنیای اشوب ناک و هم استراتژی های موفقیت را به خوبی انتخاب کنه

و همه ی اینا مشروط بر اینه که درست ازشون استفاده بشه. نه اینکه تبدیل بشه به وحی منزل.
آدمیزاد ذاتش با آزادی انتخاب گره خورده، همیشه دوست داره خودش انتخاب کنه، تحت هر شرایطی، و به جرات میگم استفاده از نظریات روانشناسانه به این شکل رو باید گذاشت دم کوزه آبشو خورد. هر چی باشه تا تعقلی وجود نداشته باشه، این چیزا به درد لای جرز دیوار هم نمیخورن.
شرایط هر کسی با دیگری متفاوته و من بعید میدونم چیزی که اینطور میان تو یه انجمن تبلیغشو میکنن اونقدر قدرت داشته باشه که بتونه مثل یه وحی منزل عمل کنه.

من توصیه میکنم جای این مزخرفات کتاب شازده کوچولو ی آنتوان سنت دو اگزوپری رو بخونین، و حتما هم با ترجمه ی احمد شاملو باشه.

RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 18 خرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۰۸ ب.ظ

(۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۰۱ ق.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  خیلی خوشحالم که بحث به اینجا کشید.
این مفهومی که من دارم برداشت میکنم از حرفهای شما معنیش اینه که ما که نمیتونیم کاری بکنیم پس بیخیال زندگیمونو بکنیم خودمونو نجات بدیم ........

من اصلا قصد نداشتم وارد این بحث بشم و فقط نظرم روی بحث اول بود که گفتید :‌ خب حالا شما به من بگو، میگی تغییر از درونه، این سیستم فاسد، که درست مثل یه دندون کاملا کرم خورده از درونه و امیدی بهش نیست، چطور میتونه به شکل درونی تغییر کنه؟
من گفتم لازم نیست سیستم تغییر کنه تا موجب موفقیت بشه.
ولی نظرم رو راجع به این پستتون هم بگم که نه منظورم اصلا این جمله‌ای که میگید نبود. اگه بیایم قهرمان‌ها رو کنار بزاریم، به نظرم آدم‌های دیگه اگه توی زندگی شخصیشون موفق نباشن کمتر ممکنه که موفقیت اجتماعی ایجاد کنن. منی که نمیتونم زندگی شخصی خودم رو بهبود بدم چطور میتونم کمک کنم که جامعه وضعیت بهتری پیدا کنه؟ من همیشه توی زندگیم ترجیح دادم که به‌جای اینکه دنباله‌رو ی قهرمان باشم یا اینکه مسیری رو برم که به قهرمان شدن ختم میشه، سعی کنم مسیری رو برم که موفقیت شخصی رو به همراه داشته باشه و در کنارش دین خودم رو به جامعه و محیط ادا کنم. (البته که استراتژی شخصیه و هرکسی مسیر خودش رو باید بره)

RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - marvelous - 18 خرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۳۵ ب.ظ

(۱۸ خرداد ۱۳۹۹ ۱۲:۰۸ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط:  
(18 خرداد ۱۳۹۹ ۰۲:۰۱ ق.ظ)marvelous نوشته شده توسط:  خیلی خوشحالم که بحث به اینجا کشید.
این مفهومی که من دارم برداشت میکنم از حرفهای شما معنیش اینه که ما که نمیتونیم کاری بکنیم پس بیخیال زندگیمونو بکنیم خودمونو نجات بدیم ........

من اصلا قصد نداشتم وارد این بحث بشم و فقط نظرم روی بحث اول بود که گفتید :‌ خب حالا شما به من بگو، میگی تغییر از درونه، این سیستم فاسد، که درست مثل یه دندون کاملا کرم خورده از درونه و امیدی بهش نیست، چطور میتونه به شکل درونی تغییر کنه؟
من گفتم لازم نیست سیستم تغییر کنه تا موجب موفقیت بشه.
ولی نظرم رو راجع به این پستتون هم بگم که نه منظورم اصلا این جمله‌ای که میگید نبود. اگه بیایم قهرمان‌ها رو کنار بزاریم، به نظرم آدم‌های دیگه اگه توی زندگی شخصیشون موفق نباشن کمتر ممکنه که موفقیت اجتماعی ایجاد کنن. منی که نمیتونم زندگی شخصی خودم رو بهبود بدم چطور میتونم کمک کنم که جامعه وضعیت بهتری پیدا کنه؟ من همیشه توی زندگیم ترجیح دادم که به‌جای اینکه دنباله‌رو ی قهرمان باشم یا اینکه مسیری رو برم که به قهرمان شدن ختم میشه، سعی کنم مسیری رو برم که موفقیت شخصی رو به همراه داشته باشه و در کنارش دین خودم رو به جامعه و محیط ادا کنم. (البته که استراتژی شخصیه و هرکسی مسیر خودش رو باید بره)

خب میدونم منظورت اینی هم که میخوام بگم نبود، ولی الان در وهله ی اول ازت میخوام قبل از اینکه هر چیزی رو بخوای ترجیح بدی در زندگیت، قهرمان رو برام تعریف کنی. بزار بهتر بهت بگم در علم نوین واقعا گاهی کلمات فارسی کم میارن و این باعث بسی افسوسه. مجبورم اینطوری ازت سوال کنم:
DEFINE کن قهرمان رو برام. کاملا برام روشن کن قهرمان کیه؟ یا اصلا چیه؟

چیزی که وجود داره و واضح و مبرهنه اینه که قهرمان، یه ساخته ی ذهن بشره، یه الگوی غایت هست برای بشر که خودش در ذهن خودش میسازه. با توجه به اینکه اعمال انسان در برابر شرایط و مکان نسبی هستن، با توجه به اینکه انسان اختیارمنده و نمیشه دقیقا پیش بینی کرد که چی رو انتخاب میکنه، مگر به شرایط و پیرامونش واقف بود، پس قهرمان هم معنیش نسبیه.

من عاشق لیدی گاگا هستم، ممکنه تو حالت ازش بهم بخوره. یا ممکنه تو مثلا قمشه ای رو خیلی دوس داشته باشی، ولی من اصلا به چشم یه کلاهبردار ذهنی بهش نگاه کنم. حالا باز اینم یه نگاه سطحی هست. چیزی که هست اینه که تصاویری هم که بشر از قهرمان خودش داره در سنین و شرایط مختلف فرق میکنه. ولی برای دستیابی به این الگوها خوشبختانه یه راهی هست و اون اینه به کهن الگوها رجوع کرد در هر فرهنگ و بعد تعمیمش داد به فرهنگ جهانی. این الگوهای قهرمان پروری هر چی باشن، یه ساختار ثابتی دارن که بر اساس کهن الگوهایی که ما شکل میدیم ساخته شدن. چرا که ما درست مثل یه دوربین فیلمبرداری میمونیم که دائما در ذهنمون داره تصویر تولید میشه و عین کدهای باینری به جای یه فایل قرار میگیره. و جالب اینکه این سیستم دودویی هست. Duality همیشه سر راه انسان وجود داشته و باز به دلیل اینه که حق انتخاب داره. به قول اون کچله تو فیلم ماتریکس رو به نئو :
یا میتونی قرص آبی رو انتخاب کنی و ادامه بدی، یا قرص قرمز رو انتخاب کنی و از همین راهی که اومدی برگردی، میل با خودته.

نمیخوام برم تو بحثهای تخصصی که فکر کنم برای شما ثقیل هست و خستتون میکنه، فقط میگم ذات بشر اینه: هر چیزی رو که انسان خلق میکنه، دقیقا تصویری از آمال و آرزوهاش و رویاهاش در ارتباط با خودشه. آدمیزاد ذاتا موجود خودشیفته ایه، و علتش قشنگ برمیگرده به همین تصویر آمال و آرزوهاش. انسان چشم که باز میکنه و به دنیا میاد، ماشه ی احساس خودبینیش زمانی کشیده میشه که تو چشمای مادرش عکس خودشو میبینه! بزرگتر میشه تصویر خودشو تو برکه (یا حالا تو دوران مدرن در نظر بگیریم تو آینه) میبینه و دقیقا در اولین لحظه و اولین نگاهی که بشر به خودش می اندازه که همون چشمای مادرش باشه، اولین قهرمان و اولین الگوی خودشو میسازه که کسی نیست جز خودش!
زندگی فردی یک انسان هم چیزی نیست جز تکامل و تحول خودش در جهت رسیدن به حالت آرمانی که خودش تعیینش میکنه. و نباید فراموش بشه که این حالت آرمانی به شدت تحت تاثیرات محیط اجتماعی و بهتر بگم باز کلمه کم میاره فارسی Habitant کلمه ی مناسب تریه، قرار داره. و باز از اونجایی که انسان موجودیه خلاق، نیاز داره که خلاقیت کنه و این خلاقیت لازمه ی تغییره، پس یه آدم سالم باید دست به تغییر در Habitant خودش بزنه تا بتونه به حالت آرمانی خودش دست پیدا کنه و در سلامت کامل روانی زندگی کنه.

این سلامت روان چیزیه که متاسفانه به شدت در ایران نادیده گرفته میشه، و اصلا دلیلی که مردم دنبال حق و حقوق و آزادی برای خودشون نیستن اینه که چیزی در این مورد نمیدونن. نمیدونن بهشت وقتی محقق میشه که سلامت روان وجود داشته باشه و این سلامت روان لازمش دارا بودن یه سری حق و حقوقه و نه نادیده گرفتنشون. میدونم الان میگی شرایط اجتماعی سخته و وضعیت خرابه، درست! ولی یه انسان برای اینکه حد اقل بتونه پیش خودشم موفق باشه و به حالت آرمانی خودش برسه، لازمه که به مسائل روحی روانی و غریضی که ساختار وجودی اونو تشکیل میدن هم توجه کنه. که این مسائل روحی روانی و غریضی همه تحت تاثیر شرایط اجتماعی هستن که خودش باید برای خودش رقم بزنه.
مردم ما حتی نمیدونن که تماشاگرای یه بازی روانی خطرناکن.

خیلی حرف زدم میدونم، فقط میخوام بهت بگم که تو خودت قهرمان زندگی خودتی، شک نکن!

قضیه ی بوجود اومدن مقوله ی سلبریتی هم در دنیای غرب کاملا بر این اصول تکیه میکنه. ولی متاسفانه چیزی که در ایران اتفاق می افته و اسمشو میزارن سلبریتی فقط یه جور کجروی و انحراف فکره.

ببخشید دوست عزیزم که اینطور حرف میزنم، خیلی حال کردم یکی با من وارد بحث شد و براش مهم بود. گاهی فکر میکنم بد نباشه غیر از دو دوتا چهار تا یه چیزای دیگه ای هم ذهن آدمو مشغول کنه.
من ممکنه بلد نباشم یه الگوریتم رو آنالیز کنم یا یه برنامه بنویسم کل سیستمهای یه شرکت رو باهم اداره کنم، ولی میتونم اونقدر خوب از قدرت ذهنم استفاده کنم تا با دیگران ارتباط بگیرم. زبان ارتباطی داره عوض میشه، ما نباید از قافله عقب بمونیم. حالا نوبت اینه که فضای ذهنمون رو باز کنیم و از طریق کانال های ارتباطی ذهن با دنیا ارتباط بگیریم و خودمونو تغییر بدیم و آپدیت کنیم.

هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shamim_70 - 18 خرداد ۱۳۹۹ ۰۳:۵۱ ب.ظ

دوستان حقوقی ک اداره کار تعیین کرده برای امسال رو میدونید چقدره؟؟