|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mamat - 27 خرداد ۱۳۹۱ ۰۴:۳۳ ق.ظ
کسی ما را نمی پرسد کسی ما را نمی جوید
کسی تنهایی ما را نمی گرید
دلم در حسرت یک دست
دلم در حسرت یک دوست
دلم در حسرت یک بی ریای مهربان ماندست
و اما با توام ای آن که بی من مثل من تنهای تنهایی
کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی؟
کدامین آشنا آیا به جشن چلچراغ عشق مهمان میکند ما را؟
بگو ای دوست ای آن که بی من مثل من تنهای تنهایی
تو که حتی شبی را هم به خواب من نمی آیی
تو حتی روزهای تلخ نامردی
نگاه التیام دستهایم را دریغ از ما نمیکردی
من امشب با تمام خاطراتم با تو هم خواهم گفت
من امشب با تمام کودکی هایم برایت اشک خواهم ریخت
من امشب دفتر تقویم عمرم را به دست عاصی دریای ناآرام خواهم داد
همان دریا که میگفتی که بغض شکوه هایم از گلوی موج خیزش زخم بر میداشت
بگو ای دوست ای آن که بی من مثل من تنهای تنهایی
کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی؟...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - goldoonehkhanoom - 27 خرداد ۱۳۹۱ ۰۹:۱۹ ق.ظ
نه صدایش را نازک کرده بود
نه دستانش را آردی...
از کجا باید به گرگ بودنش شک میکردم؟؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zzsnowdrop - 27 خرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۰۶ ق.ظ
(۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ۰۹:۱۹ ق.ظ)goldoonehkhanoom نوشته شده توسط: نه صدایش را نازک کرده بود
نه دستانش را آردی...
از کجا باید به گرگ بودنش شک میکردم؟؟
خوب معلومه از دندوناش
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Parva - 27 خرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۵۶ ق.ظ
(۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۰۶ ق.ظ)zzsnowdrop نوشته شده توسط: (27 خرداد ۱۳۹۱ ۰۹:۱۹ ق.ظ)goldoonehkhanoom نوشته شده توسط: نه صدایش را نازک کرده بود
نه دستانش را آردی...
از کجا باید به گرگ بودنش شک میکردم؟؟
خوب معلومه از دندوناش
زهرا جان از پشت در دندوناش مگه معلومه؛
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 27 خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۱۵ ب.ظ
(۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ۰۴:۳۳ ق.ظ)mamat نوشته شده توسط: بگو ای دوست ای آن که بی من مثل من تنهای تنهایی
کدامین یار ما را می برد تا انتهای باغ بارانی؟...
غصه نداره!اونی که باید بیاد یه روز خودش می اد!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Xilinx - 27 خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۲۷ ب.ظ
(۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ۰۹:۱۹ ق.ظ)goldoonehkhanoom نوشته شده توسط: نه صدایش را نازک کرده بود
نه دستانش را آردی...
از کجا باید به گرگ بودنش شک میکردم؟؟
ای بابا مگه آیفون تصویری نداشتین ؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 27 خرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۱۰ ب.ظ
سالهــــــــــا دویده ام با قلبـــــــــی معلق و پایـــی در هــــوا
دیگــــر طــاقت رویاهــــایم تمــــــــــام شده ست
دلم... . . .
دلــــــــــم رسیدن می خواهــــــد....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 27 خرداد ۱۳۹۱ ۰۶:۰۲ ب.ظ
کودک فال فروش را پرسیدند : چه میکنــــی؟
گفت : به آنان که در دیروز خود مانده اند فــردا را میفروشم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ریحانه - ۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۰۲ ب.ظ
(۲۶ خرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۰۰ ب.ظ)ریحانه نوشته شده توسط: چقد از تایپ کردن خستم
کم هم نیست که. تازه شروع کردم ...
من شده تا صب بیدار میمونم این تایپ کردن تموم بشه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 27 خرداد ۱۳۹۱ ۰۸:۱۴ ب.ظ
(۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۰۲ ب.ظ)ریحانه نوشته شده توسط: (26 خرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۰۰ ب.ظ)ریحانه نوشته شده توسط: چقد از تایپ کردن خستم
کم هم نیست که. تازه شروع کردم ...
من شده تا صب بیدار میمونم این تایپ کردن تموم بشه
تو میتونی!(ستاد روحی دهی مانشت)
---------------------------------------
چقدر جای آقا فرداد خالیه تو مانشت
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - goldoonehkhanoom - 27 خرداد ۱۳۹۱ ۰۸:۲۸ ب.ظ
(۲۷ خرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۵۶ ق.ظ)parva نوشته شده توسط: (27 خرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۰۶ ق.ظ)zzsnowdrop نوشته شده توسط: (27 خرداد ۱۳۹۱ ۰۹:۱۹ ق.ظ)goldoonehkhanoom نوشته شده توسط: نه صدایش را نازک کرده بود
نه دستانش را آردی...
از کجا باید به گرگ بودنش شک میکردم؟؟
خوب معلومه از دندوناش
زهرا جان از پشت در دندوناش مگه معلومه؛
پرواجان اشاره خوبی بود.مث اینکه داستان بزبزقندی رو نشنیده دخترمون
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mmsaeed - 28 خرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۰۷ ق.ظ
تو به پاس زیبایی عشق، عشق بورز
اگر کسی تو را با تمام مهربانیت دوست نداشت، دلگیر مباش که نه تو گنهکاری نه او؛
اودلش برای پذیرش مهربانی تنگ است، گناه از او نیست. تو نیز با تمام مهربانیت، زیباترین معصوم دنیایی؛
پس خود را گنهکار مبین.
من عیسی نامی را می شناسم که ۱۰ بیمار را در یک روز شفا داد و تنها یکی سپاس گفت؛
من خدایی را می شناسم که ابر رحمتش به عمر زمین و زمان بارید، یکی سپاس می گوید و هزاران نفر کفر می گویند !!
پس چرا می پنداری باید بهتر از آنچه عیسی و خدای عیسی را سپاس گفتند، از تو برای مهربانیت قدردانی کنند ؟!
پس از ناسپاسی هایشان نرنج، اما برای شادی دلشان بکوش که با مهربانی روح تو آرام می گیرد؛
تو با مهربانیت پر و بال می گیری و خوبی دلیل جاودانگی تو خواهد شد.
"دوست بدار نه برای آنکه دوستت بدارند، تو به پاس زیبایی عشق، عشق بورز"
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Potential - 28 خرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۱۸ ق.ظ
اولین باره که به شدت حس میکنم تو کمبود وقت هستم.
حالا کمبود وقت رو میشه کاریش کرد ... این موانع از همه بدترن که نمیذارن از همین وقت کم استفاده کنم!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mamani - 28 خرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۵۵ ق.ظ
چه فشار روحی بدی
چرا این همه استرس
کاش زودتر تموم بشه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Parva - 28 خرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۰۵ ق.ظ
همیشه راه سخت و دشوار پایان زیباتری داره، چیزی که راحت بدست بیاد، خوب راحته و لذتی برامون نداره.
|