|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - big cloud - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۱۱:۵۸ ق.ظ
به نظر من بیشتر از این که کار کم باشه متخصص کمه!!!! چرا دانشگاهیا نمیخوان بفهمن دوره کارای اداری و پشت میز نشینی مثل آقا زاده ها سر اومده!
بالای ۲۰ تا از شرکت هایی که ۲ سال پیش رزومه دادم بارها تماس گرفتن و با حقوق نسبتا خوب درخواست همکاری داشتن! چرا تو این ۲ سال نتونستن کسی را پیدا کنن خیلی تعجب بر انگیزه! چون نه من علاءدین هستم و نه چراغ جادو دارم. بلکه تحصیل کرده های ما از عهده یک کار ساده مثل نصب یه نرم افزا یا آپدیتش حتی بر نمیان!! خیلی ناراحت کننده است
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۱۲:۳۱ ب.ظ
(۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ۱۱:۵۸ ق.ظ)big cloud نوشته شده توسط: به نظر من بیشتر از این که کار کم باشه متخصص کمه!!!! چرا دانشگاهیا نمیخوان بفهمن دوره کارای اداری و پشت میز نشینی مثل آقا زاده ها سر اومده!
بالای ۲۰ تا از شرکت هایی که ۲ سال پیش رزومه دادم بارها تماس گرفتن و با حقوق نسبتا خوب درخواست همکاری داشتن! چرا تو این ۲ سال نتونستن کسی را پیدا کنن خیلی تعجب بر انگیزه! چون نه من علاءدین هستم و نه چراغ جادو دارم. بلکه تحصیل کرده های ما از عهده یک کار ساده مثل نصب یه نرم افزا یا آپدیتش حتی بر نمیان!! خیلی ناراحت کننده است
یکی از دلایل اصلی که برنامه نویسی رو گذاشتم کنار همین بود. شرکت های خصوصی تو منطقه ما حاضر نیستن پول تخصص آدم رو بدن. کار کثیف میخوان از آدم و پول کم هم میدن.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۰۲:۰۵ ب.ظ
هر چی بیشتر میگذره، بیشتر عاشق منش و ادب و خوش اخلاقی شون میشم و بیشتر به این پی میبرم که چقدر استرسهام بی خود و الکیه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - big cloud - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۰۲:۴۷ ب.ظ
(۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ۱۲:۳۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: یکی از دلایل اصلی که برنامه نویسی رو گذاشتم کنار همین بود. شرکت های خصوصی تو منطقه ما حاضر نیستن پول تخصص آدم رو بدن. کار کثیف میخوان از آدم و پول کم هم میدن.
از ماست که بر ماست. اگر همه یاد بگیریم که کار درست تحویل بدیم و فقط سرهم بندی نکنیم این وضعیت به وجود نمیاد. طراحی سایت و برنامه نویسی که کلا دیگه شده کپی پیست!!!یارو یه قالب خریده بعد تو رزومش نوشته طراحی سایت مشابه دیجی کالا! همونا یکم جمع میکنه میده به بقیه!!! نمی دونم این تقلید تا کی ادامه داره از محتوا تا کد و لوگو داره فقط کپی میشه این را هر روز سرکارم در قسمتی که مدیر فنی هستم میبینم و هر روز منجر به تذکر و نهایتا اخراج میشه!
شما از دور کاری و کارهای پروژه ای خوشتون میاد؟ این روش بهتر جواب میده
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۰۲:۵۳ ب.ظ
(۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ۰۲:۴۷ ب.ظ)big cloud نوشته شده توسط: از ماست که بر ماست. اگر همه یاد بگیریم که کار درست تحویل بدیم و فقط سرهم بندی نکنیم این وضعیت به وجود نمیاد. طراحی سایت و برنامه نویسی که کلا دیگه شده کپی پیست!!!یارو یه قالب خریده بعد تو رزومش نوشته طراحی سایت مشابه دیجی کالا! همونا یکم جمع میکنه میده به بقیه!!! نمی دونم این تقلید تا کی ادامه داره از محتوا تا کد و لوگو داره فقط کپی میشه این را هر روز سرکارم در قسمتی که مدیر فنی هستم میبینم و هر روز منجر به تذکر و نهایتا اخراج میشه!
شما از دور کاری و کارهای پروژه ای خوشتون میاد؟ این روش بهتر جواب میده
دیگه برنامه نویسی نمی کنم. پول کار برام مهمه که راه های ساده تر از برنامه نویسی هم هست.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - big cloud - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۰۵:۰۶ ب.ظ
(۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ۰۲:۵۳ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: دیگه برنامه نویسی نمی کنم. پول کار برام مهمه که راه های ساده تر از برنامه نویسی هم هست.
حرفتون بسیار منطقی و درستهموفق باشین
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - αɾια - ۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ۰۵:۴۷ ب.ظ
گوگل رو باز کنید
بنویسید
Do a barrel roll
کل صفحه گوگل براتون پشتک بارو میزنه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۰۷:۵۲ ب.ظ
مثل ماست گزارش می کنه پیمان یوسفی.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RangiRangi - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۰۸:۱۴ ب.ظ
عقد داییم چنان سوتی خفنی دادم که تا ابد تو فیلم ها ثبت شد ... یعنی اگه دوربین خودمونو آتیش بزنم دو تا دوربین فامیل عروس رو که نمیتونم : ))
حواسم یه جا دیگه بود موقع قند ساییدن و عاقد که گفت آیا وکیلم؟ یهو همه جا سکوت شد و دخترخالم که گوشه تور رو گرفته بود یه نگاهی بهم انداخت فکر کردم از عروس اینو میپرسن و عروس هم منتظره یکی یه چیزی بگه
با صدای خیلی بلند و ذوق و شوق خاصی گفتم عروس رفته گل بچینه! یهو مجلس رفت رو هوا.. فامیل عروس گفتند اول نوبت دوماده بره گل بچینه : ))
خیلی خجالت کشیدم از داییم .. درسته خودم هم خندم گرفته بود و به زور خندمو نگه داشتم ولی همش میگم نکنه داییم حرص میخوره الان میگه عقدمو خراب کرد این دختر؟ نکنه از فامیل عروس خجالت کشید و ..؟
خدااااااا ... اعصابم از دست خودم خورده... اون همه وقتِ به جا بود واسه سوتی دادن.. دقیقا تو لحظه عقد چرا سوتی دادم؟ :/
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۰۸:۱۸ ب.ظ
(۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ۰۸:۱۴ ب.ظ)RangiRangi نوشته شده توسط: عقد داییم چنان سوتی خفنی دادم که تا ابد تو فیلم ها ثبت شد ... یعنی اگه دوربین خودمونو آتیش بزنم دو تا دوربین فامیل عروس رو که نمیتونم : ))
حواسم یه جا دیگه بود موقع قند ساییدن و عاقد که گفت آیا وکیلم؟ یهو همه جا سکوت شد و دخترخالم که گوشه تور رو گرفته بود یه نگاهی بهم انداخت فکر کردم از عروس اینو میپرسن و عروس هم منتظره یکی یه چیزی بگه
با صدای خیلی بلند و ذوق و شوق خاصی گفتم عروس رفته گل بچینه! یهو مجلس رفت رو هوا.. فامیل عروس گفتند اول نوبت دوماده بره گل بچینه : ))
خیلی خجالت کشیدم از داییم .. درسته خودم هم خندم گرفته بود و به زور خندمو نگه داشتم ولی همش میگم نکنه داییم حرص میخوره الان میگه عقدمو خراب کرد این دختر؟ نکنه از فامیل عروس خجالت کشید و ..؟
خدااااااا ... اعصابم از دست خودم خورده... اون همه وقتِ به جا بود واسه سوتی دادن.. دقیقا تو لحظه عقد چرا سوتی دادم؟ :/
چه حساس! من اگه بودم خودم سوژه اش می کردم برای خنده خودم و بقیه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RangiRangi - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۰۸:۲۷ ب.ظ
(۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ۰۸:۱۸ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: چه حساس! من اگه بودم خودم سوژه اش می کردم برای خنده خودم و بقیه.
خدا رو شکر اینو گفتید و یکم خیالم راحت شد... چون شما پسرها همدیگر رو خوب میشناسید : )))
داییم چیزی نگفت.. ما مثل خواهر برادریم بیشتر و اگه اشتباهی هم بکنم هیچ وقت به روم نمیاره .. من خودمو اذیت میکردم چند ساعت که شاید تو دلش از من دلخوره.
گفتنش ساده است .. من داییم رو تو عمرم به این اندازه مظلوم و کم حرف ندیده بودم و فشارش هم افتاده بود بنده خدا ... مطمئنم شما هم تو همچین روزی انقدر کم حرف میشید که همون بله رو به زور میگین چه برسه به سوژه کردن : )))
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۰۸:۳۸ ب.ظ
(۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ۰۸:۲۷ ب.ظ)RangiRangi نوشته شده توسط: خدا رو شکر اینو گفتید و یکم خیالم راحت شد... چون شما پسرها همدیگر رو خوب میشناسید : )))
داییم چیزی نگفت.. ما مثل خواهر برادریم بیشتر و اگه اشتباهی هم بکنم هیچ وقت به روم نمیاره .. من خودمو اذیت میکردم چند ساعت که شاید تو دلش از من دلخوره.
گفتنش ساده است .. من داییم رو تو عمرم به این اندازه مظلوم و کم حرف ندیده بودم و فشارش هم افتاده بود بنده خدا ... مطمئنم شما هم تو همچین روزی انقدر کم حرف میشید که همون بله رو به زور میگین چه برسه به سوژه کردن : )))
من با خواهرم هم مثل خواهر و برادر نیستم چه برسه به کس دیگه!
من که در حالت عادی فشارم پایین هست. به علاوه شاید فکرش مشغول بوده که کم حرف میزده.
پ.ن: عصری داشتم فکر می کردم خدا یادش رفته برای من احساس خلق کنه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - The BesT - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۰۸:۴۷ ب.ظ
(۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ۰۸:۱۴ ب.ظ)RangiRangi نوشته شده توسط: با صدای خیلی بلند و ذوق و شوق خاصی گفتم عروس رفته گل بچینه! یهو مجلس رفت رو هوا.. فامیل عروس گفتند اول نوبت دوماده بره گل بچینه : ))
سلام
همیشه که اول عروس میره گل بچینه؟!!!
توی شهر شما اول داماد میره گل بچینه؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RangiRangi - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۰۸:۴۹ ب.ظ
(۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ۰۸:۳۸ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: من با خواهرم هم مثل خواهر و برادر نیستم چه برسه به کس دیگه!
من که در حالت عادی فشارم پایین هست. به علاوه شاید فکرش مشغول بوده که کم حرف میزده.
پ.ن: عصری داشتم فکر می کردم خدا یادش رفته برای من احساس خلق کنه.
ای بابا : ))
چرا؟
خیلی ها تو حسرت خواهر هستند
من و دایی هام آخه اختلاف سنیمون خیلی خیلی کمه.. برعکس بقیه نوه های فامیل...با هم بزرگ شدیم، با هم دعوا کردیم، با هم بازی کردیم، با هم دوچرخه سواری کردیم و...خاطرات مشترکمون از بچگی و نوجوونی و جوونی انقدر زیاده که خواه ناخواه خیلی نزدیکیم به هم و شبیه خواهرزاده و دایی نیستیم اصلا.
شاید
ولی واقعا لحظه سختیه.. سرنوشت دختر و پسر اون لحظه با یه بله عوض میشه و اگه کسی استرس نداشته باشه عجیبه.
جسارتا در مورد پ.ن هم موافقم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 27 فروردین ۱۳۹۷ ۰۸:۵۶ ب.ظ
(۲۷ فروردین ۱۳۹۷ ۰۸:۴۹ ب.ظ)RangiRangi نوشته شده توسط: ای بابا : ))
چرا؟
خیلی ها تو حسرت خواهر هستند
من و دایی هام آخه اختلاف سنیمون خیلی خیلی کمه.. برعکس بقیه نوه های فامیل...با هم بزرگ شدیم، با هم دعوا کردیم، با هم بازی کردیم، با هم دوچرخه سواری کردیم و...خاطرات مشترکمون از بچگی و نوجوونی و جوونی انقدر زیاده که خواه ناخواه خیلی نزدیکیم به هم و شبیه خواهرزاده و دایی نیستیم اصلا.
شاید
ولی واقعا لحظه سختیه.. سرنوشت دختر و پسر اون لحظه با یه بله عوض میشه و اگه کسی استرس نداشته باشه عجیبه.
جسارتا در مورد پ.ن هم موافقم
حقیقتا برادر خیلی بهتره. آپشن های بیشتری به آدم میره. مخصوصا برادری که چند سال بزرگتر باشه. آپشن هایی مثل:
- زودتر میره سر کار در نتیجه برای آدم چیزای باحال میگیره.
- موقع دعوا میتونه کمک کنه. مخصوصا اگه تو یه مدرسه باشه با آدم، خیلی حال میده.
- فعالیت های مشترک میشه انجام داد. مثل ورزش.
اون بله ای که میگن که حاصل اون لحظه نیست. کلی قبلش فکر و تحقیق و ... شده. اون فقط تیر خلاصه.
|