|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Parva - 03 خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۱۷ ب.ظ
(۰۳ خرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۱۱ ق.ظ)mthsh نوشته شده توسط: یخورده دلم گرفته Sad
(۰۳ خرداد ۱۳۹۱ ۱۱:۵۱ ق.ظ)baran.r نوشته شده توسط: دلم خیلی گرفته
واسه همه از این روزای دل تنگی هستش
بعضی از این دلتنگی ها شیرینن و دوست داشتنی ولی بعضی دیگه درد آور.
امیدوارم دلتنگی تون از روی خوشی باشه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SaMiRa.e - 03 خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۵۲ ب.ظ
می دانی
یک وقت هایی باید
روی یک تکه کاغذ بنویسی
تـعطیــل است
و بچسبانی پشت شیشه ی افـکارت
باید به خودت استراحت بدهی
دراز بکشی
دست هایت را زیر سرت بگذاری
به آسمان خیره شوی
و بی خیال ســوت بزنی
در دلـت بخنــدی به تمام افـکاری که
پشت شیشه ی ذهنت صف کشیده اند
آن وقت با خودت بگویـی
بگذار منتـظـر بمانند !!!*
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - uniquegirl - 03 خرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۰۹ ب.ظ
(۰۳ خرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۰۳ ب.ظ)Belissima نوشته شده توسط: گریه جواب یه ثانیه از ناراحتی من هم نمیشه...دوست دارم برم یه جایی خودم رو گم کنم بیام...درد دیگه یه کلمه واسه من نیست اسم دیگر من شده درد!
دردهای من جامه نیستند
تا ز تن در آورم
چامه و چکامه نیستند
تا به رشته ی سخن در آورم
درد های من نهفتنی
دردهای من نگفتنی
درد نام دیگر من است
من چگونه خویش را صدا کنم...
پ.ن: البته امیدوارم شما اینطوری نباشید فقط با دیدن جمله تون، یاد این شعر افتادم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fatima1537 - 03 خرداد ۱۳۹۱ ۰۱:۴۹ ب.ظ
(۰۳ خرداد ۱۳۹۱ ۰۹:۵۸ ق.ظ)mr-sky نوشته شده توسط: حتما یکی هست که بهش بگه اینجا جاش نیست
اونجا جاش نیست!
ادمها چرا حق ازاد بودن از هم میگیرن!
اگر منظورتون تذکرات مدیران هست که مورد بدی نداره.بالاخره تالار بزرگ شده،بعضیها نمیدونن سئوال رو کجا مطرح کنند یا تاپیک را منحرف میکنند و باعث ناراحتی بقیه میشن.مطمئنا یه مدیر کارهای خیلی مهم تری داره که بهشون برسه و ۱۰۰% اصلا نمیخواد این کار رو انجام بده ولی چاره چیه؟ به جای اینکه به فکر ارتقای سطح علمی سایت باشه باید خرابکاریهای بعضی ر رفع و رجوع کنه
منم موافقم که مانشت سال اول خیلی بهتر از الان بود.از اون مانشت اون موقعها خیلی چیزا یاد گرفتم ولی حالا فقط باید توی مواقعی که مراجعات به سایت زیاده جلوی خرابکاری بعضی افراد رو گرفت. اون موقعها مدیران هم زیاد درگیر این مسائل و تذکرات و .. اینقدر نبودند.من یادمه ۲ تا مدیربیشتر نبود که خیلی کم وارد این مسائل میشدند.خوش به حالشون.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - homa - 03 خرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۳۰ ب.ظ
زندگی کوتاه تر از آن است که به خصومت بگذرد..
قلبها گرامی تر از آنند که بشکنند..
آنچه از روزگار بدست می آید با خنده نمیماند و آنچه از دست برود با گریه جبران نمیشود..
فردا خورشید طلوع خواهد کرد"حتی اگر ما نباشیم".
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kashir - 03 خرداد ۱۳۹۱ ۰۳:۵۲ ب.ظ
باید فراموشت کنم
چندیست تمرین میکنم!
من میتوانم!
میشود!
آرام تلقین میکنم
حالم؟
نه
اصلاً خوب نیست
تا بعد
بهتر میشود..........
فکری برای این دل آرام غمگین میکنم
من میپذیرم رفته ای
و برنمیگردی
همین!
خود را برای درک این صدبار تحسین میکنم
کم کم ز یادم میروی
این روزگار و رسم اوست
این جمله را با تلخی اش صدبار تضمین میکنم!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zzsnowdrop - 03 خرداد ۱۳۹۱ ۰۴:۰۴ ب.ظ
خدایا فردا شب لیلة الرغائبه. شبی که خودت گفتی آرزوهامونو بخوایم و تو بی حد و حساب بهمون میدی.
اما واقعا دیگه نمیدونم آرزوی برای آرزو کردن مونده!
دیگه از خودم هم دور شدم.
خدایا فقط تنهام نزار.
همینو بس.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mahsa65 - 03 خرداد ۱۳۹۱ ۰۵:۰۹ ب.ظ
چقد جالب!دقیقا منم رفتم تشخیص هویت خانومی که تو نگهبانی وایساده بود بدون استثنا با همه دعوا می کردخانومی هم که داخل بود به طرز وحشتناکی عصبانی بود ولی من با خنده بهش گفتم خیلی عصبانیین یه ذره خوش اخلاق باشین اخلاقش درست شد.واقعا باورتون می شه با همون یه جمله خوش اخلاق شد.بعضی وقتا ماهام لجشونو در میاریم انصافا.ولی وضعیت بیمارستانا جایی که با جون مردم سروکار دارن وحشتناکه و پرستارا به بهانه این که کارشون زیاد بوده و شب بیداری کشیدن به خودشون اجازه می دن هر برخوردی با آدم داشته باشن و بعضا متاسفانه می بینیم تو انجام وظیفشون کوتاهی هم می کنن. که گریبانگیر خودمو خونوادم شده ولی صذامون به جایی نرسیده.حالا نیاین دعوام کنین که چرا این طوری گفتما پرستار خوبم زیاد داریم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - homa - 03 خرداد ۱۳۹۱ ۰۸:۴۱ ب.ظ
همه ما فقط حسرت بی پایان یک اتفاق ساده ایم . .
که جهان را بی جهت،
یک جور عجیبی ؛ جدی گرفته ایم !
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - goldoonehkhanoom - 03 خرداد ۱۳۹۱ ۰۸:۵۱ ب.ظ
من فک می کنم دیگه ارزوهاموگم کردم.دقیق یادم نیست و نمیتونم حتی ارزوکنمالان که دیگه ارشد هم فک می کنم ازکفم رفتهانقدبخون و بخون اخرش اینجورینمدونم یقه خودموبچسبم که چرا اینجوری شد؟؟؟؟یایقه یکی دیگه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mohammad_13690 - 03 خرداد ۱۳۹۱ ۱۰:۳۵ ب.ظ
نه وصلت دیده بودم کاشـکی ای گل نه هـجرانت
که جــانم در جــوانی سوخت ای جـانم به قربانت
تحمـل گفتـی و مـن هـم کـه کـردم سـال ها اما
چـقـدر آخـر تـحـمـل بـلـکه یـادت رفـتـه پـیـمــانـت
تـمنـای وصـالـم نـیـسـت عـشـق من مگیر از مـن
بـه دردت خـو گـرفـتـم نـیـسـتـم در بـنـد درمـانــت
چه شبـهایی که چون سایه خـزیدم پای قـصر تو
بـه امـیـدی که مـهـتـاب رخـت بـیــنـم در ایـوانــت
دل تـنـگـم حـریـف درد و انــدوه فـــراوان نـیـسـت
امــان ای ســنـــگــدل از درد و انـــدوه فــراوانــت
(شهریار)
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Parva - 04 خرداد ۱۳۹۱ ۱۲:۳۸ ق.ظ
دلم حرم امام رضا میخواد خدایا چی میشد من این دو شب اونجا بودم.
خیلی چیزا تو دلم سنگینی میکنه جایی رو میخوام واسه درد دل
از امروزم که روزشماری میکنم واسه اعتکاف، آخ که چقدر بهش نیاز دارم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 04 خرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۱۸ ب.ظ
هوراااااااااااااااااا...
کلاسامون تعطیل شد...رفتیم تا ۲۰ خرداد که بریم واسه امتحانا
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - انرژی مثبت - ۰۴ خرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۲۴ ب.ظ
(۰۴ خرداد ۱۳۹۱ ۰۷:۱۸ ب.ظ)esisonic نوشته شده توسط: هوراااااااااااااااااا...
کلاسامون تعطیل شد...رفتیم تا ۲۰ خرداد که بریم واسه امتحانا
به سلامتی
ان شالله که امتحاناتتون رو هم توپ بدین
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hamed_k2 - 04 خرداد ۱۳۹۱ ۰۹:۱۵ ب.ظ
توی هفتا آسمون هم یه ستاره هم ندارم
|