|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Amir V - 06 دى ۱۳۹۶ ۰۶:۵۸ ب.ظ
(۰۶ دى ۱۳۹۶ ۰۶:۳۴ ب.ظ)nina69 نوشته شده توسط: سلام
خوبید مانشتی ها؟ بچه ها کسی هست از شما که با شبکه های SDN اشنایی داشته باشه؟
به به چه عجب از این ورا!
خوبی؟ سوالت چیه؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - αɾια - ۰۶ دى ۱۳۹۶ ۰۶:۵۹ ب.ظ
(۰۶ دى ۱۳۹۶ ۰۴:۳۹ ب.ظ)pioneer01 نوشته شده توسط: اخه یکی نیس بگه دیوونه ای خدافظی میکنی وقتی طاقت نمیاری
اقا من قول میدم درسمو بخونم
دیوونه ای خدافظی میکنی وقتی طاقت نمیاری؟؟
آفرین! بدو برو بخوون ببینم
حالا مثلا فکر کنید تو دانمارک بودیم بجای ایران!
نه گسلی، نه زلزله ای، نه آلودگی، نه فقری، نه گرونی،نه جرمی، نه هیچی!
خب اینم میشد زندگی؟ لوووس نبود؟
اینجا خوبه هیجان داره
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - gogooli - 06 دى ۱۳۹۶ ۰۷:۳۹ ب.ظ
اون موقع که من می خواستم دفاع کنم استاد موافق نبود. حالا که من می گم کار دارد می گه یکشنبه پایان نامه رو تحویل گروه بده.
+ بهش گفتم گفت عجله ای نداریم ... حالا دارم فکر می کنم اگه می دادم تموم می شد راحت می شدم. یعنی خودم هم نمی دونم چی می خواهم:|
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 06 دى ۱۳۹۶ ۰۷:۴۰ ب.ظ
(۰۶ دى ۱۳۹۶ ۰۶:۵۰ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط: حاصل نگرانی زیادم برای سروقت تموم شدن کارم، شد پختن کیک!
__________________________________
نمیدونم چرا هروقت فرصتم برای تحویل یک کار درسی کمه، تمرکزم روش کمتر میشه به کارهای دیگه (کتاب خوندن، گشت و گذار تو سایتهای خبری، آشپزی و...) بیشتر تمایل پیدا میکنم!
شاید واکنش دفاعی ذهنتونه برای فرار از فشار.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 06 دى ۱۳۹۶ ۰۷:۵۰ ب.ظ
(۰۶ دى ۱۳۹۶ ۰۷:۴۰ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (06 دى ۱۳۹۶ ۰۶:۵۰ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط: حاصل نگرانی زیادم برای سروقت تموم شدن کارم، شد پختن کیک!
__________________________________
نمیدونم چرا هروقت فرصتم برای تحویل یک کار درسی کمه، تمرکزم روش کمتر میشه به کارهای دیگه (کتاب خوندن، گشت و گذار تو سایتهای خبری، آشپزی و...) بیشتر تمایل پیدا میکنم!
شاید واکنش دفاعی ذهنتونه برای فرار از فشار.
آره. همینطوره.
ناخودآگاه میرم سراغ کارهایی که حالمو خوب میکنه.
________________________________
شاید خندهدار باشه! اما بعد اون قضیه کیک، فکر اینکه کارم عقبه و باید شب رو بیدار بمونم تا یک مقدار جلو ببرمش، باعث شد دوباره بلند شم برم ماکارونی درست کنم و بیام!!!!
________________________________
نمیدونم چه گرفتاریایه من دارم! موقعهایی که بیکارم، دلم درس خوندن یا یاد گرفتن میخواد! موقعی هم که باید بچسبم به درسم، دلم کتاب خوندن و آشپزی و... میخواد! :|
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 06 دى ۱۳۹۶ ۰۸:۰۲ ب.ظ
کارها به اندازه ای که به آنها زمان اختصاص داده اید طول می کشند.
جمله جالبیه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - αɾια - ۰۶ دى ۱۳۹۶ ۰۸:۱۸ ب.ظ
گسلی که هر چند شب در میون میلرزونه اگه دنبال توجه نیس پس چیه؟!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - salam5 - 06 دى ۱۳۹۶ ۰۸:۳۵ ب.ظ
وای که امروز چقد وقت تلف کردم تو این بی وقتی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 06 دى ۱۳۹۶ ۰۸:۴۷ ب.ظ
(۰۶ دى ۱۳۹۶ ۰۶:۵۰ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط: حاصل نگرانی زیادم برای سروقت تموم شدن کارم، شد پختن کیک!
__________________________________
نمیدونم چرا هروقت فرصتم برای تحویل یک کار درسی کمه، تمرکزم روش کمتر میشه به کارهای دیگه (کتاب خوندن، گشت و گذار تو سایتهای خبری، آشپزی و...) بیشتر تمایل پیدا میکنم!
مگه پسرا هم کیک درست میکنن؟
باز ما تو شک افتادیم شما دخترید یا پسر؟!
تازه بعدش هم ماکارانی !!!!!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 06 دى ۱۳۹۶ ۰۸:۵۳ ب.ظ
(۰۶ دى ۱۳۹۶ ۰۶:۵۰ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط: نمیدونم چرا هروقت فرصتم برای تحویل یک کار درسی کمه، تمرکزم روش کمتر میشه به کارهای دیگه (کتاب خوندن، گشت و گذار تو سایتهای خبری، آشپزی و...) بیشتر تمایل پیدا میکنم!
بهش میگن procrastination ، yak shaving هم میگن.
پیشنهاد میکنم اینو ببینید:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
زیر نویس فارسی هم داره.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 06 دى ۱۳۹۶ ۰۹:۰۷ ب.ظ
(۰۶ دى ۱۳۹۶ ۰۸:۴۷ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: (06 دى ۱۳۹۶ ۰۶:۵۰ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط: حاصل نگرانی زیادم برای سروقت تموم شدن کارم، شد پختن کیک!
__________________________________
نمیدونم چرا هروقت فرصتم برای تحویل یک کار درسی کمه، تمرکزم روش کمتر میشه به کارهای دیگه (کتاب خوندن، گشت و گذار تو سایتهای خبری، آشپزی و...) بیشتر تمایل پیدا میکنم!
مگه پسرا هم کیک درست میکنن؟
باز ما تو شک افتادیم شما دخترید یا پسر؟!
تازه بعدش هم ماکارانی !!!!!!!
من که reticent خانم هستم.
و اما بعد...
یکی از اساتید من (همون استاد دروس مدار دوره کارشناسیم که چند صفحه قبل ازشون نوشتم) میگفتند من همیشه وقتی اعصابم خورده شروع میکنم به آشپزی.
یهو میبینی ساعت ۱۰ شب میرسم خونه، میرم آشپزخونه شروع میکنم قرمهسبزی درست میکنم.
___________________________________
آقایون بعضاً آشپزی میکنند (مثل پدر من که از بچگی هر وقت مامانم خونه نبود برامون غذا درست میکرد).
اما کیک و دسر و... چشمم آب نمیخوره بلد باشند!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 06 دى ۱۳۹۶ ۰۹:۱۲ ب.ظ
(۰۶ دى ۱۳۹۶ ۰۹:۰۷ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط: آقایون بعضاً آشپزی میکنند (مثل پدر من که از بچگی هر وقت مامانم خونه نبود برامون غذا درست میکرد).
اما کیک و دسر و... چشمم آب نمیخوره بلد باشند!
مثل من جایگشت سیبی زمینی نیمه پخته و گوجه له شده و پیاز سوخته و فلفل دلمه ای (بدون تخم مرغ! دیگه گرونه) بلدم فقط :|
هنوز هیچی نشده بخاطر غذا غصه دارم.. یه روز بی غذا باشم عذا دارم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 06 دى ۱۳۹۶ ۰۹:۱۶ ب.ظ
(۰۶ دى ۱۳۹۶ ۰۹:۱۲ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط: (06 دى ۱۳۹۶ ۰۹:۰۷ ب.ظ)reticent نوشته شده توسط: آقایون بعضاً آشپزی میکنند (مثل پدر من که از بچگی هر وقت مامانم خونه نبود برامون غذا درست میکرد).
اما کیک و دسر و... چشمم آب نمیخوره بلد باشند!
مثل من جایگشت سیبی زمینی نیمه پخته و گوجه له شده و پیاز سوخته و فلفل دلمه ای (بدون تخم مرغ! دیگه گرونه) بلدم فقط :|
هنوز هیچی نشده بخاطر غذا غصه دارم.. یه روز بی غذا باشم عذا دارم
نیمرو هم که دیگه احتمالاً نمیخواید چشمتون بهش بیفته!
باز دوباره قرار شد شب به خاطر درس بیدار بمونم، از سر شب خوابم گرفت و باید نصف توانم رو صرف غلبه بر خواب کنم.
حالا شبای عادی به زور خوابم میبرهها! :|
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 06 دى ۱۳۹۶ ۰۹:۴۷ ب.ظ
(۰۶ دى ۱۳۹۶ ۰۸:۰۲ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: کارها به اندازه ای که به آنها زمان اختصاص داده اید طول می کشند.
جمله جالبیه.
یک بر روی علاقه ای که بهشون داری طول میکشن (علاقه عددی مثبت)
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - αɾια - ۰۷ دى ۱۳۹۶ ۱۲:۱۵ ق.ظ
کسی چشماشو گم نکرده ؟!
|