|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۱۲ ق.ظ
(۰۸ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۰۳ ق.ظ)Saman.B نوشته شده توسط: یعنی قابل وصف نیست لذتی که از برنامه نویسی میشه برد . . .
این برنامه نویسا خیلی حالشون باید خوب باشه،
مخصوصا اگه بابت نوشتنه یه پولی هم بیادش . . .
--------------
کافیه با یادگیری هر دستور آستین بالا بزنی که داخل یه کدی بشه ازش استفاده کرد . . .
"خاطراتِ یک آماتور"
نه الزاما اینطور نیست. دلایلی هست که میتون حال برنامه نویس رو بد کنه:
- ممکنه کاری که دوست داری رو در شهر خودت پیدا نکنی. مثلا شما پایتون میخونی اما تو شهر (فرضا کوچک) شما همه با تکنولوژی های مایکروسافتی کار می کنن.
- ممکنه کارفرما ازت بخواد کار غیر اصولی کنی و آشغال کد تحویلش بدی. مثلا نذاره کدت رو مستند کنی. تست که دیگه هیچی!
- ممکنه به یه جایی برسی که ببینی این همه زحمت می کشی و سلول خاکستری مصرف می کنی اما چرا داری چندغاز پول میگیری؟! مخصوصا خارج ساعت کاری این قضیه پر رنگ میشه.
- اکثرا تو شرکت های کوچیک چیزی به اسم پست معنی نداره. شما در آن واحد همه کاره هستی. به علاوه شما وقتی به آینده فکر می کنی تصویر واضحی نمی بینی. هر چی فکر می کنی می بینی ۱۰ سال دیگه هم قراره همین کاری رو انجام بدی که الان داری انجام میدی.
پ.ن: اگه تازه یه چیز رو شروع کردید سریع قضاوت نکنید. بذارید هیجانات اولیه فرو بشینه تا سختی های کار نمایان بشه. همون قضیه «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها». من به این دوران شروع کار که فرد فقط هیجانات مثبت قضیه رو میبینه میگم ماه عسل.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۱۵ ق.ظ
(۰۷ آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۴۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (07 آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۲۰ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط: دیگه جوری شده که فقط چراغ جادو میتونه حالمو خوب کنه
از خوردنی مورد علاقه غافل نشو
اتفاقا بعضی روزا ابن برنامه آنلاین سفارش غذارو باز میکنم و خودمو مهمون میکنم ناهار
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۱۵ ق.ظ
(۰۷ آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۵۴ ب.ظ)Avril89 نوشته شده توسط: دختره با تلفن صحبت میکرد (پشت تلفنی یه پسر بود) بهش گفت تا فلان کار رو نکنی به من زنگ نزن ... بعد گفت گمشو خدافظ نه به گمشو نه به خدافظ :|
خب الان سناریو رو برعکس کنید:
پسره پشت تلفن صحبت میکرد(پشت تلفن یه دختر بود) بهش گفت تا فلان کار رو نکنی به من زنگ نزن ... بعد گفت گمشو و ....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Saman - 08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۱۶ ق.ظ
(۰۸ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۱۲ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۰۳ ق.ظ)Saman.B نوشته شده توسط: "خاطراتِ یک آماتور"
نه الزاما اینطور نیست. دلایلی هست که میتون حال برنامه نویس رو بد کنه:
پ.ن: اگه تازه یه چیز رو شروع کردید سریع قضاوت نکنید. بذارد هیجانات اولیه فرو بشینه تا سختی های کار نمایان بشه. همون قضیه «که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها». من به این دوران شروع کار که فرد فقط هیجانات مثبت قضیه رو میبینه میگم ماه عسل.
نمیدونم چی بگم والا :
با تاکید بر عبارت :
"خاطراتِ یک آماتور"
پ ن : من کلا روو ایران هیچ حسابی باز نکردمهمه چیزش دیمیه آخه!!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۱۶ ق.ظ
(۰۷ آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۵۳ ب.ظ)pioneer01 نوشته شده توسط: (07 آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۲۰ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط: دیگه جوری شده که فقط چراغ جادو میتونه حالمو خوب کنه
فشار ترم یکه
دانشگاه نمیرم زیاد ، احتمالا انصراف بدم ی سال دیگه شرکت کنم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - salam5 - 08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۱۷ ق.ظ
ترم اول تو هر مقطعی سخت ترین مرحله س
حسی که ترم اول کارشناسی داشتم و الانم دارم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - moslem73421 - 08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۲۳ ق.ظ
.....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۲۳ ق.ظ
(۰۸ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۰۲ ق.ظ)moslem73421 نوشته شده توسط: (07 آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۲۰ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط: دیگه جوری شده که فقط چراغ جادو میتونه حالمو خوب کنه
چراغ جادو نیاز معنوی رو هم حل میکرد؟
اگه از خستگیه
این روزا آسمون خیلی قشنگه هااااا
حال و حوصله آسمون رو ندارم ، بیشتر دوست دارم گوشه نشینی پیشه کنم ، ی چندماهی رو توی غاری جایی باشم و ی لپتاپ هم همراهم باشه و غذاهم غوله برسونه کافیه به نظرم : )
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Saman - 08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۲۴ ق.ظ
یه نظر اندازه همین پیج"هر چه میخواهد دلِ تنگت بگو . . ."
اگر جهان رو دارید از پنجره نگاه خودتون میبینید دمتون گرم،
اما انتظار نداشته باشید همه مثه شما ببینن.
آقا من چشمام ریزه،تو چشمات درشته، یکی دایره س، یکی بیضی(داریم؟!) و یکی سبز و یکی آبی و و و . . .
باید به همه اجازه بدیم خودشونم زندگی کنن به نظرم.
پدرای سخت گیر خیلی کم پیش میاد که بچه های خوب و بدون عقده ای تربیت کنن!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - moslem73421 - 08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۳۴ ق.ظ
.....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Avril89 - 08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۳۷ ق.ظ
(۰۸ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۱۵ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (07 آذر ۱۳۹۶ ۱۱:۵۴ ب.ظ)Avril89 نوشته شده توسط: دختره با تلفن صحبت میکرد (پشت تلفنی یه پسر بود) بهش گفت تا فلان کار رو نکنی به من زنگ نزن ... بعد گفت گمشو خدافظ نه به گمشو نه به خدافظ :|
خب الان سناریو رو برعکس کنید:
پسره پشت تلفن صحبت میکرد(پشت تلفن یه دختر بود) بهش گفت تا فلان کار رو نکنی به من زنگ نزن ... بعد گفت گمشو و ....
امیدوارم برداشتتون از این پست اون چیزی نباشه که من فکر میکنم
این حرفارو من با گوشم شنیدم و از این اتفاق که دختره اینجور صحبت میکرد اصلا خوشم نیومد و واقعا زشت بود هرچند آدمایی که کارشون به اینجا رسیده باشه خیلی وقته رد دادن خودشون خبر ندادن چه پسر چه دختر
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۴۰ ق.ظ
(۰۸ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۱۲ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: به علاوه شما وقتی به آینده فکر می کنی تصویر واضحی نمی بینی. هر چی فکر می کنی می بینی ۱۰ سال دیگه هم قراره همین کاری رو انجام بدی که الان داری انجام میدی.
یکی از نرس هایی که دارم همینه ، واقعا عاشق برنامه نویسی ام و خیلی هم تازه کار نیستم شاید نزدیک چهار پنج ساله با عشق برنامه نویسی میکنم ، ولی برنامه نویسی خیلی فشار ذهنی بالایی داره. اگه برای خودم کد بزنم شاید تا بیست سال دیگه توانشو داشته باشم ولی وقتی برای کارفرما کار میکنی قضیه فرق میکنه و فکر نکنم بتونم بیشتر از دو سه سال این فشار هارو تحمل کنم . واقعا زندگی ارزشش رو نداره همش کار کنی ولی اینجوری مجبوری که همش کار کنی
فرض کنید ی خونه معمولی و راضی کننده میخواید بخرید (۲۰۰ میلیون) با فرض اینکه ماهی ۲ تومن بزارید کنار و قیمت خونه هم رشد نکنه صد ماه کار نیاز داره که میشه هشت سال کار مداوم . اگه قراره از زندگی لذت ببرم و آینده هم از دست ندم باید ی کار درست و حسابی روشروع کنم. به جای اینکه برنامه نویس ی شرکت باشم و ...
نمیدونم چقدر حرفام قابل هضم بود ولی منظورم رو رسوندم فکر کنم
(۰۸ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۳۴ ق.ظ)moslem73421 نوشته شده توسط: (08 آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۲۳ ق.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط: حال و حوصله آسمون رو ندارم ، بیشتر دوست دارم گوشه نشینی پیشه کنم ، ی چندماهی رو توی غاری جایی باشم و ی لپتاپ هم همراهم باشه و غذاهم غوله برسونه کافیه به نظرم : )
یه میز تنیس هم با خودت ببر با غوله تنیس بازی کنین
اتفاقا تقریبا هر روز حدود نیم ساعت بازی میکنم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 08 آذر ۱۳۹۶ ۰۱:۲۶ ق.ظ
رابطهی من با Resharper هیچ وقت درست نمیشه !
(۰۸ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۳۷ ق.ظ)Avril89 نوشته شده توسط: آدمایی که کارشون به اینجا رسیده باشه خیلی وقته رد دادن خودشون خبر ندادن چه پسر چه دختر
امیدوارم واقعا طرز تفکرتون همین باشه و صرفا به خاطر جواب دادن به من اینطوری نباشه...
ولی تجربه و نتایج میدانی اینطور نشون داده که اگر دختر خانم یه مقدار کمی حس برتری نسبت به یه پسر پیدا داشته باشه، تمامی خطوط اخلاق و عرف را رد میکنه و راحت به خودش اجازه هر گونه توهینی رو به شخص مقابلش میده.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Avril89 - 08 آذر ۱۳۹۶ ۰۲:۰۲ ق.ظ
(۰۸ آذر ۱۳۹۶ ۰۱:۲۶ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: رابطهی من با Resharper هیچ وقت درست نمیشه !
(۰۸ آذر ۱۳۹۶ ۱۲:۳۷ ق.ظ)Avril89 نوشته شده توسط: آدمایی که کارشون به اینجا رسیده باشه خیلی وقته رد دادن خودشون خبر ندادن چه پسر چه دختر
امیدوارم واقعا طرز تفکرتون همین باشه و صرفا به خاطر جواب دادن به من اینطوری نباشه...
ولی تجربه و نتایج میدانی اینطور نشون داده که اگر دختر خانم یه مقدار کمی حس برتری نسبت به یه پسر پیدا داشته باشه، تمامی خطوط اخلاق و عرف را رد میکنه و راحت به خودش اجازه هر گونه توهینی رو به شخص مقابلش میده.
خب میتونستم اصلا جوابتونو ندم بجای اینکه نقش بازی کنم تو جواب دادن!! راحتتر هم بود تازه
ای بابا اینهمه بدبینی نسبت به دخترا واقعا چرا بوجود اومده!!
بعضی آدما ممکنه یسری اخلاقای ناشایست داشته باشن نمیشه جمع بست و گفت همه دخترا اینطورن!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۰۸ آذر ۱۳۹۶ ۰۲:۰۳ ق.ظ
(۰۷ آذر ۱۳۹۶ ۰۴:۵۱ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط: دوستان کسی اطلاع داره بجز dpi و ابعاد تصویر چه چیز دیگری توی کیفیت تصاویر دخیله؟ نمیدونم چرا سیستم سابمیشن scholarone بعد از جنریت کردن PDF گند میزنه به کیفیت تصویرای داخل manuscript :|
scholarone واسه کجا هست چرا من ندیدم؟
|