|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 06 آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۳۷ ق.ظ
(۰۵ آبان ۱۳۹۶ ۱۱:۱۱ ب.ظ)salam5 نوشته شده توسط: مرور گذشته غم غریبی رو زنده میکنه
مرور عکسایی دبیرستان، عکسای دوره ی کارشناسی، صفحه های قدیمی مانشت، چت های قدیمی
آی گفتین...
هیچی مث قبل نمیشه. مخصوصا چیزایی که قدیم قدرشو درست ندونستیم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - pioneer01 - 06 آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۴۳ ق.ظ
(۰۶ آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۲۹ ق.ظ)Milestone نوشته شده توسط: (06 آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۱۲ ق.ظ)pioneer01 نوشته شده توسط: مبارک باشه!
چی مبارک باشه؟
من اصلا نمیدونم چی هست کلا! تازه من فقط یه بار به اسمش اشاره کردم، شما میگید مبارک باشه! ولی به کاربر بلک که نه تنها به خودش که به چهار زیرمجموعهش هم اشاره کرد هیچی نگفتید! آخه این انصافه؟
اصلا چهره منو شطرنجی کنید لطفا! |:
عجب!
آقای بلک که از خیلی وقته محصولات آرایشی معرفی می کنند خودشونم که میگن زیبا هستن نیاز ندارن فک کنم دارن مشتری پیدا میکنند
اما شما میخاین کسب اطلاعات کنید خب چراا؟؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 06 آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۴۷ ق.ظ
(۰۶ آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۲۹ ق.ظ)Milestone نوشته شده توسط: (06 آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۱۹ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: با وجود این همه کاربر خانم من اسائه ادب نمی کنم.
ببین بلک جان من که حرفی نزده بودم! شما خودت بحث "مریناز" و "عسیسم" و واژههای مشابه رو پیش کشیدی! مدارکش هم تو صفحه ۲۷۰۵ موجوده! حالا داری از پاسخدهی شونه خالی میکنی؟ رو حرفت وایسا دیگه! )))
در محضر این اساتید (خانم های سایت) من اصلا خجالت می کشم حرفی بزنم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - big cloud - 06 آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۵۶ ق.ظ
(۰۳ آبان ۱۳۹۶ ۰۸:۰۰ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: (03 آبان ۱۳۹۶ ۰۷:۲۰ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: نقل قول: یکی از حرف حساب ترین جواب هاییه که توی این تاپیک دیدم. شاید خیلی ساده از رو این جواب رد شید ولی من خودم اینو تجربه کردم. بهذجای اینکه به خودتون بگید همین الان برم سر کار x تومن دربیارم به خودتون قول بدید بشینید سر کاری که دوست دارید وقت بزارید ی سال دیگه برید سر کار ۴x تومن دربیارید. مخصوصا رشته ما که خیلی خوب میشه توش این کار رو کرد. حس میکنم فریمورک های جاوا اسکریپتی و شاید شاید شاید kotlin برای اندروید آینده ی خوبی داشته باشه. مطمئن باشید اگه ی سال با تمام وجود کارکنید سال بعد بدون کار نمیمونید و حتی تو شغل های خوب هم حق انتخاب خواهید داشت
مشخص کنید در مورد شهرستان حرف می زنید یا تهران.
همه ایران، تهران نیست.
بله همین طور هست تهران اصلا قابل قیاس با شهرستان نیست
بعد کنکورم شروع به یادگیری MVC گرفتم تا یه جاهایی هم خوب رفتم و وسطای کار رفتم دنبال کار ولی اینجا اصلا برنامه نویسی نمیخواد یه تعداد محدودی شرکت هست که کارهای حرفه ای و آنچنانی انجام نمی دن الان یک ماهی هست حوصله یادگیری هیچی ندارم ...
احتمال یه موقعیت کاری برام توی اصفهان فراهم شد ولی واقعا شرایط رفتن به یه شهر دیگر را ندارم اصلا چرا برای کار برم یه شهر دیگه؟
در نهایت امروز رفتم یه جا مصاحبه . یه کار غیر مرتبط با رشته ام شاید یه کم اگسل بخواد با شرایط ویژه مثلا دو سه ماه آموزش بدون حقوق و عدم تعهد استخدام و بیمه حتی بعد از اتمام دوره آموزشی [شکلک گریه]
اگر مطمئن بودم اینجایی که هستم کار مرتبط بابرنامه نویسی پیدا می کنم بکوب دنبال یادگیری بودم حتی نمیخوابیدم
حتی حاضرم یکسال هم وقت بذارم ولی با این شرایط انگیزه نمیمونه برا آدم
دوست عزیز کار کامپیوتر مثل کارهای دیگه نیست که حتما اجبار به شرکت در محل باشه ، شما کار را یاد بگیر نمونه کار بفرست خیلی راحت می تونی پرژه های دور کاری بگیری و یا خودت سایت بزنی و پروژه های با قیمت خیلی خوب بگیری ، تلاش بی نتیجه نمی مونه
(۰۴ آبان ۱۳۹۶ ۰۴:۱۵ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط: (04 آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۵۴ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: دو تا ماگ خریدم برای خودم.
حالا چرا دوتا؟
من یه لیوان دارم تقریبا یه شش سالی هست که دارم ازش استفاده میکنم
منم یه ماگ از خونه بردم خوابگاه باز آوردم خونه یه ۵ سالی میشه دستمهمنتظرم ببینم کی میشکنه عوضش کنم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Milestone - 06 آبان ۱۳۹۶ ۰۱:۱۰ ق.ظ
(۰۶ آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۴۳ ق.ظ)pioneer01 نوشته شده توسط: عجب!
آقای بلک که از خیلی وقته محصولات آرایشی معرفی می کنند خودشونم که میگن زیبا هستن نیاز ندارن فک کنم دارن مشتری پیدا میکنند
اما شما میخاین کسب اطلاعات کنید خب چراا؟؟
عه؟ ریمل یه محصول آرایشیه؟ خب زودتر میگفتین!
آخه اون موقع وقت شام بود، منم گرسنم بود فکر کردم خوردنیه! نه نه حالا که اینطور شد من حرفم رو پس میگیرم، نخواستم آقا، اطلاعات نخواستم! لطفا منو وارد این بازیها نکنید! اصلا بهتره بحثو عوض کنیم! طراحی وب چطور پیش میره؟ اون شرکته پولتون رو بهتون داد؟
(۰۶ آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۴۷ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: در محضر این اساتید (خانم های سایت) من اصلا خجالت می کشم حرفی بزنم.
بله بله، شما درست میفرمایید!
تنها ارمغان این بحث برای من این بود که دیگه روم نمیشه تا چند روز به مانشت Login کنم!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - salam5 - 06 آبان ۱۳۹۶ ۰۱:۳۴ ق.ظ
......
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Paraande - 06 آبان ۱۳۹۶ ۰۱:۴۳ ق.ظ
(۰۶ آبان ۱۳۹۶ ۱۲:۱۹ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: البته من از بچگی بهم میگفتن مژه خوشگل و ریمل طبیعی دارم خودم.
مژه خوشگل مانشت
جدای از شوخی ریمل مخصوص آقایان هم داریم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - big cloud - 06 آبان ۱۳۹۶ ۰۲:۱۶ ب.ظ
تو دنیا چند دسته آدم داریم، یه دسته که سرشون تو کار خودشونه و کار به کار کسی ندارن و خیلی هم موفقن، یه دسته ی دیگه بسیار کمک رسان هستن و علاوه بر کار خودشون به انجام شدن کار دیگران هم کمک می کنن، یه دسته سوم بی تفاوتن و هیچی به حالشون فرق نمیکنه، امان ازدسته ی آخر نه تنها کمکت نمیکنن بلکه یه سره تو زندگیت سرک میکشن و حرفای صد من یه غاز میزنن و از ایجاد انواع دست انداز و حواشی تو مسیر موفقیت زندگیت لذت میبرن!!! حتی اگر اصلا با این آدما سعی کنی برخود نکنی اما گاهی مجبوری و این افراد از خانواده هستن!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - WILL - 06 آبان ۱۳۹۶ ۰۲:۲۹ ب.ظ
ویلیام:
بودن، یا نبودن: مسئله این است
آیا شایستهتر آن است که به تیر و تازیانهٔ تقدیرِ جفاپیشه تن دردهیم،
یا این که ساز و برگ نبرد برداشته، به جنگ مشکلات فراوان رویم
تا آن دشواریها را ز میان برداریم؟
مردن، آسودن - سرانجام همین است و بس؟
و در این خواب دریابیم که رنجها و هزاران زجری که این تن خاکی میکشد، به پایان آمده.
پس این نهایت و سرانجامی است که باید آرزومند آن بود.
مردن… آسودن… وباز هم آسودن… و شاید در احلام خویش فرورفتن.
ها! مشکل همین جاست؛ زیرا اندیشه اینکه در این خواب مرگ
پس از رهایی از این پیکر فانی، چه رویاهایی پدید میآید
ما را به درنگ وامیدارد؛ و همین مصلحتاندیشی است
که این گونه بر عمر مصیبت میافزاید.
وگرنه کیست که خفّت و ذلّت زمانه، ظلم ظالم،
اهانت فخرفروشان، رنجهای عشق تحقیرشده، بی شرمی منصب داران
و دست ردّی که نااهلان بر سینه شایستگان شکیبا میزنند، همه را تحمل کند،
در حالی که میتواند خویش را با خنجری برهنه خلاص کند؟
کیست که این بار گران را تاب آورد،
و زیر بار این زندگی زجرآور، ناله کند و خون دل خورد؟
اما هراس از آنچه پس از مرگ پیش آید،
از سرزمینی ناشناخته که از مرز آن هیچ مسافری بازنگردد،
اراده آدمی را سست نماید.
و وا میداردمان که مصیبتهای خویش را تاب آوریم،
نه اینکه به سوی آنچه بگریزیم که از آن هیچ نمیدانیم.
و این آگاهی است که ما همه را جبون ساخته،
و این نقش مبهم اندیشه است که رنگ ذاتی عزم ما را بیرنگ میکند.
و از این رو اوج جرات و جسارت ما
از جریان ایستاده
و ما را از عمل بازمیدارد.
دیگر دم فرو بندیم، ای افیلیای مهربان! ای پریرو، در نیایشهای خویش، گناهان مرا نیز به یاد آر.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 06 آبان ۱۳۹۶ ۰۳:۰۴ ب.ظ
(۰۶ آبان ۱۳۹۶ ۰۲:۱۶ ب.ظ)big cloud نوشته شده توسط: تو دنیا چند دسته آدم داریم، یه دسته که سرشون تو کار خودشونه و کار به کار کسی ندارن و خیلی هم موفقن، یه دسته ی دیگه بسیار کمک رسان هستن و علاوه بر کار خودشون به انجام شدن کار دیگران هم کمک می کنن، یه دسته سوم بی تفاوتن و هیچی به حالشون فرق نمیکنه، امان ازدسته ی آخر نه تنها کمکت نمیکنن بلکه یه سره تو زندگیت سرک میکشن و حرفای صد من یه غاز میزنن و از ایجاد انواع دست انداز و حواشی تو مسیر موفقیت زندگیت لذت میبرن!!! حتی اگر اصلا با این آدما سعی کنی برخود نکنی اما گاهی مجبوری و این افراد از خانواده هستن!!!
از گروه سوم من خیلی دیدم ! و اتفاقا نزدیک ترین فرد به زندگیم هم هست و واقعا به قول خودت نمیشه هم رابطه رو به طور کامل قطع کرد چون مجبوری با ایشون برخورد کنی بازم ! هیچ کاریش نمیشه کرد هیچ کاری
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 06 آبان ۱۳۹۶ ۰۵:۳۰ ب.ظ
کاش زودتر تموم بشه...
نه!
کاش زود تموم نشه...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 06 آبان ۱۳۹۶ ۰۷:۳۵ ب.ظ
اومدم یه پست اذیت کننده از ابزار های دندون پزشکی بذارم. دلم سوخت. با این سن هنوز از دندون پزشکی می ترسم و وقتی میرم حس بدی بهم دست میده.
اگه یه وقت دیدید زیرنویس فارسی عجیب میزنه و معنی نمیده تعجب نکنید. مترجم خودشم نفهمیده منظور طرفو (زبانش قد نمیداده). در نتیجه یه ترجمه من در آوردی از خودش اختراع کرده! :|
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MarkLand - 06 آبان ۱۳۹۶ ۰۸:۰۱ ب.ظ
قشنگ یعنی چه ؟
قشنگ یعنی تعبیر عاشقانه ی اشکال
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - big cloud - 06 آبان ۱۳۹۶ ۰۸:۳۵ ب.ظ
(۰۶ آبان ۱۳۹۶ ۰۷:۳۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: اومدم یه پست اذیت کننده از ابزار های دندون پزشکی بذارم. دلم سوخت. با این سن هنوز از دندون پزشکی می ترسم و وقتی میرم حس بدی بهم دست میده.
آخه دندونپزشکی رفتن یه مصیبت دیگه ام داره اونم اینه که اگه یه دندون خراب باشه،۲۸ تا دندون بقیه ام با دیدن دکتر نیاز به درمان پیدا میکنن با اینکه تا دیروز سالم بودنعلت این ماجرا هنوز کشف نشده
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - tiran22 - 06 آبان ۱۳۹۶ ۰۹:۳۱ ب.ظ
|