|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - pioneer01 - 27 مهر ۱۳۹۶ ۰۸:۰۴ ب.ظ
(۲۷ مهر ۱۳۹۶ ۱۲:۴۰ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: تعداد ارسال هام تو این تاپیک زیاده. باید برسونمش به کمتر از نصف تعداد ارسال های امروز.
شما هم تو ترک هستین؟ کمپ blackhalo ثبت نام کردین؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - The BesT - 27 مهر ۱۳۹۶ ۰۸:۲۱ ب.ظ
(۲۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۲:۲۳ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: یه وقتایی همه یه کاری را میگن درسته ولی آدم قبول نمیکنه چرا؟
شاید به خاطر حصارهایی هست که برا خودمون میکشیم و از یه نقطه به بعددیگه آدم چشمم را روی حقیقت میبنده
من واقعا دوست دارم تهران درس بخونم الان توی تکمیل ظرفیت یکی از شهرهای دیگه میارم
همه همه میگن بزن برو دانشگاه ولی نمی دونم چرا با اینکه حرفشون را قبول دارم نمی تونم هدفم را یه کم کوچیک تر کنم.
اصلا آیا قبولی تهران یعنی موفقیت؟ هر کی اونجاست خوشحاله
نمیشه گفت فقط زوم کنید رو تهران. میتونید برید شهر دیگه درس بخونید و نقطع ضعف نبودن تهران را برای خودتون با انجام کارهای دیگه و در حوزه های دیگه برآورده کنید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 27 مهر ۱۳۹۶ ۰۹:۰۸ ب.ظ
(۲۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۲:۲۳ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: من واقعا دوست دارم تهران درس بخونم الان توی تکمیل ظرفیت یکی از شهرهای دیگه میارم
همه همه میگن بزن برو دانشگاه ولی نمی دونم چرا با اینکه حرفشون را قبول دارم نمی تونم هدفم را یه کم کوچیک تر کنم.
اصلا آیا قبولی تهران یعنی موفقیت؟ هر کی اونجاست خوشحاله
کاملا به خودتون بستگی داره , اگه هدفتون رو میتونید از دانشگاه های دیگه بدست بیارید برید و تلاشتون رو توی دانشگاه دیگه ای کنید . ولی اگه میبینید خود تهران قبول شدن هدف اصلیتونه و براتون خیلی مهمه تلاشتون رو بکنید تهران قبول شید. ی حالت دیگه هم وجود داره اینکه هدفتون اینه تهران قبول شید ولی میدونید هرچقدر هم وایسید پشت کنکور تنبلی میکنید و تلاش نمیکنید ! اگه این حالتم هست باز برید دانشگاه دیگه بهتره به نظرم
الآن من یکی از دانشگاه های تهران قبول شدم ولی ذهنیت و کشش درس خوندن ندارم دارم به این فکر میکنم ی مدت از درس دور باشم و استراحت کنم
هم دوره کارشناسی هم دوره ارشد سال اول قبول شدم به خاطر همین ۱۶ سال و خورده ایه دارم پشت سرهم درس میخونم , ی کم استراحت لازم دارم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Milestone - 27 مهر ۱۳۹۶ ۰۹:۱۶ ب.ظ
(۲۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۲:۲۳ ب.ظ)RASPINA نوشته شده توسط: یه وقتایی همه یه کاری را میگن درسته ولی آدم قبول نمیکنه چرا؟
شاید به خاطر حصارهایی هست که برا خودمون میکشیم و از یه نقطه به بعددیگه آدم چشمم را روی حقیقت میبنده
بین اینکه شما دارید درست میگید یا دیگران، مرز خیلی باریک و حساسی وجود داره و واقعا گاهی تشخیصش هم آسون نیست.
طبیعت آدما اینه که وقتی موفق به رسیدن به چیزی که علاقه دارن نمیشن، دوست ندارن به کمتر از اون هدف اولیه قانع بشن و میخوان واسه رسیدن بهش دوباره تلاش کنند. میدونین میخوام چی بگم؟ بعضی موقعها این تصمیم درسته، اینکه انقدر به خودمون باور داشته باشیم که با یک بار موفق نشدن و درست اون زمانیکه خیلی به موفقیت نزدیک بودیم، اعتماد به نفسمون رو از دست ندیم و دوباره تلاش کنیم و این در صورتیه که هم توان و هم انگیزه کافی رو داشته باشیم، اون هم به شدت؛
اما بعد بعدی ماجرا چیزی هست به نام "اصرار بر تعهد" که میخواد این مفهوم رو برسونه که بعضی اوقات آدما یه هدفی رو انتخاب میکنن و توش موفق نمیشن و بدون اینکه آنالیز مناسبی از اون عدم موفقیت داشته باشن که دلیلش چی بوده، مجددا روی تکرار همون مسیر اصرار میکنن، چون میگن من به خاطر اون هدف سرمایهگذاری زیادی کردم، وقت گذاشتم، شبها دیر خوابیدم، صبحها زود بیدار شدم، کلاس رفتم، جزوه خریدم، از خانواده مدت زیادی دور بودم و حیفه که اون همه هزینه و تلاش از دست بره، واسه همین بازم باید تلاش کنم، یک بار، دو بار، سه بار... و هر بار هم که عدم موفقیت حاصل میشه، اون هزینهها سنگینتر میشه و اصرار بر تعهد و پافشاری روی مسیری که شاید درست نیست هم بیشتر... چیزی که شما از اون با عنوان "بستن چشم روی حقیقت" یاد کردید و بهش احتمالی رو نسبت دادید.
احساس میکنم الان ذهنتون از این تضاد بین خواستههای خودتون و نظرات دیگران کمی آشفتهست، به نظرم خوب بشینید و فکر کنید، تا تکمیل ظرفیت که وقت هست، قشنگ یک روز یا چند ساعت با خودتون تنها باشید، چند تا کاغذ A4 بردارید و خیلی ریلکس هرچی که تو ذهنتون هست رو روی کاغذ بیارید. ببینید به دسته اول نزدیکترید یا دسته دوم، ببینید از کارشناسی ارشد چی میخواید؟ به بعدش هم فکر کنید، به ادامه تحصیل، به آینده کاری و... ببینید با انتخاب تهران یا شهرستان چه چیزهایی رو به دست میارید و چه چیزهایی رو از دست میدید و بر همون اساس تصمیم بگیرید، یه تصمیم منطقی که نباید توش رضایت قلبی و "خوشحالی" رو فراموش کرد!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - pioneer01 - 27 مهر ۱۳۹۶ ۰۹:۴۲ ب.ظ
(۲۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۹:۰۸ ب.ظ)kilookiloo نوشته شده توسط: الآن من یکی از دانشگاه های تهران قبول شدم ولی ذهنیت و کشش درس خوندن ندارم دارم به این فکر میکنم ی مدت از درس دور باشم و استراحت کنم
هم دوره کارشناسی هم دوره ارشد سال اول قبول شدم به خاطر همین ۱۶ سال و خورده ایه دارم پشت سرهم درس میخونم , ی کم استراحت لازم دارم
منم. راهکار پیدا کردین بگین
-----------------
از بین بیش از ۳۰۰ عکس فقط ۲ یا ۳ تاش خوب شده، ینی من میپسندم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - فاطمه سلیمانی - ۲۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۹:۵۹ ب.ظ
(۲۶ مهر ۱۳۹۶ ۱۱:۵۴ ب.ظ)big cloud نوشته شده توسط: ممنون میشم بفرمائید که از چه لحاظ از نظر شما شیوه ی مناسبی است؟
سلام ، در مورد اون شرکتی که شما رفتید را من نمی دونم چون انگیزه و شیوه استخدام را شرکت می دونه اما
خب به نظر من برای یه شرکت برنامه نویسی که حداقل یکی دو نفر برنامه نویس حرفه ای باشن بقیه نیروها مهمترین نکته پشتکار و تلاش و علاقه نیروهاش هست اگه کسی که یه برنامه نویس معمولی باش یعنی طرز ساخت جداول کار کردن با پروسیجر ها و اصول برنامه نویس را تاحدودی بلد باشه و حتی نمونه کار نداشته باشه اگه استخدام شرکت بشه با توجه به پشتکارش و اموزش هایی که ببینه می تونن موفق باشه ، بستگی داره که ملاک استخدام افراد بر اساس چی باشه اگر بر اساس پشتکار باشه هم شخصی که حرفه ای هست و پشتکار هم داره می تونه استخدام شرکت بشه و هم شخصی که متوسط هست و پشتکار هم داشته باشه می تونه استخدام بشه و یه شرکت با توجه به توانایی های خودش می تونه نیروهاش را جذب کنه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 27 مهر ۱۳۹۶ ۱۰:۵۲ ب.ظ
چقدر نت انتهایی هرمس تغ خوبه!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RangiRangi - 27 مهر ۱۳۹۶ ۱۱:۱۲ ب.ظ
چه خوشبخت بوده زنی که سعدی عاشقش بوده و برای اون شعر میگفته
نه سعدی هست نه معشوقش ولی قرن هاست که عاشقانه هاش خونده میشه..
میتونم حسودی نکنم به این زن که سعدی به این قشنگی نازش رو میکشید؟
ای یار ناسامان من! از من چرا رنجیدهای؟ / وای درد و ای درمان من ! از من چرا رنجیدهای؟
ای سرو خوش بالای من! ای دلبر رعنای من! / لعل لبت حلوای من! از من چرا رنجیدهای؟
بنگر ز هجرت چون شدم سرگشته چون گردون شدم / وز ناوکت پرخون شدم، از من چرا رنجیدهای؟
گر من بمیرم در غمت، خونم بتا! در گردنت / فردا بگیرم دامنت، از من چرا رنجیدهای؟
من سعدی درگاه تو، عاشق به روی ماه تو / هستیم نیکوخواه تو، از من چرا رنجیدهای؟
.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - WILL - 27 مهر ۱۳۹۶ ۱۱:۴۹ ب.ظ
زن خوب فرمانبر پارسا
کند مرد درویش را پادشا
برو پنج نوبت بزن بر درت
چو یاری موافق بود در برت
همه روز اگر غم خوری غم مدار
چو شب غمگسارت بود در کنار
کرا خانه آباد و همخوابه دوست
خدا را به رحمت نظر سوی اوست
چو مستور باشد زن و خوبروی
به دیدار او در بهشت است شوی
کسی بر گرفت از جهان کام دل
که یکدل بود با وی آرام دل
اگر پارسا باشد و خوش سخن
نگه در نکویی و زشتی مکن
زن خوش منش دل نشان تر که خوب
که آمیزگاری بپوشد عیوب
ببرد از پری چهرهٔ زشت خوی
زن دیو سیمای خوش طبع، گوی
چو حلوا خورد سرکه از دست شوی
نه حلوا خورد سرکه اندوده روی
دلارام باشد زن نیک خواه
ولیکن زن بد، خدایا پناه!
چو طوطی کلاغش بود هم نفس
غنیمت شمارد خلاص از قفس
سر اندر جهان نه به آوردگی
وگرنه بنه دل به بیچارگی
تهی پای رفتن به از کفش تنگ
بلای سفر به که در خانه جنگ
به زندان قاضی گرفتار به
که در خانه دیدن بر ابرو گره
سفر عید باشد بر آن کدخدای
که بانوی زشتش بود در سرای
در خرمی بر سرایی ببند
که بانگ زن از وی برآید بلند
چون زن راه بازار گیرد بزن
وگرنه تو در خانه بنشین چو زن
اگر زن ندارد سوی مرد گوش
سراویل کحلیش در مرد پوش
زنی را که جهل است و ناراستی
بلا بر سر خود نه زن خواستی
چو در کیله یک جو امانت شکست
از انبار گندم فرو شوی دست
بر آن بنده حق نیکویی خواسته است
که با او دل و دست زن راست است
چو در روی بیگانه خندید زن
دگر مرد گو لاف مردی مزن
زن شوخ چون دست در قلیه کرد
برو گو بنه پنجه بر روی مرد
چو بینی که زن پای بر جای نیست
ثبات از خردمندی و رای نیست
گریز از کفش در دهان نهنگ
که مردن به از زندگانی به ننگ
بپوشانش از چشم بیگانه روی
وگر نشنود چه زن آنگه چه شوی
زن خوب خوش طبع رنج است و بار
رها کن زن زشت ناسازگار
چه نغز آمد این یک سخن زان دوتن
که بودند سرگشته از دست زن
یکی گفت کس را زن بد مباد
دگر گفت زن در جهان خود مباد
زن نو کن ای دوست هر نوبهار
که تقویم پاری نیاید بکار
کسی را که بینی گرفتار زن
مکن سعدیا طعنه بر وی مزن
تو هم جور بینی و بارش کشی
اگر یک سحر در کنارش کشی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 27 مهر ۱۳۹۶ ۱۱:۵۶ ب.ظ
(۲۷ مهر ۱۳۹۶ ۰۹:۱۶ ب.ظ)Milestone نوشته شده توسط: هر بار هم که عدم موفقیت حاصل میشه، اون هزینهها سنگینتر میشه و اصرار بر تعهد و پافشاری روی مسیری که شاید درست نیست هم بیشتر... چیزی که شما از اون با عنوان "بستن چشم روی حقیقت" یاد کردید و بهش احتمالی رو نسبت دادید....................
دقیقا همین طور هست که شما می گید.
فکر می کنم پشت کنکور موندن هزینه سنگینی برام داشته باشه
هر روز که درس میخونم حتی روزایی که ساعت ۶ بیدارم میشم و یه روز عالی و پر انرژی دارم و همه چی خوب پیش میره عصر که میشه یا وقتی آخرین پارت مطالعه ام را انجام میدم از خودم میپرسم خب که چی .آیا درسته ؟واقعا الان من باید دوباره بنشینم درس هایی که بلدم را یکی یکی بخونم .هیچ چیز تازه نیست .اصلا سال دیگه هم قبول بشم اصلا حالی دارم که دنبال مقاله و ترجمه و درس و امتحانات باشم
واقعا یه وقتایی برای بعضی کارها خیلی دیر میشه دیگه از دهن میفته .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 28 مهر ۱۳۹۶ ۰۱:۴۷ ق.ظ
۱۳ درجه خیلی خوبه. میشه بدون عرق ریختن ازش استفاده کرد، البته با آستین کوتاه. با آستید بلند شاید عرق کنم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 28 مهر ۱۳۹۶ ۰۳:۰۳ ق.ظ
برجام یه توافقه که یه متن داره و فقط هم همینه. دیگه روح برجام یعنی چی. مگه با ۵+۱ ازدواج کردیم که تعهدات اخلاقی نسبت به هم داشته باشیم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - pioneer01 - 28 مهر ۱۳۹۶ ۱۱:۰۴ ق.ظ
(۲۷ مهر ۱۳۹۶ ۱۰:۵۲ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: چقدر نت انتهایی هرمس تغ خوبه!
؟
---------------------------
بچه های تربیت بدنی هم پایتون لازم دارن؟!! :|
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - The BesT - 28 مهر ۱۳۹۶ ۱۱:۵۲ ق.ظ
(۲۸ مهر ۱۳۹۶ ۰۳:۰۳ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: برجام یه توافقه که یه متن داره و فقط هم همینه. دیگه روح برجام یعنی چی. مگه با ۵+۱ ازدواج کردیم که تعهدات اخلاقی نسبت به هم داشته باشیم.
اینها همه یکسری بازی کردن با لغات هست برای سرگرم کردن..
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 28 مهر ۱۳۹۶ ۱۲:۳۵ ب.ظ
(۲۸ مهر ۱۳۹۶ ۱۱:۰۴ ق.ظ)pioneer01 نوشته شده توسط: (27 مهر ۱۳۹۶ ۱۰:۵۲ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: چقدر نت انتهایی هرمس تغ خوبه!
؟
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|