RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - neilabak - 14 فروردین ۱۳۹۱۰۸:۱۵ ب.ظ
دلم میخواد راننده تاکسیایی که وقتی بهشون میگی پول زیادی گرفتی ،پول آدمو میندازن برای آدم و گاز میدن میرنو خفه کنم!
بیشتر از اون از مسافرایی بدم میاد که با راننده همراهی میکنن و بهش حق میدن فقط از ترس اینکه یه وقت راننده پاشو نذاره رو ترمز و بگه بفرما پایین اگه ناراحتی!
نمیدونم چرا راننده تاکسیا فکر میکنن هر ناراحتی دارن باید سر مسافر بدبخت خالی کنن.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Eternal - 14 فروردین ۱۳۹۱۰۸:۱۶ ب.ظ
یک شبی مجنون نمازش را شکست / بی وضو در کوچه لیلا نشست
عشق، آن شب مست مستش کرده بود / فارغ از جام الستش کرده بود
گفت یا رب از چه خوارم کرده ای / بر صلیب عشق دارم کرده ای
خسته ام زین عشق ،دل خونم نکن / من که مجنونم تو مجنونم نکن
مرد این بازیچه دیگر نیستم / این تو و لیلای تو..... من نیستم!!!!!
گفت ای دیوانه، لیلایت منم / در رگت پنهان و پیدایت منم
سالها با جور لیلا ساختی / من کنارت بودم و نشناختی
----------------------------------------------------------------------------------------------
دیگه ۱ ماه بخور و بخواب تموم شد ...... باید بریم دانشگاه و................
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 14 فروردین ۱۳۹۱۱۱:۵۰ ب.ظ
(۱۴ فروردین ۱۳۹۱ ۰۸:۱۶ ب.ظ)Eternal نوشته شده توسط: دیگه ۱ ماه بخور و بخواب تموم شد ...... باید بریم دانشگاه و................
آخ نگــــــــــــــوووووووووووووووو....
کی حال داره بره دانشگاه؟؟؟.....
دوباره کابوس شروع شد...
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - homa - 15 فروردین ۱۳۹۱۱۲:۰۲ ق.ظ
زندگی باید کرد! گاه با یک گل سرخ، گاه با یک دل تنگ، گاه باید رویید در پس این باران، گاه باید خندید بر غمیبی پایان…
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hamed_k2 - 15 فروردین ۱۳۹۱۰۱:۳۶ ق.ظ
هروقت کسی دوستت نداشت...نا امید شدی این جمله رو همیشه تکرار کن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
من یه کف دست خاکم که خدا دوستم داره.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 15 فروردین ۱۳۹۱۰۲:۰۷ ق.ظ
(۱۵ فروردین ۱۳۹۱ ۰۱:۳۶ ق.ظ)hamed_k2 نوشته شده توسط: از هیچ کار بچگــــــی ام پشیمون نیستم جز این که آرزو داشتم بزرگ شـــــــوم...!
ولی من پشیمونم...از اینکه همیشه از مدرسه فرار میکردم پشیمونم...اگه فرار نکرده بودم الآن تو درسا لنگ نمی زدم
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hamed_k2 - 15 فروردین ۱۳۹۱۰۳:۳۹ ق.ظ
(۱۵ فروردین ۱۳۹۱ ۰۲:۰۷ ق.ظ)esisonic نوشته شده توسط:
(15 فروردین ۱۳۹۱ ۰۱:۳۶ ق.ظ)hamed_k2 نوشته شده توسط: از هیچ کار بچگــــــی ام پشیمون نیستم جز این که آرزو داشتم بزرگ شـــــــوم...!
ولی من پشیمونم...از اینکه همیشه از مدرسه فرار میکردم پشیمونم...اگه فرار نکرده بودم الآن تو درسا لنگ نمی زدم
اونا دیگه جز شیطنت بچگی محسوب میشه واسه همه از اینجور اتفاقها پیش افتاده....ولی این ارزوی بزرگ شدن یه چیز دیگه بود و کسی نبود به ما بگه میخوای بزرگ بشی که چی بشه بهترین روزات همین دوران بچگیته
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 15 فروردین ۱۳۹۱۱۰:۳۰ ق.ظ
(۱۵ فروردین ۱۳۹۱ ۰۳:۳۹ ق.ظ)hamed_k2 نوشته شده توسط: اونا دیگه جز شیطنت بچگی محسوب میشه واسه همه از اینجور اتفاقها پیش افتاده....
شیطنت نبود...از مدرسه بدم میومد...چون همه چیز اجباری بود...از اوّل دبستان تا لحظه ای میخواستم دیپلم بگیرم در حال فرار بودم....حالا یا از دیوار مدرسه ، یا خودمو میزدم به مریضی ، یا سر راه مدرسه فرار میکردم و...
در هر صورت الآن پشیمونم...(حتی یکی دوبار میخواستم برم کتاب های راهنمایی و دبیرستان رو بگیرم از نو شروع کنم به خوند )
(۱۵ فروردین ۱۳۹۱ ۰۳:۳۹ ق.ظ)hamed_k2 نوشته شده توسط: ولی این ارزوی بزرگ شدن یه چیز دیگه بود و کسی نبود به ما بگه میخوای بزرگ بشی که چی بشه بهترین روزات همین دوران بچگیته
اینو خیلی موافقم...تازه زورمون میکردن که مثل آدم بزرگا رفتار کنیم...البته من بازم فرار میکردم ولی خوب بازم آدم دوست داره تو آرامش باشه تا اینکه فرار کنه...
----------------------------------------------
خلاصه که این کودکی من یا در حال فرار گذشت یا پای میکرو
(البته همین میکرو باعث شد برم رشته کامپیوتر)
چقدر دلم پر بود...!!!...آخیش..الآن سبک شدم
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - setaiesh - 15 فروردین ۱۳۹۱۱۰:۳۸ ق.ظ
(۱۵ فروردین ۱۳۹۱ ۰۳:۳۹ ق.ظ)hamed_k2 نوشته شده توسط: [quote='esisonic' pid='79875' dateline='1333402643']
[quote='hamed_k2' pid='79874' dateline='1333400797']
اونا دیگه جز شیطنت بچگی محسوب میشه واسه همه از اینجور اتفاقها پیش افتاده....ولی این ارزوی بزرگ شدن یه چیز دیگه بود و کسی نبود به ما بگه میخوای بزرگ بشی که چی بشه بهترین روزات همین دوران بچگیته
ولی به من گفتن و تو گوشم نرفت!!!!
یعنی نمیدونم چرا همیشه این طوریم!!!!
(۱۵ فروردین ۱۳۹۱ ۱۲:۰۶ ق.ظ)Ferestadeh نوشته شده توسط:
قشنگ شد.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - homa - 16 فروردین ۱۳۹۱۱۱:۱۴ ق.ظ
صبر کن سهراب
قایقت جا دارد؟
من هم از همهمه روی زمین بیزارم.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - eris229 - 16 فروردین ۱۳۹۱۰۱:۰۷ ب.ظ
من این شعر رو خیلی دوست دارم. هرکدوم از بیتاش یه زمانی در موقعیت خاصی که برام پیش میاد یادم می افته. واقعا قوانین طبیعت این جهان رو خوب بیان کرده.
----------------------------------------------------
جهان چون آسیاى گرد گردست / که دادارش چنین گردنده کردست
نماند حال او هرگز به یک سان / گهى آذار باشد گه زمستان
من و تو هر دو فرزند جهانیم / ابر یک حال بودن چون توانیم
تن ما نیز گردان چون جهانست / که گاهى کودک و گاهى جوانست
گهى بیمار و گاهى تندرستست / چو گاهى زورمند و گاه سستست
گهى با رخت باشد گاه بى رخت / گهى پیروزبخت و گاه بدبخت
تن مردم صعیف و نا توانست / که لختى گوشت و مشتى استخوانست
نه بر تابد ز گرما رنج گرما / نه بر تابد ز سرما رنج سرما
بجوید خورد کز خوردن ببالد / پس آنگه او هم از خوردن ببالد
اگر چه آز بر وى سخت چیرست / ز مستى چون نبیند زود سیرست
و گرچه او خوشى از کام یابد / چو بیند کام خودرا بر نتابد
ز سستى کامها بر وى و بالست / ازیرا در پى کامش ملالست
دلش چون بر مرادى چیر گردد / همان گه زان مرادش سیر گردد
دگر باره چو کامى در نیابد / از آز دل به کام دل شتابد
گهى در آز تیز و تند باشد / گهى در کام سیر و کند باشد
چو کام آید نماند هیچ تندى / چو آز آید نماند هیچ کندى
نباشد هیچ کامى خوشتر از مهر / که ورزى با رخى تابنده چون مهر
چنان در هر دلى خود کام گردد / که دل بى دصبر و بى آرام گردد
به دست آز دل دیوانه گردد / ز خواب و خرمى بیگانه گردد این حال قبل از کنکور بود
بسى سختى برد تا چیز گردد / چو کام دل بیابد سیر گردد
نه بر تابد به وصلت ناز جانان / نه بر تابد به دورى درد هجران
گهى جوید ز هجرانش جدایى / گهى از خشم و ازارش رهایى
چو مردم هست زین سان سخت عاجز / ندارد صبر بر یک حال هرگز
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Lantern - 16 فروردین ۱۳۹۱۱۰:۵۵ ب.ظ
به مناسبت شهادت حضرت فاطمه زهرا (س) و ایام فاطمیه :
----------------------------------------------------------------
دختر فکر بکر من غنچه ی لب چو وا کند / از نمکین کلام خود حق نمک ادا کند
طوطی طبع شوخ من چون که شکّرشکن شود / کام زمانه را پر از شکّر جانفزا کند
ناطقه ی مرا مگر روح قُدُس کند مدد / تا که ثنای حضرت سیدة النسا کند
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - esisonic - 17 فروردین ۱۳۹۱۱۲:۳۴ ق.ظ