|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - zarisa - 28 دى ۱۳۹۵ ۱۱:۵۹ ق.ظ
یکی از آرزوهای من اینه، یه کتابخونه ی خیلی بزرگ، از اینا که آرامش توش موج میزنه و شبانه روزی هم باشه، موجود باشه بعدش آدم بره هر چقدر دوست داره مطالعه کنه، اصلا برم چند روز چند روز تو کتابخونه بمونم، هیچ کس هم توش پچ پچ نکنه...
چقدر رویایی... فکرش هم لذت بخشه
اگه یه روزی پولدار شدم، حتما همچین کتابخونه ای میسازم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 28 دى ۱۳۹۵ ۱۲:۱۲ ب.ظ
بعضى مردها هستند که نسبت به خود آگاه هستند، مى دانند از زندگى شان چه مى خواهند ، نوع انتخابشان را مى شناسند و براى خودشان حرمت قائل هستند. فقط زیبا حرف نمى زنند زیبا عمل مى کنند. وقتى به تو صفت " ترین" در خوبى ها را نسبت مى دهند مى دانى از سر صدق است. وقتى دل مى سپارند یک دلِ هستند و دل دل نمى کنند.نگاهشان امن است . گوششان شنواست و بى هیچ دغدغه اى با او راز دل مى گویى. بعضى مردها هستند وجه زنانه روانشان را مى شناسند، از ابراز عشق نمى هراسند، چشمانشان مى درخشد از دیدن یار، با احساسشان آشنا هستند، اشک مى ریزند، شادى خود را بروز مى دهند، دستانت را مى گیرند و بوسه مى زنند و فکر نمى کنند از مردانگى شان چیزى کاسته مى شود.بعضى مردها هستند وقتى در عشق شکست خوردند سعى در ترمیم زخمهاى روان خود مى کنند نه اینکه از دیگرى انتقام بگیرند، آنها خوب بودنشان را منوط به خوبى و بدى دیگران نمى کنند. خلاصه بگویم بعضى مردها هستند که روح زندگى در درونشان جارى است...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - MarkLand - 28 دى ۱۳۹۵ ۰۱:۰۸ ب.ظ
خیلی وقت بود که مانشت میومدم اما ای دی نداشتم دیگه برای دانلود یه کارنامه بود که خواستم ای دی بسازم به دوستم گفتم گفت نمیخواد ای دی منو استفاده کن دیگه نمی خوامش الان که پیام خصوصی هاشو می بینم اخرین بار حدود ۷ ماه پیش استفاده کرده بود فکر نمی کردم دیگه استفاده کنه جالبه البته حفظ امانت کردم و محتواشو نخوندم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 28 دى ۱۳۹۵ ۰۱:۴۸ ب.ظ
وقتی ی کاری رو انجام میدم که قبلش استرس انجامش رو دارم خیلی حالم خوب میشه , یه مدت به خاطرش فعال میشم , زندگیم جریان بهتری پیدا میکنه و کلا ازلحاط روحی ی آدم دیگه میشم جالبیش اینجاست نتیجه کار تاثیری توی روحیه ام نداره و حتی اگه نتیجه خوبی نگیرم همین حس ها رو دارم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 28 دى ۱۳۹۵ ۰۲:۵۷ ب.ظ
قبلا که دانشگاه میرفتم صبح ها میرفتم کتابخونه دانشگاه خود به خود خواب از سرم میپرید. این چند وقتیه که خونه کارامو میکنم از صبح که پا میشم تا خود ظهر همش خواب آلود هستم و یهو میبینی وسط کارام رفتم خوابیدم حتی. راه حلی کسی نداره؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 28 دى ۱۳۹۵ ۰۳:۱۳ ب.ظ
(۲۸ دى ۱۳۹۵ ۰۲:۵۷ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: قبلا که دانشگاه میرفتم صبح ها میرفتم کتابخونه دانشگاه خود به خود خواب از سرم میپرید. این چند وقتیه که خونه کارامو میکنم از صبح که پا میشم تا خود ظهر همش خواب آلود هستم و یهو میبینی وسط کارام رفتم خوابیدم حتی. راه حلی کسی نداره؟
باید خودت برای خودت پادگان درست کنی و سخت بگیری. برنامه ریزی، زمان بندی، ددلاین، نظم، تشویق و تنبیه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - jazana - 28 دى ۱۳۹۵ ۰۳:۴۳ ب.ظ
بهش میگم تو که کنکور با رتبه و دانشگاه عالی قبول شدی چرا امسال دوباره می خوای کنکور بدی.
میگه: سال قبل سر جلسه، ملت سر و صدا کردن و نگذاشتن قشنگ بزنم، حالا من میرم سر صدا در میارم که اونا نتونن کنکور بدن و عوضش دربیاد.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 28 دى ۱۳۹۵ ۰۷:۲۰ ب.ظ
(۲۸ دى ۱۳۹۵ ۱۲:۱۲ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: بعضى مردها هستند که نسبت به خود آگاه هستند، مى دانند از زندگى شان چه مى خواهند ، نوع انتخابشان را مى شناسند و براى خودشان حرمت قائل هستند. فقط زیبا حرف نمى زنند زیبا عمل مى کنند. وقتى به تو صفت " ترین" در خوبى ها را نسبت مى دهند مى دانى از سر صدق است. وقتى دل مى سپارند یک دلِ هستند و دل دل نمى کنند.نگاهشان امن است . گوششان شنواست و بى هیچ دغدغه اى با او راز دل مى گویى. بعضى مردها هستند وجه زنانه روانشان را مى شناسند، از ابراز عشق نمى هراسند، چشمانشان مى درخشد از دیدن یار، با احساسشان آشنا هستند، اشک مى ریزند، شادى خود را بروز مى دهند، دستانت را مى گیرند و بوسه مى زنند و فکر نمى کنند از مردانگى شان چیزى کاسته مى شود.بعضى مردها هستند وقتى در عشق شکست خوردند سعى در ترمیم زخمهاى روان خود مى کنند نه اینکه از دیگرى انتقام بگیرند، آنها خوب بودنشان را منوط به خوبى و بدى دیگران نمى کنند. خلاصه بگویم بعضى مردها هستند که روح زندگى در درونشان جارى است...
میگما احتمالا اینو تو کتاب کوسه ها پرواز میکنند ننوشته؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 28 دى ۱۳۹۵ ۰۸:۰۲ ب.ظ
(۲۸ دى ۱۳۹۵ ۰۷:۲۰ ب.ظ)software94 نوشته شده توسط: (28 دى ۱۳۹۵ ۱۲:۱۲ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: بعضى مردها هستند که نسبت به خود آگاه هستند، مى دانند از زندگى شان چه مى خواهند ، نوع انتخابشان را مى شناسند و براى خودشان حرمت قائل هستند. فقط زیبا حرف نمى زنند زیبا عمل مى کنند. وقتى به تو صفت " ترین" در خوبى ها را نسبت مى دهند مى دانى از سر صدق است. وقتى دل مى سپارند یک دلِ هستند و دل دل نمى کنند.نگاهشان امن است . گوششان شنواست و بى هیچ دغدغه اى با او راز دل مى گویى. بعضى مردها هستند وجه زنانه روانشان را مى شناسند، از ابراز عشق نمى هراسند، چشمانشان مى درخشد از دیدن یار، با احساسشان آشنا هستند، اشک مى ریزند، شادى خود را بروز مى دهند، دستانت را مى گیرند و بوسه مى زنند و فکر نمى کنند از مردانگى شان چیزى کاسته مى شود.بعضى مردها هستند وقتى در عشق شکست خوردند سعى در ترمیم زخمهاى روان خود مى کنند نه اینکه از دیگرى انتقام بگیرند، آنها خوب بودنشان را منوط به خوبى و بدى دیگران نمى کنند. خلاصه بگویم بعضى مردها هستند که روح زندگى در درونشان جارى است...
میگما احتمالا اینو تو کتاب کوسه ها پرواز میکنند ننوشته؟
نمیدونم توی اینستا یه خانومی که روانشناسه نوشته بود منم خوشم اومد
اما اسم کتابش چه جالبها
مولفش طلایه محتشمی هست؟؟؟ خوندی کتابش؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sss - 28 دى ۱۳۹۵ ۰۸:۳۷ ب.ظ
(۲۸ دى ۱۳۹۵ ۰۲:۵۷ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: قبلا که دانشگاه میرفتم صبح ها میرفتم کتابخونه دانشگاه خود به خود خواب از سرم میپرید. این چند وقتیه که خونه کارامو میکنم از صبح که پا میشم تا خود ظهر همش خواب آلود هستم و یهو میبینی وسط کارام رفتم خوابیدم حتی. راه حلی کسی نداره؟
اول صبح یک سیب بخورید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - gogooli - 28 دى ۱۳۹۵ ۰۹:۴۳ ب.ظ
(۲۸ دى ۱۳۹۵ ۰۸:۰۲ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: (28 دى ۱۳۹۵ ۰۷:۲۰ ب.ظ)software94 نوشته شده توسط: (28 دى ۱۳۹۵ ۱۲:۱۲ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: بعضى مردها هستند که نسبت به خود آگاه هستند، مى دانند از زندگى شان چه مى خواهند ، نوع انتخابشان را مى شناسند و براى خودشان حرمت قائل هستند. فقط زیبا حرف نمى زنند زیبا عمل مى کنند. وقتى به تو صفت " ترین" در خوبى ها را نسبت مى دهند مى دانى از سر صدق است. وقتى دل مى سپارند یک دلِ هستند و دل دل نمى کنند.نگاهشان امن است . گوششان شنواست و بى هیچ دغدغه اى با او راز دل مى گویى. بعضى مردها هستند وجه زنانه روانشان را مى شناسند، از ابراز عشق نمى هراسند، چشمانشان مى درخشد از دیدن یار، با احساسشان آشنا هستند، اشک مى ریزند، شادى خود را بروز مى دهند، دستانت را مى گیرند و بوسه مى زنند و فکر نمى کنند از مردانگى شان چیزى کاسته مى شود.بعضى مردها هستند وقتى در عشق شکست خوردند سعى در ترمیم زخمهاى روان خود مى کنند نه اینکه از دیگرى انتقام بگیرند، آنها خوب بودنشان را منوط به خوبى و بدى دیگران نمى کنند. خلاصه بگویم بعضى مردها هستند که روح زندگى در درونشان جارى است...
میگما احتمالا اینو تو کتاب کوسه ها پرواز میکنند ننوشته؟
نمیدونم توی اینستا یه خانومی که روانشناسه نوشته بود منم خوشم اومد
اما اسم کتابش چه جالبها
مولفش طلایه محتشمی هست؟؟؟ خوندی کتابش؟
فکر کنم منظورش این بود که تخیلی است.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 28 دى ۱۳۹۵ ۱۰:۲۶ ب.ظ
(۲۸ دى ۱۳۹۵ ۰۹:۴۳ ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط: (28 دى ۱۳۹۵ ۰۸:۰۲ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: (28 دى ۱۳۹۵ ۰۷:۲۰ ب.ظ)software94 نوشته شده توسط: (28 دى ۱۳۹۵ ۱۲:۱۲ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: بعضى مردها هستند که نسبت به خود آگاه هستند، مى دانند از زندگى شان چه مى خواهند ، نوع انتخابشان را مى شناسند و براى خودشان حرمت قائل هستند. فقط زیبا حرف نمى زنند زیبا عمل مى کنند. وقتى به تو صفت " ترین" در خوبى ها را نسبت مى دهند مى دانى از سر صدق است. وقتى دل مى سپارند یک دلِ هستند و دل دل نمى کنند.نگاهشان امن است . گوششان شنواست و بى هیچ دغدغه اى با او راز دل مى گویى. بعضى مردها هستند وجه زنانه روانشان را مى شناسند، از ابراز عشق نمى هراسند، چشمانشان مى درخشد از دیدن یار، با احساسشان آشنا هستند، اشک مى ریزند، شادى خود را بروز مى دهند، دستانت را مى گیرند و بوسه مى زنند و فکر نمى کنند از مردانگى شان چیزى کاسته مى شود.بعضى مردها هستند وقتى در عشق شکست خوردند سعى در ترمیم زخمهاى روان خود مى کنند نه اینکه از دیگرى انتقام بگیرند، آنها خوب بودنشان را منوط به خوبى و بدى دیگران نمى کنند. خلاصه بگویم بعضى مردها هستند که روح زندگى در درونشان جارى است...
میگما احتمالا اینو تو کتاب کوسه ها پرواز میکنند ننوشته؟
نمیدونم توی اینستا یه خانومی که روانشناسه نوشته بود منم خوشم اومد
اما اسم کتابش چه جالبها
مولفش طلایه محتشمی هست؟؟؟ خوندی کتابش؟
فکر کنم منظورش این بود که تخیلی است.
عه :-)))) تخیلی نیست یه خانوم روانشناس نوشته.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 28 دى ۱۳۹۵ ۱۱:۳۴ ب.ظ
.......
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 29 دى ۱۳۹۵ ۱۱:۱۹ ق.ظ
(۲۸ دى ۱۳۹۵ ۱۰:۲۶ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: (28 دى ۱۳۹۵ ۰۹:۴۳ ب.ظ)gogooli نوشته شده توسط: (28 دى ۱۳۹۵ ۰۸:۰۲ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: (28 دى ۱۳۹۵ ۰۷:۲۰ ب.ظ)software94 نوشته شده توسط: (28 دى ۱۳۹۵ ۱۲:۱۲ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: بعضى مردها هستند که نسبت به خود آگاه هستند، مى دانند از زندگى شان چه مى خواهند ، نوع انتخابشان را مى شناسند و براى خودشان حرمت قائل هستند. فقط زیبا حرف نمى زنند زیبا عمل مى کنند. وقتى به تو صفت " ترین" در خوبى ها را نسبت مى دهند مى دانى از سر صدق است. وقتى دل مى سپارند یک دلِ هستند و دل دل نمى کنند.نگاهشان امن است . گوششان شنواست و بى هیچ دغدغه اى با او راز دل مى گویى. بعضى مردها هستند وجه زنانه روانشان را مى شناسند، از ابراز عشق نمى هراسند، چشمانشان مى درخشد از دیدن یار، با احساسشان آشنا هستند، اشک مى ریزند، شادى خود را بروز مى دهند، دستانت را مى گیرند و بوسه مى زنند و فکر نمى کنند از مردانگى شان چیزى کاسته مى شود.بعضى مردها هستند وقتى در عشق شکست خوردند سعى در ترمیم زخمهاى روان خود مى کنند نه اینکه از دیگرى انتقام بگیرند، آنها خوب بودنشان را منوط به خوبى و بدى دیگران نمى کنند. خلاصه بگویم بعضى مردها هستند که روح زندگى در درونشان جارى است...
میگما احتمالا اینو تو کتاب کوسه ها پرواز میکنند ننوشته؟
نمیدونم توی اینستا یه خانومی که روانشناسه نوشته بود منم خوشم اومد
اما اسم کتابش چه جالبها
مولفش طلایه محتشمی هست؟؟؟ خوندی کتابش؟
فکر کنم منظورش این بود که تخیلی است.
عه :-)))) تخیلی نیست یه خانوم روانشناس نوشته.
بابا تخیلی بود کتابش، به شوخی گفتم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - moslem73421 - 29 دى ۱۳۹۵ ۱۱:۲۹ ق.ظ
.....
|