|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kilookiloo - 18 دى ۱۳۹۵ ۰۳:۲۲ ب.ظ
میخوام تو حوزه متن کاوی کار کنم , ولی نمیدونم چطور کار ریسرچ انجام بدم الآن فقط میخوام ببینم چه فیلد هایی توی این بحث هست و بعدش ببینم ازین فیلد ها کدومش به application شدن و کاربردی شدن نزدیک تره و کدومش بیشتر به درد فعالیت های آکادمیک میخوره
ولی کار ریسرچ بلد نیستم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 18 دى ۱۳۹۵ ۰۸:۰۶ ب.ظ
هنوز مونده تا به بالا و پائین این روزگار عادت کنم
______________
خدایا شکرت
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - jazana - 18 دى ۱۳۹۵ ۱۰:۰۱ ب.ظ
بهترین توزیع های لینوکس واسه سال جدید
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - status - 18 دى ۱۳۹۵ ۱۱:۰۱ ب.ظ
...............
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ezra - 19 دى ۱۳۹۵ ۰۱:۱۷ ق.ظ
(۱۶ دى ۱۳۹۵ ۰۶:۵۵ ب.ظ)@s@kur نوشته شده توسط: خیلی سعی کردم جلوی بقیه گریه نکنم و خودمو آروم نشون بدم..
الان تنهام و از نگرانی دارم میمیرم.
حتی همین ترافیک پنج شنبه هم اذیت میکنه الان..
باید زود برسه بیمارستان
نمیدونم چیکار کنم الان از نگرانی..
تو رو خدا دعا کنید..
دعا کنید حالش خوب بشه
دعا کنید جدی نباشه مشکل
بابام دنیای منه...
دنیای بزرگ من..
چه جالب
منم بابام تو همون روز بیمارستان بستری بود !
چهارشنبه بعد از ظهر دراز کشیده بودم داشتم فیسبوکمو چک می کردم یهو گوشیم زنگ زد و بهم گفتن سریع دفترچه بابات رو بردار بیا بیمارستان !
هول کردم ! گفتم کم کمش از ساختمون افتاده بردنش اتاق عمل !
اصن نفهمیدم چجوری خودمو رسوندم بیمارستان ! دیدم تو اورژانش چند نفر ریختن سرش دارن سرشو بخیه می کنن !
چون سرگیجه و حالت تهوع داشت بستریش کردن ! بعد کلی عکس برداری ظهر فرداش دکتر اجازه ترخیص داد و گفت خدا رو شکر مشکل جدی نداره !
خلاصه اونجوری که بابای من با کله روی پله های بتنی -با اون آجر های نوک تیز -ساختمون در حال ساخت افتاده بود , منطقیش این بود که باید از بین میرفت ! ولی خب خدار رحم کرد ! واقعاً عمر دست خداست .
اما یه شب تو بیمارستان بودن به آدم حالی می کنه که سلامتی چه نعمت بزرگیه .
خدا انشالله پدر شما رو هم صحت و تندرستی عطا کنه .
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SepidehP - 19 دى ۱۳۹۵ ۰۳:۲۳ ق.ظ
وقتی یه چیزی اذیتتون میکنه سه تا کار میشه کرد:
برطرفش کنید.
بهش عادت کنید.
کلی غر بزنید و آخرش بفهمید که دو راه بیشتر وجود نداره...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - stateless - 19 دى ۱۳۹۵ ۰۸:۲۶ ق.ظ
(۱۸ دى ۱۳۹۵ ۰۸:۰۶ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: هنوز مونده تا به بالا و پائین این روزگار عادت کنم
______________
خدایا شکرت
وقتی در برابر مسائلی، زیادی خوشحال میشم یا زیادی ناراحت، همین فکرِ شما رو میکنم. میگم اگه بگذره به چم و خمِ این دنیا عادت میکنم... ولی بعدش یه فکرِ وحشتناک میاد تو سرم... فکر میکنم نکنه این "عادت کردن"، یعنی هم رنگِ جماعت شدن، یعنی درگیرِ دنیا شدن، یعنی اون پاکی و بی شیله پیلگیِ کودکی رو از دست دادن... بعد بلافاصله از خدا میخوام که هیچوقت به این دنیا و رسم و آئینش عادت نکنم.
دیدید بچه های خیلی کوچیک چشمهاشون چه برقی میزنه؟ دیدید چطور با هیجان و کنجکاوی به دور و برشون نگاه میکنن؟ چطور خیلی ساده میخندن و ساده تر از اون گریه میکنن؟
کاش با گذشتِ زمان، اون برق هیچ وقت از نگاهشون نره... از نگاهِ ما که رفت...
پی نوشت: خانمِ hamideh1371 ببخشید من همش ارسالهای شمارو نقل قول میکنم. حرفهاتون خیلی اوقات حرفهای من هم هست. تشکر.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۱۹ دى ۱۳۹۵ ۱۱:۲۱ ق.ظ
عجــــــــــــــــــــــب! خیلی دیر فهمیدم اینا رو
پ.خ: یکی پیدا کردم احساس میکنم خیلی شبیه من حرف میزنه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 19 دى ۱۳۹۵ ۰۱:۱۱ ب.ظ
(۱۸ دى ۱۳۹۵ ۱۲:۴۰ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: حریص باشید. دیوانه باشید.
سلام.
خیلی جملۀ جالب و خوبیه.
_______________
به نظرم هر آدم هدفداری باید این جمله رو بزرگ بنویسه رو یه کاغذ و بزنه به دیوار.
روزی n بار نگاهش کنه.
و روزی سه مرتبه صبح و ظهر و شب با ذهنش قشنگ بجوَدش.
_______________
نقل قول از کسی بود؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۱۹ دى ۱۳۹۵ ۰۲:۰۳ ب.ظ
چطور دوستمون رو متقاعد کنیم که باهامون شریک شه؟! یه آنتی ویروس ۳ کاربره میخوام بگیرم, خودم ۲ کاربرش رو میخوام, یه کاربر رو زمین میمونه! دوستان هم متقاعد نمیشن یکیش رو بگیرن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 19 دى ۱۳۹۵ ۰۲:۳۵ ب.ظ
(۱۹ دى ۱۳۹۵ ۰۸:۲۶ ق.ظ)stateless نوشته شده توسط: (18 دى ۱۳۹۵ ۰۸:۰۶ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: هنوز مونده تا به بالا و پائین این روزگار عادت کنم
______________
خدایا شکرت
پی نوشت: خانمِ hamideh1371 ببخشید من همش ارسالهای شمارو نقل قول میکنم. حرفهاتون خیلی اوقات حرفهای من هم هست. تشکر.
خواهش میکنم.
بزرگوارید دوست عزیز.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sss - 19 دى ۱۳۹۵ ۰۲:۴۰ ب.ظ
(۱۹ دى ۱۳۹۵ ۰۱:۱۱ ب.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: (18 دى ۱۳۹۵ ۱۲:۴۰ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: حریص باشید. دیوانه باشید.
_______________
نقل قول از کسی بود؟
مرحوم استیو جابز
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 19 دى ۱۳۹۵ ۰۳:۳۷ ب.ظ
(۱۹ دى ۱۳۹۵ ۰۲:۰۳ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط: چطور دوستمون رو متقاعد کنیم که باهامون شریک شه؟! یه آنتی ویروس ۳ کاربره میخوام بگیرم, خودم ۲ کاربرش رو میخوام, یه کاربر رو زمین میمونه! دوستان هم متقاعد نمیشن یکیش رو بگیرن
چنده قیمتش شاید همینجا یکی برداشت اون یکیو
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۱۹ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۲۵ ب.ظ
(۱۹ دى ۱۳۹۵ ۰۳:۳۷ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: (19 دى ۱۳۹۵ ۰۲:۰۳ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط: چطور دوستمون رو متقاعد کنیم که باهامون شریک شه؟! یه آنتی ویروس ۳ کاربره میخوام بگیرم, خودم ۲ کاربرش رو میخوام, یه کاربر رو زمین میمونه! دوستان هم متقاعد نمیشن یکیش رو بگیرن
چنده قیمتش شاید همینجا یکی برداشت اون یکیو
والا قیمتش ۱۷۹ بوده , بعد یه خط زدن ۱۱۰ (ازین حراجای الکی) ولی خب ۱۰۰هم میدن در برخی از سایت ها , کف بازار هم که ۸۵
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - jazana - 19 دى ۱۳۹۵ ۰۶:۱۳ ب.ظ
(۱۹ دى ۱۳۹۵ ۰۲:۰۳ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط: چطور دوستمون رو متقاعد کنیم که باهامون شریک شه؟! یه آنتی ویروس ۳ کاربره میخوام بگیرم, خودم ۲ کاربرش رو میخوام, یه کاربر رو زمین میمونه! دوستان هم متقاعد نمیشن یکیش رو بگیرن
کدوم آنتی ویروس ایشالا؟
|