|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 15 دى ۱۳۹۵ ۰۹:۰۰ ب.ظ
(۱۵ دى ۱۳۹۵ ۰۸:۰۳ ب.ظ)moslem73421 نوشته شده توسط: چیز بنویسید ، هر چیز ، قطعه ، داستان ، خاطره ، هرررررررررررر چچچچچچیییییزییییییییییییی......
مرسییی خیلی ممنون لطف دارید خوشحال میشم نظرتون بهم بگین..
چه جالب نمیدونستم پسراهم این حالتا ذوق میشن...
اصل زندگیم رو هیجانه دست خودم نیست :-))))
نه من تمرکزی ندارم روی خودمو نوشتهام وقتی مینویسم وقتی دستم به قلم میاد میرم توی دل نوشتن هرچی میاد به ذهنم مینویسم
اگه کتابای ادبی بخونم نوشتنم خوب میشه امانمیدونم چرانمیرم سمتش دوست دارم همینطوری هرچی میاد بنویسم:-)))
چه جالب موندم عجله روگفتیییین ینی واقعا پس از حرفا میشه فهمید یچیزایی رو خیلییییییی جالب بود..
مرسی از حرفاتون خیلی خوب.
جدی مث من چه جالببب لطف دارید اما منکه خوب حرف نمیزنم همینطور هرچی میاد ب ذهنم مینویسم اما گاهیم بده این حالت شما خوب حرف میزنید همینطور که هستین همون باشین.
(۱۵ دى ۱۳۹۵ ۰۸:۵۷ ب.ظ)@s@kur نوشته شده توسط: پنج شرط داره خوب نوشتن:
۱- احساس
۲- خوندن کتاب های خوب ادبی.
واااآای ارهههههه پونه دقیقا اینارو باید رعایت کنممم اما نمیدونم چرا نمیرم سمت کتابای ادبی اما باید برم بخونم تا بتونم خوب بنویسم که قشنگ وتاثیرگذارباشه خیلی سخته رعایت کردنش احساس رو دارم بقیه روباید برم دنبالش
ویرایش ک خیلی بایدویرایش شه چون خام هست نوشتهام نه بهم بگووؤوو خوشحال میشممممم
مرسیییی پونه جون خیلیئییی عالیئی بؤوووود حرفات ؛ ذوق مرگ شدممممم دیگه واجب شد برم دنبالش
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - moslem73421 - 15 دى ۱۳۹۵ ۰۹:۱۸ ب.ظ
.....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نارین - ۱۶ دى ۱۳۹۵ ۱۲:۲۱ ق.ظ
یادش بخیر مانشت عزیزم چقدر من اینجا را دوست داشتم چقدر سر میزدم بهش .
دیگه مادر شدم و وقت اینجاها اومدن را ندارم .
هنوزم میام اینجا دلم میخواد درس بخونم خودم که نشد ادامه بدم اما همسرمو تشویق کردم بعد از ۱۳ سال داره درس میخونه فردا هم امتحان مدریت داره خدایا شکرت ...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ph0en1x - 16 دى ۱۳۹۵ ۰۱:۱۹ ق.ظ
(۱۵ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۵۴ ب.ظ)احسان مومنی نوشته شده توسط: دوستان ی سوال، به دل تنگ و تاپیک ربطی نداره، اما چون ورود و خروج تاپیک زیاده میپرسم
کسی از دوستان از درس "اینترنت اشیاء"ی که تو دانشگاه علم و صنعت ، دکتر جلالی ارائه میدن، خبر داره؟
در مورد سرفصل، منابع و ...
انگار کسی خبر نداره
(۱۵ دى ۱۳۹۵ ۰۷:۰۷ ب.ظ)Maniaci نوشته شده توسط: سلام دوستان ورودی جدید مانشتم?♀️خسته نباشید
Sent from my iPhone using Tapatalk
خوش اومدید. ولی مانشت دیگه اون جو قدیمیشو نداره. اینجا هم دقیقا شده مث جامعمون که تا یکیو نشناسن حتی جواب سلامشم نمیدن!
اگه دنبال انگیزه برا درس خوندنید یه جای دیگه دنبالش بگردید!!!!!!!!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Maniaci - 16 دى ۱۳۹۵ ۰۱:۲۷ ق.ظ
(۱۶ دى ۱۳۹۵ ۰۱:۱۹ ق.ظ)ph0en1x نوشته شده توسط: (15 دى ۱۳۹۵ ۰۴:۵۴ ب.ظ)احسان مومنی نوشته شده توسط: دوستان ی سوال، به دل تنگ و تاپیک ربطی نداره، اما چون ورود و خروج تاپیک زیاده میپرسم
کسی از دوستان از درس "اینترنت اشیاء"ی که تو دانشگاه علم و صنعت ، دکتر جلالی ارائه میدن، خبر داره؟
در مورد سرفصل، منابع و ...
انگار کسی خبر نداره
(۱۵ دى ۱۳۹۵ ۰۷:۰۷ ب.ظ)Maniaci نوشته شده توسط: سلام دوستان ورودی جدید مانشتم?♀️خسته نباشید
Sent from my iPhone using Tapatalk
خوش اومدید. ولی مانشت دیگه اون جو قدیمیشو نداره. اینجا هم دقیقا شده مث جامعمون که تا یکیو نشناسن حتی جواب سلامشم نمیدن!
اگه دنبال انگیزه برا درس خوندنید یه جای دیگه دنبالش بگردید!!!!!!!!!!
سلام دوست عزیز،ممنون از لطفتون و پیشنهادتون اما باید عرض کنم انگیزه در وجود هرکسیه و به محیط اینچنینی هیچ ربطی نداره که برم دنبالش بگردم اتفاقا دیگران باید از من انگیزه بگیرنانشالله موفق باشین ،سلامم در این جامعه کوچک فقط از سر ادب بود و بس همگی موفق باشین بااااااااییییییییی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - ph0en1x - 16 دى ۱۳۹۵ ۰۱:۳۰ ق.ظ
(۱۶ دى ۱۳۹۵ ۰۱:۲۷ ق.ظ)Maniaci نوشته شده توسط: سلام دوست عزیز،ممنون از لطفتون و پیشنهادتون اما باید عرض کنم انگیزه در وجود هرکسیه و به محیط اینچنینی هیچ ربطی نداره که برم دنبالش بگردم اتفاقا دیگران باید از من انگیزه بگیرنانشالله موفق باشین ،سلامم در این جامعه کوچک فقط از سر ادب بود و بس همگی موفق باشین بااااااااییییییییی
بنده هم دیدم کسی خوش آمدگویی نکرد از سر ادب خواستم جوابتونو بدم و بهتون خوشآمد بگم.
نمیدونم چرا اینطوری شده مانشت، ولی گفتم بهتون بگم که انتظار جواب از کسی نداشته باشید!!!
اگه جملمو خوب خونده باشید متوجه میشید که گفتم «اگه»!!! فک کنم باید یه قسمت else هم میذاشتم!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RangiRangi - 16 دى ۱۳۹۵ ۰۲:۱۹ ق.ظ
(۱۵ دى ۱۳۹۵ ۰۹:۰۰ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: واااآای ارهههههه پونه دقیقا اینارو باید رعایت کنممم اما نمیدونم چرا نمیرم سمت کتابای ادبی اما باید برم بخونم تا بتونم خوب بنویسم که قشنگ وتاثیرگذارباشه خیلی سخته رعایت کردنش احساس رو دارم بقیه روباید برم دنبالش
ویرایش ک خیلی بایدویرایش شه چون خام هست نوشتهام نه بهم بگووؤوو خوشحال میشممممم
مرسیییی پونه جون خیلیئییی عالیئی بؤوووود حرفات ؛ ذوق مرگ شدممممم دیگه واجب شد برم دنبالش
خب با کتاب های رمانتیک شروع کن مثل کتاب های جین آستین یا خواهران برونته. با روحیات تو هم سازگارتره این کتاب ها.. بعد کم کم برو سمت کتاب های ادبی که مفاهیم فلسفی دارن.
کتاب ادبیات و زبان فارسی دبیرستان رو هم برای شروع مرور کن.
،
راستش نقدهای ادبی من شبیه نقدهای سینمایی فراستیه بعید میدونم کسی خوشحال بشه نوشتش رو نقد کنم.
باز هم میگم واقعا استعدادش رو داری و با دلت مینویسی و میتونی نویسنده خوبی بشی.
موفق باشی.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - jazana - 16 دى ۱۳۹۵ ۰۲:۳۰ ق.ظ
(۱۶ دى ۱۳۹۵ ۰۱:۲۷ ق.ظ)Maniaci نوشته شده توسط: سلام دوست عزیز،ممنون از لطفتون و پیشنهادتون اما باید عرض کنم انگیزه در وجود هرکسیه و به محیط اینچنینی هیچ ربطی نداره که برم دنبالش بگردم اتفاقا دیگران باید از من انگیزه بگیرنانشالله موفق باشین ،سلامم در این جامعه کوچک فقط از سر ادب بود و بس همگی موفق باشین بااااااااییییییییی
اینجا به نظرم تنها فروم تخصصی درست حسابی واسه گرایش کامپیوتر باشه.
سایت نقلی و خوب و به درد بخوریه.
enjoy
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 16 دى ۱۳۹۵ ۰۲:۳۳ ق.ظ
برگردم به همون اوبونتو یا برم سراغ یه تجربه جدید: فدورا و گنوم
--------
تجربه جدید نخواستیم، همون اوبونتو برای من بهتره.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۱۶ دى ۱۳۹۵ ۰۷:۵۶ ق.ظ
(۱۶ دى ۱۳۹۵ ۱۲:۲۱ ق.ظ)نارین نوشته شده توسط: یادش بخیر مانشت عزیزم چقدر من اینجا را دوست داشتم چقدر سر میزدم بهش .
دیگه مادر شدم و وقت اینجاها اومدن را ندارم .
هنوزم میام اینجا دلم میخواد درس بخونم خودم که نشد ادامه بدم اما همسرمو تشویق کردم بعد از ۱۳ سال داره درس میخونه فردا هم امتحان مدریت داره خدایا شکرت ...
بــــه بـــــــــــــــــــه! نارین عزیز؛ شیرینی هامونو یکی پس از دیگری نمیدی , مبارک باشه عزیزم, خوش قدم باشه, ما عادت داریم اولین سوالی که پس از شنیدن بچه دار شدن یکی میپرسیم اینه که اسمش چیه؟! حالا اسمش چیهههههه؟ مادرخانومی یا مادرشوهر؟
آخــــــــــــی چه ذوقی کردم من
نارین ما عکس میخوایممممممممممممم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 16 دى ۱۳۹۵ ۱۰:۰۴ ق.ظ
(۱۶ دى ۱۳۹۵ ۰۲:۱۹ ق.ظ)@s@kur نوشته شده توسط: خب با کتاب های رمانتیک شروع کن مثل کتاب های جین آستین یا خواهران برونته. با روحیات تو هم سازگارتره این کتاب ها.. بعد کم کم برو سمت کتاب های ادبی که مفاهیم فلسفی دارن.
کتاب ادبیات و زبان فارسی دبیرستان رو هم برای شروع مرور کن.،
راستش نقدهای ادبی من شبیه نقدهای سینمایی فراستیه بعید میدونم کسی خوشحال بشه نوشتش رو نقد کنم.
باز هم میگم واقعا استعدادش رو داری و با دلت مینویسی و میتونی نویسنده خوبی بشی.
موفق باشی.
وااااای چ جالب پونههههه دقیقا درست تشخیص دادی روحیمو خودم موندم قبلنا چندینِ چندین سال پیش کتاب بلندیهای بادگیر امیلی برونته خونده بودم و کتاب جین ایر.. واقعا عاشق خواهران برونته هستم بلندیهای بادگیرمحشره واقعا عاشقششم عاشقششش بی نظیره،
اره خوب گفتی باید کم کم برم دنبالش..مرسییی عزیزم
اوه اوه فراستی:-))) خیلیییی از شخصیتش خوشم میاد باحاله عالیه اصننننن ؛
وای یه عالمهههه مرسییییییی کلی انگیزه و امید گرفتممممممم
مرسییی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 16 دى ۱۳۹۵ ۰۴:۵۲ ب.ظ
خب من انصراف دکتری م رو انجام دادم و تموم شد و رفت ))
اما به عنوان یه کوچیکتر چند تا توصیه دارم واسه امثال خودم که اینجا هستن:
* دکتری خوندن یعنی وابسته کردن خودتون به کار آکادمیک و محدود کردن بسیار زیاد تعداد فرصت های شغلی پیش روی شما. باید اینو مد نظر قرار بدید.
* بیشتر دانشگاهها و حتی اساتید خودشون هم هیچ پیش زمینه ای در مورد اینکه این حجم از فارغ التحصیل تحصیلات تکمیلی رو میخان چیکار ندارن.
* جایی که سایز و فرم ریش شما تعیین کننده ی میزان شایستگی شما در بیشتر پوزیشن های کاری غیر خصوصی هست؛ اگر شما فردی هستید که خیلی شسته و رفته و اتو کشیده نیستید! روی این تیپ کارها زیاد حساب باز نکنید.
* در کل، خیلی روی هیئت علمی شدن حساب باز نکنید ( ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند). مثال موردی، فارغ التحصیل دکتری دانشگاه ما(خدا بیامرزتم ) در رشته ی برق که H-index 17 داره و بالای ۵۰ تا پیپر پابلیش شده ی ISI "با کیفیت" داره. مثال موردی دوم، فردی که با دو سه تا ژورنال indian و pakistanian هیئت علمی شده در یکی از دانشگاهای بزرگ کشور!! مورد سوم، فردی که با ارشد آزاد اراک هیئت علمی و مدیر گروه دانشگاه دولتی شهرستان شده. و ... { اگه کسی خواست بهش معرفی کنم، پ.خ بده...}
نتیجه گیری شخصی: بعضی وقتها حتی کارِ دِلی انجام دادن هم نباید مفتی باشه! چیزی که من توی دوره دکتری به وضوح دیدم باعث شد بی انگیزگی در ادامه تحصیل تمام وجودمو فرا بگیره.
پ.ن ۱: درسته من دیگه دانشجوی دکتری نیستم، ولی احترام خاصی واسه همه بچه هایی که در حال تحصیل دکتری داخل هستند قائلم بعد از این! چون دیدم که به چه شکلی و با چه پشتوانه ای دارن کار میکنن.
پ.ن ۲: این مواردی که گفتم به هیچ وجه به این معنی نبود که آقا به سمت دکتری داخل یا بلاد کفر نرید ( چون من در جایگاه شماها نیستم). ولی، همه ی جوانان رو هم تشویق میکنم که برن جایی ریسرچ کنن که....[بماند]
پ.ن ۳: هیچ نسخه ی کلی ای وجود نداره. منم نسخه پیچ نیستم. فقط نسخه خودمو پیچیدیم و رفتیم سراغ پلن B دسته دار
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - stateless - 16 دى ۱۳۹۵ ۰۵:۰۲ ب.ظ
مثلاً این ترم "ریز پردازنده" داشتیم! هیچی از برنامه نویسی AVR یاد نگرفتم!
(۱۶ دى ۱۳۹۵ ۰۲:۱۹ ق.ظ)@s@kur نوشته شده توسط: کتاب ادبیات و زبان فارسی دبیرستان رو هم برای شروع مرور کن.
کتاب های ادبیاتِ دوران دبیرستان و حتی راهنمایی رو خیلی دوست دارم.
امروز صبح هم یهویی یادِ داستان "هدیه سال نو" افتادم. کیا یادشونه؟ یادتونه سال چندم بود؟
(۱۶ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۵۲ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط: پ.ن ۱: درسته من دیگه دانشجوی دکتری نیستم، ولی احترام خاصی واسه همه بچه هایی که در حال تحصیل دکتری داخل هستند قائلم بعد از این! چون دیدم که به چه شکلی و با چه پشتوانه ای دارن کار میکنن.
یک سپاس واقعاً کم بود! جدای از اینکه تجربیاتتون رو به اشتراک گذاشتید، احترامی که در صحبتهاتون بود قابل تحسینه. موفق باشید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - m@hboobe - 16 دى ۱۳۹۵ ۰۵:۱۵ ب.ظ
(۱۶ دى ۱۳۹۵ ۰۵:۰۲ ب.ظ)stateless نوشته شده توسط: مثلاً این ترم "ریز پردازنده" داشتیم! هیچی از برنامه نویسی AVR یاد نگرفتم!
اگر علاقه مند هستی مطلبی یادبگیری باید خودت پیگیرش باشی
دانشگاه فقط استاد میاد و یه درسی رو توضیح میده و امتحان و تمام!
(۱۶ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۵۲ ب.ظ)crevice نوشته شده توسط: پ.ن ۳: هیچ نسخه ی کلی ای وجود نداره. منم نسخه پیچ نیستم. فقط نسخه خودمو پیچیدیم و رفتیم سراغ پلن B دسته دار
بسلامتی
واقعا کی گفته ادم باید تا اخر عمر دنبال تحصیلات دانشگاهی بره! نه واقعا :|
این فصل امتحانات ادم رو به ترک تحصیل و انصراف میاندازه ((
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - SepidehP - 16 دى ۱۳۹۵ ۰۶:۱۵ ب.ظ
(۱۶ دى ۱۳۹۵ ۰۵:۰۲ ب.ظ)stateless نوشته شده توسط: کتاب های ادبیاتِ دوران دبیرستان و حتی راهنمایی رو خیلی دوست دارم.
امروز صبح هم یهویی یادِ داستان "هدیه سال نو" افتادم. کیا یادشونه؟ یادتونه سال چندم بود؟
دلا؟! عاااالی بوددد...چه درسایی میخوندیماااا
|