|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 12 دى ۱۳۹۵ ۰۴:۵۶ ب.ظ
(۱۲ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۵۲ ب.ظ)Behnam نوشته شده توسط: (12 دى ۱۳۹۵ ۰۳:۵۹ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: مگه کسی بیکاره؟چه انتظارا واه واه
خب تو که به یه درجه از خالهزنکی رسیده بودی کی کدوم رو لایک میکنه، یه ذره ادامه میدادی همون رو متوجه میشدی.
(۱۲ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۲۰ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: شک به پسر بودن یه نفر بده ها اینجا شک کردین اشکال نداره تو واقعیت شک نکنین عواقب داره
احترام خودت رو حفظ کن بارسا. این چند ماه اخیر هر بار اومدی به یکی یه چیز پروندی جیم شدی. سفارشی کردی رو هم به نزدیکانِ خودت بکن، هر کسی متوجه نشد منظورت رو من شدم.
تو هم احترام خودت رو حفظ کن جوگیر نشو خیلی هم ادعات نشه حضوری در خدمتتم اینجا فک نکن صورتی هستی هر غلطی بخوای مینویسی
جیم بشم؟ از کی؟ از تو؟ هنوز پس منو نشنخاختی احترام خودتو نگه دار خیلی هم ادعا داری بگو بیام خدمتت جواب حرفتو حضوری بدم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۱۲ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۵۸ ب.ظ
(۱۲ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۵۶ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: تو هم احترام خودت رو حفظ کن جوگیر نشو خیلی هم ادعات نشه حضوری در خدمتتم اینجا فک نکن صورتی هستی هر غلطی بخوای مینویسی
حرفِ خودت رو به خودت زدم، چرا اوف شدی؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 12 دى ۱۳۹۵ ۰۵:۰۳ ب.ظ
(۱۲ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۵۸ ب.ظ)Behnam نوشته شده توسط: (12 دى ۱۳۹۵ ۰۴:۵۶ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: تو هم احترام خودت رو حفظ کن جوگیر نشو خیلی هم ادعات نشه حضوری در خدمتتم اینجا فک نکن صورتی هستی هر غلطی بخوای مینویسی
حرفِ خودت رو به خودت زدم، چرا اوف شدی؟
تو فک کردی هر حرفی دلت خواست می تونی به هر کی دلت خواست بزنی؟ حواست به حرفات باشه پیدا کردنت کار سختی نیست
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 12 دى ۱۳۹۵ ۰۵:۰۶ ب.ظ
آخ جون دعوا
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 12 دى ۱۳۹۵ ۰۵:۰۷ ب.ظ
یه قرار بذار ببینم حضوری هم جیگر بل بل زبونی داری یا همه جراتت تو صفحه کلیده؟
والا هی هیچی نمی گی فک کرده قلدر محله مانشته
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 12 دى ۱۳۹۵ ۰۵:۱۵ ب.ظ
دعوا در مانشت ....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 12 دى ۱۳۹۵ ۰۵:۱۷ ب.ظ
این چه نوع مدیریه؟ فک کرده با هر لحنی دلش خواست می تونه هر حرفی رو بزنه متاسفانه مانشت ملاک خاصی واسه انتخاب مدیر نداره کافیه داوطلب بشی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۱۲ دى ۱۳۹۵ ۰۵:۲۱ ب.ظ
(۱۲ دى ۱۳۹۵ ۰۵:۰۷ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: یه قرار بذار ببینم حضوری هم جیگر بل بل زبونی داری یا همه جراتت تو صفحه کلیده؟
والا هی هیچی نمی گی فک کرده قلدر محله مانشته
اگه حضوری این حرفا رو بزنی بلایی سرت میارم تا مدتی نتونی تایپ کنی با جرات
عمو چرا سرخ و سفید میشی، اتفاقاً حرف خودت رو به خودت زدم که فکر نکنی هر چیزی میتونی به بقیه بگی ولی اونا حالا از روی خجالت و شرم یا هر چی جوابت رو ندن
(۱۲ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۳۰ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: ایشالا سفارش شما رو هم بکنن بذارن اول لیست
(۱۲ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۲۰ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: شک به پسر بودن یه نفر بده ها اینجا شک کردین اشکال نداره تو واقعیت شک نکنین عواقب داره
اگر حرفت معنی بدی نداره، پس گفتم به نزدیکانت بگو نباید رگ گردنت باد میکرد
پ.ن. اتفاقاً هیچ وقت داوطلب مدیریت نبودم چون تنها چیزی که نداره سود هست. نمیدونم هم چه ربطی به مدیریت داره. چون مدیر هستم نباید حرفت رو به رووت بیارم؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 12 دى ۱۳۹۵ ۰۵:۲۸ ب.ظ
چی بهت بگم؟ پشت صفحه کلید نشستی داری هر حرفی دلت خواست میزنی مدیر هم هستی مانشت چش شده که امثال تو شدن مدیر!
دوست داشتی بیا حضوری صحبت کنیم ببینم چقد ارنولدی که این همه ادعات میشه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 12 دى ۱۳۹۵ ۰۵:۲۹ ب.ظ
(۱۲ دى ۱۳۹۵ ۰۴:۳۰ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: (12 دى ۱۳۹۵ ۰۴:۲۷ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: کسی شور نمیزنه نظر شمارو نخواستم شما با همون فرمون اعتماد به فضاتون چپ نکنین یموقع صلوااااات
متوجه نشدم منظورتون رو. اینجا هم واقعیه. دخترونس خب حرفاتون:|
متوجه چیش نشدین؟
شما اینقد داری شور می زنی که لحن شوخی رو هم تشخیص نمی دی با این دفاع شما ایشالا سفارش شما رو هم بکنن بذارن اول لیست
لحن شوخیتون خیلی ازاردهندس و توهین امیز.،اینقدر جوش منُ میزنینننن که توی لیستم!!!!(خیالتون راحت خوشحال باشین من ازون لیست حذف میشم چون اسپم به حساب میام)اما اینقدر این لیست ها براتون مهمه که همچین حرفی به من زدین!!!! و اینقدر ادب وشخصیت ندارید که رعایت کنید حرف زدنتون با یه خانوم رو.این رو بدونید که من باوجود دختربودنم هیچوقت در برابر مردانِ امثال شما ساکت نمیشینم و از خودم دفاع میکنم تا اخرش.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 12 دى ۱۳۹۵ ۰۵:۳۲ ب.ظ
اقا ما رفتیم از مانشت اینجا به درد همون دکتر تنهایی میخوره که خودشم بیخالش شده و فقط بنر براش تنظیم میکنه
اگه کسی از دست من ناراحت شده حلال کنین
خدانگهدار
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Masoud05 - 12 دى ۱۳۹۵ ۰۶:۵۸ ب.ظ
بحث نکنید. بحثی دارید بطور خصوصی با هم صحبت کنید. هم بارسا و هم بهنام. چندان خوشایند نیست که بحث بین دو نفر در معرض دید عموم باشه.
لطفا سایر کاربران هم به این مسئله دامن نزنن.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - so@ - 12 دى ۱۳۹۵ ۰۷:۴۶ ب.ظ
(۱۲ دى ۱۳۹۵ ۰۳:۰۶ ب.ظ)Pure Liveliness نوشته شده توسط: (12 دى ۱۳۹۵ ۰۲:۵۳ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: ظاهرا مانشت سبب خیر شده این بار.
خیر مانشت سبب خیر نشده. اگه اون دوستانی که این همه آمار لایک رو داشتن همون قدر پیگیر پیامای توی صفحه ی ما هم بودن متوجه میشدن که پیش از مانشت بوده.
ان شاءالله که خوشبخت بشید اینو از ته دل میگم و براتون خیلی خوشحالم، زندگیتون پایدار.
افروز این کار تا تکمیل نشه نمیشه نظر داد این مشخصه یه تیکه از کاره ولی بازم پیور جان دستت درد نکنه منو بایه هنر جدید آشنا کردی. سعی کن با وسایل دور ریختنی کار هنری انجام بدی من خودم معتقدم که تولید زباله امون زیاده برا همین از قوطیایی رب یک کیلویی دارم برای درست کردن گلدونایی رنگی رنگی استفاده میکنم و از این رولا برای تابلو تازه کلی چیز دیگه توی نت دیدم که خیلی جالبن .
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 12 دى ۱۳۹۵ ۰۹:۰۴ ب.ظ
(۱۲ دى ۱۳۹۵ ۰۸:۱۱ ب.ظ)samanbeigmiri نوشته شده توسط: رو نمایی از نسخه ای متمدن :
"بیشعوری"
کتابی از خاویر کرمنت
دانلودش کردم. اولشو خوندم، کتاب جذابی بنظر میرسه!
مخصوصا اولش که نوشته:
"اگر از مطالب این کتاب رنجیده خاطر شدید، میتوانید سه کار انجام دهید:
۱///
۲///
۳. نامه ی اعتراض آمیزی علیه این کتاب برای مسئولان ذیربط بنویسید. به این ترتیب آنها میفهمند که بیشعور هم هستید."
ولی حیف که یکم طولانیه. کاش این عادت مطالعه ی منابع غیر درسی هم در من سرایت میکرد!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - status - 12 دى ۱۳۹۵ ۱۰:۰۸ ب.ظ
متاسفانه بنده یک اخلاق بدی دارم که خیلی وقت ها تند میرم و بعدش شاید به روز و ساعت نکشه که از حرف و حرکت خودم پشیمان میشم و خیلی زود در صدد عذرخواهی بر میام. البته خوشبختانه تا الان طرف حسابام آدمای لارجی بودن و آستانه تحمل بالایی داشتن. حرفایی که دو سه روز پیش اینجا نوشتم و آقا سامان و خیلی های دیگه رو شاید ناراحت کردم عمدی نبود. آدم گاهی اوقات دلش از جای دیگه پره و سعی میکنه خودشو اینجا یا کلا عصبانیتش رو سر یکی دیگه خالی کنه.
این هم یکی از همون ویژگیهایی هست که آقا سامان هم بهش اشاره کردن و اون اینه که من خیلی نمیتونم سر حرفی که میزنم وایستم. خب حرفم اشتباه بوده ولی عذرخواهی نکردن به نظرم خودش اشتباهتره. کم پیش میاد که عقایدمو صریح بیان کنم. ولی یکی دو باری که بیان کردم واقعا پشیمان شدم.
سرتون رو درد نیارم اومدم که از آقا سامان و آقا بهنام که البته خورده حسابمون از قبل بود و از یکی دو نفر دیگه که صلاح نمیدونم اسمشون رو بگم عذرخواهی کنم و بگم که حلالم کنید. واقعا شرایطم جوری بود که برخی حرفایی که نباید میزدم رو زدم. میدونم که با یه عذرخواهی ساده نمیشه همه چیز رو فراموش کرد، شما هم مختارید ببخشید و مختارید نبخشید. ولی این عذرخواهی تمرین دوباره ای برای من میشه که سعی کنم تو زندگی کاری نکنم که بعدش پشیمان بشم.
اینجا تنها چیزی که نداره به قول بهنام، سوده. ولی گاها همدیگر رو اذیت میکنم و گاها به هم تهمت ناروا میزنیم. من که واقعا پشیمانم و امیدوارم دیگه یه همچین حرکت ها و رفتارهای به نظرم بچهگانه ازم سر نزنه.
خیلی تلاش میکنم بزرگ بشم. بیشتر از چیزی که فکر میکنید ولی موفق نمیشم. همیشه با یه اتفاق کوچیک از کوره در میرم. شیش ماه عصبانی نمیشم و آخرش سرِ هیچ و پوچ صدامو میبرم بالا. شاید تنها نقطه ی امیدی که برام باقیه، همین عذرخواهی های بعد از اشتباه. و امیدوارم که هر کسی که از بنده ی حقیر تو این چند وقت دلخوری داره ببخشه.
خسته نباشید.
|