|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 15 آبان ۱۳۹۵ ۱۱:۰۷ ب.ظ
من مولانا را خیلی دوست ندارم.به نظرم ادبیات ساده ای به کار میبره. حافظ واقعا چیز دیگست. البته سعدی هم یک درون مایه زیبایی با این مضمون که "مهم رضایت معشوق هست و رضای عاشق در گرو رضای معشوق است" در بعضی اشعارش داره که خیلی دوستش دارم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - khayyam - 15 آبان ۱۳۹۵ ۱۱:۰۷ ب.ظ
حرف ها زده می شود می خورد به کسی که باید بخورد
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - s90211006 - 15 آبان ۱۳۹۵ ۱۱:۱۳ ب.ظ
[ترسم که اشک در غم ما پردهدر شود
وین راز سر به مهر به عالم سمر شود
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Pure Liveliness - 15 آبان ۱۳۹۵ ۱۱:۱۸ ب.ظ
(۱۵ آبان ۱۳۹۵ ۱۱:۰۷ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: من مولانا را خیلی دوست ندارم.به نظرم ادبیات ساده ای به کار میبره. حافظ واقعا چیز دیگست. البته سعدی هم یک درون مایه زیبایی با این مضمون که "مهم رضایت معشوق هست و رضای عاشق در گرو رضای معشوق است" در بعضی اشعارش داره که خیلی دوستش دارم.
کتاب "پیر بلخ" نوشته ی "محمدجعفر مصفا" باعث میشه لذت بیشتری از شعر مولانا آدم ببره ، هرچند من کم مولانا خوندم ولی این کتاب حس خیلی خوبی به آدم میده و تاثیر عجیبی میذاره. صوت کتاب هم هست که خیلی خوبه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 15 آبان ۱۳۹۵ ۱۱:۳۸ ب.ظ
ایده جالبیه:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - barca - 15 آبان ۱۳۹۵ ۱۱:۴۳ ب.ظ
اگه یه نفر باشه که از کامپیوتر تو ایران داره پول در میاره نمایندگی ایسوس تو ایرانه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 16 آبان ۱۳۹۵ ۱۲:۱۷ ق.ظ
عجب رنگ خفنیه این طلایی. به همه چی هم میاد: آبی، سبز، بنفش.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
react و vue کجا رسیدن! گفته بودم این vue امید بخشه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 16 آبان ۱۳۹۵ ۰۱:۴۷ ق.ظ
قشنگ بود:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sahar salehi - 16 آبان ۱۳۹۵ ۱۲:۱۹ ب.ظ
(۱۶ آبان ۱۳۹۵ ۰۱:۴۷ ق.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: قشنگ بود:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
تاثیرگذار بود مخصوصا صحنه ی آخرش.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - stateless - 16 آبان ۱۳۹۵ ۱۲:۵۶ ب.ظ
بعضی از این آگهیهای استخدام خیلی جالبن. مثلا یکیشون عنوان زده: "به یک همکارِ خوب و باهوش نیازمندیم "
شکلک هم جزو عنوان بود!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - stateless - 16 آبان ۱۳۹۵ ۰۷:۱۹ ب.ظ
قابل پیشبینی بود که میشه تصاویر تار شده رو شناسایی کرد.
هی میگن عکستون رو هرجا نذارید، ما گوش نمیدیم.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 16 آبان ۱۳۹۵ ۰۹:۱۶ ب.ظ
کاربرانی که کارشون یادگیری ماشین/پردازش تصویر/بینایی ماشین هست، تو فیلد شما کتابخانه ها بیشتر به چه زبان برنامه نویسی ای هستن؟
مثلا تو لرنینگ تا جایی که من دیدم اکثرا با پایتون و سی++ هستن و بعضیا هم با جاوا.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - jazana - 17 آبان ۱۳۹۵ ۰۲:۰۰ ق.ظ
فصل دوم بهترین مستند طبیعت ساخته شده، Planet Earth اومد.
چه شود.
ایوللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللللل
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 17 آبان ۱۳۹۵ ۰۲:۰۹ ق.ظ
آدم تو معاملۀ "خونه ای که به چند نفر فروخته شده" سرش کلاه بره اما تو مهلکه "چند ظرفیت محدود استادی که به تعداد بیشتری وعده داده شده" گرفتار نشه ...
__________________________
استاد، استادِ چندین سالۀ من
از یکسال جلوتر قول و قرار گذاشتن برای سمینار و پایان نامۀ من
گرفتاری های گرفتن رضایت گروه برای آوردن استاد از خارج از دانشگاه برای سمینار و پایان نامه پای من
دنبال استاد و مدیرگروه و اعضای گروه دویدن سهم من
اونوقت به خاطر یه کم دقتی، بقیه که تازه از راه رسیدن و همه شون به واسطۀ من با استاد آشنا شدن بیان و بشن رقیبم و مترصد قاپیدن ظرفیتی که متعلق به منه ...
__________________________
من استادمو می خوام! استاد خودمو می خوام!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 17 آبان ۱۳۹۵ ۱۲:۰۱ ب.ظ
(۱۷ آبان ۱۳۹۵ ۰۲:۰۹ ق.ظ)hamideh1371 نوشته شده توسط: اونوقت به خاطر یه کم دقتی، بقیه که تازه از راه رسیدن و همه شون به واسطۀ من با استاد آشنا شدن بیان و بشن رقیبم و مترصد قاپیدن ظرفیتی که متعلق به منه ...
__________________________
من استادمو می خوام! استاد خودمو می خوام!
حق گرفتنیه
حقت را بگیر
نمی دونم چرا وقتی ما دیر تر به جایی میرسیم هیچی نصیبمون نمیشه و فرصته کلا میسوزه و نیست و نابود میشه بعد هرجا ما تلاش کردیم و بقیه آخرای راه رسیدن کل موضوع را یه جا به نام خودشون کردند(چ قدر هم ادبیات نوشتاری من قویه.واضح نوشتم دیگه!)
|