|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۴۰ ب.ظ
بعضی وقت ها اگه به این فکر کنیم که ما تو این دنیا کلا مسافریم انقدر دیگه سخت نمی گیریم. کدوم مسافریه که تو یه مکان موقت سخت گیری کنه؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - s90211006 - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۳:۳۷ ب.ظ
سی ++ زبانی برای همه فصول
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - nobody90 - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۱۷ ب.ظ
سلام.اینجا میشه درد دل گفت و یه خورده راهنمایی هم گرفت؟
مدتی ه فکر میکنم شاید به درد کار برنامه نویسی نمیخورم. شاید به خاطر همینه که نمیتونم کار پیدا کنم.
ناراحتم.به نظرتون حالا که توی برنامه نویسی نتونستم خودمو نشون بدم آیتی و دنیای کامپیوتر چه حوزه های دیگه ای داره که میتونم برم سمتش؟؟
میشه کسی راهنمایی کنه؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Aurora - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۱۸ ب.ظ
(۱۴ مرداد ۱۳۹۵ ۰۲:۴۰ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: بعضی وقت ها اگه به این فکر کنیم که ما تو این دنیا کلا مسافریم انقدر دیگه سخت نمی گیریم. کدوم مسافریه که تو یه مکان موقت سخت گیری کنه؟
خیلی خوب بود ممنون.
به بهانه ی نوشته ی شما منم حرفمو بزنم. به یکی میگم دیگه روم نمیشه تو مانشت حرف بزنم میگه تو که این همه نوشتی خوب اینم بنویس ((: میگم واقعا انقدری قبلا نمی نوشتم میگه معلومه هر چی تو دلت هست رو می نویسی (:
حرف شما خوبه. دنیا محل گذره.
ولی من همیشه با این مسئله مشکل داشتم که وظیفه ام تو این دنیا چیه؟ اومدم به این دنیا که چکار کنم و برم. کارهای روزمره رو ادم می کنه ولی این که ندونی وظیفه ات چیه خوب نیست. این سخت گیری هست یا چیز دیگه.
با یکی در مورد همین موضوع صحبت می کردم. میگفت شاید تو قراره مادر خوبی بشی یا معلم خوبی باشی.
من این فکرا گاهی اذیتم می کنه.
اون روز داشت تلویزیون شهیدا رو نشون میداد، منم گریه ام گرفته بود. مادرم میگفت چرا. می گفتم اونا رفتن برای کشور کاری کردند، من چیکار کردم.
خوبه که زندگی رو سخت نگیریم ولی این فکرا هم هست. راستش من همیشه وقتی می بینم یکسری ادم کنار چهار راه وایستادن یا مثلا تو پارک نشستن و همیشه اونجا هستند میگم چرا. یعنی اینا اومدن برای همین کار. نمی گم من که جای اون ها نیستم دارم کار مفیدی می کنم ولی همیشه این سوالو داشتم. میدونم منم کارم مفید نیست. حداقل اینم می دونم که شاید اونا از این وضعیت راضی باشن و اگر راضی نبودن یکاری می کردند. ولی این چرا هست. این که هر کسی باید یک کاری انجام بده و بره. برعکس یکی دیگه رو می بینم داره کاری میکنه واقعا می گم خوشبحالش مفیده. داره خیر می رسونه.
این شعرم جالب بود:
خدا کیست؟
خدا چیست؟
خدا خنده ی با معنی آن کودک بی کفش کنار ده ماست
که من از روی نمیدانم چه
عادت است یا احساس
دست بر سر آن کودک تنها بنهم
و خدا گریه ی آن پیر زن غمگین است
که به امید من و تو سر آن کوچه نشسته
ومن از آنکه به پیشش نروم
ره خود کج کرده
و به بیراهه به دنبال خدا میگردم
وبه هر جا که به دنبال خدا من بروم نیست آنجا
او رفته...
من ادامه دهم این ره و به آنجا برسم که خدا گریه ی آن پیرزن کوچه ماست
و خدا خنده ی آن طفل کنار ده ماست
راستی میدانی
که خدا بالا نیست و همین نزدیکیست
هر کجا زیباییست هر کجا بین ما
یکدلیها جاریست
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
یکی بدونه من انقدر نوشتم الان میاد ترورم میکنه. تسلیم (:
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samaneh@90 - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۲۱ ب.ظ
دلم اسکوتر میخواد!!!!!! ولی نمیدونم کار باهاش آسونه یا سخت!! اصلا ارزش خرید داره؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fatemesoleimani - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۰۲ ب.ظ
(۱۴ مرداد ۱۳۹۵ ۰۴:۱۷ ب.ظ)nobody90 نوشته شده توسط: سلام.اینجا میشه درد دل گفت و یه خورده راهنمایی هم گرفت؟
مدتی ه فکر میکنم شاید به درد کار برنامه نویسی نمیخورم. شاید به خاطر همینه که نمیتونم کار پیدا کنم.
ناراحتم.به نظرتون حالا که توی برنامه نویسی نتونستم خودمو نشون بدم آیتی و دنیای کامپیوتر چه حوزه های دیگه ای داره که میتونم برم سمتش؟؟
میشه کسی راهنمایی کنه؟
سلام ، به نظر من تو شهرهای بزرگ مثل تهران و اصفهان و ... کار برنامه نویسی زیاد هست اما اگه شهرستان باشید خوب خیلی سختر میشه پیدا کردن کار من خودم در نهایت تو درمانگاه کار می کنم و به نظرم اگه تایپتون خوب باشه و اطلاعات پزشکی داشته باشید و نسخه خوانی را یاد بگیرید بتونید کار پیدا کنید چون همه شهرستان ها به نیروی تایپیست و پذیرش معمولا نیاز هست و برنامه نویسی را هم بعدا ادامه بدید و به نظر من کسی تو برنامه نویسی موفق میشه که ایده های ناب داشته باشه و اونها را پیاده سازی کنه البته این نظر شخصی من هست ممکنه یه نفر واقعا خیلی علاقه داشته باشه به برنامه نویسی اما باز به علاقه خودتون بستگی داره انشالله که بتونید شغل مناسبتون را پیدا کنید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - diligent - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۰۳ ب.ظ
(۱۴ مرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۲۱ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: دلم اسکوتر میخواد!!!!!! ولی نمیدونم کار باهاش آسونه یا سخت!! اصلا ارزش خرید داره؟
واسه بزرگترا هم هست مگه؟ من فکر کردم فقط واسه بچه ها ساخته میشه.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۳۴ ب.ظ
حاج رجب محمدزاده به جمع یاران شهیدش پیوست
منبع:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samaneh@90 - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۱۱ ب.ظ
(۱۴ مرداد ۱۳۹۵ ۰۶:۰۳ ب.ظ)diligent نوشته شده توسط: (14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۵:۲۱ ب.ظ)samaneh@90 نوشته شده توسط: دلم اسکوتر میخواد!!!!!! ولی نمیدونم کار باهاش آسونه یا سخت!! اصلا ارزش خرید داره؟
واسه بزرگترا هم هست مگه؟ من فکر کردم فقط واسه بچه ها ساخته میشه.
اسکوتر هوشمند از این برقیاش خیلی باحاله
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - reticent - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۰۹:۳۵ ب.ظ
من اولین و آخرین باری که تو خیابون این اسکوتر برقی رو دیدم تو راهپیمائی ۲۲ بهمن بود که یه آقای جوون خیلی شیک با اسکوترش اومده بود راهپیمائی.
_______________
من الآن اسکوتر برقی رو تو گوگل سرچکردم. تو اولین لینکی که اومد و باز کردم، یکی از مزایای استفاده از این اسکوتر رو نوشته بود:
جلب توجه عموم مردم به خود و خاص دیده شدن. :|
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - jazana - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۰۲ ب.ظ
با اینا بیفتی تو کوچه ها دنبال pokemon go یا از اتاقت بری آشپزخونه میوه برداری برگردی بخوری
اگه بچه مایه دارین + اضافه وزن بالا ندارین که هاوربرد تنبل تر و بدتر نکنه، بخرین نوش جونتون...
من اگه پولشو داشتم jetpack می خریدم، خاص تر و جلب توجه اش بیشتره
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۰۷ ب.ظ
شیخ اجل سعدی می گوید :
چو رسی به طور سینا ارنی مگو و بگذر
که نیرزد این تمنا به جواب لن ترانی
در جواب سعدی شاعری ( احتمالا حافظ ) می گوید :
چو رسی به طور سینا ارنی بگو و مگذر
تو صدای دوست بشنو نه جواب لن ترانی
و در جواب این دو ، شاعر دیگری ( احتمالا مولانا ) می گوید :
"ارنی" کسی بگوید که تو را ندیده باشد
تو که با منی همیشه چه ترا چه لن ترانی
علامه طباطبایی با دلی شکسته فرمود:
سحر آمدم به کویت که ببینمت نهانی
" ارنی " نگفته گفتی دو هزار " لن ترانی"
:: توضیح
سوره اعراف آیه ۱۴۳///// و چون موسى به وعده گاه آمد و پروردگارش با او سخن گفت، عرض کرد : پروردگارا خود را به من بنماى تا تو را تماشا کنم . معشوق فرمود هرگز مرا نخواهى دید ؛ لیکن به کوه نگاه کن پس اگر بر جاى خود قرار گرفت به زودى مرا خواهى دید . پس چون پروردگارش به کوه جلوه نمود آن را متلاشی ساخت و موسى مدهوش بر زمین افتاد و چون به خود آمد گفت تو منزهى به درگاهت توبه کردم و.....
وَلَمَّا جَاء مُوسَى لِمِیقَاتِنَا وَکَلَّمَهُ رَبُّهُ قَالَ رَبِّ أَرِنِی أَنظُرْ إِلَیْکَ قَالَ لَن تَرَانِی وَلَکِنِ انظُرْ إِلَى الْجَبَلِ فَإِنِ اسْتَقَرَّ مَکَانَهُ فَسَوْفَ تَرَانِی فَلَمَّا تَجَلَّى رَبُّهُ لِلْجَبَلِ جَعَلَهُ دَکًّا وَخَرَّ موسَى صَعِقًا فَلَمَّا أَفَاقَ قَالَ سُبْحَانَکَ تُبْتُ إِلَیْکَ وَأَنَاْ أَوَّلُ الْمُؤْمِنِینَ ﴿۱۴۳)اعراف
* ارنی: خودت را به من نشان بده
* لن ترانی: هرگز مرا نخواهى دید
* تری: می بینی
--------------------------------
اینم از من :
ننشین تو بر دل من صنما اگر توانی
که ز روی تو نتابم به جفای "لن ترانی"
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۴۵ ب.ظ
(۱۴ مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۰۷ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: و در جواب این دو ، شاعر دیگری ( احتمالا مولانا ) می گوید :
مگه مولوی قبل از حافظ نبوده؟ چطور میتونه به حافظ جواب داده باشه وقتی قبلش بوده؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - codin - 14 مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۴۸ ب.ظ
(۱۴ مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۴۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (14 مرداد ۱۳۹۵ ۱۰:۰۷ ب.ظ)codin نوشته شده توسط: و در جواب این دو ، شاعر دیگری ( احتمالا مولانا ) می گوید :
مگه مولوی قبل از حافظ نبوده؟ چطور میتونه به حافظ جواب داده باشه وقتی قبلش بوده؟
من اینو عینا کپی کردم اصلا بعیده قبلیه از حافظ باشه چون من توی اشعار حافظ سرچ کردم پیداش نکردم. ضمن این که از شعرش هم این برداشت نمیشه که در جواب شعر حافظ گفته باشد.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - so@ - 15 مرداد ۱۳۹۵ ۱۲:۴۳ ق.ظ
۰۰:۰۰ شد و هیچ خبری از اونی که هرسال این موقع پیام میداد نبود...
۰۰:۱۰ شد و خبری نبود...
۰۰:۴۲ فهمیدم به فراموشی سپردن یعنی چی...
|