RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 07 اسفند ۱۳۹۰۰۷:۱۹ ب.ظ
(۰۷ اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۱۳ ب.ظ)luna نوشته شده توسط: حالا ناراحت نباشین. سمینار کلا چیز مهمی نیست. با هر استادی که امکانش بود این درسو بگیریمن. خدا رو چه دیدین شاید اصلا این موضوع به نفعتون شده باشه.
و کماکان در تاپیک های سرگرمی!
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mamat - 07 اسفند ۱۳۹۰۰۷:۲۷ ب.ظ
کاش یه ماشین زمان داشتم و این روزها رو به سرعت، در زمان اپسیلون میرفتم جلو.
هر ساعتش برام یک سال میگذره. اما باید بگذره ولی خیلی سخت.
اما
کسی چه میدونه که این دل تو هر میکرو ثانیه از این ساعت ها چقدر پیر میشه؟
کسی چه میدونه این چشمان تو هر میکرو ثانیه از این ساعت ها چقدر گریه میکنن؟
من از همه شما عذر میخوام میام و اینجا چیزای بدر نخور مینویسم و شما رو هم ناراحت میکنم که حداقلش به هدر رفتن وقتتون برا خوندن این چیزاست.
ولی اینجا ننویسم کجا بنویسم.
دعا کنین برام دوستان گل. ممنونم
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - luna - 07 اسفند ۱۳۹۰۰۷:۲۷ ب.ظ
(۰۷ اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۱۹ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط:
(07 اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۱۳ ب.ظ)luna نوشته شده توسط: حالا ناراحت نباشین. سمینار کلا چیز مهمی نیست. با هر استادی که امکانش بود این درسو بگیریمن. خدا رو چه دیدین شاید اصلا این موضوع به نفعتون شده باشه.
و کماکان در تاپیک های سرگرمی!
ما اینجا داریم خدمت رسانی می کنیم! مگرنه اگه دلمون بخواد یه ثانیه اینجا باشیم!!!!
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - luna - 07 اسفند ۱۳۹۰۰۷:۳۶ ب.ظ
(۰۷ اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۳۴ ب.ظ)barca نوشته شده توسط:
(07 اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۲۷ ب.ظ)luna نوشته شده توسط: ما اینجا داریم خدمت رسانی می کنیم! مگرنه اگه دلمون بخواد یه ثانیه اینجا باشیم!!!!
دیگه کاربرایی مثل لونا خانم یه طورایی هویت مانشت شدن و تصور مانشت بدون این عزیران سخته، حالا در هر تالاری که باشند میون این همه اسم جدید!
مرسی من الان چقدر ذوق کردم!
blackhalo یاد بگیرین! انقدر انتقاد نکنین! من الان هویت اینجام!
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Potential - 07 اسفند ۱۳۹۰۰۷:۳۶ ب.ظ
(۰۷ اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۱۳ ب.ظ)luna نوشته شده توسط: حالا ناراحت نباشین. سمینار کلا چیز مهمی نیست. با هر استادی که امکانش بود این درسو بگیریمن. خدا رو چه دیدین شاید اصلا این موضوع به نفعتون شده باشه.
ممنونم
درسته، ولی باید یه فکری به حال پایان نامه کنم ... وقتی که زود یا دیر رفتن فزقی نداره ... تو پایان نامه هم همین وضعیت پیش میاد .
................................................................................................................................................................................
black اینجا هرچند زیر مجموعه سرگرمی هست ولی سرگرمی که نیست ظاهرا لونا خانم text mining دارن و با توجه به واژه "سمینار" به اینجا مراجعه کردن که "خدمت رسانی کنن" ...
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Masoud05 - 07 اسفند ۱۳۹۰۰۷:۳۷ ب.ظ
(۰۷ اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۲۷ ب.ظ)mamat نوشته شده توسط: ...کسی چه میدونه که این دل تو هر میکرو ثانیه از این ساعت ها چقدر پیر میشه؟
کسی چه میدونه این چشمان تو هر میکرو ثانیه از این ساعت ها چقدر گریه میکنن؟
من از همه شما عذر میخوام میام و اینجا چیزای بدر نخور مینویسم و شما رو هم ناراحت میکنم که حداقلش به هدر رفتن وقتتون برا خوندن این چیزاست.
ولی اینجا ننویسم کجا بنویسم...
فکر کنم بهترین کار برای شما که اینقدر زمان برات سنگین میگذره اینه که بری سفر چه با دوستان و چه تنها .
مشهد جای خیلی خوبی میتونی پیش موج هم بری و یکم اذیتش کنی تا حالت جا بیاد
جدا از شوخی تو حرم یه فضایی داره که من هر وقت میرم اونجا احساس میکنم همه چیز ساکن شده و هیچ چیز بدی وجود نداره ، استرس ناراحتی و هر چیز بدیو رو از یاد میبری . در ضمن فکر کنم با توجه به محل زندگیتون از جنگل های شمال رد میشید که اینم خودش یه امتیاز دیگه . بهش فکر کن ...
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - maryami - 07 اسفند ۱۳۹۰۰۷:۴۷ ب.ظ
(۰۷ اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۲۷ ب.ظ)mamat نوشته شده توسط: کاش یه ماشین زمان داشتم و این روزها رو به سرعت، در زمان اپسیلون میرفتم جلو.
هر ساعتش برام یک سال میگذره. اما باید بگذره ولی خیلی سخت.
اما
کسی چه میدونه که این دل تو هر میکرو ثانیه از این ساعت ها چقدر پیر میشه؟
کسی چه میدونه این چشمان تو هر میکرو ثانیه از این ساعت ها چقدر گریه میکنن؟
من از همه شما عذر میخوام میام و اینجا چیزای بدر نخور مینویسم و شما رو هم ناراحت میکنم که حداقلش به هدر رفتن وقتتون برا خوندن این چیزاست.
ولی اینجا ننویسم کجا بنویسم.
دعا کنین برام دوستان گل. ممنونم
آقای mamat به خدا توکل کنین. اون هیچ وقت بنده هاشو تنها نمی ذاره.
یادتون باشه : time can heal the pain
و Sadness flies away on the wings of time
اینشالا که خداوند بهتون آرامش عطا کنه.
البته بعضی چیزا رو آدم هیچ وقت یادش نمی ره اما دیگه مثل اولاش هم دردناک و غم انگیز نیست.
در هرحال خدا که هست یعنی امید.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - - rasool - - 07 اسفند ۱۳۹۰۰۷:۴۷ ب.ظ
(۰۷ اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۲۷ ب.ظ)mamat نوشته شده توسط: اینجا ننویسم کجا بنویسم
هیچ آدابی و ترتیبی مجوی
هر چه می خواهد دل تنگت بگوی
----------------------------------------------------
با استعانت از خدا و توسل به ائمه اطهار (سلام الله علیهم ) و در صورت نیاز مشورت با افراد آگاه و مطلع و فهمیده و ... که مناسب باشند ، در جهت حل مشکلت تلاش خودت رو بکن . بقیش دیگه با توکل حله.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - luna - 07 اسفند ۱۳۹۰۰۷:۵۴ ب.ظ
(۰۷ اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۲۷ ب.ظ)mamat نوشته شده توسط: من از همه شما عذر میخوام میام و اینجا چیزای بدر نخور مینویسم و شما رو هم ناراحت میکنم که حداقلش به هدر رفتن وقتتون برا خوندن این چیزاست.
ولی اینجا ننویسم کجا بنویسم.
دعا کنین برام دوستان گل. ممنونم
در زندگی هر کسی این لحظات هست. امیدتون به خدا باشه. ایشالا که به زودی تموم میشه و زندگیتون دوباره پر از شادی میشه.
در اینجام دوستان شما فقط برای لحظات شاد بودنتون کنار شما نیستن. اگه گفتن این حرفها باعث میشه غمتون کم شه راحت باشین و حرفاتونو راحت بزنین. مطمئنا همه خوشحال میشن اگه بتونن کمکتون کنن و شما رو از این شرایط خارج کنن.
(۰۷ اسفند ۱۳۹۰ ۰۷:۵۲ ب.ظ)barca نوشته شده توسط: راستی لونا خانم شندیم در اونفوان درس خوندن ما برای کنکور تیمتون در ۱۰ دقیقه آخر سکته کرد! الان دیر شده نه؟ اما واقعیت که داره!
اصلا انگیزه من نوشتن کلمه اونفوان بود!
کدوم تیم من؟
من اصلا متوجه منظورتون نشدم!!!!!
تیم من دیروز در ۱۰ دقیقه آخر به میلان گل زد و مساوی کرد! الانم با یه بازی کمتر و یه امتیاز اختلاف از میلان دومه! در اونفوان درس خوندنتونم تیم من به عنوان بهترین تیم ماه جهان انتخاب شد!!! همین دیگه! چیز دیگه ای یادم نمیاد!
(الان دوباره میان میگن من دارم درباره فوتبال حرف می زنم!!)
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - - rasool - - 07 اسفند ۱۳۹۰۰۸:۰۸ ب.ظ
از مشکلات و موانع، بعنوان ابزاری برایپیشرفت استفاده کنیم !
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - neilabak - 07 اسفند ۱۳۹۰۱۰:۵۳ ب.ظ
دارم دغ میکنم .من ۱ سال تمام از زندگیم شد برای ارشد ولی حالا مبینم نصف اون چیزی که خوندم هم نتیجه نداد.یعنی میشه سال دیگه همراه با کار برای ارشد خوند؟یعنی میشه کم نیاورد؟ یعنی میشه.....
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 07 اسفند ۱۳۹۰۱۱:۰۰ ب.ظ
(۰۷ اسفند ۱۳۹۰ ۱۰:۵۳ ب.ظ)neilabak نوشته شده توسط: دارم دغ میکنم .من ۱ سال تمام از زندگیم شد برای ارشد ولی حالا مبینم نصف اون چیزی که خوندم هم نتیجه نداد.یعنی میشه سال دیگه همراه با کار برای ارشد خوند؟یعنی میشه کم نیاورد؟ یعنی میشه.....
اگه درست وقتتونو قسمت کنید به نظرم میشه. باید با کارایی بالا درس بخونید و همچنین بادتون باشه که کار مثل زمان های استراحت شما تو امساله.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - parsaNA - 07 اسفند ۱۳۹۰۱۱:۵۹ ب.ظ
بالاخره منم لپ تاپ خریدم . سامسونگ مدل RV511 با پردازنده core i5 2.67 و رم ۶ گیگ و هارد ۵۰۰ و گرافیک ۵۱۲ اختصاصی و تا ۳/۵ اشتراکی با ویندوز ۷ اریجینال و گارانتی ۲ ساله و...
فعلا که راضی ام
در این لحظه پذیرای تبریکات ویژه شما دوستان می باشیم .
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - uniquegirl - 08 اسفند ۱۳۹۰۱۲:۱۶ ق.ظ
امشب، یکی از بدترین شبای زندگیمه...
اونقدر بد بود که درصدای افتضاح کنکور، در مقابلش هیچ بود. اصلا برام مهم نیست دیگه...
کنکوری که ...
فردا بدتر خواهد بود... خدا به خیر بگذرونه...
مکن ای صبح طلوع...
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - fatima1537 - 08 اسفند ۱۳۹۰۱۲:۱۹ ق.ظ
(۰۷ اسفند ۱۳۹۰ ۱۱:۵۹ ب.ظ)parsaNA نوشته شده توسط: بالاخره منم لپ تاپ خریدم
تبریک میگم . چه قیمتی؟چون من هم دنبال خرید لپ تاپم ولی قیمتها خیلی بالا رفته . یعنی مارک سامسونگ خوبه ؟