هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - admin - 26 بهمن ۱۳۹۰۱۲:۳۵ ق.ظ
(۲۵ بهمن ۱۳۹۰ ۱۱:۳۴ ب.ظ)mosaferkuchulu نوشته شده توسط: دو شب دیگه می خوابم و بیدار میشم تا صبح کنکور بیاد!شاد و شنگول می رم سر جلسه و امتحان ارشد می دم...ارشد قبول می شم و می رم دانشگاه...بعد فارغ التحصیل می شم...می رم سر کار...کار کار کار...پولامو پس انداز می کنم....بعد وقتی پولدار شدم باهاش یه کامیون می خرم و می رم در کارخونهی لواشک سازی...یه کامیون لواشک می خرم و بقیهی عمرم و در رفاه و اسایش لواشک می خورم....
هییی!!! چه زود مانشت رو از یاد بردین
لواشکها رو حتی تعارف هم نمیکنید؟
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 26 بهمن ۱۳۹۰۰۱:۱۹ ق.ظ
(۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ۱۲:۳۵ ق.ظ)admin نوشته شده توسط:
(25 بهمن ۱۳۹۰ ۱۱:۳۴ ب.ظ)mosaferkuchulu نوشته شده توسط: دو شب دیگه می خوابم و بیدار میشم تا صبح کنکور بیاد!شاد و شنگول می رم سر جلسه و امتحان ارشد می دم...ارشد قبول می شم و می رم دانشگاه...بعد فارغ التحصیل می شم...می رم سر کار...کار کار کار...پولامو پس انداز می کنم....بعد وقتی پولدار شدم باهاش یه کامیون می خرم و می رم در کارخونهی لواشک سازی...یه کامیون لواشک می خرم و بقیهی عمرم و در رفاه و اسایش لواشک می خورم....
هییی!!! چه زود مانشت رو از یاد بردین
لواشکها رو حتی تعارف هم نمیکنید؟
اینجا تعداد زیاده!اگر بخوام به همه بدم که به خودم چیزی نمی رسه!
اگر خیییییلی پولدار شدم که تونستم دوتا کامیون لواشک بخرم یکی شو می دم مانشت!
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Lantern - 26 بهمن ۱۳۹۰۰۱:۴۳ ق.ظ
الان اصلاً زمان خوبی واسه گفتن این حرفا نیست چون دوست ندارم ناامیدی خودم رو به کس دیگه ای هم تلقین کنم.ولی چکار کنم؟دردم رو به کی بگم؟آخرین کنکور آزمایشی سنجش رو که دادم رتبه ای را واسه کنکور برام تخمین زد که هرگز دوست نداشتم ببینم!رتبه ای که هرگز من رو به اون چیزی که میخوام نمی رسونه و به همین راحتی یعنی چند ماه تلاش و بی خوابی و استرس و برنامه ریزی و ... همه به باد فنا رفت!الان دو هفته هست که هیچی نخوندم چون امید من مرده!چون با خوندن این دوهفته هم اون نتیجه دلخواه من امسال بدست نمیاد.
اینا شیون قبل از مرگ نبود ولی روحیه من بیشتر به واقع بینی نزدیکه تا تلقین مثبت!مطمئنم حتماً کار من در جایی نقص داشته که حالا من اینجام و این نتیجه طبیعی عمل منه!آرزو میکنم هرکس به حقش تو کنکور امسال برسه و مطمئنم خدا هم عدالت رو برقرار میکنه.من رو ببخشید که این حرفا رو زدم.برای همه شما دوستان آرزوی موفقیت دارم.
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - مازیار صفایی - ۲۶ بهمن ۱۳۹۰۰۱:۵۴ ق.ظ
(۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۴۳ ق.ظ)Eternal8620 نوشته شده توسط:
الان اصلاً زمان خوبی واسه گفتن این حرفا نیست چون دوست ندارم ناامیدی خودم رو به کس دیگه ای هم تلقین کنم.ولی چکار کنم؟دردم رو به کی بگم؟آخرین کنکور آزمایشی سنجش رو که دادم رتبه ای را واسه کنکور برام تخمین زد که هرگز دوست نداشتم ببینم!رتبه ای که هرگز من رو به اون چیزی که میخوام نمی رسونه و به همین راحتی یعنی چند ماه تلاش و بی خوابی و استرس و برنامه ریزی و ... همه به باد فنا رفت!الان دو هفته هست که هیچی نخوندم چون امید من مرده!چون با خوندن این دوهفته هم اون نتیجه دلخواه من امسال بدست نمیاد.
اینا شیون قبل از مرگ نبود ولی روحیه من بیشتر به واقع بینی نزدیکه تا تلقین مثبت!مطمئنم حتماً کار من در جایی نقص داشته که حالا من اینجام و این نتیجه طبیعی عمل منه!آرزو میکنم هرکس به حقش تو کنکور امسال برسه و مطمئنم خدا هم عدالت رو برقرار میکنه.من رو ببخشید که این حرفا رو زدم.برای همه شما دوستان آرزوی موفقیت دارم.
خدا گر به حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری....
به خدا پناه ببرید.... کنکور زندگی نیست.... زندگی کنکور است...
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Lantern - 26 بهمن ۱۳۹۰۰۲:۰۲ ق.ظ
(۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۵۴ ق.ظ)باد نوشته شده توسط: خدا گر به حکمت ببندد دری
ز رحمت گشاید در دیگری....
به خدا پناه ببرید.... کنکور زندگی نیست.... زندگی کنکور است...
درسته،ولی اگه واقعاً خدا دری رو بسته باشه و خود بنده با اشتباهاتش مسبب بسته شدن در نشده باشه.
توکل من همیشه و در هر کاری به خداست....شاید کنکور زندگی نباشه ولی سرنوشت سازه و تعیین کننده مسیر زندگیه. حداقل برای من اینطوره و ...
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - pos - 26 بهمن ۱۳۹۰۰۲:۳۶ ق.ظ
اخوی اگه تو دو هفته است نخواندی، من الان ۲ ماه که دیگه درس نخواندم. منتها این فکرا دردی را از کسی دوا نمی کنه. خونسردی و اعتماد به نفس یک فاکتور خیلی مهم هست که خیلیا سر جلسه از دستش می دهند. تو زحمتت را کشیدی. با خیال راحت برو سرجلسه. اگر فکر کنی نمی توانی واقعا نمی توانی. یک موضوعی را توی یک کتابی خواندم توی پست بعدی می گذارمش بخوانش جالبه.
کتاب مدیرین خویشتن - پل مورگان
بخش دوم - نقشه های قدیمی و اتاق های خالی
در بسیاری از مطالعات علمی، هیپنوتیزم برای القای باوری جدید یا نقشه ای تازه در ذهن فرد استفاده می شود. لو تیس از موسسه پاسیفیک توصیف کرد که چگونه در یک آزمایش دقیق، افرادی که هیپنوتیزم شده و به آنان گفته شده بود که شیء معمولی کوچکی، مانند یک قلم، بسیار سنگین است و بلند کردن آن از روی میز غیر ممکن.
یک بار دیگر این کار انجام شد و افراد از جلسه خارج شدند. از آنان خواست شد قلم را از روی میز بلند کنند. سعی کردند این کار را انجام دهند، ولی موفق نشدند. تلاش آنها بیهوده بود. وقتی از آنان پرسیده شد که چرا قلم را بر نمیدارند، پاسخ این بود که قصد این کار را دارند، ولی قادر به انجام آن نمی باشند. به طور خودآگاه سعی در بلند کردن آن داشتند و از شکست خود در انجام آن حیران بودند!
وقتی پژوهشگران برای اندازه گیری فعالیت عضلات از تجهیزات الکترونیکی استفاده کردند، با نتیجه عجیبی مواجه شدند. ابتدا، ماهیچه های دو سر افراد، فعالانه برای بلند کردن قلم تلاش می کردند. آنان از این تلاش آگاه بودند. با این وجود، در بخش دیگری از بدن، ماهیجه های سه سر به کار می افتادند تا قلم را روی میز نگه دارند. خودآگاه افراد از این فعالیت عضلانی اطلاع نداشت.در هر شرکت کننده ای، تمایلی قوی و ناخودآگاه به رفتار با شیوه ای وجود داشت که با باور القا شده از طریق هیپنوتیزم منطبق بود. این امر موجب رفتار به شیوه ای می شد که فرد از تشخیص خود آگاه آن عاجز بود.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 26 بهمن ۱۳۹۰۱۱:۲۵ ق.ظ
الهم الخرجنی من ظلمات الوهم و اکرمنی بنور الفهم.
الهم افتح علینا ابواب رحمتک و انشر علینا خزائن علومک.
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Donna - 26 بهمن ۱۳۹۰۱۱:۲۷ ق.ظ
دلت را خانه ما کن، مصفا کردنش با من
به ما درد دل انشا کن ،مداوا کردنش با من
اگر گم کرده ای ای دل کلید استجابت را
بیا یک لحظه با ما باش، پیدا کردنش با من
بیفشان قطره ای اشکی که من هستم خریدارش
بیاور قطره ای اخلاص ،دریا کردنش با من
اگر درها به رویت بسته شد دل بر مکن باز آی
در این خانه دق الباب کن، وا کردنش با من
به من گو حاجت خود را اجابت می کنم آن را
طلب کن آنچه می خواهی، مهیا کردنش با من
چو خوردی روزی امروز ما را شکر نعمت کن
غم فردا مخور، تامین فردا کردنش با من
به قرآن آیه رحمت فراوان است ای انسان
بخوان این آیه ها، تفسیرو معنا کردنش با من
بیا قبل از وقوع مرگ روشن کن حسابت را
بیاور نیک و بد را ،جمع و منها کردنش با من
اگر عمری گنه کردی مشو نومید از رحمت
تو توبه نامه را بنویس ،امضا کردنش با من
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 26 بهمن ۱۳۹۰۱۱:۳۱ ق.ظ
(۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۴۳ ق.ظ)Eternal8620 نوشته شده توسط:
الان اصلاً زمان خوبی واسه گفتن این حرفا نیست چون دوست ندارم ناامیدی خودم رو به کس دیگه ای هم تلقین کنم.ولی چکار کنم؟دردم رو به کی بگم؟آخرین کنکور آزمایشی سنجش رو که دادم رتبه ای را واسه کنکور برام تخمین زد که هرگز دوست نداشتم ببینم!رتبه ای که هرگز من رو به اون چیزی که میخوام نمی رسونه و به همین راحتی یعنی چند ماه تلاش و بی خوابی و استرس و برنامه ریزی و ... همه به باد فنا رفت!الان دو هفته هست که هیچی نخوندم چون امید من مرده!چون با خوندن این دوهفته هم اون نتیجه دلخواه من امسال بدست نمیاد.
اینا شیون قبل از مرگ نبود ولی روحیه من بیشتر به واقع بینی نزدیکه تا تلقین مثبت!مطمئنم حتماً کار من در جایی نقص داشته که حالا من اینجام و این نتیجه طبیعی عمل منه!آرزو میکنم هرکس به حقش تو کنکور امسال برسه و مطمئنم خدا هم عدالت رو برقرار میکنه.من رو ببخشید که این حرفا رو زدم.برای همه شما دوستان آرزوی موفقیت دارم.
اولا که کنکور آزمایشیها هیچ چیز و مشخص نمی کنن!یه مشت سوالای غیر استاندارد و کلید های غلط!!
اینکه دو هفته هم نخوندین مشکلی نداره!خیلیها نخوندن!فقط باید آرامش خودتون و حفظ کنید و توکل کنین به خدا!اینکه بگین من قبول نمی شم هیچی درست نمیشه که هیچ با تلقین منفی همون شانسی و هم که واسه قبولی دارین و نابود می کنین!پس با توکل به خدا خودتون و اروم کنین و به نا امیدیتون غلبه کنین!هیچ جیز تو کنکور قابل پیش بینی نیست!
من خودم به چشم دیدم که کسی که تو آزمون ازمایشی رتبه های خیلی خوب می اورد قبول نشد و بر عکس کسی که رتبه هاش خوب نمی شد با رتبهی عالی قبول شد!پس زود نتیجه گیری نکنید و توکلتون به خدا باشه!
اگر بخواید می تونین!
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Potential - 26 بهمن ۱۳۹۰۱۱:۵۶ ق.ظ
(۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ۰۱:۴۳ ق.ظ)Eternal8620 نوشته شده توسط:
الان اصلاً زمان خوبی واسه گفتن این حرفا نیست چون دوست ندارم ناامیدی خودم رو به کس دیگه ای هم تلقین کنم.ولی چکار کنم؟دردم رو به کی بگم؟آخرین کنکور آزمایشی سنجش رو که دادم رتبه ای را واسه کنکور برام تخمین زد که هرگز دوست نداشتم ببینم!
سلام
مسافر کوچولو درست می فرمایند
یکیش من و دوستم ... سال اول رتبه کنکور آزمایشی من بهتر از اون بود، رتبه کنکور من ۱۰ برابر کنکور آزمایشی شد ... و رتبه دوستم ۱/۱۰ کنکور آزمایشی شد. (تنها چیزی که کم داشتم اعتماد به نفس بود)
تنها چیزی که برای کنکور لازمه اعتماد به نفسه ...
کنکور، آزمون اراده، اعتماد به نفس و چگونگی handle کردن استرس در شرایط استرس زا است ... (البته برای کسانی که خوندن و شما هم یکی از این افراد هستید )
امیدوارم همگی به نتیجه دلخواه تون برسید
به Quote پایین که از Thomas Edison هست هم یه توجهی کنید
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 26 بهمن ۱۳۹۰۱۲:۰۵ ب.ظ
آخیییییششش عجب روز باحالی....!!
angrybirds و آهنگ و ...حتی کنکور فردا هم نمی تونه امروزمو خراب کنه!!!یوووهووووووو!!!
فقط لواشک کمه!
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - n.s - 26 بهمن ۱۳۹۰۰۴:۲۹ ب.ظ
من تنها امیدم به خدایی که همه همه میگن بزرگ و کریمه با وجد اینکه هیچی یادم نیست امام پناه بر خدا و برای همه که زحمت کشیدن دعای خیر میکنم.
لیس انسان الاماسعی
الهی به امید تو و کرمت
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - مازیار صفایی - ۲۶ بهمن ۱۳۹۰۰۵:۰۳ ب.ظ
من اصلا به کنکور فکر نمی کنم
میام اینجا می بینم همه فکر می کنن با خودم می گم لااقل یکم به کنکور فکر کن!
مرض فکر نکردن گرفتم!
بی خیال!
می خوام کنکور بدم برم تعطیلات!
البته اگه منم که تعطیلاتم این جوری میشه:
راستی دیروز روز ولنتاین بود:
یک دوست دختر هم نداریم روز ولنتاینی حالشو بگیریم:
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Xilinx - 26 بهمن ۱۳۹۰۰۵:۱۳ ب.ظ
(۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ۰۵:۰۳ ب.ظ)باد نوشته شده توسط: من اصلا به کنکور فکر نمی کنم
میام اینجا می بینم همه فکر می کنن با خودم می گم لااقل یکم به کنکور فکر کن!
مرض فکر نکردن گرفتم!
بی خیال!
می خوام کنکور بدم برم تعطیلات!
خب مغلومه! وقتی ۲ دور کتابا رو خوندید دیگه نباید نگرانی خاصی داشته باشین
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mosaferkuchulu - 26 بهمن ۱۳۹۰۰۵:۲۴ ب.ظ
(۲۶ بهمن ۱۳۹۰ ۰۵:۰۳ ب.ظ)باد نوشته شده توسط:
راستی دیروز روز ولنتاین بود: