|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 27 آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۵۸ ب.ظ
(۲۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۳۶ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: چند بار جواب سر بالا بدید طرف میفهمه که به اون ربطی نداره. من خودم در مواردی که با فرد راحت باشم رک و راست بهش میگم تو مسایل شخصی من دخالت نکنه. همین دیروز یکی بود داشت فضولی می کرد سریع دمشو قیچی کردم. با طرف راحت بودم رک و راست بهش گفتم این مسایل شخصیه و حق نداره تو این مسایل دخالت کنه.
ها عااااا!!!!!!!!نه ناراحت میشه اون شخص.. دلم نمیاد ..مشکلم اینه نمیتونم اینجوری جواب بدم..
اوه چ خشنننننن..اصلا نمیتونم اینجوری بگمممممممممممم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 27 آذر ۱۳۹۴ ۰۲:۱۱ ب.ظ
(۲۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۵۸ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: ها عااااا!!!!!!!!نه ناراحت میشه اون شخص.. دلم نمیاد ..مشکلم اینه نمیتونم اینجوری جواب بدم..
اوه چ خشنننننن..اصلا نمیتونم اینجوری بگمممممممممممم
جدی بودن با بی احترامی فرق داره. من بی احترامی نمی کنم که ناراحت بشه. فرضا این جمله: "اینا دیگه مسایل شخصیه" جدی هست اما بی احترامی نیست.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A L I - 27 آذر ۱۳۹۴ ۰۲:۴۹ ب.ظ
(۲۷ آذر ۱۳۹۴ ۱۲:۵۷ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: ها کی من نباباااا خونه بخت کجا بود اون قضیه تموم شد رفت.
کلا" نا امید شدم.
دکترای کالیفرنیا و ناهار بعد خواستگاری و شاغل بودن هم جواب نمیده.
(۲۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۲:۱۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (27 آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۵۸ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: ها عااااا!!!!!!!!نه ناراحت میشه اون شخص.. دلم نمیاد ..مشکلم اینه نمیتونم اینجوری جواب بدم..
اوه چ خشنننننن..اصلا نمیتونم اینجوری بگمممممممممممم
جدی بودن با بی احترامی فرق داره. من بی احترامی نمی کنم که ناراحت بشه. فرضا این جمله: "اینا دیگه مسایل شخصیه" جدی هست اما بی احترامی نیست.
سربازی خوبیش اینه که کسی انتظار نداره و سوالی نمیکنن.
ولی خب داریم همکلاسی هایی که تو دانشجویی متاهل شدند.
از من خیلی بندرت سوال شده که چرا متاهل نمیشی که من میگم شرایطش را ندارم یا تکلیفم از نظر کار و ادامه تحصیل و موندن یا رفتن صد درصد معلوم نیست.
یکی از دوستام از یکی از دوستان دیگه پرسیده بود دختر خوب با شناختی که از من داری نمیشناسی میخوام ازدواج کنم. گفته بود میشناسم. خواهرم دختر خیلی خوبیه. فعلا" در حال آشنایی هستن. هیچکدوم هم موضوع را بد نمیدونستند. چون واقعا" هر دوشون یعنی هر دو دوست من پسرهای خوبی هستند.
تو تهران زیر سی سال از پسرها انتظار نمیره که ازدواج کنن. واسه همین سوال خیلی بندرت میشه.متوسط سن ازدواج هم برای پسرها البته شمال و جنوب و مرکز تهران فرق میکنه ولی بالای سی سال هست برا پسرها.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 27 آذر ۱۳۹۴ ۰۵:۳۰ ب.ظ
(۲۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۲:۱۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: جدی بودن با بی احترامی فرق داره. من بی احترامی نمی کنم که ناراحت بشه. فرضا این جمله: "اینا دیگه مسایل شخصیه" جدی هست اما بی احترامی نیست.
درسته ..من منظورم بی احترامی واینا نبود، کلا نمیتونم جدی و رک جواب بدم اینجوری..همینم نمیتونم بگم بهشون این مسایل شخصیه و مطرحش نکنینو.. اینجوری نمیتونم بگم بهشون کلا جواب نمیتونم بدم
(۲۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۲:۴۹ ب.ظ)A L I نوشته شده توسط: کلا" نا امید شدم.
دکترای کالیفرنیا و ناهار بعد خواستگاری و شاغل بودن هم جواب نمیده.
ای بابا.... نههههه شما حتما دکترارو از کالیفرنیا بگیرین + شغل + داشتن اخلاق خوب که قطعا اخلاق خوب رو دارین دیگ صد در صد جواب میده .. و مبارکههههههههه علی اقا .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 27 آذر ۱۳۹۴ ۰۶:۳۰ ب.ظ
اسم تاپیکو عوض کنیم بذاریم تاپیک مشاوره برای نیمه ها
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 27 آذر ۱۳۹۴ ۰۶:۴۱ ب.ظ
(۲۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۶:۳۰ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: اسم تاپیکو عوض کنیم بذاریم تاپیک مشاوره برای نیمه ها
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 27 آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۱۴ ب.ظ
یسری موضوعات به شدت ذهنمو اشفته کرده.راه حل دقیق هم به ذهنم نمیرسه
ای خدا چقدر بده اشفتگی ذهنی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 27 آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۳۶ ب.ظ
دلم برف میخواد...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 27 آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۴۱ ب.ظ
(۲۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۳۶ ب.ظ)Menrva نوشته شده توسط: دلم برف میخواد...
بیا اینجا کلی برف هست.
ﺑﯿﮓ ﺑﻨﮓ << ﺫﺭﺍﺕ ﺯﯾﺮ ﺍﺗﻤﯽ << ﺳﻮﭘﺮﻧﻮﺍﻫﺎ << ﺳﺘﺎﺭﻩ ﻫﺎ << ﺳﯿﺎﺭﻩ ﻫﺎ <<< ﮐﻬﮑﺸﺎﻥ ﻫﺎ <<<ﺯﻣﯿﻦ<<< ﺣﯿﺎﺕ <<<ﺗﮏ ﺳﻠﻮﻟﯽ ﻫﺎ <<< ﺩﺭﯾﺎﺯﯼ ﻫﺎ << ﺩﺍﯾﻨﺎﺳﻮﺭﻫﺎ <<< ﺍﻧﺴﺎﻧﻬﺎ <<< ﻋﺼﺮ
ﺍﻫﻦ<<< ﺍﻣﭙﺮﺍﻃﻮﺭﯼ ﭘﺎﺭﺱ، <<<ﺍﺳﮑﻨﺪﺭ <<<ﺍﻣﭗﺭﺍﻃﻮﺭﯼ ﻫﺎﻥ <<< ﺍﺩﯾﺎﻥ<<<< ﺟﻨﮓ ﻫﺎ <<< ﺑﺎﺭﻭﺕ <<< ﻫﯿﺘﻠﺮ<<<ﺳﻔﺮ ﺑﻪ ﻣﺎﻩ <<< ﻋﺼﺮ ﺟﺪﯾﺪ <<< ﺍﯾﻨﺪﻩ<<< ﻧﺎﺑﻮﺩﯼ ﺯﻣﯿﻦ ...
ﻫﻤﻪ ﺗﻮﯼ ۱۸ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﺑﺪﻭﻥ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ﺣﺮﻑ،ﻓﻘﻂ ﺗﺼﻮﯾﺮ ﻭ ﻣﻮﺯﯾﮏ
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Somayeh_Y - 27 آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۴۸ ب.ظ
..................
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - amniat0101 - 27 آذر ۱۳۹۴ ۰۸:۰۹ ب.ظ
.............
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A L I - 27 آذر ۱۳۹۴ ۰۹:۴۱ ب.ظ
(۲۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۴۸ ب.ظ)Somayeh_Y نوشته شده توسط: فقط امیدوارم وقتی حس کردید نیمه گم شده تون رو پیدا کردین، شما هم نیمه گم شده اون باشید. وگرنه که بقول معروف پدر صاحب بچه در میاد، تا بخواید فراموشش کنید
دل آدم برای دکتر کالیفرنیایی کباب میشه
(۲۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۸:۴۲ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: یادش بخیر کلاس زبان می رفتم شب میشد، بابام با موتورش میومد دنبالم تو زمستون برف میومد. تا می رسیدیم خونه صورتم و دستام یخ میزد
دستامو میذاشتم رو بخاری انگشتام ورم میکرد واقعا دلم برای اون روزا تنگ میشه اون روزا چقدر خوب بود. امتحانای فاینال و بعدش انتظار برای نتایج همون جا تو حیاط با بچه ها.
دلم بازم کلاس زبان می خواد و همون موتور. دستام یخ بزنه مثل همون روزا.
اگه پسر بودین میگفتم یه موتور از دوست تون بگیرید برید دم آموزشگاه یکی از بچه ها را برسونید ثواب داره .
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - software94 - 27 آذر ۱۳۹۴ ۱۰:۰۱ ب.ظ
(۲۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۹:۴۱ ب.ظ)A L I نوشته شده توسط: (27 آذر ۱۳۹۴ ۰۷:۴۸ ب.ظ)Somayeh_Y نوشته شده توسط: فقط امیدوارم وقتی حس کردید نیمه گم شده تون رو پیدا کردین، شما هم نیمه گم شده اون باشید. وگرنه که بقول معروف پدر صاحب بچه در میاد، تا بخواید فراموشش کنید
دل آدم برای دکتر کالیفرنیایی کباب میشه
(۲۷ آذر ۱۳۹۴ ۰۸:۴۲ ب.ظ)Aurora نوشته شده توسط: یادش بخیر کلاس زبان می رفتم شب میشد، بابام با موتورش میومد دنبالم تو زمستون برف میومد. تا می رسیدیم خونه صورتم و دستام یخ میزد
دستامو میذاشتم رو بخاری انگشتام ورم میکرد واقعا دلم برای اون روزا تنگ میشه اون روزا چقدر خوب بود. امتحانای فاینال و بعدش انتظار برای نتایج همون جا تو حیاط با بچه ها.
دلم بازم کلاس زبان می خواد و همون موتور. دستام یخ بزنه مثل همون روزا.
اگه پسر بودین میگفتم یه موتور از دوست تون بگیرید برید دم آموزشگاه یکی از بچه ها را برسونید ثواب داره .
وای موتور
منم دوست داشتم سوار میشدم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 27 آذر ۱۳۹۴ ۱۱:۰۹ ب.ظ
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Parisa-SH - 28 آذر ۱۳۹۴ ۰۱:۱۸ ق.ظ
بزرگی را گفتند راز همیشه شاد بودنت چیست؟
گفت:
دل بر آنچه نمی ماند نمی بندم؛
فردا یک راز است نگرانش نیستم؛
دیروز یک خاطره بود حسرتش را نمیخورم؛
و امروز یک هدیه است قدرش را میدانم؛
از فشار زندگی نمیترسم چون میدانم که فشار توده زغال سنگ را به الماس تبدیل میکند...
میدانم خدای دیروز و امروز خدای فردا هم هست...
ما اولین بار است که بندگی میکنیم ولی او قرنهاست که خدایی میکند...
پس به او اعتماد دارم...
برای داشتن اینچنین خدایی همیشه شادم...
|