|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 30 شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۳۳ ب.ظ
فیلسوفی لطیفه ای برای حضار تعریف کرد همه دیوانه وار خندیدند.
بعد از لحظه ای او دوباره همان لطیفه را گفت و تعداد کمتری از حضار خندیدند.
او مجدد لطیفه را تکرار کرد تا اینکه دیگر کسی در جمعیت به آن لطیفه نخندید.
او لبخندی زد و گفت: وقتی نمیتوانید بارها و بارها به لطیفه ای یکسان بخندید،پس چرا بارها و بارها به گریه و افسوس خوردن در مورد مسئله ای مشابه ادامه میدهید...!؟؟
گذشته را فراموش کنید و به جلو نگاه کنید ...
شاد باشید تا زنده باشید .....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Riemann - 31 شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۰۷ ق.ظ
امروز هنوز تموم نشده.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 31 شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۰۹ ق.ظ
الان ساعت سیستم من یه ساعت به عقب برگشت
سلام به پاییز
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 31 شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۲۱ ق.ظ
خیلی خوب شد یه ساعت بیشتر داریم امشب
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - captain - 31 شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۲۷ ق.ظ
داشتم یه ساعت بهش نزدیک میشدما، چرا منو کشیدین عقب آخه!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - lalaaa - 31 شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۴۷ ب.ظ
سلام دوستان
من میخوام شروع کنم ارشد ای تی خوندن ... خیلی ذهنم درگیره نمیدونم چه جوری باید بخونم اصن میاد تو کنکور کامپیوتر یا نه رشتمم سخت افزار بوده بعضی درسارو پاس نکردممم انقد ذهنم درگیره اصن تو خوابم همش خزعبل ؟؟ میبینم... میخوام حتما شریف قبول شم همه ی زندگیم اونجاس ... حرف بزنین بام لطفا
ای خدا
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kora - 31 شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۳۲ ب.ظ
یاد کلاس اول بخیر چقدر قیافه این کلاس اولی ها بامزس!!! بعضیا تقص بعضیا خجالتی بعضیا خوابن بعضیام بغض کرده! هنوز روز اول مدرسه یادمه من که کلا جز دسته خواب ها بودم و با تعجب نگاه بقیه میکردم که گریه میکردن و از تو کلاس چسبیده بودن به میله های پنجره!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A L I - 31 شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۲۳ ب.ظ
(۳۱ شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۳۲ ب.ظ)kora نوشته شده توسط: یاد کلاس اول بخیر چقدر قیافه این کلاس اولی ها بامزس!!! بعضیا تقص بعضیا خجالتی بعضیا خوابن بعضیام بغض کرده! هنوز روز اول مدرسه یادمه من که کلا جز دسته خواب ها بودم و با تعجب نگاه بقیه میکردم که گریه میکردن و از تو کلاس چسبیده بودن به میله های پنجره!
با عرض پوزش:
تخس صحیح است نه تقص.
تخس: بچه شیطون و بازیگوشٰ سرکش و نافرمان
فارسی را پاس بداریم.!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۳۱ شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۳۶ ب.ظ
(۳۰ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۵۷ ب.ظ)A L I نوشته شده توسط: عزیز دلم شریفی گرانقدر
پاسداشتن باین نیست که همه واژه ها فارسی باشند. ما حتی وزن شعرهامون هم عربیه.
منظور من از پاسداشتن غلط املایی بود . ریشه بسیاری از کلمات ما در زبانهای دیگه هست.
مثال بزنم؟؟؟
شما میگی : آخ (یعنی درد)
آلمانی میگه : آخ زو(یعنی آهان)
وقتی حروف الفبای ما فقط ۴ حرف بیشتر از عربی داره معلومه که کلمات مشترک داریم.
منظورتون رو از اینکه "ریشهی بسیاری از کلمات در زبانهای دیگه هست" رو متوجه نشدم. این ۳ کلمهای که شما استفاده کردید و سایر کلمات مدخل، دقیقاً کلمات عربی (یا ترکی و ...) هستند، نه اینکه صرفاً ریشهی این کلمات عربی باشه. شاید در برخی کلمهها از زبان فرانسوی و ... یه کلمهای قرض گرفته شده باشه و بعدش فارسیسازی شده باشه ولی تقریباً همهی کلمات عربی به همان صورتی که وارد فارسی شدند استفاده میشن و تغییر خاصی صورت نگرفته.
پاس داشتن به املا نیست، چون خطای املایی چیز واضحی هست و خود به خود جلوش گرفته میشه. پاس داشتن در این هست که صرفاً ۱۵ یا ماکزیمم ۲۰ درصد کلمهی عربی در زبان فارسی وجود داره ولی در عمل نصف کلماتی که در گفتار و نوشتار استفاده میشه عربی هست. تک تک کلماتی که شما استفاده کردید معادل فارسی مناسب دارند (صحیح = درست).
الفبا ربطی به اشتراک نداره. لاتین و آذربایجانی الفبای یکسانی دارند ولی یا اشتراکی ندارند، یا آنقدر کم هست که الان به ذهن من نرسید. یا همین آلمانی ۴ حرف بیشتر از انگلیسی داره ولی چند درصد از کلمات انگلیسی استفاده میکنند؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - عاطفه پارسا - ۳۱ شهریور ۱۳۹۴ ۰۷:۲۵ ب.ظ
ماه مهر و دلتنگیاش ?
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kora - 31 شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۲۰ ب.ظ
(۳۱ شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۲۳ ب.ظ)A L I نوشته شده توسط: با عرض پوزش:
تخس صحیح است نه تقص.
تخس: بچه شیطون و بازیگوشٰ سرکش و نافرمان
فارسی را پاس بداریم.!
مرسی که غلط املاییم درست کردی دیگه واقعا امروز خاطره ابتدایی برام زنده شدثپاث
(۳۱ شهریور ۱۳۹۴ ۰۷:۳۵ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: من سپاسگذارمی رو که گفتم پس گرفتم
اصلا منو چه به تشکر و سپاس باید با چوب و چماق برخورد کنم
وای آفاق مردم از خنده خدا خیرت بده
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kader - 31 شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۵۰ ب.ظ
هفتمین پاییز ....
بازهم من و سربه سر گذاشتن دلتنگی هایم...
باز هم انتظار خبر قاصدک را کشیدن...
پاییز که میشود ، بهانه گیری هایم بیشتر میشود
پاییز که میشود ....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samane .gh - 31 شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۱۷ ب.ظ
قانون فوتبال دوران کودکی رو یادته؟
۱/ اونیکه از همه چاقتتر بود، همیشه دروازبان بود.
۲/ همیشه اونی که مالک توپ بود، میگفت کی بازی میکنه کی نه.
۳/ زیاد قسم میخوردی پنالتی بود، قسم نمیخوردی پنالتی نبود.
۴/ بازی زمانی تموم میشد که همه خسته میشدن.
۵/ مهم نبود که بازی چند چنده. هر کی گلِ آخر بازی رو میزد، برنده بود.
۶/ داور هم که کشک بود.
۷/ اگه یه موقع توپ گیر نمیومد, یه دبه پلاستیکی, یه چیزی بالاخره توپ بود.
۸/ اگه تو یارکِشی آخر انتخاب میشدی، دیگه امیدی واسه زندگی نبود.
۹/ لحظه ای که توپ میرفت زیر ماشینی که در حال حرکت بود, پر استرس ترین لحظه زندگی بود.
۱۰/ وقتی مالک توپ عصبانی میشد، بازی تموم میشد.
۱۱/ دختر همسایه از کوچه رد میشد، همه رونالدینیو میشدن.
۱۲/ کفشت، پیرهنت پاره میشد، کتکای شب رو نگو.
۱۳/ مسابقه با تیم کوچه بغلی, مثل لشکر کشی هیتلر به لهستان بود.
آره, یادش بخیر.
ای کاش میشد بازم برگشت به همون دوران.
همون دورانی که معرفت و سادگی و انسانیت, حرف اول رو میزد.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 31 شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۳۲ ب.ظ
آدما به خاطر منافعشون حاضرن بقیه رو بفروشن!
لعنت به این آدما!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - neghab001 - 31 شهریور ۱۳۹۴ ۱۰:۴۸ ب.ظ
"شبیخونِ هوس"
و آن گاه که حضور ناشیانه ی عشق
مرا در بستر بیداری شبانه ام محک میزند
نُت های تازیانه از دفتر ذهنم غیبت خورده اند
و تو ای بیداری مستور زیر پلکانم،برقرار باش
ملودی خواب تا ابد پا بر جاست . . .
با همسرایی هوس باز سکوت
با جولان وحشیانه ی شب.
ظلمی رویا میشود
ارزانیِ خاطراتم!
تا در خلیجِ آرام من
در بطن اسیر معجزه
بر تابِ دریای نیلگونم
بی تابی ِطوفان، نغمه ها خواند.
ارمغانی در راه است
رد پای "پاییز" پیداست
"ساحلم از حضور ارغوان خالیست" . . .
پر کِشان تن که تسلیم هجرت کنم
تهی از تمنای هر حضور
آنکه دست خواب را در میان چشمانم میبندد،
"از امید روزنه ای بیدار خواهد کرد".
*تلخنده*
|