|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sa_ra - 22 شهریور ۱۳۹۴ ۱۱:۴۵ ب.ظ
(۲۲ شهریور ۱۳۹۴ ۰۳:۵۷ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: نه!!نه!! دوستم بد برداشت نکن پستم به موضوع انار ربطی نداشت، اون که من اسمشو گذاشتم تفریح سالم و اصلا اسمش اشتباه سهوی که نیست تازه میخواستم عکس اب انارو بزارم ولی گفتم شاید یکی دلش بخواد
حالا که اینجور شد اینم عکس آب انار
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
فحش بدید ناراحت میشم ها
آفاق بگم خدا چیکارت نکنه دهنم آب افتاد
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 23 شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۲۱ ق.ظ
بابا خسته شدم از بی هدفی
حتی نمیدونم چی دوست دارم
شماها چیکار میکنید
چه هدفی دارید
بگید شاید منم یه جرقه ای تو ذهنم بخوره
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 23 شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۲۶ ق.ظ
فکر میکنم به اینکه آیا حواسمون هست که هر لحظه داریم اثری از خودمون روی جهان برجای میگذاریم، اثری روی محیط، جامعه، فرهنگ و روح و جان یک فرد، تفکر و جهان بینی یک انسان و... حواسمون باشه چه اثری میگذاریم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kora - 23 شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۲۱ ق.ظ
این جشنواره های سینمایی و این جوایز و این فیلم ها ی.... خدایا این دنیا و ادماش که ما هم جزوش هستیم داریم به کجا میریم!؟! واقعا نمیفهمم و حس دل بهم خوردگی دارم! البته گلاب به روتون
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mohamad.h - 23 شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۲۵ ق.ظ
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۲۶ ق.ظ)vesta نوشته شده توسط: فکر میکنم به اینکه آیا حواسمون هست که هر لحظه داریم اثری از خودمون روی جهان برجای میگذاریم، اثری روی محیط، جامعه، فرهنگ و روح و جان یک فرد، تفکر و جهان بینی یک انسان و... حواسمون باشه چه اثری میگذاریم
به نظر من برعکس نظر این دوستمون ببین جهان و محیط و جامعه و .... روی ما چه اثری میزاره و حواست باشه چه اثری میپذیری
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - IT.girll - 23 شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۳۷ ق.ظ
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۲۱ ق.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط: بابا خسته شدم از بی هدفی
حتی نمیدونم چی دوست دارم
شماها چیکار میکنید
چه هدفی دارید
بگید شاید منم یه جرقه ای تو ذهنم بخوره
ای بابا این همه هدف٬ مثلا داشتن شغل خوب٬ ازدواج خوب ٬ تحصیل خوب٬ سرگرمی و تفریح خوب ... یک یا چندتاشو انتخاب کنید
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۴:۳۲ ق.ظ
این فارسیسازی اسم شهرها و کشورها رو نمیدونم کی از خودش در آورده. دو ساعت فکر کردم آخرش نتونستم حدس بزنم که "تبلیسی" همون تفلیس هست. هم انگلیسی، هم توو خود گرجستان و این یه مورد حتی توو عربی هم بهش "تبلیسی" میگن.
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۲۵ ق.ظ)mohamad.h نوشته شده توسط: (23 شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۲۶ ق.ظ)vesta نوشته شده توسط: فکر میکنم به اینکه آیا حواسمون هست که هر لحظه داریم اثری از خودمون روی جهان برجای میگذاریم، اثری روی محیط، جامعه، فرهنگ و روح و جان یک فرد، تفکر و جهان بینی یک انسان و... حواسمون باشه چه اثری میگذاریم
به نظر برعکس نظر این دوستمون ببین جهان و محیط و جامعه و .... روی ما میزاره و حواست باشه چه اثری میپذیری
"اثر پروانهای" در این جمله به کل نیست و نابود شد!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 23 شهریور ۱۳۹۴ ۱۲:۱۸ ب.ظ
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۱:۲۵ ق.ظ)mohamad.h نوشته شده توسط: به نظر برعکس نظر این دوستمون ببین جهان و محیط و جامعه و .... روی ما میزاره و حواست باشه چه اثری میپذیری
جامعه رو هم ما تشکیل میدیم. من و هزار من و شمای دیگر...
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۴:۳۲ ق.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: "اثر پروانهای" در این جمله به کل نیست و نابود شد!
مانشتیا یه همچین پتانسیلی دارن دیگه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - soheila-zd - 23 شهریور ۱۳۹۴ ۰۴:۵۵ ب.ظ
واقعا نمیفهمم چرا بعضی ها با اینکه یه شغل شرافتمندانه و یه درآمد خوب دارند باز چرا اصرار دارند که ادامه تحصیل بدن اونم تو یه دانشگاه دولتی که به زور نمره میدن!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 23 شهریور ۱۳۹۴ ۰۵:۵۸ ب.ظ
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۴:۵۵ ب.ظ)soheila-zd نوشته شده توسط: واقعا نمیفهمم چرا بعضی ها با اینکه یه شغل شرافتمندانه و یه درآمد خوب دارند باز چرا اصرار دارند که ادامه تحصیل بدن اونم تو یه دانشگاه دولتی که به زور نمره میدن!!
خب دلیل ادامه تحصیل که حتما به دست اوردن شغل و در امد خوب که نیست
بعضیا وجه اجتماعی میخان
بعضیا شغلشون ایجاب میکنه که تحصیلات با رده بالاتری داشته باشن
بعضیا واسه چشم و هم چشمی
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۴:۵۵ ب.ظ)soheila-zd نوشته شده توسط: اونم تو یه دانشگاه دولتی که به زور نمره میدن!!
هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kora - 23 شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۱۱ ب.ظ
چقدر مرگ به ما نزدیک و کوریم!
امروز که از خونه بیرون اومدم در حالی که اروم زیر لب دعا خوندم و به خدا توکل کردم! اسمان زیبای ابری و حال و هوای لطیف پاییزی یه حس ارامشی بهم داد فارغ از دنیا و استرس های چند مدتی که داشتم و به یک باره به فکر مرگ افتادم و پیش خودم گفتم امروز شاید برنگردم! اتفاق دیگه ادم از یک لحظه بعد با خبر نیست اما زود فراموش کردم و رفتم پی کارم! یه هو موقع عبور از خیابون با احتیاط همیشگیم! یه موتوری که انگار عاشق باشه باسرعت جت فوانتوم که باید از جرمی کلارک و جمیز می و ریچارد هموند که خیلی دوستش دارم میخواستن بیاد این وسیله نقلیه رو تست کرده و به دنیا معرفی کنه!جلوم ظاهر شد!!! و من به سرعت جا خالی داده و حرکتی بس شگفت در حد فیلم های جیمز باندی که همیشه میگفتم اغراق و کلی هم میخندیدم زدمو در کمال ناباوری حضرت اجل از بیخ گوش که نه از نوک دماغم رد شد!!!! یعنی اگه زده بود له له بودم ها له یه درصدم زنده نمیموندم احتمالا مرگ مغزی میشدم و اعضام اهدا میکردم. خلاصه جالب تر اینکه موقع برگشت در مسیر متاسفانه با یک جنازه ی بنده خدایی وسط خیابون هم روبرو شدم که مردم قهرمان همیشه حاضر در صحنه دورش حلقه زده بودن و خیلی دلم براش سوخت ! و گفتم این اتفاقی که برام افتاد میتونست نتیجش مثل همین باشه !!! نکته اخلاقی این پست اینکه دم رو غنیمت بشمارید و به یاد خدا باشید و جونم براتون بگه بچه های گلم این شتری که در خونه هممون میخوابه و خلاصه حواستون به کردارتون باشه ! قصه هایی برای بچه های مانشت!
کلید اسرارم میخواد یه اپیزود ازش بسازه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 23 شهریور ۱۳۹۴ ۰۶:۲۹ ب.ظ
دور کاری یه وقتایی هم بدتر موجب خستگی و زحمت میشه و اصلا از فوایدش خبری نیست
مثل امروز که داشتم پروژه ام را تحویل میدادم و مهمون اومد و مامانم خونه نبود . حالا من یه پام آشپزخونه بود یه پام اتاق خودم
دورکاری همیشه خوب نیست و من ترجیح میدادم توی شرکت یا توی اون اداره بودم نه اینکه تا مرز سکته قلبی برم
اصلا کار کردن توی خونه یعنی اینکه همزمان باید چند فاز درگیر باشی
ولی وقتی سر کاری می تونی فقط ذهنت را روی کار بذاری بعد هم توی یه ساعت مشخص از پای کار بلند بشی و برگردی خونه
این یعنی تفکیک کار از زندگی البته یه وقتایی هم خوبه مثل وقتی که حال نداری تویه ساعت مشخص کار را شروع و تموم کنی
رشته ما هم می تونه واقعا پر استرس باشه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samane .gh - 23 شهریور ۱۳۹۴ ۰۷:۳۶ ب.ظ
باید میرفتم از یادت
باید میموندی در یادم
تا شاید
تا شاید باورم می شد تو زندون تو آزادم
تا شاید
با حضور تو از این غصه کمی کم شه
مرور خاطره هامون شبی با گریه مرهم شه .....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 23 شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۲۱ ب.ظ
(۲۳ شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۱۸ ب.ظ)Riemann نوشته شده توسط:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
و کامنت اول که میگه:
"زنها وقتی پای پول یا شهرت وسط باشه فرقی براشون نمی کنه طرف مقابل شون کی باشه."
کامنت دوم
شاید دختره اینقدر عاقل و پخته بوده که همون اول سن طرف رو ملاک قرار نداده
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - clint - 23 شهریور ۱۳۹۴ ۰۸:۳۱ ب.ظ
بچه ها برنامه من جور شد. دارم میرم مسکو حلالم کنید
|