|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - - rasool - - 13 دى ۱۳۹۰ ۰۶:۲۲ ب.ظ
الهی، اگر گلم یا خارم از آن بوستان یارم.
الهی، راز دل با تو چه گویم که تو خود راز دلی ...
الهی، توانگران به آزاد کردن بندگان رستگارند، این تهیدست را به بنده کردن آزادان سرفراز فرما!
الهی، از تو شرمندهام که بندگی نکردم، و از خودم شرمندهام که زندگی نکردم، و از مردم شرمندهام که اثر وجودیام برای ایشان چه بود.
الهی، جز تو از انسان بزرگتر کیست و در پیشگاهت از من کوچکتر کیست؟
الهی، در راهم و همراه درد و آهم، آهم ده و راهم ده.
الهی، خروس را در شب خروش باشد و من خاموش باشم!
الهی، شنیدم که فرمودی: چه کنم با مشتی خاک مگر بیامرزم.
الهی، اگر من بنده نیستم، تو که مولای من هستی.
الهی، بهشت شیرین است، بهشت آفرین شیرینتر است.
الهی، بسیار ما اندک است و اندک تو بسیار، و فرموده ای: گر چه بسیار تو اندک بود، ز اندکت تو را می دهم بسیار.
الهی، اگر جز این در، در دیگری هست نشانم ده.
الهی، اگر مردم لذت علم را بدانند کجا اهل علم را سر آسوده و وقت فراغ خواهد بود.
الهی، اصطلاحات انباشته را دانش پنداشته ایم.« یا نور السموات و الأرض»، قلب ما را مورد مشیت « العلمُ نورٌ یَقذِفُهُ الله فی قلبِ من یشاء» قرار ده!
الهی، جان به لب رسید تا جام به لب رسید.
الهی، هر که رسیده است خاموش است و انسان نارسیده در جوش و خروش است.
الهی، نان دادی دندان دادی، جان دادی جانان ده!
(۱۳ دى ۱۳۹۰ ۰۶:۱۹ ب.ظ)pos نوشته شده توسط: پرچما داره میاد پایین.
قوی باش برادر ؛ طاقت بیار ...
و چه خوش فرمود:
(* إِنَّ الَّذِینَ قَالُوا رَبُّنَا اللَّهُ ثُمَّ اسْتَقَامُوا تَتَنَزَّلُ عَلَیْهِمُ الْمَلَائِکَةُ أَلَّا تَخَافُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَبْشِرُوا بِالْجَنَّةِ الَّتِی کُنتُمْ تُوعَدُونَ *)
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - maryami - 13 دى ۱۳۹۰ ۱۰:۱۷ ب.ظ
غروب شد . . .
خورشید رفت . . .
آفتابگردان بدنبال خورشید می گشت . . .
ناگهان ستاره ای چشمک زد . . .
آفتابگردان سرش را پائین انداخت . . .
" گلها هر گز خیانت نمی کنند . . . "
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - tavoos - 13 دى ۱۳۹۰ ۱۱:۲۰ ب.ظ
(۱۳ دى ۱۳۹۰ ۱۰:۱۷ ب.ظ)maryami نوشته شده توسط: غروب شد . . .
خورشید رفت . . .
آفتابگردان بدنبال خورشید می گشت . . .
ناگهان ستاره ای چشمک زد . . .
آفتابگردان سرش را پائین انداخت . . .
" گلها هر گز خیانت نمی کنند . . . "
دل آفتاب گردون خوش بود که شاید خورشیدو پیدا کنه اما با چشمک زدن ستاره که واسه ما خیلی قشنگه ,اون همه امیدشو از دست داد.
دلم گرفت یهویی
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - mahi_24 - 14 دى ۱۳۹۰ ۱۰:۵۱ ب.ظ
نمیدونم چرا پیشامد های غیر قابل پیش بینی برام پیش میاد که باعث میشه درس نخونم.از بس دندون رو جگر گذاشتم دیگه جگرم جا نداره!!!!!
این نیز بگذرد....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - maryami - 15 دى ۱۳۹۰ ۱۲:۵۹ ق.ظ
من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام
فقط کمی
بی حوصله ام
آسمان روی سرم سنگینی می کند
روزهایم کش آمده
هر چه خودم را به کوچهی بی خیالی می زنم
باز سر از کوچهی دلتنگی در می آورم
روزها تمام ابرهای اندوه در چشمان منند ولی نمی بارند
چون
من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام
تمام خنده هایم را نذر کردهام که گریهام نگیرد
اما شبها......
.
.
.
.
.
.
.
.
من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام
فقط نمی دانم چرا هی آه می کشم
آه
آه
و باز هم آه
خسته شدم از این همه آه
شبها تمام آهها در سینهی منند
آن قدر سوزناک هستند که می توانم با این همه آه دنیا را خاکستر کنم
اما حیف که قول داده ام
من خوبم ....من آرامم......
.
.
.
.
.
.
آخر من قول دادهام که آرام باشم......
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - mamat - 15 دى ۱۳۹۰ ۰۱:۲۱ ق.ظ
اون که میاد اگه بگم یک گل سرخ بهار میشی
یه قطره خون رو آینه
یه چشمه انتظار میشی
یه قطره خون رو آینه است
یه چشم سرخ انتظار
یه روز دوباره سبز میشه
وقتی که بر گرده بهار
هر کی با آینه روبروست
رو هست و نیست پل می زنه
یه چشم سرخ آتشین
توی چشاش زل می زنه
میگن فرشته روزشو با گریه افطار می کنه
فرشته می دونه که نور ظلمتو بیدار می کنه
برق یه تیغ اشک دریغ رعد صدای مرتضی
رستم از این بند و بلا علی رضا شد به قضا
آی غنچه های گل سرخ از نسیم وزون بگین
بوی خدا تو کوچه هاست سحر شده اذون بگین
ما گم شدیم باید بیاد اونی که چشم ما میشه
نماز حاجت بخونین
حاجتتون روا میشه
ما گم شدیم باید بیاد اونی که چشم ما میشه
نماز حاجت بخونین
حاجتتون روا میشه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - Bache Mosbat - 15 دى ۱۳۹۰ ۰۱:۴۰ ب.ظ
به امید رهایی با تو حال خویش می گفتم / تو هم یک حلقه افزودی به زنجیر من ای قمری
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - tavoos - 15 دى ۱۳۹۰ ۰۹:۲۷ ب.ظ
به سراغ من اگر می آیی
دیگر آسوده بیا
دیروقتی است که فولاد شده
چینی نازک تنهایی من
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - firouzi.s - 16 دى ۱۳۹۰ ۰۱:۴۲ ب.ظ
دلم گرفته
دوست دارم گریه کنم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - Sunshine Off - 16 دى ۱۳۹۰ ۰۶:۵۷ ب.ظ
(۱۴ دى ۱۳۹۰ ۱۰:۵۱ ب.ظ)mahi_24 نوشته شده توسط: نمیدونم چرا پیشامد های غیر قابل پیش بینی برام پیش میاد که باعث میشه درس نخونم.از بس دندون رو جگر گذاشتم دیگه جگرم جا نداره!!!!!
این نیز بگذرد....
انسان های بزرگ وموفق زمانی به موفقیت رسیدند که فکرش را نمیکردند چون در اوج مشکلات موفق شدند.روحیه خودت را از دست نده وبلندشو و به تلاشت ادامه بده.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - uniquegirl - 16 دى ۱۳۹۰ ۰۹:۴۵ ب.ظ
یکبار دیگر بزرگتر شدم!
یکبار دیگر...یک سال دیگر...
و ضربان قلب حکایتی را که برای عمرِ گذشته تعریف کرده برای عمرِ نگذشته بازگو می کند
....
عاشقی
روز قرمز تولدش
شمع فوت می کند
شمع
طفلکی
فقط سکوت می کند...
...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - naimeh - 16 دى ۱۳۹۰ ۱۰:۴۹ ب.ظ
امروز
از رفت و آمد سالها حیرانم، به سرعت پلک زدن می آیند و می روند و این عمر من است که به بطالت می رود.
از شتاب لحظهها که گریزی نیست. زمان را که نمی توان متوقف کرد. تنها باید با ثانیهها رقابت کرد. نباید لحظه ای را از دست داد. در این عمر پرشتاب، نباید سرگرم دلخوشیها شد و نه از هراس اندوه، غصه خورد. هر کس باید به من خویشتن تکیه کند و به امید وعده دوستان روزگار نگذراند که دوستان نیز پی کار خویشتن هستند.
امروز که تمام شود دیگر نمی آید و فردا نیز به سرعت امروز خواهد گذشت. پس امروز را دریاب و غم دیروز و ترس از فردا را فدای امروزت نکن. امروز بهترین لحظهها است. پر توان و پر انرژی امروزت را بساز. امروز که جوان تراز فردایی برای تلاش بهتر است. تلاش برای آینده ای که تو را در خود زنده نگه می دارد. تو را درخود می میراند و بزرگ و کوچکت می کند و این سرنوشتی است که به اختیار تو رقم خواهد خورد. پس بهترینها را برای خودت طلب کن و تا فرصت هست امروز را بساز
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - Masoud05 - 17 دى ۱۳۹۰ ۱۲:۰۲ ق.ظ
(۱۶ دى ۱۳۹۰ ۱۰:۴۹ ب.ظ)naimeh نوشته شده توسط: امروز که جوان تراز فردایی برای تلاش بهتر است. تلاش برای آینده ای که تو را در خود زنده نگه می دارد. تو را درخود می میراند و بزرگ و کوچکت می کند و این سرنوشتی است که به اختیار تو رقم خواهد خورد.
خیلی جالب بود .ممنون . همش جالب بود مخصوصاً تکه بالایی که واقعاً یه نکته مهم که هر کس بهش دقت کنه اواخر عمر حسرت خیلی از چیزا رو نمیخوره .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - maryami - 17 دى ۱۳۹۰ ۰۸:۴۲ ب.ظ
خدا آن حس زیبا ایست
که در تاریکی صحرا
زمانی که هراس مرگ می دزدد سکوتت را
یکی همچون نسیم دشت می گوید:
" کنارت هستم ای تنها "
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - SarahArshad - 17 دى ۱۳۹۰ ۱۰:۴۵ ب.ظ
خدا در تنهاترین لحظه های تو هست تو چه ؟در لحظه های شلوغ وپر تلاطم وهیجان انگیز گناه او را می بینی ؟ چه سخته این لحظه ها!!!!!!!!!!!!!
|