|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - uniquegirl - 29 آذر ۱۳۹۰ ۰۷:۵۵ ب.ظ
یه استاد داشتیم که میگفت: همیشه احساس فقر، از خود فقر، بدتره...
حالا من هم احساس ندانستن و کم درس خوندن میکنم که از خودِ کم درس خوندن بدتره!!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - leilast - 29 آذر ۱۳۹۰ ۰۸:۲۱ ب.ظ
خدایا انصافتو شکر
یا تو یه چیزی میدونی که من نمی دونم
یا من یه کاری کردم که خودم نمیدونم
!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - homa - 30 آذر ۱۳۹۰ ۱۲:۴۵ ق.ظ
من و خداوند هر روز صبح فراموش میکنیم........او خطاهای من را ومن لطف او را!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - مازیار صفایی - ۳۰ آذر ۱۳۹۰ ۱۲:۵۱ ق.ظ
۱. آیا شعرهای آلبوم «ستارههای سربی» را حفظاید؟
۲. آیا در کامپیوتر فولدری با نام «شاد قدیمی» دارید؟
۳. آیا فرق بین آهنگهای رپ را تشخیص نمیدهید؟
۴. آیا «مدرن تاکینگ» را میشناسید؟
۵. آیا فکر میکنید لیلا فروهر جوان است؟
۶. آیا عبارت «لورنس صحراها شدم و کولومبوس دریا شدم» را شنیده اید؟
اگر پاسختان دستکم به چهار تا از این سوالها مثبت باشد، شما پیر شده اید
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - maryami - 30 آذر ۱۳۹۰ ۱۲:۵۹ ق.ظ
چه قدر بعضی وقتا زندگی سرد و بی رحمه و ما هم چاره ای نداریم جز پذیرفتنش.
واسه من که بعضی وقتا سرد وبی رحم نبوده خیلی وقتا اینجوریه.
گاهی به خدا می گم خدایا تو که با من اینجوری می کنی با بقیه بنده هات چیکار می کنی بعد یادم میاد بقیه وضعشون از من بهتره.
اصلا خودمو بهتر از بقیه نمی دونم و نمی خوام بگم معصومم اما تو این روزگار واقعا همیشه سعی کردم سعی کردم سعی کردم که جز راه خدا نرم و کاری نکنم شرمنده اش بشم. اما دارم می بینم خیلیا اینجوری نیستن.
یادمه یه بار یه جا نوشتم: "خدایا چرا؟" بعد یکی در جوابم نوشته بود: "خب حتما حقت بوده".
می خواستم در جوابش بنویسم آخه بی انصاف وقتی چیزی رو نمی دونی قضاوت نکن اما بعدش خشممو مهار کردم و نوشته های خودم و اونو پاک کردم.
نمی دونم شاید ناشکری باشه اما حرف دل منم اینه دیگه. خدا مهربونه به دل نمی گیره. می دونه هوای ابری دل بنده شو . . . . . . . .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - maryami - 30 آذر ۱۳۹۰ ۱۱:۱۰ ق.ظ
کمککککککک من واسه هوش آزاد چی بخونم؟
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
پوران پژوهش جواب نمی ده نمی تونم تستای آزادو بزنم.
البته تو دانشگاه شبکه های عصبی پاس کردم اما نمی دونم واسه آزاد از چه کتابی چه مباحثی رو بخونم.
برم یه سرچی کنم. خدا کنه جوابشو پیدا کنم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - mr_azad - 30 آذر ۱۳۹۰ ۱۱:۲۹ ق.ظ
(۳۰ آذر ۱۳۹۰ ۱۱:۱۰ ق.ظ)maryami نوشته شده توسط: کمککککککک من واسه هوش آزاد چی بخونم؟
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
پوران پژوهش جواب نمی ده نمی تونم تستای آزادو بزنم.
البته تو دانشگاه شبکه های عصبی پاس کردم اما نمی دونم واسه آزاد از چه کتابی چه مباحثی رو بخونم.
برم یه سرچی کنم. خدا کنه جوابشو پیدا کنم.
کتاب راهیان ارشد. من برای درس سیستم خبره از روش شبکه عصی خوندم خوب بود
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - انرژی مثبت - ۳۰ آذر ۱۳۹۰ ۱۲:۱۹ ب.ظ
شبها زود بخواب. صبحها زودتر بیدار شو. ..
نرمش کن. بدو. کم غذا بخور .
زیر بارون راه برو. گلوله برفی درست کن .
هر چند وقت یک بار نقاشی بکش .
در حمام آواز بخوان و کمی آب بازی کن .
سفید بپوش.
آب نبات چوبی لیس بزن .
بستنی قیفی بخور.
به کوچکترها سلام کن .
شعر بخون. نامهی کوتاه بنویس .
زیر جمله های خوبی که تو کتابها هست خط بکش.
به دوست های قدیمیت تلفن بزن .
شنا کن.
هفت تا سنگ تو آب بنداز و هفت تا آرزو بکن.
خواب ببین.
چای بخور و برای دیگران چای دم کن .
جوراب های رنگی بپوش .
مادرت رو بغل کن. مادرت رو ببوس .
دنبال بازی کن. اگر نشد وسطی بازی کن .
به برگ درختها دقت کن. به بال پروانهها دقت کن.
قاصدکها رو بگیر و فوت کن. خواب ببین.
از خواب های بد بپر و آب بخور .
به باغ وحش برو. چرخ و فلک سوار شو. پشمک بخور.
کوه برو. هرجا خسته شدی یک کم دیگه هم ادامه بده.
خواب هات رو تعریف نکن. خواب هات رو بنویس
بخند. چشم هات رو روی هم بگذار .
شیرینی بخر.
با بچهها توپ بازی کن.
برای خودت برنامه بریز .
قبل از خواب موهات رو شانه کن.
به سر خودت دستی بکش .
خودت رو دوست داشته باش. برای خودت دعا کن!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - Donna - 30 آذر ۱۳۹۰ ۱۲:۲۲ ب.ظ
آخر پاییز شد، همه دم می زنند از شمردن جوجه ها!!
بشمار، تعداد دل هایی را که به دست آوردی
بشمار،تعداد لبخند هایی که بر لب دوستانت نشاندی
بشمار، تعداد اشک هایی که از سر شوق و غم ریختی
فصل زردی بود، تو چقدر سبز بودی ؟
جوجهها را بعدا با هم میشماریم . . .
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - maryami - 30 آذر ۱۳۹۰ ۰۲:۳۱ ب.ظ
من ناراحتمممممم.
چرا آزاد مدار الکتریکی و ساختمان داده رو حذف کرده؟؟؟؟؟؟؟؟
دیدن حالا من این دو تا درسم خوبه حذفشون کردن. ای نامرداااااااا
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - انرژی مثبت - ۳۰ آذر ۱۳۹۰ ۰۳:۰۰ ب.ظ
دوستان یه رستوران سنتی خوب و خانوادگی که خیلی هم از ما دور نباشه سراغ ندارید؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - Bache Mosbat - 30 آذر ۱۳۹۰ ۰۳:۲۹ ب.ظ
سطح قیمتیش می خوای چچوری باشه؟ این سایت فیدیلیو رو نگاه کن خیلی خوبه .
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - انرژی مثبت - ۳۰ آذر ۱۳۹۰ ۰۴:۲۹ ب.ظ
(۳۰ آذر ۱۳۹۰ ۰۴:۲۱ ب.ظ)Fardad-A نوشته شده توسط: (30 آذر ۱۳۹۰ ۰۳:۰۰ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: دوستان یه رستوران سنتی خوب و خانوادگی که خیلی هم از ما دور نباشه سراغ ندارید؟
هر چی دارم فکر میکنم که نتایج کدام آزمون رو اعلام کردن، چیزی به ذهنم نمیرسه.
والا ما دیدیم کسی به ما شام نمیده گفتیم خودمون شب یلدا بریم یه چیزی بخوریم
البته می شه یه کار دیگه هم کرد یه نظر سنجی بود که به نظرتون کدوم یک از بچهها رتبش خوب می شه ،هر کی بیشترین امتیاز رو اورده ما رو مهمون کنه
شام مربوط به ازمونا که سرجاشه حالا ما بریم یه جای خوب پیدا کنیم که بعدا خواستند ما رو مهمون کنند کلاه سرمون نره
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - Parva - 30 آذر ۱۳۹۰ ۰۵:۰۴ ب.ظ
شب یلدا شد و میلاد خوش ایزد مهر
زایش نور از این ظلمت تاریک سپهر
شب یلدا شد و بر سفره دل باده عشق.
.رخ معشوقه و مدهوشی دلداه عشق
شب یلدایتان پرستاره و پرخاطره باد
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو(۳)... - Xilinx - 30 آذر ۱۳۹۰ ۰۵:۰۴ ب.ظ
(۳۰ آذر ۱۳۹۰ ۱۲:۱۹ ب.ظ)انرژی مثبت نوشته شده توسط: آب نبات چوبی لیس بزن .
بستنی قیفی بخور.
هفت تا سنگ تو آب بنداز و هفت تا آرزو بکن.
خواب ببین.
جوراب های رنگی بپوش .
مادرت رو بغل کن. مادرت رو ببوس .
دنبال بازی کن. اگر نشد وسطی بازی کن .
به برگ درختها دقت کن. به بال پروانهها دقت کن.
قاصدکها رو بگیر و فوت کن. خواب ببین.
از خواب های بد بپر و آب بخور .
به باغ وحش برو. چرخ و فلک سوار شو. پشمک بخور.
کوه برو. هرجا خسته شدی یک کم دیگه هم ادامه بده(این کنایه داره یعنی پشت کنکوری عزیز پدر خودتو در بیار )
خواب هات رو تعریف نکن. خواب هات رو بنویس(خب بعدش که چی بشه ؟ اصلا آدم ۲ دقیقه بعد از بیداری یادش نیست چه خوابی دیده)
بخند. چشم هات رو روی هم بگذار .
شیرینی بخر.
با بچهها توپ بازی کن.
دیگه چی ؟! اگه این کارا رو بکنیم شریف و تهران قبول میشیم ؟
یه سری چیزا رو یادتون رفت بگید....
بگم ؟؟!! بگم؟؟!!
مثلا برنامه کودک(عمو پورنگ، فیتیله، خاله سارا... رو ببین)
عروسک بازی یا اگه نشد مامان بازی کن...
شبها ساعت ۹ بخواب(مثل مرغ...)
اتاق و وسایل توشو همیشه منظم و مرتب کن(چشم خانم Bache Mosbat روشن )
جوراباتو خودت بشور...
.
.
.
|