|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - tabassomesayna - 18 تیر ۱۳۹۴ ۱۲:۴۹ ق.ظ
اخرین ارسالم با رنگ صورتی
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bache Mosbat - 18 تیر ۱۳۹۴ ۰۲:۲۰ ق.ظ
(۱۸ تیر ۱۳۹۴ ۰۲:۰۳ ق.ظ)Faridfo نوشته شده توسط: شما لطف کنید جواب من را زیر اون تاپیک اضافه کنید من اگه بن نشدم قول میدم بچه ساکت و آرومی بشم و دیگه جار و جنجال نکنم.
نمیخوام.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - tabassomesayna - 18 تیر ۱۳۹۴ ۰۴:۴۲ ق.ظ
(۱۸ تیر ۱۳۹۴ ۰۱:۳۵ ق.ظ)barca نوشته شده توسط: (18 تیر ۱۳۹۴ ۱۲:۴۹ ق.ظ)tabassomesayna نوشته شده توسط: اخرین ارسالم با رنگ صورتی
خسه نباشین
اخرش من نفهمیدم صورتی یا بنفش! با مانتیور من بیشتر بنفش هست!
ممنون ولی سورپرایز بود فعلا" رفتی در کار نیست
شما اصلا" بگو زرد..مهم نیته
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Fardad-A - 18 تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۴۳ ق.ظ
حس کسی را دارم که سالها با آبروداری زندگی کرده و بعدا" اعضای خانواده اش تو یک محیط عمومی بجان هم می افتن و در انظار عمومی دعوا میکنن.ابایی هم ندارند که اینجا محیط عمومی است.
هر کی دفعه اولش هم هست از اون گذر رد میشه می ایستد به تماشا.
اینکه بعضی عضو خانواده اند یا نیستند تو دعوا مهم نیست مهم اصل آبروریزیشه.
انتظار از بزرگترها خیلی بیشتره تا کوچکترها .
اینکه کی درست میگه کی غلط ،تو اینجور مواقع دیگه مهم نیست مهم آبرویی است که به باد میره.
کاش من همان اول میگفتم مقصر من بوده ام. همه مسئولیتش هم با من بوده. هر کی هم حرفی داره بیاد پیش من جوابش را میدم.
گاهی بهتره بخاطر کل خانواده، بزرگتر خانواده باید ساکت بماند. چک بزنن تو گوشش ولی حرفی نزند.
یاد روزایی می افتم که اینجا بمن بد و بیراه میگفتن و سکوت میکردم . البته طرف بن میشد ولی وارد بازیهای مورد نظر نمیشدم.
پ.ن: از همه اعضاء محترم خواهش میکنم در دعواهاشون و مجادله هاشون دیگه از من حرفی نزنن. خواهشا" تعریف هم نکنن. ممنونم.
|
ارشد آموزش زبان - zizigolo - 18 تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۲۹ ق.ظ
سلام برای کنکور ارشد آموزش زبان انگلیسی کتاب های کدوم موسسه خوبه؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Densike - 18 تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۳۹ ق.ظ
یه سریا به جای کمک کردن به آروم شدن همه چی فقط اون وسط هیزم میریختن تو آتیش خیلی رو مخ هستند اینجور آدما
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 18 تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۵۱ ق.ظ
اینقدر بدم میادهرجا اسم پلیس فتا میاد میان این نامه بیان را میذارن....
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 18 تیر ۱۳۹۴ ۰۱:۱۲ ب.ظ
گفتم: "آمین"
پیش از آنکه دعا کنم، پیش از آنکه آرزوهای رنگارنگم را رو به رویم بچینم و یکی را انتخاب کنم.
همه چیز را به خودش واگذار کردم.
می دانم که بیشتر از خودم نگران من است و می داند که رویاهای من پر از کوچه های بن بست و تاریک و بی فانوس است و اگر کسی دستم را نگیرد…. .
چشم هایم را بستم و از ته دل گفتم: " آمین"
چرا که می دانستم یکی آن بالا مرا دوست دارد….
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 18 تیر ۱۳۹۴ ۰۲:۴۴ ب.ظ
اگر جای دانه هایت را که روزی کاشته ای فراموش کردی...
باران روزی به تو خواهد گفت کجا کاشته ای …
"پس نیکی را بکار..
بالای هر زمینی…
و زیر هر آسمانی….
برای هر کسی… "
تو نمیدانی کی و کجا آن را خواهی یافت...
که کار نیک هر جا که کاشته شود به بار می نشیند …
اثر زیبا باقی می ماند...
حتی اگر روزی صاحب اثر دیگر حضور نداشته باشد...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - gogooli - 18 تیر ۱۳۹۴ ۰۳:۱۲ ب.ظ
به تعظیم مردم این زمانه اعتماد نکن ,تعظیم آنان همانند خم شدن دو سر کمان است که هرچه به هم نزدیک تر شوند تیرش کشنده تر است !!!
آفاق بنفش شده با نانچیکوش ما رو نزنه صلوات
تبریک
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - samane .gh - 18 تیر ۱۳۹۴ ۰۴:۴۱ ب.ظ
جایی که
" بودن " و " نبودنت "
هیچ فرقی ندارد ...
" نبودنت " را انتخاب کن !!!
اینگونه،
به بودنت احترام گذاشته ای .....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 18 تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۰۵ ب.ظ
توی شرکت ما یه دفتر داریم و اتفاقات و موارد خنده دار رو توش مینویسیم
دو مورد از سوالات مشترکین امروز رو مینویسم
سوال : خانوم ۲۰ گیگ چند گیگ میشه دقیقا؟
سوال بعدی : سرویس ۱۲۸ کیلوبیت با سرعت ۲ مگابایت چقدر میشه ؟
و اینجاست که ما با لبخندی ملیح در افق محو میشویم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kora - 18 تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۲۴ ب.ظ
عجب اتفاقاتی افتاده اینجا!!!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sanaz777 - 18 تیر ۱۳۹۴ ۰۵:۴۱ ب.ظ
دو دسته آدم هستن که شدیداً می خوان بقیه رو متقاعد کنن که کار خوبی کردن:
.
.
.
.
یکی اونایی که تازه متاهل شدن،
یکی هم اونایی که ماشین چینی خریدن!!!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - mostafa122 - 18 تیر ۱۳۹۴ ۰۶:۰۲ ب.ظ
استادى از شاگردانش پرسید: چرا ما وقتى عصبانى هستیم فریاد میزنیم؟
یکی از شاگردان گفت:
چون ، آرامش خود را از دست میدهیم.
استاد پرسید: درست است امّا چرا با وجودى که طرف کنارمان هست باز فریاد میزنیم ؟
هیچکس جواب درستی نداد , سرانجام استاد گفت :
هنگامى که دو نفر از دست یکدیگر عصبانى هستند، قلبهایشان از یکدیگر فاصله میگیرد. آنها براى این که فاصله را جبران کنند مجبورند که فریاد بزنند. هر چه میزان عصبانیت و خشم بیشتر باشد، آنها باید صدایشان را بلندتر کنند . اما وقتی دو نفر عاشق هم باشند آنها سر هم داد نمیزنند بلکه خیلى به آرامى با هم صحبت میکنند چون قلبهایشان به هم نزدیک است .
استاد ادامه داد: هنگامى که عشقشان به یکدیگر بیشتر شد، آنها فقط در گوش هم نجوا میکنند . سرانجام، حتى از نجوا کردن هم بینیاز میشوند و فقط به یکدیگر نگاه میکنند.
این هنگامى است که دیگر هیچ فاصلهاى بین قلبهاى آنها باقى نمانده باشد ...
|