|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - IT.girll - 06 تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۵۱ ب.ظ
(۰۶ تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: میثم سانس بانوانه. منو تو اینجا چه می کنیم؟!
مگه باشگاهه؟!
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - crevice - 06 تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۵۵ ب.ظ
ینی ادم مغرور تر از این لهستانیا ندیدم..
فک میکنن کی هستن
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 06 تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۵۵ ب.ظ
(۰۶ تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۵۱ ب.ظ)IT.girll نوشته شده توسط: (06 تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: میثم سانس بانوانه. منو تو اینجا چه می کنیم؟!
مگه باشگاهه؟!
اکثر زمان ها این تاپیک میشه شبیه مهمونی زنونه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - IT.girll - 06 تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۵۹ ب.ظ
(۰۶ تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۵۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (06 تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۵۱ ب.ظ)IT.girll نوشته شده توسط: (06 تیر ۱۳۹۴ ۰۸:۲۵ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: میثم سانس بانوانه. منو تو اینجا چه می کنیم؟!
مگه باشگاهه؟!
اکثر زمان ها این تاپیک میشه شبیه مهمونی زنونه.
چه اشکال داره؟ مهمونی مردونه خوبه؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 06 تیر ۱۳۹۴ ۰۹:۰۱ ب.ظ
اشکالی نداره اما من مهمونی زنونه نمیرم.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hmd1 - 06 تیر ۱۳۹۴ ۱۰:۲۳ ب.ظ
چرا وقتهایی که آدم خیلی کار داره مانشت بسیار جذاب تر میشه؟!
...
به نظرم از قوانین مورفیه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sa_ra - 06 تیر ۱۳۹۴ ۱۰:۴۱ ب.ظ
لذت بردن را یادمان ﻧﺪﺍﺩﻧﺪ ..
از گرما می نالیم ، از سرما فرار می کنیم
در جمع، از شلوغی کلافه می شویم
و در خلوت، از تنهایی بغض می کنیم
تمام هفته منتظر رسیدن روز تعطیل هستیم
و آخر هفته هم بی حوصلگی تقصیر غروب جمعه است و بس!
ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺍﻧﺘﻈﺎﺭ ﺑﻪ ﭘﺎﯾﺎﻥ ﺭﺳﯿﺪﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎﯾﯽ ﻫﺴﺘﯿﻢ ﮐﻪ ﺑﻬﺘﺮﯾﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺯﻧﺪﮔﯿﻤﺎﻥ ﺭﺍﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯿﺪﻫﻨﺪ:
ﻣﺪﺭﺳﻪ .. ﺩﺍﻧﺸﮕﺎﻩ .. ﮐﺎﺭ ..
ﺣﺘﯽ ﺩﺭﺳﻔﺮ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺑﻪ ﻣﻘﺼﺪ ﻣﯽ ﺍﻧﺪﯾﺸﯿﻢ ﺑﺪﻭﻥ ﻟﺬﺕ ﺍﺯ ﻣﺴﯿﺮ!
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻫﻤﺎﻥ ﻟﺤﻈﺎﺗﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﯿﺨﻮﺍﺳﺘﯿﻢ ﺑﮕﺬﺭﻧﺪ …
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - azad_ahmadi - 06 تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۰۹ ب.ظ
گر به تو افتدم نظر چهره به چهره رو به رو ..... شرح دهم غم تو را نکته به نکته مو به مو
از پی دیدن رخت همچو صبا فتادهام ..... خانه به خانه در به در، کوچه به کوچه کو به کو
میرود از فراق تو خون دل از دو دیدهام ..... دجله به دجله یم به یم، چشمه به چشمه جو به جو
مهر تو را دل حزین بافته بر قماش جان ..... رشته به رشته نخ به نخ، تار به تار پو به پو
در دل خویش "طاهره" ، گشت و ندید جز تو را ..... صفحه به صفحه لا به لا پرده به پرده تو به تو
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۰۶ تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۱۶ ب.ظ
اتفاقات اخیر.... دور شدن از بعضی محافل و قرار گرفتن در فضاهای جدید باعث شد با افراد مختلفی آشنا بشم؛ چیزی که هرچند اولش خیلی به ذائقه م خوش ننشست ولی حداقلش واسم جا انداخت گاهی بخوای و نخوای همچی پای خودته, یسری حرفها رو از حالت شعاری خارج کرد و ثابت کرد گاهی دقیقاً چند ثانیه بعد همون زمانی که در بی خیال ترین حالت ممکن به سر میبری، اتفاق می افته، چیزی که فکرش رو هم نمیکنی...
+ خیلی جالبه گاهی میخوای خیلی یواش بی سروصدا از کنار یه موضوعی رد بشی ولی در هر جمعی میبینی حرفِ همونه، خیلی اتفاقی میبینی یکی از دوستات متنی با موضوعی که فرار میکنی ازش واست فرستاده؛ سایت هایی که بهش سرمیزنی لینکی مرتبط با اون گذاشتن؛ جالب ترینش امروز بود که در کمال تعجب وقتی سر کلاس زبان کتاب جدید رو باز کردم دیدم موضوع یونیت اول هم همونه! و کل کلاس راجع به اون صحبت کردیم! نمیدونم قضیه چیه, یعنی اون جمله ی تکراریه " هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست" باید اینجا هم بکار بره؟ چه مدلیه؟!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - kora - 06 تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۵۱ ب.ظ
چه جالب دقیقا امروز پشت یه کامیون چیزی نوشته بود که من به فکر فروبرد! دقیقا
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۰۷ تیر ۱۳۹۴ ۱۲:۰۸ ق.ظ
یه خورده تعداد سؤالاش کم هست. من هر ۲۰ تا سؤال ۲۰۱۴ رو درست جواب دادم، ۲۰۰ امتیاز داد نوشت لئناردو داوینچی هر سؤال ۱۰ امتیاز داره. ولی به نظرم ضریب هوشی داوینچی باید بیشتر از ۲۰۰ بوده باشه
سن عقلیم هم زد ۴۴ (۱۹ سال بزرگتر). اینو اکثراً میگن اخلاق پیرِ خرابات دارم :'))
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Menrva - 07 تیر ۱۳۹۴ ۱۲:۲۷ ق.ظ
نمیدونم چرا همش نه میاد و انجام نمیشه........
شایدم من زیادی خوش خیال و ......
خدایا..
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - IT.girll - 07 تیر ۱۳۹۴ ۰۱:۲۲ ق.ظ
(۰۶ تیر ۱۳۹۴ ۱۱:۱۶ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط: + خیلی جالبه گاهی میخوای خیلی یواش بی سروصدا از کنار یه موضوعی رد بشی ولی در هر جمعی میبینی حرفِ همونه، خیلی اتفاقی میبینی یکی از دوستات متنی با موضوعی که فرار میکنی ازش واست فرستاده؛ سایت هایی که بهش سرمیزنی لینکی مرتبط با اون گذاشتن؛ جالب ترینش امروز بود که در کمال تعجب وقتی سر کلاس زبان کتاب جدید رو باز کردم دیدم موضوع یونیت اول هم همونه! و کل کلاس راجع به اون صحبت کردیم! نمیدونم قضیه چیه, یعنی اون جمله ی تکراریه " هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست" باید اینجا هم بکار بره؟ چه مدلیه؟!
بیشتر فک کنم ذهن خودمونه که موضوعات مختلف رو ارتباط میده به اون چیزی که ذهنمون درگیرشه.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 07 تیر ۱۳۹۴ ۰۴:۵۸ ق.ظ
(۰۷ تیر ۱۳۹۴ ۰۲:۵۸ ق.ظ)Riemann نوشته شده توسط: از چی بگم برات؟
از آواتار خوشگلت
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Bahar_HS - 07 تیر ۱۳۹۴ ۰۹:۱۷ ق.ظ
(۰۶ تیر ۱۳۹۴ ۰۴:۱۳ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: (06 تیر ۱۳۹۴ ۰۳:۰۶ ب.ظ)Bahar_HS نوشته شده توسط: یه چیزهایی نصفه و نیمه از برنامه نویسی بلدم،نه می تونم بگم خیلی حرفه ای ام و نه می تونم بگم صفرم!
فکر می کنم با بودن در فضای کار بهتر میشه یاد گرفت،حال و حوصله خوندن کتاب و جزوه رو ندارم،بدون سواد و سابقه کاری هم که نمیشه کاری کرد،یعنی بهت کار نمی دن.
من هم قبلا #C کار کردم،همون رو ادامه بدم یا طراحی سایت و وب رو شروع کنم؟؟میشه با شفافیت بیشتری ما رو راهنمایی کنید،ممنون.
برنامه نویس حرفه ای در مقیاس جهانی نمیشه کتاب نخونه. با فیلم و اینا جزییات رو نمیشه یاد گرفت. شب اگه یادم موند راهنمایی می کنم اگه یادم نموند یادم بندازید.
ایهام دارد: stackoverflower
یادآوری!!!
|