|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 28 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۰۱ ق.ظ
(۲۷ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۵۷ ب.ظ)NP-Cσмρℓєтє نوشته شده توسط: دفترچه شیک رو که نمیخرن, چندتا برگ اضافی آخر دفترهای دوران راهنمایی و دبیرستان که از قدیم مونده رو در میاری, میبری, در ابعاد دلخواه و لی هم اندازه, بعد با نخ و سورن میدوزی میشه دفترچه!
کی میخواید خودکفا بشید شماهاااا?!
راست میگی هاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
پیشنهاد خوبیه به نظرم
(۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۰۰ ق.ظ)Aurora نوشته شده توسط: (27 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۴۹ ب.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط: تازه خودکارم ندارم
فک کنم برم اونجا برام مراسم گلریزان بزارن
این طور که معلومه خودکار دارید ولی خودکار مناسب اون مراسم ندارید :-D
دفترچه نمیخواد یک برگه از دفتر بکنید یا یه برگه اچار بردارید :-D
یاد خودم افتادم سر کلاس جزوه نمی نوشتم دوستام میگفتن اولین دختری هستی جزوه نمی نویسی :-D
یه خودکار از پشت میز کامپیوترم پیدا کردم
از خودکار بیک داغوناست که میلش از وسط نصفه شده
همون خوبه فک کنم
--------------
میخام مداد ببرم و حیف اون میله است میخام باهاش از اینا درست کنم تا میلش حیف نشه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Potential - 28 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۲۳ ق.ظ
(۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۰۰ ق.ظ)Aurora نوشته شده توسط: (27 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۴۹ ب.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط: تازه خودکارم ندارم
فک کنم برم اونجا برام مراسم گلریزان بزارن
این طور که معلومه خودکار دارید ولی خودکار مناسب اون مراسم ندارید :-D
دفترچه نمیخواد یک برگه از دفتر بکنید یا یه برگه اچار بردارید :-D
یاد خودم افتادم سر کلاس جزوه نمی نوشتم دوستام میگفتن اولین دختری هستی جزوه نمی نویسی :-D
من با هدف جزوه نوشتن اول هر سال یه دفتر خوشگل و یه خودکار روان آبی و خودکار رنگی های مختلف میخریدم. صفحه اول رو مینوشتم و صفحات بعدی رو خط خطی میکردم یا نقاشی میکشیدم! بعد از چند سال هم درست نشدم ... یکی از چالش های من تو دانشگاه اینه که هر جلسه جزوه بگیرم کپی کنم یا بذارم آخر ترم! وقتی هر جلسه نمیگیرم عذاب وجدان دارم که همه درسا میمونه برای آخر ترم!
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 28 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۳۴ ق.ظ
شب اول تصمیم ترک چای:
ساعت ۲۳:۳۰ ۲۷ خرداد ۹۴:
من آوا در حال حاضر کلافم و واقعا دردو حس میکنم :| دارم مقاومت میکنم :| چایی تازه دم هم هست :|
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 28 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۳۸ ق.ظ
یک عدد loading:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
و اینا:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۳۹ ق.ظ
(۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۳۴ ق.ظ)A V A نوشته شده توسط: شب اول تصمیم ترک چای:
ساعت ۲۳:۳۰ ۲۷ خرداد ۹۴:
من آوا در حال حاضر کلافم و واقعا دردو حس میکنم :| دارم مقاومت میکنم :| چایی تازه دم هم هست :|
واسه چی باید ترک کنی؟ این مدلی ترک نمیکنن که، اگه لیوانی میخوردی قبلا، باید الان استکانی بخوری، بعد بشه کمتر، نصف، در نهایت یه روز درمیون، دو روز در میون و ....
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 28 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۴ ق.ظ
NP
تا حالا شده ۵ لیوان پشت سر هم چایی بخوری؟ بی وقفه؟ برای همین میخوام ترک کنم، بخاطر مشت مشت قرص ففول خوردنو با چایی خنثی ش کردن
امروز ۶ لیوان خوردم، برای همین الان دارم مقاومت میکنم، تا نخورم خوابم نمیبره
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۷ ق.ظ
(۲۷ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۲۲ ب.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط: رای فردا اونم یه هویی تو یه شهر دیگه برام کلاس گذاشتن
تازه فهمیدم مانتو تابستونه مناسب و رسمی ندارم
عینک افتابی هم شیشه اش خش شده
دفترچه یادداشت شیک هم برای نت برداری ندارم
چیکااااااااار کنم
کاهش سطح توقع
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 28 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۰ ق.ظ
برم سمت دمنوشای دیگه، گل گاو زبون:|
چی جای چایی دارچینو هلو زعفرونو میتونه پر کنه؟
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 28 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۰ ق.ظ
(۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۴ ق.ظ)A V A نوشته شده توسط: NP
تا حالا شده ۵ لیوان پشت سر هم چایی بخوری؟ بی وقفه؟ برای همین میخوام ترک کنم، بخاطر مشت مشت قرص ففول خوردنو با چایی خنثی ش کردن
امروز ۶ لیوان خوردم، برای همین الان دارم مقاومت میکنم، تا نخورم خوابم نمیبره
به نظر من به جای کم کردن تعداد لیوان بیشتر سعی کن که چای کم رنگتر بخوری
و روز به روز چای کم رنگترش کن
من هم چند سال قبل اینطوری بودم الان فقط صبحا یه لیوان چای میخورم و بقیه اوقات به جای چای، اب جوش با قند یا شکر میخورم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - shayesteNEY - 28 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۳ ق.ظ
(۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۷ ق.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: (27 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۲۲ ب.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط: رای فردا اونم یه هویی تو یه شهر دیگه برام کلاس گذاشتن
تازه فهمیدم مانتو تابستونه مناسب و رسمی ندارم
عینک افتابی هم شیشه اش خش شده
دفترچه یادداشت شیک هم برای نت برداری ندارم
چیکااااااااار کنم
کاهش سطح توقع
اره دیگه مجبورم همینکارو کنم
اشکالی نداره مانتوم خیلی شیک و رسمی نیست. زیر چادر میره
تازه بین اونهمه ادم کی حواسش به منه
عینک هم که نیازم نیست . کلاسه و سر پوشیده پس نیازی به عینک نیست
دفترچه یادداشت هم یه کاریش میکنم
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۳ ق.ظ
(۲۷ خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۲۴ ب.ظ)F@gh@ نوشته شده توسط: (27 خرداد ۱۳۹۴ ۱۱:۰۰ ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: اگه گفتید پیام عکس زیر چرا واقعی نیست؟
بخاطر ۶۷۸
آره، یه علت دیگهش اصل ۱۱۵ قانون اساسی هست که اصلاً ربطی نداره (در مورد شرایط رئیس جمهور هست). کلاً قوانین کیفری مجزا از قانون اساسی هست
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 28 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۳ ق.ظ
Shayesteney
خبر نداری که وقتی تازه دم باشه کل لیوانو بدون ابجوش چایی یه رنگ میریزم))))
ابجوش با قند؟ :| جدی؟ :| بی مزه س که...
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - NP-Cσмρℓєтє - ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۴ ق.ظ
(۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۴۴ ق.ظ)A V A نوشته شده توسط: NP
تا حالا شده ۵ لیوان پشت سر هم چایی بخوری؟ بی وقفه؟ برای همین میخوام ترک کنم، بخاطر مشت مشت قرص ففول خوردنو با چایی خنثی ش کردن
امروز ۶ لیوان خوردم، برای همین الان دارم مقاومت میکنم، تا نخورم خوابم نمیبره
نه، من فقط صبحونه یه لیوان چای میخوردم، که اونم الان شده یه استکان،
البته خوابگاهی که بودم بساط چای همیشه برپا بود، کلا خوابگاه با چای معنی میشه بنظرم، ولی بعدش باز برگشتم به روال خودم.
عجب اعتیادی داری! دمنوش های دیگه تاثیر نداره؟ تا حدودی هم بتونه جای خالیشو پر کنه خوبه
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - A V A - 28 خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۵ ق.ظ
کمرنگ کردنش روش خوبیه بنظرم...
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۶ ق.ظ
(۲۸ خرداد ۱۳۹۴ ۱۲:۵۳ ق.ظ)shayesteNEY نوشته شده توسط: اره دیگه مجبورم همینکارو کنم
اشکالی نداره مانتوم خیلی شیک و رسمی نیست. زیر چادر میره
تازه بین اونهمه ادم کی حواسش به منه
عینک هم که نیازم نیست . کلاسه و سر پوشیده پس نیازی به عینک نیست
دفترچه یادداشت هم یه کاریش میکنم
اگه اینا رو گفتی که ما هم تأیید کنیم و یه کم تسکین پیدا کنی، آره اوکیه
صبر جمیل در زیر چادر آرزومندم
|