|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - نسخهی قابل چاپ
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 20 خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۵۱ ب.ظ
BPM به طور خلاصه چیه؟ کجا ازش استفاده میشه؟
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - gogooli - 20 خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۵۹ ب.ظ
کسی اینجا با htaccess کار کرده؟(کمک فوری می خواهم)
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۰۳ ب.ظ
طی دیروز و امروز یه موضوع push کننده و یه موضوع pull کننده باعث شده عزمِ جزم شدهم واسه مهاجرت بیشتر جزم بشه.
موضوع pull کننده:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
See you in Paris
|
RE: هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 20 خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۱۵ ب.ظ
حیف پایبند این مرز و بومم وگرنه از لج بعضی کاربرا میرفتم بلاد کفر، عکس میفرستادم دلشون آب شه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - hatame - 20 خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۲۲ ب.ظ
ما هم که نمی تونیم بریم بهتره بریم تو غار تنهاییمون
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۲۹ ب.ظ
(۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۱۵ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: حیف پایبند این مرز و بومم وگرنه از لج بعضی کاربرا میرفتم بلاد کفر، عکس میفرستادم دلشون آب شه
من که از پیشرفت بقیه خوشحال میشم. جملهی اولتون باعث شد ذهنم به سمت "آزمایش زندان استنفورد" بره.
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
زیاد نیست، بخونید، مخصوصاً اون پاراگرافاش که میگه "زیمباردو میگوید که آزمودنیهای زندانی، نقش خود را ..."
در صورت اعتراض: ذهنِ خودمه، دوست دارم به این سمت بره
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - blackhalo1989 - 20 خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۳۱ ب.ظ
من رفتم متکدی بشم:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۳۴ ب.ظ
(۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۲۴ ب.ظ)BashirXm نوشته شده توسط: لطفا این پست رو پاک کنید! فضای صمیمی و دوست داشتنی و آموزنده مانشت جای همچین مطالبی نیست. تشکر
چرا مگه چه اشکالی داره. ایشون هم از درِ آموزنده بودن این مطلب رو گفتند که حواسمون به پول و سلامتیمون باشه. من مخالفم حذف بشه، نگارندهی این پست هم لابد همینطور (و الا پست نمیذاشت کلاً)، پس علیالحساب تعداد مخالفا بیشتره
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 20 خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۴۸ ب.ظ
(۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۲۹ ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: در صورت اعتراض: ذهنِ خودمه، دوست دارم به این سمت بره [تصویر: ۳۶۷۵۰۲_۴/gif]
خیلی آزمایش وحشیانه ای بود، ترسناک بود فکرش رو نمیکردم با علم به اینکه یه آزمایش هست افراد همچین عکس العملهایی رو نشون بدن
ولی بحث مربوط به موقعیتش جالب بود، این که فقط خود موقعیت چقدر میتونه تاثیر گذار باشه
اعتراض دارم، حقمه
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۵۲ ب.ظ
(۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۳۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: من رفتم متکدی بشم:
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
این گداهای تهران واقعاً آدم رو از زندگی کردن سیر میکنند. یکی میاد میگه بلیط واسه برگشتن نداره، یکی بچهش باید عمل بشه، یکی میگه پول بده رسیدم کارت به کارت میکنم! از اون طرف یکی آویزون میشه فال بخر گل بخر فندک بخر چی بخر... این وسط آدم واقعاً نمیدونه کدوم راست میگه و کدوم دروغ و وقتی هم بیتفاوت رد میشی وجداندرد میگیری و روزت خراب میشه.
کلاً از وقتی میام بیرون چشمم رو میبندم و خودمو میچپونم به تاکسی تا برسم دانشگاه. البته همین کار هم اخیراً افاقه نمیکنه، چون آخر شب برگشتنی سر چارراه پیاده میشم و چند قدم باید پیاده برم که توو همون مسیر کوتاه هم یه خانم میانسال متمایل به کهنسال وایساده و صدات میزنه! خودمو تا منتهیالیه! فشار میدم به سمت ساختمونای دست راست پیادهرو تا با ماکزیمم فاصلهی ممکن (که باز کمتر از ۲ متر میشه) از کنار ایشون رد بشم اما باز فشار عصبی که به آدم میاد از کل خستگی طول روز بیشتره.
تحمل این شرایط برای منی که از تبریز اومدم و نه گدایی داشتیم و نه دستفروش به شکل کودک کار واقعاً برام عذابآور هست.
(۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۴۸ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: خیلی آزمایش وحشیانه ای بود، ترسناک بود فکرش رو نمیکردم با علم به اینکه یه آزمایش هست افراد همچین عکس العملهایی رو نشون بدن
ولی بحث مربوط به موقعیتش جالب بود، این که فقط خود موقعیت چقدر میتونه تاثیر گذار باشه
بله. البته من بیشتر از جنبهی عادت کردن و راضی بودن به موقعیتی که در اون قرار داریم گفتم. میبینید که کسی که به بدترین موقعیت دچار میشه هم بعد از مدتی راضی میشه و با این اصل میشه خیلی چیزا رو تحلیل کرد. مثلاً یه بار توو همین سایت با یکی از کاربرا بحث به اینجا رسید که من به ایشون گفتم شما الان علم و صنعت هستید و میگید راضی هستم و عالیه، اگه یه دانشگاه دیگه هم موقعیتتون جا افتاده بود احتمالاً همین حرف رو میزدید ولی ایشون قبول نکردند.
کلاً روانشناسی مبحث خیلی پیچیدهای هست. با آزمایشهای یا در واقع روشهای صرفاً مبتنی بر روانشناسی میشه ظرف سه ساعت هر کس رو وادار به اعتراف به قتلی کرد که انجام نداده (اینی که گفتم مثال نیست و واقعیت داره).
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 20 خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۱۷ ب.ظ
(۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۵۲ ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: بله. البته من بیشتر از جنبهی عادت کردن و راضی بودن به موقعیتی که در اون قرار داریم گفتم.
والا ما که راضی نیستیم شرایط اینه راضی باشیم و عادت کنیم چه میشه
کلا عادت کردن خیلی بده، یه کتاب در مورد علم عادت کردن خونده بودم که برام جالب بود... خودم رو کرده بودم موش آزمایشگاهی تا مواردی رو که دوست ندارم تغییر بدم
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - Behnam - ۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۲۸ ب.ظ
(۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۷:۵۱ ب.ظ)blackhalo1989 نوشته شده توسط: BPM به طور خلاصه چیه؟ کجا ازش استفاده میشه؟
خواستم بپرسم کجا دیدیش تا حدس بزنم اما وقتی میپرسی "کجا ازش استفاده میشه" پس احتمالاً تووی متن خاصی ندیدی
من Bit Per Minute و Beat Per Minute به ذهنم میرسه (تعداد ضربان قلب در دقیقه)
(۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۱۷ ب.ظ)vesta نوشته شده توسط: والا ما که راضی نیستیم شرایط اینه راضی باشیم و عادت کنیم چه میشه
کلا عادت کردن خیلی بده، یه کتاب در مورد علم عادت کردن خونده بودم که برام جالب بود... خودم رو کرده بودم موش آزمایشگاهی تا مواردی رو که دوست ندارم تغییر بدم
آره نباید اونطوری میگفتم
اوهوم، انسان و بدنش به هر چیزی میتونه عادت کنه به جز درد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - vesta - 20 خرداد ۱۳۹۴ ۰۹:۳۸ ب.ظ
کتاب این هست
مهمان عزیز شما قادر به مشاهده پیوندهای انجمن مانشت نمیباشید. جهت مشاهده پیوندها ثبت نام کنید.
در مورد bpm: طبق معمول باید صحبت های آقای بلک هیلو رمز گشایی میشد جناب گوگل من رو به سمت" مدیریت فرایندهای کسب و کار" برد
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - RASPINA - 20 خرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۲۰ ب.ظ
(۲۰ خرداد ۱۳۹۴ ۰۸:۵۲ ب.ظ)behnam5670 نوشته شده توسط: این گداهای تهران واقعاً آدم رو از زندگی کردن سیر میکنند. یکی میاد میگه بلیط واسه برگشتن نداره، یکی بچهش باید عمل بشه، یکی میگه پول بده رسیدم کارت به کارت میکنم! از اون طرف یکی آویزون میشه فال بخر گل بخر فندک بخر چی بخر... این وسط آدم واقعاً نمیدونه کدوم راست میگه و کدوم دروغ و وقتی هم بیتفاوت رد میشی وجداندرد میگیری و روزت خراب میشه.
ما چند مورد داشتیم پول برا سفره جمع می کردند.اوایل پول میدادم
ولی الان که بلیط اتوبوس گرون شده اصلا پول نمی دم!
میندازنم صندوق صدقات
|
هرچه می خواهد دل تنگت بگو... - sanaz777 - 20 خرداد ۱۳۹۴ ۱۰:۲۹ ب.ظ
بزرگترین مهاجرت آریایی ها در چه زمانی رخ داده است؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
بزرگترین مهاجرت آریایی ها در قرن ۲۱ از وایبر به تلگرام رخ داده است.
))
|